مقدمه لازم نیست، باید مستقیم رفت و نشست کنار یک نام؛ «منیر اصفیا». این نام زنی است که ساکت و آرام بود و سالها فرانسه را به فارسی و برعکس برگرداند. ولی فقط مترجم کتب ادبی باقی نماند، او با «منوچهر مهران» ازدواج کرد و آنها کنار هم مجله «نیرو و راستی» را راهاندازی کردند.
منوچهر مهران و منیر اصفیا با هم این مجله را اداره میکردند، با هم از ورزش مردان و زنان مینوشتند و جوانانی که شور میورزیدند به نگارش، از کشتی و ورزش و شنا و دوومیدانی را جمع کرده بودند. یکی از شاگردانشان مرحوم «عطالله بهمنش» بود.
منیر اصفیا اما گمنام زیست، گمنام رفت و گمنام هم ماند. نخستین روزنامهنگار زن ورزش ایران در فرانسه و غربت در سال ۱۳۸۳ چشم از دنیا بست. گزارشی از او با نام «میان صفحات تاریخ» که ترجمه و تلخیصی از روایت «هرودوت» از جشنهای المپیک یونان باستان بود، هنوز هم منبع و ماخذ گزارشنویسی ایران است. کتاب شهیرش با نام «زیباتر از پیروزی» هم از او به یادگار ماند. تاسفبار اینکه چون میدانست جامعه قدرت پذیرش یک زن روزنامهنگار ورزشی را ندارد، مطالبش را با نام مستعار «م.فضیلت» منتشر میکرد.
حالا پس از حدود شش دهه، بسیاری از نقدهایی که در حوزه ورزش میخوانیم، محصول نگاه دختران روزنامهنگار است؛ زنانی که فوتبال را بدون حضور در ورزشگاهها به نقد میکشند و والیبال را بدون آنکه از نزدیک و آزادانه ببینند، وارد گود چالش میکنند. آیا هنرمندانه نیست که یکی از بهترین منتقدان کشتی ایران، «مرضیه دارابی» است؟ آیا میدانید در مسیر راه آنها چه دشواریهایی نشسته است؟ این خلاصهای است از زندگی شاخصترین دختران روزنامهنگار ورزشی ایران؛ دخترانی که هر روز در کوران خبر، گزارش، نقد و مصاحبههای دنیای ورزش ایران هستند.
بهناز میرمطهریان؛ از تحقیر تا یک قدمی جایزه جهانی
متولد بهمنماه سال۱۳۶۶ است و روزنامهنگاری را از سن ۱۹ سالگی آغاز کرده است. نخستین مطالبش در مورد لیگ برتر فوتبال مردان بود. گزارش او حالا به جمع ۱۰ گزارش پایانی جشنواره «IPS» (روزنامه نگاران بینالمللی ورزشی) راه یافته است؛ گزارشی که در روزنامه «ایران ورزشی» از تماشای بازی ایران و اسپانیا در ورزشگاه تاریک «آزادی» نوشته بود.
«بهناز میرمطهریان» میگوید: «خودم فکر میکردم یک گزارش ساده است. گزارشهای بهتر از این هم داشتم. شاید هنوز هم فکر میکنم که میتوانستم همین گزارش را هم بهتر از این بنویسم.»
فعالیت جدی او در فیسبوک بود اما علایقش به نوشتن و ورزش را فقط در صفحه فیسبوک خود خلاصه نکرد: «روزهای اول کار مطبوعاتی برایم سخت و تلخ بود. هیچ چیزی جز تحقیر به یاد ندارم. مسخرهام میکردند. اما فکر میکردم باید بمانم و بجنگم و بنویسم.»
او تحقیر را در جملهای تعریف میکند که بارها شنیدهایم: «وقتی از فوتبال حرف میزدم، میگفتند تو که دختری و چیزی از فوتبال نمیفهمی. این حرف را بارها شنیدم؛ در محل کار، در تاکسی و حتی در خانوادهام. اما خواستم به آنها بفهمانم من هم میفهمم؛ حتی بهتر از آنها.»
برای بهناز میرمطهریان یک روز تجربه توامان تلخ و شیرین کار روزنامهنگاری ورزشی بود؛ نخستین باری که در امارات موفق شد برای تماشای جام ملتهای آسیا وارد ورزشگاه شود: «همه چیز برایم عوض شد. تازه فهمیدم آقایان چهطور به صفحه تلویزیون نگاه میکنند و پست بازیکنان را میفهمند. فهمیدم من یک عمر بدون اینکه تجربه تماشای فوتبال در ورزشگاه را داشته باشم، با چه زحمتی فوتبال را میفهمیدم. فهمیدم به عنوان یک خبرنگار چهقدر هنوز باید یاد بگیرم. نمیدانستم باید حواسم به زمین باشد، سکوها را ببینم، به جایگاه و حواشی نگاه کنم، تایپ کنم و خبرها را بفرستم. روز فوقالعادهای بود؛ هم دردآور و هم زیبا.»
حالا او یکی از گزارش نویسهای فوتبال روزنامه ایران ورزشی و یکی از دخترانی است که توانسته است تا جمع بهترینهای گزارشنویسی سال جشنواره روزنامهنگاران ورزشی جهان پیش برود؛ دختری که پس از حدود ۱۲ سال کار مطبوعاتی، برای اعزام به جام ملتهای آسیا مورد حمایت رسانهاش قرار نگرفت: «اگر هزینه شخصی خودم و کمک همسرم نبود، همین جام ملتها را هم تجربه نمیکردم.»
همسر او، «احسان پیربرناش»، طنزنویس و روزنامهنگار است.
نیلوفر حامدی؛ خبرنگار، منتقد و اکتیویست
متولد ۱۳۷۱ در بابل مازندران است. قبولی در دانشگاه تهران او را به پایتخت رساند اما عشق به روزنامهنگاری باعث شد تا در اولین ماه حضورش در تهران، سراغ دفتر روزنامه ورزشی «گل» را بگیرد. شاید این میزان از رشد و چهره شدن در فضای رسانه و مجازی عجیب باشد اما نه برای دختری که میخواست هم قلم بزند و هم تبدیل به یک فعال حقوق اجتماعی و اکتیویست زنان شود.
«نیلوفر حامدی» از آغاز تغییر نگاهش به زنان روزنامهنگار میگوید: «دومین سال روزنامهنگاریام بود. رییس فدراسیون هندبال از من به خاطر یک گزارش شکایت کرد. مدیرمسوول روزنامه به من گفت شما دیگر از فردا نیا تا آبها از آسیاب بیفتد!»
هنوز هم اما انگار آب، آن آسیاب را میچرخاند. این مرسومترین شیوه معامله روزنامههای ورزشی با فدراسیونها است.
این آغاز دغدغههای اجتماعی نیلوفر حامدی بود؛ دختر جوانی که با روزنامههای «جام جم»، «همشهری» و «اعتمادآنلاین» همکاری کرده است. اما در فضای مجازی بیشتر او را با کنشهای اجتماعیاش میشناسند: «همه چیز از همان اتفاق و فدراسیون هندبال شروع شد. آن قدر زیر فشار بودم که قابل وصف نیست. اما بعد از مدتی حس کردم همه ما آرام آرام با فشارها تسلیم میشویم و میرویم. تصمیم گرفتم وارد حوزه زنان شوم؛ چه در مورد ورود زنان به ورزشگاه، چه در مورد دخترانی که در خیابانها مورد آزار جنسی قرار میگیرند، چه در مورد مشکلات زنان ورزشکار یا خانوادههای آنها.»
یکی از مهمترین گزارشهایی که از نیلوفر حامدی به جا مانده است، به بازی دوستانه فوتسال دختران ایران و ایتالیا برمیگردد: «گفتند خبرنگارها حق ورود ندارند. من به هر زور و قیمتی که بود، وارد ورزشگاه شدم. گزارش گرفتم و نوشتم. سردبیر همشهری باید بین گزارش بازی پرسپولیس و گزارش من، یکی را انتخاب میکرد. اما فردای آن روز گزارش من روی جلد همشهری نشست.» از دیگر گزارشهای خاص او، تصویری بود که از تماشای بازی پرسپولیس و کاشیما در ورزشگاه آزادی خلق کرد.
نیلوفر هم با یک روزنامه نگار ازدواج کرده است. او در مورد زندگی کنار «محمدحسین آجرلو»، خبرنگار ایرنا میگوید: «میخواهم کلیشهای حرف نزنم اما همراهترین بود همیشه. یعنی اولین کسی که پا به پای من برای همه کم و کاستیها غصه خورد، او است.»
سعیده فتحی؛ بیتفاوت به تبعیضها و شکایات
«در دادگاه جلوی قاضی که ایستادم، گفت وقتی اسمت را روی پرونده خواندم، باورم نمیشد باید یک دختر روزنامهنگار ورزشی را محاکمه کنم. الان که دارم میبینم، تازه باورم شد.»
این یکی از خاطراتی است که سعیده فتحی از حضورش در رسانههای ورزشی دارد. با شکایت «محمود مشحون»، رییس وقت فدراسیون بسکتبال به دادگاه رفت. پرونده سفر خارج از کشور مشحون و دروغش را رو کرده و گاوداری و درآمدهای جانبی رییس فدراسیون را برای نخستین بار در رسانهها نوشته بود.
او که متولد سال ۱۳۶۴ است، روزنامهنگاری را از سال ۱۳۸۲ در روزنامه «۹۰» آغاز کرد. پس از آن در روزنامههای «البرز ورزشی»، «خبر ورزشی»، «آسمان آبی» و خبرگزاری «ایلنا» شاغل بود.
محبوس شدن در اتاق سالن بسکتبال ورزشگاه تبریز توسط مسوولان حراست، از خبرسازترین اتفاقات زندگی حرفهای سعیده فتحی است. اما خودش مهمترین اتفاقی که در رسانهها رقم زده، سوای بسکتبال و والیبال، برای ورزشکاران پارالمپیکی میداند: «هفته ای چهار صفحه برای ورزشکاران معلول میرفتیم. بازتاب خیلی خوبی داشت. یکی از عکسها از نوجوان شناگری بود که دو دست نداشت. چند هفته بعد مادرش تماس گرفت و با گریه تشکر کرد. گفت پسرم در خانه منزوی بود اما حالا روزنامه را قاب کرده است.»
نگاههای آزاردهنده و مردسالار دیگر چندان برایش آزاردهنده نیستند: «مهم این است که من راه خودم را میروم. یک بار از ملیپوش والیبال انتقاد کردم، "پیمان اکبری" مربی تیم ملی با صداوسیما مصاحبه کرد و گفت بعضی از خانمها سالن والیبال را با سالن مد اشتباه گرفتهاند. حرفهای زشتی زد اما بعدا پشیمان شد و عذرخواهی کرد. پس از محبوس شدن در اتاق در تبریز هم خیلیها از ما حمایت کردند. همین که میبینید حتی یک مدیر پشت شما ایستاده و طرف حق است، دلگرم میشوید. قرار نیست فقط نگران حرفهای آزاردهنده باشیم.»
آمنه سلیمانی؛ افشاگری در سایه
متولد سال ۱۳۶۵ است و روزنامهنگاری را از «همشهری» محله آغاز کرده است. سابقه کار در رسانههایی مانند «البرز»، «تسنیم» و روزنامه «ایران» را هم دارد. گزارشی که در مورد دختران ایرانی در رقابتهای جهانی کاراته نوشت، ابعادی بینالمللی پیدا کرد. دختران ایران اجازه رقابت با حجاب اسلامی را پیدا نکردند و گزارش آمنه سلیمانی در خبرگزاری تسنیم، نگاههای جامعه بینالمللی را به سوی ایران تغییر داد.
گزارشی که در مورد «آرش میراسماعیلی» نوشت نیز هرچند توام با تهدید و شکایت از سوی این جودوکار سابق ایران شد اما جنبهای افشاگرایانه داشت. سلیمانی در گزارش خود به هزینههایی که میراسماعیلی برای انتخابات مجلس شورای اسلامی هزینه کرده بود، اشاره داشت و برگزاری تورنمنت «کوراش» را به صورت شخصی در زادگاهش، «خرمآباد» که غیرقانونی بود. پس از این گزارش، فدراسیون جهانی کوراش او را به مدت پنج سال از هرگونه فعالیت محروم کرد.
علاقهای به حضور در فضای مجازی ندارد اما تقریبا هر ماه یکی از گزارشهایش در رشتههای رزمی یا مدیریت ورزش ایران خبرساز میشود. پروندههای بررسی چرایی لغو اردو یا اعزام تیمهای ورزشی دختران به رقابتهای بینالمللی، از شاخصترین فعالیتهای رسانهای او است.
الهام یزدیها؛ گزارشی که داغ بر دل شد
تنها خبرنگار زن ورزشی ایران است که در خارج از کشور به صورت مستقل و حرفهای فعالیت میکند. نخستین کانال تلگرامی ورزش زنان را با نام خودش راهاندازی کرد اما به دلیل خروج از ایران و مشغولیتهای تحصیلی، از آن دور شد.
الهام یزدیها متولد ۱۳۶۴ در قزوین است. از سال ۱۳۸۳ در رسانههای محلی این شهرستان وارد کار روزنامهنگاری شد، سه سال بعد برای تحصیل به تهران آمد و در سرویس حوادث «ایسنا» کار خود را آغاز کرد. اما کمی بعد گرایشهایش به ورزش او را به فضایی دیگر کشاند: «از سال ۱۳۹۰ با تصمیم "مصطفی لشگری"، سرویس زنان را راهاندازی کردیم. چند سال بعد "فارس" و "مهر" هم بخش ورزش زنان را به طور مستقل راهاندازی کردند.»
خودش تمایلی به مرزبندی میان ورزش مرد و زن ندارد. در هر دو حوزه فعالیت جدی کرده است ولی میگوید نسبت به ورزش زنان حس مسوولیت میکند. با وجود اینکه سالها از حقوق ورزش زنان دفاع کرده است اما یکی از تاثیرگذارترین گزارشهای او به رد ادعای «الهام اصغری» در مورد رکوردشکنی در آبهای آزاد برمیگردد. الهام یزدیها در گزارش خود اثبات کرد که تمامی فیلمهایش در یک استخرضبط شده بودند. گزارش دیگری اما در مورد تنها زن غواص غارنورد ایرانی، یعنی «سمیرا زارعی» نوشت.
یکی از شاخصترین گزارشهای الهام یزدیها در مورد تیم دختران ملوان بود؛ گزارشی که او از تمرین دختران انزلی روی پشتبام هتل به دلیل نبود فضای کافی برای تمرین نوشت: «وقتی این گزارش را نوشتم، امیدوار بودم یک اتفاق خوب برای دختران ملوان خواهد افتاد. من یک روز لحظه به لحظه آنها را گزارش کردم. اما چندی بعد آقای "رضاییان"، مدیرعامل باشگاه، تیم دختران ملوان را منحل کرد.»
گزارش سال ۱۳۸۷ الهام در مورد تجاوز به محارم در جامعه هرگز در ایسنا منتشر نشد: «من فایلهای صوتی از فرماندهان ناجا داشتم. اما مدیران ایسنا تصمیم به حذف گزارش گرفتند. متاسفانه داغ آن گزارش بر دلم برای همیشه ماند.»
او در مورد چرایی قطع همکاری خود با رسانههای داخل ایران میگوید: «چند ماه گزارش نوشتم و هیچ اتفاقی نیفتاد. بعضی از رسانههای داخل ایران تصور میکنند همینکه اسم ما را پای گزارش بزنند، کافی است. برای همین کانال شخصی خودم را راهاندازی کردم.»
او حالا با «صدای امریکا»(VOA) به صورت خبرنگار آزاد همکاری میکند اما فقط خودش را محدود به بخش ورزش نکرده است و سری به حوزههای جامعه و فرهنگ هم میزند.
زینب حاجی حسینی؛ از افشای ژن خوب تا چکهای میلیاردی
بارها گزارشهایش در فراکسیون ورزش مجلس شورای اسلامی به عنوان مرجع استفاده شده است. حوزه خبر رسانی «زینب حاجی حسینی»، کمیته ملی المپیک و وزارت ورزش تعریف شده است اما با این وجود، نخستین کسی بود که خبر حضور «حمیدرضا عارف» در کمیته المپیک با تیتر «ژن خوب» را در خبرگزاری مهر منتشر کرد.
متولد سال ۱۳۶۱ است و از سال ۱۳٧٩ کار خبری را در «باشگاه خبرنگاران جوان» آغاز کرد. سپس به خبرگزاری تخصصی ورزش «ایپنا» رفت و از سال ۱۳۸۶ با خبرگزاری مهر همکاری میکند. به جز حوزه مدیریت ورزش، یکی از نامدارترین خبرنگاران رشتههای والیبال و بسکتبال هم هست. طی این سالها، فرصت پوشش خبری بازیهای المپيك ٢٠١٦ ريو، بازیهای آسيايي ٢٠١٠ گوانگژو چين، بازیهای ٢٠١٧ كشورهای اسلامی (باكو) و مسابقات بسكتبال باشگاههای مردان آسيا را به عنوان خبرنگار زن خبرگزاری مهر داشته است.
گزارشهای زینب با تیترهای «امضای غيرقانونی پای چكهای كميته ملی المپيك» یا «ناپديد شدن يك ميليون فرانك سویيس در فدراسيون اسكی»، از یادگارهای رسانهای او هستند. او سابقه اجرا و کارشناسی در «رادیو جوان»، «رادیو ورزش»، «شبکه جام جم» و «شبکه ورزش» را هم دارد.
قدم زدن میان قلم زنان ورزش ایران؛ فرار از قفس
این تمام شناسنامه دختران روزنامهنگار ورزش ایران نیست. پشت این روشنایی امروز، دنیایی از تاریکیها خوابیده است. سالها روزنامهنگاران زن ورزش ایران را به «ورزش زنان» الصاق میکردند؛ زنانی که وارد عرصه نوشتار ورزشی میشدند (حتی در سالهای پیش از انقلاب) باید سر به سالنها و ورزشگاههای دختران میزدند. نخستین تابوشکن اما «مهین گرجی» بود. مهین سال ۱۳۸۶ به «جنی والمسلی»، خبرنگار «بی بی سی» گفته بود که برای قلم زدن در حوزه ورزش، مورد توهین، آزار واذیت و حتی تهدید از طرف تندروها قرار گرفته است. او اولین زنی بود که پا به ورزشگاه آزادی گذاشت و یک دربی مردانه را از نزدیک دید. رقابتهای ورزشی مردان را گزارش کرد و از ایران رفت. دی ماه سال ۱۳۸۸ اما لبخند گرجی برای همیشه خاموش شد. او در سانحه تصادف در جاده برلین به پراگ، در خودرویی که دو همکارش، یعنی «امیر زمانیفر» و «رزا حسنزاده آژیری» همراه او بودند، به کما رفت و سه ماه بعد درگذشت.
«فروغ آسمانی» از دیگر نامداران روزنامهنگاری زنان بود. از «ابرار ورزشی» گزارشنویسی برای ورزش دختران را آغاز کرد و آرام آرام منتقد رشتههای توپ و تور مانند بسکتبال و والیبال شد. سالهای میانی دهه ۱۳۸۰ خورشیدی اما به روابط عمومی فدراسیونٔهای ورزشی مانند شنا رفت و در نهایت به اتاق روابط عمومی کمیته ملی المپیک رسید.
مهین گرجی و فروغ آسمانی جزو معدود روزنامهنگاران ورزشی بودند که عنوان فعال حقوق زنان را هم روی شانه خود کشیدند. در عین حال، سالها در همین مسند ورزش هم باقی ماندند. یادگارهایی هست از «فرشته قاضی» در روزنامههای ورزشی مانند «استقلال جوان» و «جهان فوتبال» که او را در قامت مصاحبه کننده با شخصیتهای ورزشی نشان میدهد. فرشته قاضی روزنامهنگاری را با «ورزش» آغاز کرد اما نه با ورزش زنان. او شاید یکی از اولین دختران روزنامهنگار ایران بود که از کشتی مردان نوشت. حضورش در تمرینات تیمهای فوتبال برای تهیه خبر و مصاحبه، با واکنش روزنامه «کیهان» روبهرو شد. پس از آن، اجازه حضور در تمرینات را از قاضی گرفتند.
«آسیه امینی»، روزنامهنگار، فعال حقوق مدنی، فعال حقوق زنان و شاعر، معاون گروه ورزش روزنامه «زن» بود. گزارشهایش در مورد ورزش زنان را اگر به یاد داشته باشیم، پس حتما تصاویری بکر که زاده نوع دیدگاه او به ورزش دختران ایران در محدودیتهای ثبت تصویر و عکس بوده را هم به یاد خواهیم داشت.
«نگین حسینی» کارش را به عنوان روزنامهنگار ورزشی آغاز کرد. حوزههای زنان و بعد المپیک را پوشش داد و در آخر به صورت تخصصی سراغ رشتههای پارالمپیکی رفت. یادگارش یک کتاب است به نام «یادگار دهکده جهانی». او حالا فعال حقوق معلولان شده است.
«شکوفه موسوی» متولد سال ۱۳۶۶ خورشیدی، فقط ۱۲ سال داشت که با نوشتن طنزهای کوتاه و ارسال آنها برای مجلات «گل آقا»، شانس خودش را برای نوشتن امتحان کرد. یک سال بعد به دعوت تیم سردبیری، به این مجله رفت و طنازان گلآقا را شگفت زده کرد. گفته بودند که انتظار ملاقات با زنی میانسال را داشتند. ۱۸ سالگی به رادیو جوان رفت و یک سال بعد نخستین سمت سردبیری خود را در برنامههای ورزشی رادیو جوان تجربه کرد. مقالات و گزارشهایش در روزنامهها و مجلاتی مانند «ایران ورزشی»، «تماشاگر»، «چلچراغ» و همشهری به یادگار ماندهاند. شکوفه موسوی خبرنگاری بود که از سوی «انجمن جهانی روزنامهنگاران ورزشی» برای حضور در سمینار ویژه کمیته جهانی المپیک دعوت شد.
«مریم مجد» عکاس و خبرنگار مجله زنان، ایسنا و روزنامه تماشا بود. خردادماه سال ۱۳۹۰، یک روز پیش از آن که برای پوشش خبری و تصویری جام جهانی زنان عازم آلمان شود، ماموران وزارت اطلاعات به خانهاش یورش بردند و او را بازداشت کردند. کمیسر حقوق بشر آلمان بازداشت او در زمانی که ویزای آلمان داشت را رفتاری مغایر قوانین دانست و خواهان آزادی وی شد. میگویند او هنوز هم تحت نظر است.
«پرتو جغتایی» و «پریسا پورطاهریان» از برجستهترین عکاسان کنونی روزنامهنگاری ایران هستند. صفحه رسمی اینستاگرام چندی قبل با انتشار تصویری از پریسا پورطاهریان نوشت: «این عکاس به دلیل زن بودن اجازه حضور در ورزشگاههای ایران را ندارد. به همین دلیل از پشت بام خانههای اطراف ورزشگاه عکاسی میکند.»
تصاویری که پرتو جغتایی از رقابتهای جام ملتهای آسیا به جا ماندهاند هم رویایی هستند.
این یعنی، انحصار «ورزش مردان برای مردان» و حکم نانوشته «زنان فقط نگارنده ورزش زنان» در ایران شکسته شده است. «زهرا اسدی»، مسوول صفحه «پرسپولیس» روزنامه ایران ورزشی و یکی از گزارشنویسهای این روزنامه شده است. «افسون حضرتی» حدود دو دهه است که کنار ترجمه گزارشهای روز، فوتبال و جامعه ورزش ایران را نقد میکند. او تنها دختر خبرنگار ایرانی بود که روز بازی ایران و بحرین در انتخابی جام جهانی ۲۰۰۶، در جایگاه خبرنگاران ورزشگاه آزادی حضور داشت.
«مهری رنجبر» از دیگر روزنامهنگاران با سابقه ورزشی در حوزههای دوومیدانی و مدیریت ورزش است.
«آزاده پیراکوه» تنها دختر عضو هیات رییسه «انجمن روزنامهنگاران ورزشی ایران» شد. او گزارشگر رادیو جوان و به عنوان منتقد اخبار مدیریت کلان ورزش در حوزه کمیته ملی المپیک و وزارت ورزش هم شناخته میشود.
مرضیه دارابی البته که بارها به دلیل زن بودنش، بهخاطر مسدود شدن مسیرش برای ورود به سالنهای کشتی، از نوشتن منع شده بود. اما هنوز هم بهتر از بسیاری مردان ایران فنون «سالتو»، «اشکل گربه»، «بزکش» و «پلنگ شکن» را میفهمد. هنوز در جامعه مطبوعاتی ایران از او به عنوان یکی از بهترین منتقدین کشتی ایران نام میبرند.
هر روز میان موجی از اخبار که به چشم و گوش شما میرسند، ردی از دخترانی است که برای روزنامهها و خبرگزاریهای ایران مینویسند؛ مثل «منیژه موذن» که در اعتماد آنلاین از فساد و تبانی در فدراسیونها نوشت. «زهره فلاحزاده»، منتقد و گزارشگر فوتبال و باشگاه استقلال است. «هدیه خطیبی» در روزنامه گل از فوتبال و والیبال و بسکتبال مینویسد. «ساناز سلیمان آبادی» در خبرگزاری مهر والیبال و ورزش زنان را پوشش میدهد و «لیلی خرسند» فوتبال را در «تماشاگران». به این فهرست نامهایی مانند «نیلوفر واشقانی»، «گلسا ساداتبحری، «بهاره محمدی» و «یگانه عصاری» را هم باید افزود. هرچند که این نقطه و پایان خط نیست.
مطالب مرتبط:
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر