هولوکاست فاجعهای تاریخی است که در آن شش میلیون یهودی و صدها هزار رومایی (کولی)، همجنسگرا، اسلاو، سوسیالیست، کمونیست، افراد معلول و میلیونها فرد بیگناه دیگر کشته شدند. حکومت ایران همواره این جنایت تاریخی را افسانه خوانده و آن را انکار کرده است. این مقاله بخشی از «پروژه سرداری» است که در ایرانوایر با همکاری موزه بزرگداشت هولوکاست ایالات متحده منتشر میشود. «پروژه سرداری» شامل سلسله مقالات و ویدئوهایی است که در آن به جوانب مختلف هولوکاست میپردازیم. خوشحال میشویم نظر شما را درباره این سری بشنویم. لطفا با این ایمیل یا از طریق شبکههای اجتماعی با ما در تماس باشید: info@iranwire.com
رژیم نازی گروههای مختلفی را به دلایل ایدئولوژیک تحت تعقیب قرار میداد. یهودیان، هدف اصلی آزار و شکنجه نظاممند و کشتار دستهجمعی توسط نازیها و همکاران آنان بودند. سیاستهای نازیها همچنین به وحشیگری و آزار و اذیت میلیونها نفر دیگر منجر شد. سیاستهای نازیها البته نسبت به همه گروههای مختلف قربانیان به طرزی وحشیانه اعمال میشد، اما برای همه آنان یکسان نبود.
واقعیتهای کلیدی
۱- برخی از قربانیان، مانند یهودیان اروپا و روماها (کولیها)، به دلایل نژادی و تحت عنوان تهدید علیه آلمان مورد هدف قرار گرفتند. به افراد معلول نیز به عنوان تهدیدات زیستی و بار مالی بر دوش دولت نگاه میشد.
۲- گروههای مورد هدف مقامات نازی شامل مخالفان سیاسی آلمانی، همجنسگرایان، افراد «غیر اجتماعی» و همچنین گروه مذهبی شاهدان یهوه بود. نازیها مدعی بودند که رفتار این گروهها خطری برای «جامعه ملی» است.
۳- پس از شروع جنگ جهانی دوم، تعداد گروههای قربانی نیز گسترش یافت؛ لهستانیها، اسرای جنگی شوروی، شهروندان شوروی و دیگران نیز قربانی نازیها شدند.
قربانیان هولوکاست چه کسانی بودند؟
تمامی یهودیان اروپا توسط رژیم نازی به طور نظاممند هدف قتل و کشتار قرار داشتند. نازیها یهودیان را «تهدیدی مرگبار» برای «نژاد» آلمان میدانستند.
دو سوم یهودیان اروپا یعنی شش میلیون نفر توسط آلمان نازی و همدستانش کشته شدند.
سربازان آلمانی گروگانهای لهستانی را با چشمان بسته به محل اعدام هدایت میکنند. اولکوش، لهستان، ۱۶ ژوئیه ۱۹۴۰.
نازیها چه گروههای دیگری را هدف قرار دادند؟ چرا؟
از نظر نازیها، روماها و سینتیها «کولیهای مزاحم» بودند؛ نازیها آنها را از نظر نژادی «پستتر» و مردمی با عادات مجرمانه تلقی میکردند. بین ۲۵۰هزار تا ۵۰۰هزار روما از سراسر اروپا توسط نازیها کشته شدند.
نازیها همچنین معلولان ذهنی و جسمی آلمانی را باری بر دوش جامعه و دولت آلمان میدانستند. تقریبا ۲۵۰هزار نفر در برنامه موسوم به اتانازی به قتل رسیدند که برای از میان برداشتن آنچه بود که مشکل به شمار میرفت.
لهستانیها هم که کشورشان توسط آلمان به شکلی وحشیانه اشغال شده بود، به عنوان اسلاوهای «فروانسان» تلقی میشدند. در این میان دهها هزار نفر از نخبگان لهستانی، به عنوان رهبران بالقوه مقاومت لهستان کشته و یا زندانی شدند.
نازیها همچنین اسیران جنگی شوروی را به عنوان اسلاوهای «فروانسان» تلقی میکردند و معتقد بودند که آنان با «تهدیدهای یهودی-بلشویکی» مرتبط هستند. در این دوران سه میلیون و ۳۰۰ هزار سرباز شوروی به خاطر اعدام و یا گرسنگی عمدی و بدرفتاری نازیها جان خود را از دست دادند.
چندین گروه دیگر نیز در تیررس نازیها قرار داشتند؛ از جمله مخالفان سیاسی واقعی و البته مشکوک به مخالفت، گروه مذهبی شاهدان یهوه، مردان متهم به انجام اعمال همجنسگرایانه و افرادی که «غیر اجتماعی» و گوشهگیر تلقی میشدند. این افراد از جمله صدها هزار قربانی بودند که در اردوگاههای کار اجباری زندانی و بر اثر گرسنگی، بیماری، بیگاری، بدرفتاری و یا قتل آشکار و عیان جان خود را از دست دادند.
نابودی یهودیان اروپا در هولوکاست
مطابق ایدئولوژی نازیها، یهودیان نه تنها بهعنوان بیگانه و «فروانسان» تلقی شده، بلکه حتی به عنوان «دشمن مرگبار» در نظر گرفته میشدند. نازیها معتقد بودند که یهودیان برای استحکام و خلوص نژاد آلمانی مضر هستند. از نظر نازیها، یهودیان برای تضمین بقای طولانیمدت مردمی که دارای «خون آلمانی» هستند، میبایست نابود میشدند. این به معنای مهاجرت اجباری یهودیان از آلمان (و همچنین ضمیمه اتریش) در دهه ۱۹۳۰ بود. برای این کار نیز تلاشهایی در طول جنگ جهانی دوم صورت گرفت؛ در این دوران میلیونها یهودی دیگر نیز تحت کنترل آلمان قرار گرفتند و سیاستهای ضدیهودی نازیها به کشتار جمعی و سپس یک برنامه نظاممند نسلکشی تبدیل شد. هم یهودیان آلمان و هم تمامی مردان، زنان و کودکان یهودی که در قلمرو آلمان نازی قرار داشتند، به طور نظاممند هدف قتل و کشتار قرار گرفتند. نازیها به این اقدام خود «راه حل نهایی برای مسئله یهودیان در اروپا» میگفتند.
پیش از به قدرت رسیدن نازیها، یهودیان قرنها در سراسر اروپا زندگی میکردند. جنگ جهانی دوم در سپتامبر ۱۹۳۹ آغاز شد. در آن زمان یهودیان در ۲۰ کشور (اروپایی) زندگی میکردند؛ مقامات نازی و همدستان آنان هم به دنبال کشتن تمامی یهودیان در طول جنگ بودند. دو سوم یهودیان اروپا یا شش میلیون یهودی، توسط آلمان نازی و همدستانش به قتل رسیدند. این تعداد تقریبا شامل ۱.۵ میلیون کودک (از نوزاد تا ۱۷ ساله) میشود. حدود ۷۵ درصد یا ۴.۵ میلیون نفر از یهودیان کشته شده نیز در لهستان، اتحاد جماهیر شوروی و دیگر سرزمینهای اروپای شرقی زندگی میکردند. البته که یهودیان در این مناطق، به دلایل تاریخی جمعیت بیشتری داشتند.
قربانیان یهودی پیشینه و گذشته متفاوتی داشتند؛ در میان آنان هم ثروتمند بود و هم فقیر، هم مذهبی ارتدوکس و هم سکولار، هم از لحاظ سیاسی چپ و هم راست. علاوه بر این، نازیها یهودیان را بر اساس «خون» و یا آنچه که «نژاد» مینامیدند، طبقهبندی کردند. درواقع قربانیان صرفا به خاطر مذهبشان هدف قرار نگرفتند. در نتیجه، پروتستانها و کاتولیکهایی که پدر و مادر یا پدربزرگ و مادربزرگ آنان یهودی بودند نیز قربانی آزار و اذیت نازیها و نسلکشی شدند.
چگونه برخی از یهودیان از هولوکاست جان سالم به در بردند؟
اقلیت کوچکی از یهودیان در طول دهه ۱۹۳۰ توانستند خود را به پناهگاههای امن برسانند. البته هیچ کشوری به طور گسترده درهای خود را به روی پناهندگان یهودی باز نکرد. همچنین جنگ نیز موانع بسیاری را برای مهاجرت ایجاد کرد. برخی از یهودیان هم به خاطر زندانی شدن در اردوگاههای کار اجباری و یا مخفی ماندن جان سالم به در بردند. دیگر یهودیانی هم که در سرزمینهای اشغال نشده شوروی و به دور از خط مقدم جبهه زندگی میکردند، به سرنوشت قربانیان دچار نشدند. پس از جنگ، بسیاری از یهودیان در اردوگاههای آوارگان زندگی میکردند. برخی از آنان به این خاطر که نمیتوانستند به خانههای خود بازگردند و شرایط مهاجرت نیز همچنان بسیار دشوار بود، سالها در آنجا زندگی کردند. در نهایت بسیاری از بازماندگان به فلسطین و ایالات متحده مهاجرت کردند. کانادا، استرالیا، آفریقای جنوبی و آمریکای لاتین نیز از دیگر مقصدهای مهاجرت آنان به شمار میرفت.
گروههای دیگری که قربانی آلمان نازی و همدستانش شدند:
هدف قرار گرفتن روماها و سینتیها به عنوان یک تهدید نژادی و از نظر اجتماعی «منحرف»
این اقلیت قومی که اغلب با نام «کولی» شناخته میشدند، متشکل از گروههای متمایزی تحت عنوان «قبیله» یا «ملت» بودند. سینتیها عموما در آلمان و اروپای غربی و روماها نیز در اتریش و همچنین شرق و جنوب اروپا مستقر بودند.
مطابق دیدگاه نازیها، روماها و سینتیها یک مشکل نژادی و اجتماعی به شمار میرفتند. نازیها با این ادعا که این افراد از لحاظ اجتماعی و نژادی فرودست هستند، آنان را تحت تعقیب قرار میدادند. تخمین زده میشود که پیش از جنگ، ۱ تا ۱.۵ میلیون نفر از اعضای این اقلیت در سراسر اروپا زندگی میکردند. در طول جنگ نیز بین ۲۵۰هزار تا ۵۰۰هزار نفر از مردان، زنان و کودکان روما و سینتی، قربانی نسلکشی شده و توسط آلمان نازی و همدستانش کشته شدند. در میان این قربانیان، هم روماها و سینتیهای کوچکنندهای بودند که در دهه ۱۹۳۰ تعدادشان رو به کاهش بود و هم البته افرادی که محل سکونت ثابتی در شهرها و شهرکها داشتند.
در آلمان نازی، برخی از افرادی که به عنوان «کولی» شناخته میشدند، بر خلاف میل خود عقیم شدند. همچنین تعداد نامعلومی از روماها و سینتیها نیز در اردوگاههای کار اجباری تحت عنوان «غیر اجتماعی» زندانی شدند.
هدف قرار گرفتن آلمانیهای معلول به عنوان یک تهدید نژادی و بار اضافی
معلولان ذهنی و جسمی که ناتوانی ارثی داشتند نیز جزو گروههای هدف نازیها قرار گرفتند. نازیها این افراد را از نظر بیولوژیکی «ناقص» و باعث هدر رفتن منابع ملی میدانستند. نازیها در پروپاگاندای خود آنها را به عنوان «مصرفکنندگان بیمصرف» به تصویر میکشیدند. در سال ۱۹۳۳ قانونی برای عقیمسازی اجباری تصویب شد که هدف آن جلوگیری از تولد کودکان با «نقص» ژنتیکی بود. با استناد به همین قانون بود که حدود ۳۰۰هزار تا ۴۰۰هزار زن و مرد عقیم شدند. شمار زیادی از جوانان و نوجوان نیز در میان این قربانیان قرار داشتند.
مسئله «اضطرار ملی»، توجیه نازیها برای انجام این قبیل کارها بود. در سال ۱۹۳۹ سیاستهای رژیم نازی علیه افراد معلول شدت یافت. در این سال بیماران معلولی که در موسسات بهداشت روانی و دیگر موسسات مراقبتی زندگی میکردند، هدف برنامه کشتار قرار گرفتند. در مجموع ۲۵۰هزار نفر در برنامه مخفی «T-4» و دیگر برنامههای «اتانازی» که در داخل آلمان بزرگ انجام شد، به قتل رسیدند. بیشتر این قربانیان نیز نه یهودی، بلکه از قومیت آلمانی بودند. حدود هفت هزار کودک نیز در میان این قربانیان قرارداشتند. قربانیان برنامه T-4 در اتاقهای گاز که به شکل دوش حمام ساخته شده بود، کشته شدند. این نخستین باری بود که از این روش فریبکارانه برای قتل استفاده میشد.
هدف قرار گرفتن لهستانیها به عنوان یک تهدید نژادی و سیاسی
مطابق ایدئولوژی نازیها، لهستانیها افرادی «فروانسان» بودند که سرزمینهای حیاتی برای آلمان را اشغال کردهاند. پس از تهاجم آلمان به لهستان در سپتامبر ۱۹۳۹، جلوگیری از مقاومت سازمانیافته مردم این کشور در دستور کار نازیها قرار گرفت. نیروهای نازی به عنوان بخشی از همین سیاست، دهها هزار نفر از مردان و زنان نخبه لهستانی را کشتند و یا زندانی کردند. قربانیان شامل ملاک ثروتمند، روحانیون، مقامات دولتی، معلمان، پزشکان، دندانپزشکان، افسران نظامی و روزنامهنگاران بودند. آن دسته از شهروندان لهستانی که تحصیلات کمتری داشتند، از جمله بسیاری از مردان و زنان جوان، برخلاف میل خود برای کار به آلمان فرستاده شدند. حدود ۱.۵ میلیون لهستانی نیز به همراه سایر افرادی که از اروپای شرقی به آلمان فرستاده شده بودند، در معرض تبعیضهای شدید قرار گرفتند. صدها نفر از مردان لهستانی تنها به خاطر برقراری رابطه جنسی با زنان آلمانی اعدام شدند. نازیها این اعمال را «آلودگی نژادی» به حساب میآوردند.
هدف قرار گرفتن اسیران جنگی شوروی به عنوان یک تهدید نژادی و سیاسی
پس از حمله آلمان به اتحاد جماهیر شوروی در ژوئن ۱۹۴۱، بسیاری از سربازان این کشور توسط ارتش آلمان اسیر شدند. این اسرای جنگی به عنوان اسلاوهای «فروانسان» و بخشی از تهدید «یهودی-بلشویک» در نظر گرفته میشدند. در حقیقت این ادعا که کمونیسم یک توطئه یهودی است و با هزینه آلمان طراحی شده است، افسانهای بود که رژیم نازی به آن خطر یهودی-بلشویسم میگفت.
در مجموع ۳.۳ میلیون نفر از اسیران جنگی شوروی از جمله سربازان زن به روشهایی همچون اعدام، گرسنگی، بیماری، ضربوشتم و سایر بدرفتاریها جان خود را از دست دادند. رفتار آلمان با اسرای جنگی شوروی، کنوانسیون ژنو و تمام استانداردها و قوانین جنگی را نقض میکرد. از آن طرف نیز بیشتر اسرای جنگی بریتانیایی و آمریکایی، به این خاطر که مطابق ایدئولوژی نازی از نظر نژادی با آلمانیها برابر بودند، از اسارت آلمان جان سالم به در بردند.
زندانیان سیاسی و سایر زندانیان اردوگاههای کار اجباری نازیها
مخالفان سیاسی در آلمان، نخستین زندانیان اردوگاههای کار اجباری نازیها بودند. این دسته از زندانیان شامل فعالان ضد نازی، افرادی که به صراحت مخالفت خود را نشان داده بودند و همچنین اعضای گروههای مقاومت اروپایی بودند. افرادی که تنها مظنون به داشتن احساسات ضد نازی بودند و یا به طور خصوصی رژیم نازی را مورد انتقاد یا تمسخر قرار داده بودند نیز در میان این زندانیان قرار داشتند. تعداد نامعلومی از مردان و زنانی که تحت عنوان زندانی سیاسی حبس شده بودند، جان باختند و یا به قتل رسیدند.
شاهدان یهوه نیز یک گروه مذهبی بود که در سال ۱۹۳۳، شمار اعضای آن در آلمان حدود ۲۰هزار نفر برآورد میشد. آنها به عنوان بخشی از خویشتنداریهای اعتقادی خود، باور داشتند که نباید با هیچ دولت دنیوی دست همکاری داد و نباید برای هیچ ملتی سلاح حمل کرد. این جنبش مذهبی در عین کوچک بودن، باز هم تهدیدی برای خواستههای نازیها در وفاداری کامل به هیتلر به شمار میرفت. حدود ۱۹۰۰ نفر از شاهدان یهوه در اردوگاههای کار اجباری جان باختند که بیشتر آنان، مردانی با ملیت آلمانی بودند.
همجنسگرایان، به صورت مشخص مردان همجنسگرا، نیز از نظر نازیها به عنوان «منحرف» اجتماعی به شمار میرفتند. آنها در حقیقت خطری برای سیاستهای نازیها در جهت افزایش نرخ تولد در آلمان بودند. بین سالهای ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۵، حدود یکصدهزار نفر از مردان آلمانی با استناد به بند ۱۷۵ قانون جنایی آلمان دستگیر شدند. از ۵۰هزار مردی که تحت عنوان «صد و هفتاد و پنجیها» محکوم شدند، پنجهزار تا پانزدههزار نفر در اردوگاههای کار اجباری زندانی شدند. صدها و احتمالا هزاران نفر از آنان نیز بر اثر رفتار خشن نازیها جان خود را از دست دادند.
«غیر اجتماعیها» گروه دیگری از قربانیان بودند. افراد بیکار و بیخانمان، دریافتکنندگان خدمات رفاهی، روسپیها، متکدیان، معتادان به الکل و مواد مخدر از جمله افرادی بودند که «غیر اجتماعی» به شمار میرفتند.
مطالب مرتبط:
عاملان و قربانیان هولوکاست چه کسانی بودند؟
آن فرانک؛ فاجعه هولوکاست و دفترچه خاطرات دختری نوجوان
نازیها و متحدانشان حتی به کودکان رحم نکردند
چه شرایط و افکاری وقوع هولوکاست را ممکن ساخت؟
پیش از هولوکاست حدود نه میلیون یهودی در اروپا زندگی میکردند
چرا و چگونه مردم عادی در سراسر اروپا، در کشتار همسایگان یهودی خود سهیم شدند؟
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر