«جورج هارونیان» در جامعه یهودی ساکن آمریکا چهره سرشناسی به حساب میآید. او در تمام سالهای گذشته در حال گردآوری آرشیوی غنی از سرگذشت یهودیان ایرانی بوده و در مورد مفهوم ناخوشایند «یهودیستیزی» و همه آسیبی که این مساله به اقلیت کوچک یهودی ساکن ایران وارد کرده، روشنگری میکند.
***
جورج هارونیان که سابق بر این عضو هیات مدیره شورای سازمانهای یهودی ایرانیان بوده، حدود پنجاه سال پیش از این برای تحصیل در رشته اقتصاد و آمار به «آمریکا» سفر کرد؛ اما با وقوع انقلاب سال ۱۳۵۷ در آمریکا ماندگار شد. پدربزرگ جورج در بازار تهران جزء صادرکنندگان فرش ایرانی بود، پدرش راه پدربزرگ را در پیش گرفت و جورج نیز همان مسیر را ادامه داد و هماکنون تاجر فرش ساکن «لسآنجلس» است. برای او فرش الزاما یک منبع اقتصادی نیست بلکه همه آن چیزی است که او را به تاریخ و فرهنگ کشورش و سرانگشت رنجیده دخترکان قالیباف خطه «خوزستان»، «کرمانشاه» و «نایین» و «آذربایجان» متصل میکند.
«محمدجواد ظریف»، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، روز ۲۳ آذر ۱۳۹۹ در گفتوگو با یک خبرنگار و در پاسخ به این سوال که رژیم ایران چه سیاستی را در قبال آینده اسرائیل تجویز میکند؟ پاسخ داد: «رژیم ایران قصد ندارد جهودان آن سرزمین را به دریا بریزد.»
بهکارگیری این واژه منجر به واکنش جامعه یهودیان ساکن «کالیفرنیا» شد. تعدادی از آنها در گفتوگو با رسانه «فوروارد» که یک رسانه یهودی آمریکایی است، بهکارگیری این واژه را نمونهای از رفتار «یهودیستیزانه» حکومت ایران عنوان کردند.
هارونیان هم از جمله یهودیان ساکن کالیفرنیا بود که نسبت به کاربرد این واژه توسط محمدجواد ظریف واکنش نشان داد. او در گفتوگو با نشریه فوروارد که ترجمه آن در خبرگزاری ایرانشهر منتشر شده است، می گوید متاسفانه استفاده از واژه «جهود» به منظور تحقیر یهودیان در تاریخ ادبیات ایران سابقه دارد.
پس از آنکه «محمود احمدینژاد» در مقابل واقعه هولوکاست موضع گرفت و آن را «مشکوک»، «مبهم» و «افسانه» خواند؛ جورج هارونیان که آن روزها دارای یک مجله و برنامه رادیویی بود، مراسم نمادینی در بزرگداشت هولوکاست در موزه «تالارانس» لسآنجلس و کنیسه «نصح» برگزار کرد که قریب به یک هزار و ۲۰۰ نفر در آن شرکت کردند.
ایران وایر در این مورد با هارونیان گفتوگویی انجام داده است که در زیر میخوانید:
آقای هارونیان! اجازه بدهید از آخرین اتفاق شروع کنیم. موضوع بهکارگیری واژه «جهود» که آقای ظریف بعدا توضیح داد که این واژه را در مفهوم «طعنهآمیز» آن بهکار برده و قصد توهین نداشته است. شما معتقدید که ظریف بهعمد و برای تحقیر جامعه یهودی از چنین واژهای بهره برده است؟
در مورد عمد یا غیرعمد بودن واژه جهود از طرف آقای ظریف نمیتوانم نظری بدهم و این موضوعی است که خودشان بهتراز هر کسی میدانند. اما وقتی یک سیاستمدار که طبعا تاثیر اظهاراتش مثل یک فرد معمولی جامعه نیست، واژهای را حتی به شکل غیرعمد بهکار ببرد که حتی به اذعان خودش واژه نادرستی است و باعث آزردگی خاطر یک جامعه اقلیت میشود، بدیهیترین کاری که باید انجام بدهد عذرخواهی است. اما به نظر میرسد در قاموس ایشان و دیگر مسئولان جمهوری اسلامی اساسا معذرتخواهی از جامعه یهودی کاربردی ندارد.
شما این واژه را نادرست و توهینآمیز میدانید؟
بله؛ به نظر من واژه جهود یک واژه نارواست. شاید نفس واژه درابتدا مشکل نداشته، اما در طول زمان ماهیتی توهینآمیز به خودش گرفته. این واژه در فرهنگ ایرانی همواره برای تبعیض و آزار یهودیان به کار رفته. نمونههای فراوانی میتوانم برایتان در ادبیات ذکر کنم مثلا دو نویسنده بزرگ ایران، صادق هدایت و صادق چوبک نیز در آثارشان از واژه « جهود» برای به تصویر کشیدن یهودیان به عنوان «گرسنگان پول»، «حیله گران» و «دروغگویان» استفاده کردهاند و واژه «جهود» در عبارتهایی مانند «جهودبازی» به معنای «کاری که یهودی بخیل میکند» و یا «جهود نجس» به معنای «یهودی نجس» استفاده شده است. شما لابد در افواه عوام اصطلاح «بد جهود» را شنیدهاید. اما بیتردید نشنیدهاید که کسی به کسی بگوید «بد کلیمی» یا «بد ارمنی».
در بسیاری مواقع واژهها گناهی ندارند اما در یک موقعیت توهینآمیز استفاده میشوند و به تدریج، تکرار آن تبدیل به نوعی آزار و تبعیض میشود. چند سال پیش نیز رمانی به نام «جهودکشان» در کتابخانه «مرعشی» قم پیدا شد و در آن کتاب به صورت مفصل شرح یهودیستیزی در ایران و حمله به محله یهودیان و آزار و اذیتشان داده شده بود و اتفاقا به واژه «جهود» و کاربردش نیز اشاره شده بود.
متاسفانه انکار حقوق یهودیان و انکار تاریخ و گذشته آنها که بخشی از آن را در جریان انکار واقعه هولوکاست توسط مقامات رسمی و منجمله رییسجمهور وقت، محمود احمدینژاد دیدیم، تبدیل به رویهای تبعیضآمیز در سیاستهای رژیم ایران شده است.
من در جایی خواندم که شما آن روزها و همزمان با اظهارات آقای احمدینژاد مراسم بزرگداشت واقعه هولوکاست را در لسآنجلس برگزار کردید؟
بله. اتفاقا یکی از بازماندگان این واقعه، آقای «عذراپور» را هم به برنامه دعوت کردیم. ایشان شمع روشن کردند و در جمع مردم حاضر در مراسم حضور پیدا کردند.
عذراپور وقتی ۲۳ ساله و جوان بود و برای تحصیل در رشته هیدروالکتریک به شهر کوچکی به نام «گرونابل» در جنوب «فرانسه» رفته بود، توسط نازیها دستگیر شد و اردوگاههای مختلفی همچون «اوریاژ»، «شپولی» و «گورس» را تجربه کرده بود و در نهایت به سختی از مرگ نجات یافته بود.
آن روز جمعیت زیادی آمده بودند. چیزی قریب به هزار و ۲۰۰ نفر. عده زیادی پشت درهای سالن تالارنس جا مانده بودند. البته بعدها همان مراسم را در کنیسه نصح نیز برگزار کردیم. آن روز را به خاطر دارم. حضور آقای عذراپور باعث شده بود جلسه یادبود، بسیار تاثیرگذار و غمانگیز باشد.
شما آن سالها و در کنار کار تجارتتان دارای یک نشریه و رادیو بودید. چه ضرورتی شما را وادار به فعالیت مطبوعاتی میکرد؟
آن سالها موج عظیمی از مهاجرت یهودیان از ایران شکل گرفته بود. به تدریج قریب به هشتاد درصد یهودیان از ایران خارج شدند. خروج هشتاد درصدی یک جامعه اقلیت نشاندهنده شرایطی است که برای آنان در ایران حکمفرما بوده. آن سالها چندین تشکل مختلف مثل «سازمان جوانان یهود» و شوراها و سازمانهای مختلف برای سازماندهی و کمک به دوستانی که ایران را ترک کرده بودند، تشکیل شد.
من آن روزها در نشریهای به نام «چشم انداز» مینوشتم و بعد خودم بانی راهاندازی یک نشریه به نام «اتحاد» و یک برنامه رادیویی شدم. حتی آن روزها یک تشکل راه انداخته بودیم به نام «شیراز ثرتین» برای توجه به سرنوشت ۱۳ یهودی متهم به جاسوسی در «شیراز» که بعدها به همین نام مشهور شدند و در کنار آن برای اطلاعرسانی و جمعآوری اطلاعات از ناپدید شدن ۱۲ یهودی ایرانی در ایران که هنگام خروج از کشور مفقود شده بودند، همراه سایر دوستانمان تلاش میکردیم.
جمهوری اسلامی اما همواره ادعا میکند که به حقوق اقلیتهای مذهبی پایبند است.
شاید این سوال را بهتر باشد از یک بهایی بپرسید و البته من کار دفاع از آنها را به خودشان میسپارم، اما در مورد اقلیت تحت فشاریهودیان باید بگویم آنها در طول چهل سال گذشته یا گروگان بودهاند یا اهرم تبلیغاتی رژیم ایران.
رژیم ایران ادعا میکند بر مبنای خدامحوری و اسلام بنا شده و همواره یکی از اهرمهای تبلیغاتیاش این بوده که نسبت به غیرمسلمانان و اقلیتهای خداباور عادلانه برخورد کرده و و آنها آزادند که مراسمشان را اجرا کنند. اما واقعیت امر در هجرت دسته جمعی یهودیان نهفته است. وقتی کل یک اقلیت مذهبی خانهشان را ترک میکنند و آواره میشوند، این آوارگی خودخواسته این حرکت حاوی یک پیام است و پیامش به شکل روشنی این است که «ما احساس امنیت و برابری نمیکنیم.»
من معتقدم یک مسلمان معتقد و خداپرست بیتردید به یک یهودی احترام میگذارد. چون مسلمان خداپرست و معتقد واقعی خودش را در تعارض با یهودی خداپرست نمیداند. جان مذهب هرگز نمی گوید کسی که مثل شما فکر نمیکند را حذف کنید.
بزرگترین رنجی که خانواده یهودیان مهاجر درگیرش هستند چیست؟
موضوع مهمی که بسیار هم موجب رنجش خانواده یهودیان شده اما کمتر مورد توجه رسانهها قرار گرفته، مسئله «سفر به اسرائیل» است. دقت کنید غالب یهودیان مهاجری که ایران را طی این سالها ترک کردهاند، در اسرائیل ساکن شدهاند. اغلب آنها خانوادههایی در ایران دارند. خانوادههای یهودی مهاجر حالا دو پاره شدهاند و ساکن دو کشوری هستند که سفر به آنجا جرم رسمی محسوب میشود. به نظرتان این خودش آزار محسوب نمیشود؟
آخرین نمونه از یهودیانی که برای دیدار با اعضای خانواده به اسرائیل سفر کرد و بیآنکه اتهام خاصی متوجهش باشد و صرفا به دلیل سفر به اسرائیل با اتهام جاسوسی مواجه شد و سه سال در زندان ماند «ماشاالله پسرکهن» بود. او سه سال در زندان به اتهام واهی جاسوسی ماند در حالی که اساسا یک عضو معمولی جامعه در سن شصت و اندی سالگی چه جاسوسی میتواند انجام بدهد وقتی به هیچ دستگاهی متصل نیست؟ او را در حالی که حمام بود و لباس به تن نداشت بازداشت کردند.
شما فکر میکنید چرا مقامات ایران به واقعه هولوکاست روی خوش نشان نمیدهند؟
به نظر من انکار واقعه جنایتآمیزی مثل هولوکاست، یک جور تهدید و تکرار به این واقعه است. تهدیدی که به نوعی زیرپوستی امنیت یهودیان را تهدید میکند. این انکار ربطی به عدم اطلاع یا ناآشنایی با تاریخ ندارد بلکه آنها آگاهانه چنین واقعه تاریخی روشن و آشکاری را با وجود آنهمه شواهد ومدارک غیرقابل انکار، رد میکنند.
این موضوع به باور من به طنز شباهت دارد. چون در طول تاریخ، بشر جنایتهای جمعی فراوانی مرتکب شده، اما آنچه جریان هولوکاست را متفاوت میکند این است که در این واقعه، آلمانیها خودشان بیش از قربانیان ماجرا اصرار به ثبت این تکه از تاریخ داشتند و اسناد مهمی از خودشان به جا گذاشتند. تصاویر مستند، کتابچههای مربوط به شمارهگذاری آدمها، ویدیوهای باقیمانده و مدارک و مستنداتی که عمدتا از سوی خود آلمانیها به ثبت رسیده است.
اما جمهوری اسلامی نگاه سیاسی به هولوکاست دارد و از انکار آن استفاده تبلیغی میکند برای انکار اسرائیل. این در حالی است که حرف زدن از هولوکاست، کار آموزشی، دادخواهی و آشنا کردن نوجوانها با این تکه از تاریخ و اینکه آنها را به موزهها و آثار باقیمانده از آن فاجعه ترغیب کنیم، نوعی ادای دین به تاریخ برای درسآموزی و جلوگیری از اتفاقات مشابه در نسلهای آینده است.
مطالب مرتبط:
نقش آموزش هولوکاست در کارنامه و افکار وزیر امور خارجه آینده امریکا
نیلوفر بیضایی؛ تبعید، تبعیض، طنز تلخ پدر و داستان آدمهایی که حذف میشوند
اهریمنسازی از دیگری؛ پروپاگاندا در گذشته و حال
۴ دهه پروپاگاندا در جمهوری اسلامی ایران
آموزش هولوکاست در یک رسانه ایرانی: چرا که نه؟
پیام اخوان؛ از دادگاه جنایت جنگی یوگسلاوی و پرونده نسلکشی در میانمار تا عدالت در ایران
ایرانوایر و موزه یادبود هولوکاست ایالات متحده، یک همکاری بینظیر
آموزش هولوکاست در یک رسانه ایرانی: چرا که نه؟
مستند «درویش کُرکوت»؛ مسلمان بوسنیایی، قهرمان هولوکاست
درویش کورکوت؛ ادیب مسلمانی که برای نجات میراث یهودیان زندگی خود را به خطر انداخت
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر