فاطمه محمودی: او که میخواست برود
عکس بهسرعت در شبکههای مجازی دستبهدست شد. تصویری منتسب به برادر یکی از جانباختگان سقوط هواپیمای اوکراینی با «سردار حاجیزاده» فرمانده سپاه، یکی از کسانی که روزها از آنچه رخ داده بود خبر داشت اما با پنهانکاری تلاش کرد ماجرای شلیک موشک به هواپیمای مسافربری اکراینی خبری نشود. چند روز بعد اما در پی واکنشهای بسیار گفته شد این عکس متعلق به برادر «فاطمه محمودی» نیست.
فاطمه محمودی، یکی از جانباختگان هواپیمای اوکراینی است. کسی که روزی در خرداد ۱۳۹۶ در صفحه اینستاگرامش نوشته بود: «یک روز میروم که تمام شود... که نو شوم...»
از مهاجرتش چند ماه بیشتر نگذشته بود. در دانشگاه Saint Mary در کانادا پذیرش گرفته بود و به تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد در رشته امور مالی مشغول بود.
یکی از همدانشکدهایهای غیرایرانی فاطمه محمودی خاطرهای شیرین از او تعریف کرده و گفته است: «در مهمانی شکرگزاری دانشکده وقتی فاطمه متوجه شد که من تنها شام میخورم به همراه یکی از دوستانش به من پیوستند و گفتند ما هم تنهاییم و هر سه باهم آن مهمانی را گذراندیم.» او اضافه میکند: «فاطمه مثبت، خندان و آدم مهربانی بود و در همین زمان کوتاه حضورش در گروه ما به دوستان خوبی تبدیل شده بودیم.»
فاطمه محمودی به همراه دوست دیگرش «مریم ملک» که او هم در همین پرواز بود و جان باخت پس از تکمیل ترم اول تحصیلشان از تعطیلات ژانویه استفاده کرده و برای دیدار با دوستان و خانواده راهی ایران شده بودند.
«کالین دادز»، سرپرست دانشکدهای که این دو تن در آن تحصیل میکردند در گفتگو با نشریهای کانادایی گفته است: «آنها را خوب میشناختم. از موفقیتشان در ترم اول خیلی شادمان بودند. این دوره بهصورت عادی ۱۲ ماه زمان میبرد اما آنها در مدت کوتاهی آن را با موفقیت به اتمام رسانده بودند و چون به سه زبان صحبت میکردند پیشرفتشان سریع بود. این اتفاق تلخ تنها چیزی بود که میتوانست آنها را متوقف کند.»
تصویرمنتسب به برادر فاطمه محمودی در حالی در شبکههای اجتماعی منتشر شد که برخی از کاربران توییتر میگفتند آنها به مصاحبه و طرفداری از نظام مجبور شدهاند و عده دیگری بر این باور بودند که فاطمه خط فکری متفاوتی از خانوادهاش داشته و برای رفتن و جدا شدن از مسیرش مهاجرت کرده است.
یکی از کاربران توییتر با انتشار تصویر خندان فاطمه محمودی نوشته است: «ما #فاطمه_محمودی را با این عکس و نوشته به یاد خواهیم سپرد نه همآوازی خانوادهاش با قاتلینش. یک روز میروم که تمام شود ...»
«فرمان فتحعلیان»، آهنگساز، خواننده و نوازنده مشهور در سوگ فاطمه محمودی در اینستاگرامش نوشته است: «فاطمه عزیزم، دخترى بینظیر با آرزوهاى بزرگ و با استعداد بود. مهربان بود، عاشق هنر و موسیقى بود، خیلى خوب گیتار میزد و میخوند، تمام حضور و وجودش عشق و آرامش بود، كار دانشگاهش درست شده بود كه بره كانادا و براى آیندهاش تلاش كنه و درس بخونه و آرامش بگیره...
همیشه براى من یك دوست و یك طرفدار خوب و باغیرت بود، عاشق آهنگ ناجى بود، همین آهنگ رو یاد گرفته بود و با عشق میزد و میخوند...اشكام بند نمیاد، یاد مهربونیات میوفتم عمو جون، این چند روز از عصبانیت انقدر فكم رو بهم فشار دادم و از بغض دائم، گلودرد دائم دارم...فاطمه جانم، نازنینم، روح بیگناه و پاك و معصومت در بالاترین جایگاه كائنات، غرقِ نور و آرامش عزیز دلم...تا دیدار عمو جون🙏🏻🌹🌺 هو یا على مدد.»
کاربر دیگری با اشاره به اینکه خانواده فاطمه محمودی از طرفداران نظام هستند نوشته است: «پدری که به قاتل دخترش اجازه ورود به خانه میده، خواهری که میگه بههیچوجه از سردار حاجیزاده ناراحت نیستم و برادری که عکس یادگاری با قاتل خواهرش میگیره! ظاهرا فاطمه محمودی از ایران به کانادا فرار میکرده نه مهاجرت!»
برخی دیگر اما از همین تصویر و مصاحبه خانواده محمودی با صداوسیما برای حمله به منتقدان عملکرد سپاه در ماجرای هواپیمای اوکراینی بهره میبرند. یکی از کاربران توییتر به نام «حمیدرضا عبدالمنافی» که گفته میشود پسرخاله فاطمه محمودی است در حساب کاربریاش نوشته است: «بعداز یک هفته از حادثه #هواپیما_اوکراینی صبح ساعت ۹ پیکر دختر خاله جوانم #فاطمه_محمودی درخاک آرام خواهد گرفت سرنوشت این دخترتان بزرگی به من داد و ساعتها به تفکر نشستم که چگونه میشود یک دختر امروزی با پوششی آزاد با تفکر سیاسی خاص به جایگاهی برسد که پایان شناسنامهاش کلمه شهیده مهر شود.»
این توییت به تفاوت خط فکری فاطمه محمودی و خانوادهاش مهر تایید میزند.
این فعال رسانهای در توییت دیگری که موردتوجه خبرگزاریهای نزدیک به سپاه پاسداران قرار گرفته است از همفکرانش خواسته با کسانی که «از خون عزیزانشان» بهرهبرداری سیاسی میکنند برخورد شود اما توضیح نداده است که بهرهبرداری سیاسی آیا مشمول عکس گرفتن با عاملان حادثه میشود یا خیر.
یکی از کاربران اینستاگرام با فاطمه محمودی همذاتپنداری کرده و در اینستاگرامش نوشته است: «هیچ بعید نبود اگه من و بچهام توی هواپیمای مسافربری بودیم كه سپاه جمهوری اسلامی ساقطش كرد پدر منو در تلویزیون ایران ببینید كه مشكی پوشیده و با چهره غمگین تو دوربین نگاه میكنه و میگه «خدا خودش یه گلی داده و خودشم گرفته»! كسانی كه در حوادث اخیر كشته شدند از دختر آبی گرفته تا اعتراضهای خیابانی و جنگ و سقوط هواپیما، همگی #سرمایه_انسانی و #اجتماعی و #ملی هستند كه به گروههای اجتماعی و همفكران خودشون تعلق دارن. #صاحب_عزا تکتک كسانی هستن كه در داخل و خارج ایران از زندگیشان الهام گرفتن و الان هم دارن براشون سوگواری میكنن. كسانی كه سپاه جمهوری اسلامی گلها و شمعهاشونو با لگد و باتوم پراكنده كرد و بهشون اجازه سوگواری هم نداد چه برسه به مصاحبه تلویزیونی. كسی از خانوادههاشون صرفا بخاطر #رابطه_خونی تصادفی نمیتونه حقشونو تصاحب و پایمال كنه یا اونها رو فقط متعلق به خودش بدونه.»
مصادره پیکر جانباختگان هواپیمای اوکراینی در شهرهای دیگر هم رخ داد. برای نمونه ویدیویی از خاکسپاری یکی از جانباختگان در همدان منتشر شد که واکنشهای زیادی به دنبال داشت. مادر داغداری که سه لایه حصار انسانی ماموران امنیتی اجازه نمیداد به تابوت جگرگوشهاش نزدیک شود. مامور امنیتی به زن میگفت: «شما هر کار بگویید، ما همان کار را میکنیم» و مادر عزادار مینالید هیچ کار نکنید؛ فقط ولمون کنید ...
روجا؛ ستاره صبح
اگر معنی نامش را جستجو کنید میبینید نامی است کُردی که در گویش مازندرانی هم معنا دارد. به معنای روز، آفتاب، ستاره صبح. به مجاز زیبارو و آفتابچهره معنا میدهد.
«روجا امیدبخش» یکی دیگر از مسافران پرواز ناتمام هواپیمای اوکراینی است. یکی از ۱۷۶ نفری که در جوانی شعله جانش خاموش شد.
یک منبع آگاه نزدیک به خانواده روجا امیدبخش به ایرانوایر میگوید: «این طفلهای معصومی که به کانادا تازهوارد بودند را از قلم نیندازید. روجا متولد ۱۵اردیبهشت۱۳۷۸ بود. خیلی جوان بود. پر از امید به آینده. تازه از دانشگاه ویکتوریا در ونکوور برای رشته بازرگانی پذیرش گرفته بود و دانشجوی سال اول بود.»
یکی از اساتید روجا در مصاحبه با یک تلویزیون کانادایی میگوید: «بیشتر از ۳۰۰ دانشجوی سال اولی در کلاس من بودند. قاعدتا من نباید چیز زیادی از روجا به یاد داشته باشم اما لبخند گرم و چهره امیدوار او را بهوضوح به خاطر دارم.»
روجا امیدبخش از علاقمندان به رادیو چهرازی بود. رادیو چهرازی یکی از اولین پادکستهای تولید شده از سوی ایرانیان بود و سال ۱۳۹۲ ضبط شد. ایدهی این پادکست این بود که گویی عدهای از بیماران آسایشگاه چهرازی (ابراهیم چهرازی) رادیویی ضبط می کنند. داستان زندگی چند نفر به نامهای علی، حبیب، جمشید و دلبر (دختری که همهی بیماران آسایشگاه عاشق او هستند) با کاراکترهایی بهیادماندنی و دوستداشتنی با موضوعات احساسی و اجتماعی در یک آسایشگاه روانی واقع در تهران.
او در یکی از آخرین پستهای اینستاگرامش بیوفایی دنیا را فریاد زده و نوشته بود: «دنیا وفا ندارد ای نور هر دو دیده!»
هیوا، اوین و کوردیا؛ آرام گرفته در بر کوه
«هیوا مولانی»، همسرش «اوین ارسلانی» و دخترشان «کوردیا مولانی» خانواده سه نفرهای بودند که در پرواز ۷۵۲ جان باختند. هیوا مولانی به همراه خانوادهاش ۲۵ روز قبل از حادثه به ایران سفر کرد تا در تعطیلات ژانویه شریک شادمانی ازدواج برادرش باشد. آنها ساکن ایجکس اونتاریو در تورنتوی کانادا بودند.
«شهرام مولایی» برادر هیوا با بغض میگوید: «برای عروسی خودم آمده بود و حالا داشت برمیگشت تورنتو. اصلا نمیتوانم حال خانوادهام را توصیف کنم. همه ما در شوک هستیم»
او میگوید تا پیش از صادر شدن بیانیه نیروهای مسلح و تصور نقص فنی هواپیما باز کمی اتفاق برایشان قابلپذیرشتر بود: «اصلا نمیتوانم توصیف کنم چه حسی داریم. سوال میکنیم چطور همچین اتفاقی ممکن است اما هیچ پاسخی برایش نداریم. فقط میخواهم همه بدانند ما تا آخرش پیگیر هستیم»
اوین ارسالانی ۳۰ ساله، اندکی پیش از سفر به ایران جشن تولد سیسالگیاش را با حضور دوستان و نزدیکانش که در تورنتو ساکن بودند برگزار کرده بود.
برادر اوین در گفتگو با تلویزیون CBC کانادا از شادمانی خواهرش در سفر به ایران و دیدار فامیل بزرگشان حرف زده و گفته است همه خانواده از دیدار دوباره آنها خوشحال بودند ولی این اتفاق کامشان را تا ابد تلخ کرد.
یکی از آشنایان «رزگار رحیمی» دیگر شهروند کُرد ایرانی که به همراه همسر و فرزندش در این هواپیما بود در حساب کاربریاش نوشته است: «رزگار رحیمی و هیوا مولانی هر دو متولد یك روز و یك ماه و یك سال بودند (پنجم شهریورماه ١٣٦٠). هر دو به همراه همسر و فرزند در هواپیمای اوكراینی بودند و كشته شدند.»
خانواده هیوا مولانی از خانوادههای شناختهشده در کردستان هستند. در ویدئوهای منتشرشده از مراسم به خاک سپردن این خانواده سهنفره برخی اعضای خانواده پرچم جمهوری اسلامی را که بر روی تابوتها نصب شده بود برداشتند. عکسهای محل خاکسپاری را در شبکههای اجتماعی منتشر کردند و از آرامش و سکوت جایی که عزیزانشان آرام گرفتند حرف زدند.
مطالب مرتبط:
زندگی مجازی قربانیان سقوط (بخش اول)؛ خاموشی چند ذهن درخشان
زندگی مجازی قربانیان سقوط(قسمت دوم)؛ اندوهگین نیستم، من اندوه جهانم
زندگی مجازی قربانیان سقوط (بخش سوم)؛ آنها شور زندگی را نشانه گرفتند
زندگی مجازی قربانیان سقوط (بخش چهارم)؛ خشم، اندوه و همدردی ناظران فاجعه
زندگی مجازی قربانیان سقوط (بخش پنجم)؛ کودکی که هرگز زاده نشد
زندگی مجازی قربانیان سقوط (بخش هفتم)؛ آرزوهایی که سوختند
زندگی مجازی قربانیان سقوط (بخش ششم)؛ پسرم میخواست جاستین ترودو شود
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر