۲۶ بهمن ماه سال گذشته در خیابان «انقلاب» تهران، سر تقاطع «وصال شیرازی» روسری خود را بر سر چوبی زد و به شیوه «دختران انقلاب»، به طور نمادین به قانون پوشش اجباری اعتراض کرد. نامش «اعظم جنگروی» است. او متولد دهه ۶۰ است؛ سالها پس از انقلاب ۱۳۵۷.
او که سابقه عضویت در حزب «کارگزاران سازندگی ایران» را در کارنامه خود دارد، پس از اقدام اعتراضی خود، از محل کارش در «مرکز مطالعات و تحقیقات زنان» اخراج میشود؛ مرکزی که اعضای هیأت امنای آن «معصومه ابتکار»، «شهیندخت مولاوردی» و «اشرف بروجردی» هستند و ریاست هیأت مدیرهاش بر عهده «اکرم مصوری منش» بوده است: «بعد از حرکت دختران خیابان انقلاب، از من خواستند دیگر سر کار نیایم و محترمانه اخراج شدم. حتی یک ماه حقوقم هم پرداخت نشد.»
جنگروی پس از اقدام عملی خود، مدتی را در بازداشت گذراند اما در نهایت با مجازاتی عجیب روبهرو شد. حکم طلاقش که یک سال پیش از حرکت اعتراضی او صادر شده بود، از سوی قوه قضاییه بازگشت داده شد و حق حضانت فرزندش را که به دلیل اعتیاد پدر به مادر داده شده بود، از وی پس گرفتند. میگوید اصلا فکرش را هم نمیکرده است که به خاطر اعتراض به حجاب اجباری، حق حضانت فرزندش را از او بگیرند.
این دختر خیابان انقلاب با اشاره به وجود نقض در قوانینی همچون «حق طلاق»، «حضانت فرزندان» و «اجازه خروج از کشور»، آنها را «تبعیضآمیز» توصیف و اضافه میکند: «این قوانین نشان میدهند که به طور سیستماتیک مبنای این نگاه مشکل دارد. اگر بخواهم این جا یک مثال خاص بیاورم که آن را نقد کنیم، به هیچ وجه اثر بخش نیست. چیزی که دنبال و به آن توجه کردهام، این است که به طور ساختاری نگاه به زنان به عنوان یک جنس برابر در این نظام تصمیمگیری به رسمیت شناخته شود. اگر این نگاه شناخته شود، خود به خود در تمام قوانین و مباحث جاری میشود. از طرف دیگر، برخی مسایل زنان فقط با تغییر قوانین عملی نمیشوند بلکه باید فرهنگسازی شود. باید در سطح جامعه به آموزش عمومی توجه کرد؛ مثلا ازدواج دختران در سنین پایین یا ختنه زنان و قتلهای ناموسی در برخی مناطق کشور هنوز اتفاق میافتد. نظیر اینها زیاد است. اینها مشکلاتی هستند که باید به آنها توجه کرد. حجاب اجباری یا تغییر قوانین ناعادلانه تنها خواستههای زنان ایران نیست.»
اعظم جنگروی از میان دختران انقلاب، تنها کسی است که پیش از ماجرای اقدام این دختران، شانس این را داشته است که با موسسهای مرتبط با مسایل زنان همکاری کند. او درباره فعالیتها و تلاشهای این موسسه در سطح اجتماعی میگوید: «در موسسه مطالعات و تحقیقات زنان پژوهشها و تحقیقات خوبی انجام میشد. این تحقیقات را به معاونت زنان و ارگانهای دیگر میفرستادند. اما متاسفانه در ایران شما هرچه قدر هم در زمینههای مختلف حوزه زنان کار و اطلاعرسانی کنید، نتیجهای حاصل نمیشود؛ نمونهاش"لایحه منع خشونت علیه زنان" است که سالها تصویب نشده است. همه مسایل مرتبط با زنان را به احکام و شرع پیوند میزنند.»
این کنشگر حقوق زنان که در رشته مهندسی کامپیوتر با گرایش هوش مصنوعی در مقطع کارشناسی ارشد را به پایان رسانده است، از تجربه شخصیاش در آزمون کنکور و ورود به دانشگاه برای یک زن با داشتن فرزند و دغدغههای اجتماعی و مشکلاتی که در این راه داشته است، میگوید: «به نظرم یکی از سختترین کارها در ایران این است که شما همزمان درس بخوانی و کار کنی و هم بخواهی فرزندت را بزرگ کنی. بر خلاف جوامع توسعه یافته، هیچ نهاد یا ارگانی از زنان سرپرست خانوار حمایت نمیکند. در ایران در همه مکانها، از مدرسه گرفته تا دانشگاه و ادارات و اماکن عمومی، زنان نمیتوانند آزادانه پوشش خود را انتخاب کنند.»
به باور جنگروی، زنان ایران با تمامی فشارها و سرکوبهایی که در این۴۰ سال برای محدود کردن حضورشان انجام شده است، همواره در حال مبارزه بودهاند: «در واقع زنان نوعی از مبارزه مدنی را آغاز کردند تا از موانعی که حکومت برای آنها ایجاد میکند، عبور کنند. حجاب که جای خود دارد. همین حالا مثلا در بخش علم آموزی، آمار زنان دانشجوی جامعه ایران از مردان بیشتر است.»
او معتقد است حکومت در موضوع حجاب با یک نوع مبارزه زنانه روبهرو شده است؛ زنانی که از حقشان کوتاه نمیآیند: «برای نمونه، با وجود به کارگیری بخش عمدهای از پرسنل نیروی انتظامی در گشتهای ارشاد، زنان از سد این مانع هم گذشتهاند. یعنی حاکمیت با وجود صرف هزینه هنگفت در موضوع حجاب رسمی، به جای اقبال و استقبال، با نوعی مبارزه مدنی زنانه روبهرو شده است و توانایی مواجهه با این سیل مخالفت زنان با حجاب اجباری را هرگز پیدا نخواهد کرد. حالا مدام افزایش بودجه بدهند، وقتی جامعه پس بزند، کار تمام است. زنان ایران از مطالبات خود کوتاه نمیآیند.»
این فعال حقوق زنان با تاکید بر این که هر اعتراض فردی در مبارزه با حجاب اجباری، نتیجه یک انرژی جمعی است، میگوید:«زنان ایران سالها است برای رسیدن به حقوقشان تلاش میکنند. این هم مربوط به دوره ۴۰ ساله جمهوری اسلامی نیست. از همان ابتدای انقلاب ۱۳۵۷، زنان با تشکیل گروهها و کمپینهای مختلف، مبارزه خود را دنبال کردهاند. من در مورد رفتن روی سکو و برداشتن حجاب، انگیزهام را از همین مبارزات مدنی زنان ایران پیدا کردم. چون مبارزه شجاعانه دختران و زنان دیگر را دیده بودم. این انگیزه با توجه به تجربه شخصی خودم و مطالعاتی که داشتم و با توجه به رنجی که به عنوان یک زن شخصا در فضای حاکم بر کشور متحمل میشدم و به دلیل مخالفتی که با حجاب اجباری داشتم، به من کمک کرد تا به این نتیجه برسم که باید یک کار عملی را در سطح جامعه انجام داد.»
پیش از دختران انقلاب هم زنان دیگری در راستای مبارزه با حجاب اجباری تلاش کرده بودند اما حرکت دختران انقلاب افکار عمومی را بیش از گذشته به این موضوع جلب کرد. جنگروی میگوید: «چیزی که در گام اول مد نظر من و دیگر دختران انقلاب بود، این است که در مسیر مبارزه یک گام به جلوتر برویم. خیلی از مواقع همین که در مسیر مبارزه یک گام به جلوتر بروید و بتوانید یک تابو را بشکنید و به دیگران پیام و انگیزه حرکت بدهید، یعنی نتیجه گرفتهاید. من باور دارم که هر حرکت پیشروانهای وقتی عملی شود، موثر است. این نتیجه به اندازه کافی در اقدامات بعدی زنان برای پیگیری خواستههایشان، چه رسیدن به لغو حجاب اجباری و چه قوانین عادلانه و برابر، تاثیر خواهد داشت. این را شخصا تجربه کردم. »
جنگروی اضافه میکند که در تمام روزهای پس از رفتن روی سکو، زنان و دختران و حتا مردان بسیاری در پیامها و تماسها یا برخوردهای حضوری با او در اینباره حرف میزدند و فقط در ایام بازداشت و جلسات بازجویی، این اقدام او نکوهش شد:« وقتی مصرانه پیگیر خواستههای برحق خود باشیم، تغییر اتفاق خواهد افتاد.»
اعظم جنگروی به واسطه تهدیدات مداوم و تلاش مقامات قضایی برای پرونده سازی، به ناچار کشور را ترک کرد. او پس از خروج از ایران هم تلاش برای مطرح کردن خواستهها و مطالبات زنان را کنار نگذاشته است:«من در این مدت تلاشم این بوده که خواستهها و مطالبات زنان ایران را در سطح رسانهها مطرح کنم. با گفتوگوهایی که انجام میدهم یا مطالبی که در شبکههای اجتماعی مینویسم، سعی کردهام به سهم خودم صدایی برای زنان ایران باشم. تلاش کردهام فعال باشم و مطالعه و تحقیق کنم. به طور مدام با مخاطبانی که در شبکههای اجتماعی دارم، در تماس هستم. از آنها نظرخواهی و سعی میکنم نتایج مثبت و منفی خواستههای زنان، راهکارها و موانع و مشکلات پیش روی آنها را منعکس کنم. در مسیر پیش رو و همچنین مصاحبههایم، چه با رسانههای انگلیسی زبان و چه فارسی زبان خارج از کشور، تلاش کرده و خواهم کرد تا روایتگر آن سختیهایی که زنان و دختران پس از انقلاب برای حضور در جامعه یا حتا فضای خانوادهها داشتهاند، باشم. من اینها را بازگو و سعی میکنم در اندازه خودم، صدای زنان ایران را به گوش مردم جهان برسانم. این کمترین کاری است که میشود برای رسیدن به نتیجه انجام داد.»
مطالب دیگر این پرونده:
دختران کلپورگان مدرسهای از سفال میسازند
مصائب دختران ورزشینویس ایران؛ تو که چیزی از فوتبال نمیفهمی!
گردآفریدهای زنده تاریخ؛ زنانی که صدای اعتراضشان شنیده شد!
۴ روایت معتبر از زنانی که قصه مبارزهشان نوشته نمیشود
کتایون خسرویار: دخترهای من باید رییس جمهوری، وزیر و نماینده مجلس شوند
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر