حسین زمانی
«روایتهای زندان»، مجموعهای از گزارشهایی است که راویان آنها زندانیان هستند؛ گاه از زندانهای معروف میگویند و گاه از زندانهایی که شاید نامشان را هم نشنیده باشیم.
راویان این مجموعه، زندانی سیاسی و عقیدتی هستند و محکومان جرایم عادی. آنها از زندگی خود در زندان میگویند و ما را با خودشان به سلولهای مختلف میبرند. در این گزارش به بهانه بازداشت دو افسر نگهبان در زندان «تهران بزرگ» (فشافویه) با اتهام «حمل مواد مخدر» که در بهمن ماه ۱۳۹۹ اتفاق افتاد، به نقش افسران نگهبان در زندان میپردازیم.
***
به فاصله ۱۰ روز کاری، دو نفر از افسران نگهبان شاغل در تیپ۵ زندان تهران بزرگ به اتهام «حمل شیشه» [ماده مخدر] بازداشت و به دایره مبارزه با مواد مخدر اداره آگاهی تهران و از آنجا به زندان «قزلحصار» منتقل شدند. به نظر میرسد با توجه به میزان مواد مخدری که این دو نفر به همراه داشتند، حبس طولانیمدتی در انتظارشان خواهد بود.
افسران نگهبان در زندان به گروههای سه نفره تقسیم میشوند و هر گروه شامل یک سرگروه با عنوان «افسر نگهبان» و دو زیردست با عنوان «افسر مراقب»، مسوول کنترل یک اندرزگاه میشوند. در هر زندان یک گروه نیز در ورودی زندان مستقر میشود که به آن «سر شیفت» میگویند. شیفتهای کاری افسران نگهبان ۲۴ ساعت کار و ۴۸ ساعت استراحت است. در واقع، هر افسر دو روز در میان به سر کار میآید و صبح فردا مرخص میشود. افسران هر روز ساعت هشت صبح آمار زندانیان به صف شده را ثبت میکنند. هر روز ساعت پنج عصر هم قبل از بسته شدن هواخوریها، آمارگیری انجام میشود.
وظیفه آنها در طول روز، «وقعه زنی»، یعنی یادداشت ورود و خروج زندانیان، اعزام به مراکز قضایی و تهیه گزارش اتفاقات و درگیریها در بند است.
افسران نگهبان حقوق پایه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی به همراه مفاد عائلهمندی را دریافت میکنند؛ مبلغی بین سه تا چهار میلیون تومان در ماه. برخی از آنها در استخدام وزارت دفاع و برخی دیگر کارمند سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی هستند.
افسران نگهبان نسبت به وظیفه خود در سه شیفت تعریف میشوند و بیشتر زندانیان قدیمی به این تقسیمبندی آگاه هستند. «شیفت تربیت»، یعنی سختگیرترین افسران نگهبان که برای برخوردهای خشونتآمیز با زندانیان مورد استفاده قرار میگیرند؛ اهانت و ضرب و شتم. «شیفت سعادت» گروه دوم هستند و افسران آن برخوردهای ملایمتری دارند. آنها وقتی موظف به برخورد خشونتبار هستند که وضعیت زندان از کنترل خارج شده باشد. «شیفت سلامت» سومین گروه افسران نگهبان را شامل میشود. از جمله وظایف آنها، همراهی زندانی محکوم به اعدام در دقایق پایانی زندگی است؛ همانکسی که صندلی را از زیر پای اعدامی میکشد، دست او را زیر گیوتین قرار میدهد و شاهد شلاق خوردن زندانیان است. وظیفه دیگر آنها ثبت موارد اقدام به خودکشی زندانیان است و به اصطلاح خودشان، «لواطهای منجر به نزاع» و درگیریها بر سر مواد مخدر یا مرگهای ناشی از مصرف بالای مخدر را به ثبت میرسانند.
افسران شیفت سلامت که انگار مسوول گرفتن سلامت از زندانیان هستند، کنترل بدنی و جستوجو در وسایل شخصی و تخت زندانیان را هم برعهده دارند. آنها گاهی در مقام قاضی، حکم هم صادر میکنند و در مقام مجری قانون، با لوله آب به جان زندانیان میافتند و سپس منجی میشوند و آنها را از چنگال خود، به بهداری منتقل میکنند.
در یک سال گذشته اما دو مساله باعث ایجاد چالش درونی میان افسران نگهبان شده است؛ بازداشت گسترده معترضان خیابانی دی ۱۳۹۶، مرداد ۱۳۹۷ و آبان ۱۳۹۸ و نیز حبس متهمان اقتصادی. این دو مساله باعث شدهاند که قشرهای تازهای به این زندان راه پیدا کنند. در مورد اول، معترضان بازداشتشده اغلب هممحلهایهای افسران نگهبان هستند و از اقشار دهکهای پایین جامعه. آنها حالا «بچه محل»های خود را تا اتاق بازجویی همراهی میکنند و صدای فریادهایشان را از پشت درهای بسته بازجویی میشنوند.
همین مساله باعث شده است که برخی از زندانبانهای ما به جمعمان بیایند، گاهی در هواخوری بر سر محتوای یک کتاب بحث کنند و همراه ما برای اعدام افرادی مثل «محمد ثلاث» [درویش گنابادی] و «نوید افکاری» [از معترضان مرداد ۱۳۹۷] اشک بریزند. برخی هم با ما در جشن لغو حکم اعدام «امیرحسین مرادی» [معترض آبان ۱۳۹۸] و دوستانش شادباش گفتند.
مساله دوم اما به بازداشت و دادگاههای مفسدان اقتصادی برمیگردد که زیر نظر قوه قضاییه و برگزاری دادگاههایی بدون حق اعتراض برای متهمان مالی شروع شد. تعداد قابل توجهی از صاحبان سرمایه زندانی شدند و زندگی طبقاتی در حبس هم بازتولید شد. این هم ماجرای دیگری است که باعث ایجاد چالش در افسران نگهبان و زندانبانان شده است.
افسران نگهبان حالا شاهد خم و راست شدن روسای خود مقابل متهمان اقتصادی هستند. در بسیاری موارد به آنها گوشزد میشود که به فلان متهم اقتصادی که یک سلول با ۱۵ تخت را به خود و زحمتکشانش (کسانی که در خدمت متهم پولدار هستند) اختصاص داده است، دور از ادب برخورد نکنند؛ آنهم در همان بندی که دستکم ۴۰ زندانی کفخواب بودهاند. این مساله برخی از افسران نگهبان را به چالش کشید و برخی دیگر را جیرهخوار آنها کرد.
برخی از افسران نگهبان در خدمت صاحبان سرمایه با دریافت چند صد هزار تومان، اقلام ممنوعه را به دست زندانیان اقتصادی متمول میرسانند. ما در زندان اصطلاحی داریم که میگوییم این زندانبانها «سگ» هستند؛ یعنی کسانیکه اقلام ممنوعه را به بیرون از زندان منتقل یا برعکس، مطالبات ممنوعه زندانیان را با دریافت هزینه، وارد زندان میکنند. اصطلاحهای دیگری هم مثل «دادم سگ بیاره» یا «بده سگ بیاره» داریم که معطوف به همین روابط است. افسران نگهبان اینچنینی با خودشان گوشی همراه، فلش، رم و امپیتری پلیر، فلفل و دیگر اقلام خوراکی ممنوعه در زندان مثل کباب، کلهپاچه و پیتزا میآورند و در اختیار زندانیان متمول که همان صاحبان سرمایه هستند، قرار میدهند.
البته این جابهجاییها فقط به خوراکی و اقلام دیجیتال محدود نمیشوند؛ مواد مخدر هم یکی از همین اقلام مثلا ممنوعه است. ورود مواد مخدر به زندان به جز هماهنگی و دست داشتن مسوولان بالادستی امکانناپذیر است.
در همین بهمن ماه، دو افسر نگهبان که هر دو اهل «اسلامشهر» [حومه تهران] بودند، بازداشت شدند. یکی از آنها به تازگی پدر خود را از دست داده و گویا برای تامین خرج زندگی خانوادهاش، یک بسته ۱۰۰ گرمی شیشه با خود به زندان آورده بود. نفر دوم هم که پدر کودکی دبستانی است، ۲۴۰ گرم شیشه به داخل زندان آورد که هر دو لو رفتند. یکی دیگر از افسران نگهبان این خبر را به ما رساند و گفت: «آدم درستی بودند. کار بچهها را راه میانداختند. حفاظت هم البته میدانست. نمیدانم چرا دیگر او را نخواستند. میتوانستند جابهجایش کنند اما گیرش انداختند و حتی ممکن است به آنها حبس ابد بدهند. در حالیکه مثلا رییس قبلی از زندانی اقتصادی یک واحد آپارتمان گرفته بود تا اینجا یک سلول کامل به او بدهد. حتی اگر خواسته زندانی خاص را اجرا نکنیم، برای تنبیه به جای دیگری منتقل میشویم یا گرفتاری برایمان ایجاد میکنند.»
افسران نگهبان هم انگار قربانی همین سیستمی هستند که زندانبان را زندانی میکند و در خدمت بزرگان ثروت و قدرت قرار میدهد. در چنین سیستمی، بالادستیها به اسم مبارزه با فساد و مواد مخدر و تکیه بر شعار سلامت، جان و امنیت را از همه میگیرند؛ چه زندانی باشی و چه زندانبانی که گوش به فرمان نیست.
مطالب مرتبط:
روایتهای زندان؛ دره شاپرکها؛ بند جوانان زندان تهران بزرگ
روایتهای زندان؛ یا میمیریم یا سینهخیز به زندگی ادامه میدهیم
روایتهای زندان؛ از تجاوز جنسی تا صیغه و ملاقاتهای شرعی
روایتهای زندان؛ کار در فشافویه یعنی حبس با اعمال شاقه
روایتهای زندان؛ زندانیان را گیج کن و بخوابن تا اعتراض نکنند
روایتهای زندان؛ بند دارالقرآن در دو پرده: آیتالکرسی و فیلم پورن
روایتهای زندان؛ ضرب و شتم زندانیان یکی از مراحل «پذیرایی» است
روایتهای زندان؛ در جستوجوی خواب از دست رفته
روایتهای زندان؛ ما پشت آن دیوارهای بلند بیمدعا جان میبازیم
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر