تقسیم دنیا به «آنان که مثل ما هستند» و «دیگران» به نظر بیضرر میآید. بیاشکال هم به نظر میآید اگر از کسی که فکر میکنید متعلق به منطقه، گروه، یا قبیله شما نیست خوشتان نیاید. بالاخره کسانی که آنها را «دیگران» مینامیم احتمالا آداب و رسوم متفاوتی دارند یا حرف زدن و لباس پوشیدن و خوردنشان طور دیگری است. اما وقتی دیگران طوری در نظر گرفته شوند که گویی «کمتر از ما» هستند یا در مرتبهای فروتر قرار دارند، سراشیبی لغزندهای آغاز میشود که نامش «انسانیتزدایی» [اهریمنسازی از دیگری] است.
اهریمنسازی شیوهای روانی است که مدتهای مدیدی است از آن استفاده میشود؛ برای بیحس کردن سربازان در کشتن دیگری؛ برای توجیه جنگ، نسلکشی، بردهداری و زندانی کردن. با زبان، سیاست دولتها و اقدامات نظامی است که مردم دیگری را همچون اشیا، حشرات، حیوانات یا موجودات بیگانهای میبینند که باید از او وحشت یا نفرت داشت، به زیر سلطه خود درآورد، با قساوت برخورد کرد یا حتی او را کشت.
پروپاگاندا ابزاری مهم در جهت اهریمنسازی است و قرنها است که علیه گروههای اقلیت به کار گرفته میشود و از روشهای اصلی برای تحریک به نسلکشی است. ملتها یا حکومتها اهریمنسازی را اغلب علیه اقلیتهای قومی، مذهبی یا نژادی به کار میبرند.
با زبان و با افسانههایی که «قهرمان»، «دشمن»، «مظلوم» و «قربانی» تولید میکند، میتوان برخی گروههای خاص را «خودی» و برخی دیگر را «بیگانه» تعریف کرد و خودیها را سزاوار بهرهمندی از مزایای جامعه و غیرخودیها را تهدیدی علیه نظام اخلاقی جامعه دانست. با تعیین عدهای به عنوان غیرخودی، راحت میتوان آنها را نادیده گرفت و نیازهایشان به عنوان انسان را فراموش کرد. میتوان به شکوهها و نیازهای آنها بیاعتنایی پیشه کرد. خودیها به راحتی خواهند توانست بیگانهها و نیازهای انسانیشان را نبینند. سیاستهایی که با غیرخودی و بیگانه خواندن عدهای آنها را حذف میکند یا به حاشیه میراند، میتوانند سیاستهایی قابل توجیه باشند. وقتی عدهای به طور سیستماتیک تحقیر شوند و از بدیهیترین سطح کرامت و همدردی و همدلی محروم نگاه داشته شوند، امکان وقوع خشونت غیر انسانی علیه آنان فراهم میشود و عموم جامعه هم با آن مخالف نخواهد بود.
برای یافتن نمونههایی که نشان دهد چهگونه انسانزدایی مقدمهای شد بر خشونتورزی، لازم نیست خیلی دور برویم؛ در بوسنی و هرزگوین، رواندا، برمه، سوریه و کشورهای دیگر، روشهای مختلف پروپاگاندا آتش تعصبات قبیلهای را برافروخت و به چیزی منجر شد که به «شناخت داغ» (hot cognition) معروف شده است؛ اصطلاحی برای توصیف ترس، خشم و نفرت غیرعقلانی نسبت به «دیگری» که میتواند مهار اندیشیدن را در دست بگیرد و بر رفتار آدمی تاثیر بگذارد.
وقتی سراسر فرهنگ از یک زبان اهریمنساز اشباع شود مردم فریب میخورند. باور به پستتر بودن یک گروه نامحبوب میتواند نقش خط کش و معیار جدایی حق از باطل را پیدا کند. اما اهریمنسازی از دیگری آزادی شما را هم محدود میکند. چرا؟ چون خودی ماندنتان مستلزم این خواهد بود که باور به پستی «دیگری» را تایید کنید. باید با جامعه همنوا باشید. از این رو طرد، تحقیر و حتی لطمه زدن به گروههای نامطلوبِ «بیگانه» میتواند ساز و کاری باشد برای وادار کردن مردم به همراهی با نظراتی که باور ندارند.
برای درک بهتر نشانههایی که اهریمنسازی را هشدار میدهد، خواندن تاریخ آلمان نازی و نسلکشی یهودیان اروپا در جریان جنگ جهانی بسیار اهمیت دارد. «آدولف هیتلر» بعد از آن که در سال ۱۹۳۳ صدراعظم آلمان شد، نهادهای دموکراتیک کشور را تعطیل کرد، دشمنان سیاسیاش را به قتل رساند یا به زندان انداخت و بعد با به کارگیری پروپاگاندا، حمله به کشورهای دیگر را توجیه کرد و کارزاری را به راه انداخت تا یهودیان بیرون از عبارت «ملت ما» قرار گیرند. نتیجه اقدامات سیاسی و نظامی او وقوع خشونتی در ابعاد بسیار عظیم بود که بیش از شش میلیون مرد و زن و کودک یهودی را به طور سیستماتیک، اداری و متکی به حمایت دولت قتلعام کرد؛ کشتاری که امروز با عنوان «هولوکاست» شناخته میشود. آلمان «نازی» در سال ۱۹۴۵ مغلوب شد، اما تا آن زمان میلیونها تن دیگر، از جمله کولیها، اسلاوها، همجنسگرایان، معلولان و زندانیان جنگی شوروی، کشته شده بودند.
این کارزار وحشت چهگونه آغاز شد؟ پس از به قدرت رسیدن نازیها در سال ۱۹۳۳، آدولف هیتلر و وزیر تبلیغاتش، «یوزف گوبلز»، اقدام به هدایت برنامههایی برای کنترل وسایل ارتباطی و انواع بیانهای فرهنگی در «رایش سوم» کردند. موفق شدند خبر و خبررسانی، هنر و فرهنگ، و همچنین سرگرمیهای عامهپسند، همگی، در خدمت مقاصد مورد نظر آنهاست؛ یعنی نفرت میکارند، قدرت نازیها را بسط میدهند و ایدئولوژی نژادپرستی ترویج میکنند. پیامهای حاوی پروپاگاندا در روزنامهها و نشریات و همچنین در رادیو این باور را ترویج میکرد که در جامعه جدید هیچ نوع منازعه سیاسی یا اجتماعی رخ نخواهد داد. آلمانیهای «پاک نژاد» برای حفظ اتحاد ملی، باید دست به حذف بزنند و با چنین تلاشهایی است که احساس غرور و عظمت ملی خود را بازمییابند.
نازیها به «برتری نژادی» آلمانیها اعتقاد داشتند و در پی آن بودند که کشوری تشکیلشده از «نژاد خالص» بسازند. یهودیان، حتی یهودیانی که شهروند آلمان بودند، خارج از این به اصطلاح جامعه نژادی آلمان، بیگانه با او و خطری برای آن محسوب میشدند.
رایش سوم با استفاده از قوانین و اقدامات سیاسی شروع به بیگانهسازی یهودیان و نامطلوب خواندن آنها کرد. قوانین جدید شهروندی آلمانی را از یهودیان پس میگرفت و ازدواج یا هرگونه رابطه جنسی آنها را با آلمانیها یا «همخونهای آلمانی» ممنوع میکرد. بر اساس این قوانین، یهودی محسوب شدن یک نفر نه با استناد به مذهب مورد اعتقاد او، بلکه بر پایه تبار و نژاد او تعریف میشد.
ماشین تبلیغاتی نازیها با معرفی یهودیان به عنوان نژاد بیگانه، گناه بسیاری از مشکلات آلمان را به گردن آنها انداخت؛ برای نمونه، هیتلر «یهودیانِ کمونیست» در نقاط مختلف دنیا را بزرگترین خطر برای امنیت کشور میدانست. تا پاییز سال ۱۹۴۱، سیاستهای ضدیهود نازیها که از طریق قوانین سختگیرانه، محرومیتهای مالی و اعمال خشونت اعمال میشد یهودیان آلمانی بسیاری را مجبور به ترک کشور کرد. در جریان هولوکاست، عوامل پروپاگاندای نازیها یهودیان را تهدیدی جدی علیه آلمان و کل تمدن غرب معرفی میکردند. طرح نازیها محو تمامی یهودیان جهان بود. در سرکوب و سپس کشتار یهودیان اروپا، پروپاگاندای نازیها نقشی تمام و کمال داشت. تبلیغات آنها باعث نفرتپراکنی شد و فضایی ایجاد کرد که مردم نسبت به سرنوشت یهودیان بیتفاوت شوند.
نازیها در استفاده از پروپاگاندا پیشگام بودند روشهای آنها در زمان خود بسیار موفق بود. ابتکارها و روشهایی که آنها استفاده کردند شایسته مطالعه است، زیرا نسلهای بعدی تبلیغاتچی را شکل دادند که همواره از ترفند اهریمنسازی استفاده میکنند تا گروه مورد نظر را دشمن بخوانند و دشمنی و خشونت برانگیزند. درست است که هر رخداد تاریخی ویژگیهای خود را دارد و امروز هم واقعهای در ابعاد هولوکاست در حال روی دادن نیست ولی میتوان ردپای روشهای تبلیغاتی نازیها را در رخدادهای بعد از جنگ جهانی دوم پیدا کرد. نمونه اخیر آن برمه (یا میانمار) در جنوب شرقی آسیا است که اهریمنسازی بخشی از اقدامات ارتش در نسلکشی اقلیت مسلمان «روهینگیا» بود.
در سال ۱۹۶۲ نظامیان قدرت را در این کشور به دست گرفتند. یکی از اهداف آنها، سلطه بر کشور با استفاده از ابزار و روشهای کنترل اجتماعی بود. دولت نظامی قوانین تبعیضآمیز مقرر میداشت و همزمان، حق آزادی بیان محدود میشد. نظامیان نشریات مستقل را بستند یا خود کنترل آنها را به دست گرفتند. رژیم از آنجا کنترل خبررسانی را به دست گرفت و شروع به تبلیغ روایتی کرد که میگفت برای خودکفایی کشور و مقابله با نفوذ خارجیان باید درها را به همه دنیا بست و راه انزوا در پیش گرفت. هر کس دیدگاه سیاسی متفاوتی بر زبان میآورد روانه زندان میشد. سخن گفتن درباره روهینگیا و سایر اقلیتها نیز هر چه مربوط به تبلیغات علیه روهینگیاها و دیگر اقلیتها را نیز تحت کنترل خود در انحصار رژیم درآمد.
از آن پس مسلمانان روهینگیا که بیش از هزار سال بود در غرب این کشور زندگی میکردند، در زبان مقامات برمه «مهاجران غیرقانونی» خوانده شدند. سال ۱۹۸۲ نیز قانونی درباره «شهروندی» به تصویب رسید که برخی اقلیتهای قومی، از جمله مسلمانان روهینگیا، را مشمول شهروندی کامل نمیدانست. از آن پس وضعیت روهینگیاها به تدریج از «شهروند» به «بیگانه» تغییر یافت.
«آنگ سان سوچی»، دختر یکی از قهرمان ملی برمه، در سال ۱۹۹۰ نامزد انتخابات سراسری شد و حزبش حدود ۹۰ درصد کرسیهای مجلس را به دست آورد. اما نظامیان حاضر نشدند از قدرت کنار بروند و او به مدت ۲۰ سال در بازداشت خانگی قرار گرفت. پس از آن، دولت دموکراسیخواه جدیدی سر کار آمد و با اعمال برخی اصلاحات در سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵، شرایط را برای حضور و پیروزی آنگ سان سوچی در انتخابات فراهم کرد. از آن زمان تاکنون، آنگ سان سوچی تحت عنوان «مشاور دولتی»، یا در واقع همان ریيس قوه مجریه، در قدرت قرار دارد. در این مدت ارتباطات در میانمار از طریق تلفنهای همراه و شبکههای اجتماعی گسترش یافت. اما این گسترش ارتباطات بهایی نیز داشته است: راههای نفرتپراکنی آنلاین علیه روهینگیا بیشتر شده است.
نفرتپراکنی علیه اقلیت روهینگیا از چند منبع اصلی سرچشمه میگرفت و عمدتا بر این متمرکز بود از آنها اهریمنسازی کند، آنان را غیربومی در کشور بخواند و آنها را «پستتر از انسان» معرفی کند. ملیگرایان افراطی با حمایت رهبران مذهبی، روهینگیاها را تهدیدی برای هویت بودایی کشور میدانند. آنها در نشریههای خود از واژههای نژادپرستانه استفاده میکنند و عملا خشونت علیه روهینگیاها را دامن میزنند. در رسانههای دولتی و همچنین شبکههای اجتماعی که مشمول مقررات دولتی هستند نیز پیام تبعیض علیه روهینگیا تبلیغ میشود. ارتش نیز برای نفرتپراکنی بیشتر کارزاری عظیم از اطلاعات نادرست به راه انداخته است که حس قربانی بودن را بین مردم عادی ترویج میکند. به همین منظور، آنها در فیسبوک صفحات هواداران [فنپیچ] برای ستارگان موسیقی، مدلها و دیگر چهرههای سرشناس برمه به راه انداختهاند.
این تبعیض، سرکوب و اهریمنسازی اقلیت روهینگیا موجب شده است که در سالهای اخیر میزان خشونت علیه آنها به شدت افزایش یابد. در ماه اوت ۲۰۱۷به دنبال حمله ارتش و گروههای دیگر به مناطق روهینگیانشین هزاران تن از افراد این اقلیت مسلمان کشته شدند، خانههایشان به آتش کشیده شد، بسیاری زندانی و شکنجه شدند و به عدهای از آنان تجاوز شد. پیامد این حملات آواره شدن بیش از ۷۰۰ هزار روهینگیایی بود؛ حملاتی که نظامیان آن را «عملیات پاکسازی» نامیدند و «موزه یادبود هولوکاست در آمریکا» آن را نسلکشی خواند. آنگ سان سوچی سال ۲۰۱۹ در «دیوان بینالمللی دادگستری» (دادگاه لاهه) حاضر شد و در سخنانی که جهان را شوکه کرد، به دفاع از عملکرد نظامیان پرداخت.
وضعیت روهینگیاها همچنان اسفبار است. عده کمی از آنها که هنوز در برمه زندگی میکنند در معرض سرکوب دائمی قرار دارند. حکومت حاضر نیست امنیت آوارگانی را که به کشور بازمیگردند تضمین کند و هیچ تعهدی هم درباره احقاق حقوق آنها نمیدهد. آنهایی که در اردوگاهها زندگی میکنند نیز نه حق کار دارند، نه آموزش، نه دسترسی به امکانات درمانی و نه هیچ هویت حقوقی. رهبران برمه همواره سرکوب روهینگیاها را تکذیب کردهاند و این در حالی است که امروز خطر نسلکشی در کمین این اقلیت است.
نفرتپراکنی یکشبه تبدیل به نسلکشی نمیشود، آرامآرام اتفاق میافتد. به باور کارشناسان، فروپاشی نهادهای سیاسی و اجتماعی نیز به تدریج اتفاق میافتد؛ یعنی وقتی فرهنگ، زبان، سنتها و حیات اقتصادی جامعه تهدید و در پی آن، امنیت شخصی، آزادی، سلامت و کرامت انسانی تضعیف میشود، آنگاه است که نابودی و زوال از راه میرسد.
مطالب مرتبط:
۴ دهه پروپاگاندا در جمهوری اسلامی ایران
آموزش هولوکاست در یک رسانه ایرانی: چرا که نه؟
پیام اخوان؛ از دادگاه جنایت جنگی یوگسلاوی و پرونده نسلکشی در میانمار تا عدالت در ایران
ایرانوایر و موزه یادبود هولوکاست ایالات متحده، یک همکاری بینظیر
آموزش هولوکاست در یک رسانه ایرانی: چرا که نه؟
مستند «درویش کُرکوت»؛ مسلمان بوسنیایی، قهرمان هولوکاست
درویش کورکوت؛ ادیب مسلمانی که برای نجات میراث یهودیان زندگی خود را به خطر انداخت
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر