حسن مظاهری، شهروند خبرنگار
«روایتهای زندان»، مجموعه گزارشهایی است که راویان آن زندانیان هستند؛ گاه از زندانهای معروف میگویند و گاه از زندانهایی که شاید نامشان را هم نشنیده باشیم.
راویان این مجموعه، زندانی سیاسی و عقیدتی هستند یا محکومان جرایم عادی. آنها از زندگی خود در زندان میگویند و ما را با خودشان به سلولهای مختلف ببرند. در اولین گزارش از این مجموعه، یکی از زندانیان از درون زندان «تهران بزرگ» میگوید؛ زندانی که محکومانی با اتهامها و جرایم سیاسی، عقیدتی، مالی، قتل، اقدام مسلحانه، دزدی و هر آنچه را فکر کنید، گاه در بندهایی جدا و گاه هم بدون تفکیک جرایم، در خود حبس کرده است.
پنج مجموعه از ۳۲ مجموعه این زندان فعال هستند با بندهایی با جمعیت ۲۰۰ نفر از اختلاسگران یا ۶۵۰ نفر از دزدان خُرد.
***
اینجا «فشافویه» است؛ همان زندان تهران بزرگ که زندانیان بخشهایی از آن را با حقوق روزی دو نخ سیگار ساختهاند. در تمامی بخشهای این مجموعه، بندهای کارگری قرار دارند که تلفنهای آنها تا ۱۲ شب آزاد هستند. اما زندانیان این بندها از صبح تا غروب مشغول به کار هستند؛ کارهای ساختمانی، تاسیسات، آشپزی، خیاطی، نجاری و...
مجموعه۴ این زندان با فرمان «ممنوعیت سیگار»، توسط زندانیان بندهای مجموعه ۱ ساخته شده است. ممنوعیت فروش سیگار منجر شده بود تا ارزش مبادله آن زیاد شود؛ قیمتی گزاف که تامین آن برای اغلب زندانیان سیگاری سخت بود. تنها زندانیانی که به کار بنایی و ساخت واحد۴ مشغول بودند، از نعمت دو نخ سیگار در روز برخوردار بودند. واحدهای دیگر نیز همگی همینگونه ساخته شدهاند. زندانیان از حقوق پایهای مثل خوراک و آب سالم، تختخواب و سیگار بیبهرهاند و در بهترین حالت، به عنوان پاداش، ملاقات حضوری سالانه میگیرند؛ روندی که همین الان در بندهای مختلف کارگری حکمفرما است. آب زندان قابل شرب نیست و تنها میتوان از آن برای شستوشوی بدن استفاده کرد که آنهم باعث خارش و سوزش پوست میشود. زندانی باید آب آشامیدنی (و نه معدنی) را در بطریهای ششتایی ۱/۵ لیتری از فروشگاه زندان با قیمت ۲۰ هزار تومان بخرد.
نمیشود که آب نخورد! پس اینجا، در همین زندان، مجرمی که قرار است با «مجازات اسلامی» بازپروری شود و به جامعه بازگردد، باید به استخدام مجرمان بزرگ در آید. اختلاسگران و مدیران بانکی سابق که به مشکل خورده و برای مدتی حبس شدهاند، از اصل خود که نیفتادهاند و برای همین نیاز به زحمتکش دارند؛ نیاز به لباسشور، ماساژور، آشپز، نیروی خدماتی برای شستن سرویسهای بهداشتی، فردی برای جاساز کردن موبایل، دستی برای نگه داشتن پایپی یا زرورقی و به شکمی برای جاساز موادی از دادگاه!
فلان زندانی که چند هزار میلیون تومان اختلاس کرده است که نباید در صف «گاردونی» (دستشویی زندان) بایستد یا نمیتواند که در حمام عمومی زندان با دیگر زندانیان باشد! یک زندانی به جای او در صف میایستد و زندانی دیگر تمام حمامها را خالی میکند تا بتواند در زندان، استحمامی در آرامش را تجربه کند. به طور کلی، زندانیانی که صاحب سرمایه و پول هستند، برای خود یک خدمتکار و یک خدنگ دارند. این خدمتکار کارهای اتاق را برایش انجام میدهد؛ شستن ظرفها، جارو کشیدن، مرتب کردن تخت و... خدنگ هم کارهای شخصی او را انجام میدهد؛ از حمل ملزومات و حوله و صابون حمام تا گردنگیری!
از آن جا که تردد به خارج و داخل زندان برای زندانبانها راحت است، آنها با دریافت هزینههای سنگین، برای زندانیان سرمایهدار گوشی موبایل، فلش، مجلههای خارجی و هر امکانات ممنوع دیگر را تهیه میکنند. محکومان خرد که برای گذراندن زندگی کمک ناچیزی از همسران و خانوادههای کمبضاعت خود دریافت میکنند، گردن بگیر محکوم سرمایهدار میشوند، در خدمت آنها هستند، وسایلشان را نگه میدارند و کارهایی که از آنها میخواهند، انجام میدهند. اگر هم در این میان اتفاقی بیفتد و مثلا وسیلهای گم شود، زندانی کمبضاعت است که در ضعف قرار میگیرد و تنبیه متوجه او میشود.
غذاهای زندان قابل خوردن نیستند، پس زندانیان باید فکری هم برای نیمرو یا املت کنند. در توالت نخوابیدن هزینهبر است. در کریدور خواب نبودن بیشتر و کف خواب نبودن از آن هم بیشتر.
اینجا است که زندانی باید برای بقا بکوشد؛ یا بیل بزند و آجر بالا بیاندازد و هفتهای ۵۰ تا ۶۰ هزار تومان عایدش شود یا پشت چرخ در سالن خیاطی به سریدوزیِ لباسهای نظامی مشغول باشد و عرق بریزد. فردی که آشپزی بلد است، برای هزینه ناچیز با سه شعله گاز در فضای کوچکی مشغول آشپزی برای بند میشود و در این میان گاه غذای مورد علاقه زندانی دارا را مجبور است بپزد.
کار دیگر، جابهجا کردن بار در سالنهای ۱۰۰ نفرهای است که کولر هم ندارند. زندانیان باید در خدمت زندانبان باشند و در بیرون یا داخل زندان، به کاری مشغول شوند.
سیستم کار زندانیان در دوران شیوع کرونا در فشافویه که در برخی سالنهایش گاه جا برای تکان خوردن هم نیست، به همین شکل ادامه دارد. نه از فاصلهگذاری اجتماعی خبری است و نه از نظر بهداشتی به آنها رسیدگی میشود. دی ماه که آغاز شیوع ویروس کرونا بود، زندانیان فشافویه با بیماریهای سل و مننژیت هم دست به گریبان بودند که ناگهان کرونا آمد و ترس و وحشت همه را گرفت. اما هیچکدام از این مسایل باعث نشدند که کار متوقف شود؛ به هر حال باید آب و خوراک تهیه میشد، زندانیان پولدار هم که نیازهایشان ربطی به بیچارگی فقرا و کارگرانشان در مواجهه با انواع بیماریها نداشت.
اما آنچه روایت شد، تمام مشاغلی نیست که زندانیان به آن مشغول هستند.
از سوی دیگر، زندانبانان هم کار میکنند و درآمدی غیر از دستمزد دولتی خود دارند.
گاهی رییس اندرزگاه ماهانه چند میلیون تومان میگیرد تا فلان مجرم شب به هواخوری برود و ستارهها و ماه را تماشا کند. افسر نگهبان دو تا سه میلیون تومان میگیرد و اجازه میدهد آن یکی «زیر هشت» استراحتش را کند و برای آمارگیری حاضر نشود.
زیر هشت همان جلوی دفتر افسر نگهبانی است. حتی مسوول فروشگاه ۵۰۰ هزار تومان میگیرد تا فلفل با خود به داخل زندان بیاورد. فروش فلفل در زندان ممنوع است.
این وضعیت برای رفع کوچکترین تا بزرگترین نیازهای زندانی وجود دارد. پول که داشته باشی، امکانات برایت فراهم میشود و همه در اختیارت قرار میگیرند.
مددکار، مسوول انجمن، معاون و رییس واحد و رییس زندان همه مشغول کار هستند؛ در کنار آنها، وکیلبند، مامور انتظامات، خدمات و مسوول سلول را هم نباید از یاد برد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر