در آستانه دومین سالگرد قربانیان پرواز پی اس ۷۵۲ ، هواپیمای اوکراینی که روز ۱۸ دی ۱۳۹۸ با شلیک موشکهای سپاه ساقط شد، «ایران وایر» گزارشهایی را که دو سال پیش و همزمان با این واقعه دلخراش درباره زندگی مجازی سرنشینان این پرواز نوشته شده بود، باز نشر میکند.
***
اول: داستان ریرا
اولین نامی که در میان جانباختگان سقوط هواپیمای «بویینگ» ۷۳۷ خطوط هواپیمایی اوکراین در فضای مجازی شنیده شد، «ریرا» بود؛ «ریرا اسماعیلیون»، فرزند ۹ ساله «حامد اسماعیلیون»؛ دندانپزشک و نویسنده مقیم کانادا. ریرا به همراه مادرش، «پریسا اقبالیان»، برای تعطیلات سال نو میلادی به ایران سفر کرده بودند.
حامد اسماعیلیون، نویسنده کتابهای «آویشن»،«توکای آبی» و «گاماسیاب ماهی ندارد»، مدتها است در ایران ممنوعالقلم شده و کتابهایش مجوز انتشار رسمی دریافت نمیکنند.
همسر و دختر حامد برای شرکت در مراسم ازدواج خواهر همسرش به ایران سفر کرده بودند که در زمان بازگشت، قرعه این پرواز به نامشان افتاد و هرگز بازنگشتند.
حامد اسماعیلیون اما نویسندهای است که بیش از هر چیز، راوی قصههای ریرا در فضای مجازی بوده است. وقتی بر صفحه فیسبوکش نوشت «پریسا و ریرای من هم در هواپیمای اوکراینی بودند»، مثل این بود که زلزلهای به بزرگی هفت ریشتر فضای مجازی را تکانده باشد. مخاطبان زیادی داستان حضور ریرا در زندگی پر از مهر پریسا و حامد دنبال میکردند و حالا این اندوه، انگار اندوه همه آنها بود.
«زهرا عبدی»، نویسنده ساکن کانادا با انتشار تصویری از خانواده حامد اسماعیلیون در صفحه اینستاگرامش نوشت: «به عکسهای دخترش ریرا نگاه میکنم. این عکس تولد یکسالگیاش... دو سالگی... این عکس روز مدرسه رفتن. چه طور میشود از این فقدان نوشت؟ او را سالهاست در فیسبوک میخوانم. بزرگ شدن ریرا دخترش را همانجا دیدم. وای بر این همه ستم که ما را بلعیده است. نیما، شعر "ریرا" را حزین میخواند:
دارد هوا که بخواند
ریرا ریرا
در این شب سیا
او نیست با خودش..."»
زهرا عبدی همچنین با اشاره به رنجی که با ممنوعالقلمی این نویسنده شناخته شده بر او رفته است، نوشت: «به صفحهی حامد اسماعیلیون بروید. ردیف عکس کتابهایش را ببینید. از یک جایی به بعد، کتابها جلد رسمی ندارند. میدانید چرا؟ چون دیگر به او مجوز چاپ کتاب در ایران ندادند. پایین عکسهای کتابهایی که جلد رسمی ندارند، مردم کامنت گذاشتهاند: آقای دکتر، کتابهای جدید را چطور میتوانیم تهیه کنیم؟ حامد اسماعیلیون پاسخ داده است: فعلا قصد ندارم منتشرشان کنم. چگونه میشود از این #حذف ناجوانمردانه نوشت؟»
ماه می سال ۲۰۱۹، حامد در روز تولد ۹ سالگی ریرا نوشته بود: «امروز نه ساله میشود. هیجان دارد و از بابت تولدش خوشحال است. در جواب سوال آیا خوشحالی؟ آیا راضی هستی؟ میخندد و بله میگوید. پدرش خیلی هیجانزده نیست. از روزی میترسد که جواب این سوال نه باشد. پس برای اینکه نه نشنود، تمام سعیاش را میکند تا زندگی برای او آسان جلوه کند. روبرتو بنینیوار بخندد و دیوانه بازی در بیاورد و بگوید زندگی جز یک بازی احمقانه نیست. نگاه کن! همه چیز مضحک و خندهدار و الکی است.»
حامد اسماعیلیون حالا برای به خاکسپاری و وداع با دختر کوچک و همسرش، عازم ایران است. در صفحه فیسبوکش نوشته است: «برای به خاک سپردن آرزوهای پریسایم و چشمهای ریرایم عازم تهرانم. در میان ما سه نفر عاشقانههای زیادی هست که تا مرگم پیش من میماند و آن را عریان نخواهم کرد. امیدوارم آن روز زودتر برسد. هیچ از چند و چون پرواز اوکراین نمیدانم و میروم که آن چشمهای درخشان را به خاک بسپارم.»
دوستان حامد بنا دارند در لحظه ورودش به فرودگاه، به استقبالش بروند. آنها روایت خوبی از آخرین باری که حامد برای مراسم خاکسپاری پدر همسرش به ایران رفته بود، ندارند. زهرا عبدی نوشته است: «یادم میآید او را... برای وداع با پیکر پدر همسرش به ایران آمد و از همان فرودگاه او را بردند. نوشت به وداع نرسید...»
«بیتا ملکوتی»، شاعر و نویسنده ساکن پراگ در همدردی با اندوه حامد اسماعیلیون نوشته است: «داستانهای ریرا را خوانده بودم. او را از داستانهای حامد میشناختم. انگار روزها و شبها را با او گذراندهام. به ایران بازگشتهام، کتاب خواندهام و جهان را از نو شناخته ام. حتی بیشتر از داستانهای پدرش. حالا چطور تاب بیاورم بیقصههایش... چطور باور کنم که جهان رنگی و شاد و پر نقش و رویایش را ترک کرده؟ حامد عزیز درد این سوگ را با هزار حنجره هم نمیتوان فریاد زد... اندوهگین نیستم من؛ اندوهِ جهانم
و در سینهام سرزمینی میگرید.»
حامد اسماعیلیون در یکی از آخرین پستهای فیسبوکی خود نوشته است: «ما داغیم، حالیمون نیست. مدرسه ریرا به بچهها نامه داده که با این اندوه کنار بیایند. چرا کسی به من نامه نداده؟»
مدیر سازمان هواپیمایی ایران با اشاره به کشف جعبه سیاه این پرواز، تاکید کرده که اطلاعات پرواز تنها در ایران بررسی خواهد شد و به شرکت سازنده تحویل نمیشود. حامد در واکنش به این گفته، نوشته است: «جناب عابدزاده، رییس هواپیمایی کشوری، جعبه سیاه این هواپیما باید به شرکت سازنده فرستاده شود تا ما بدانیم چه بر عزیزانمان رفته است. این تو نیستی که فردا باید برای شناسایی جسد سوخته دخترت تست دیانای بدهی. ما را هم سرنوشت بازماندگان سانچی نکنید. از من چیزی نمانده است که آن را قربانی مصلحتاندیشی جنابعالی کنم.»
دوم:داستان سیاوش و سارا
یک عکس سانسور شده از مراسم ازدواج زن و مردی جوان، بخش تراژیک دیگری از فاجعه سقوط هواپیمای اوکراینی را نمایش میدهد. به نظر می رسد این زوج جوان، «سیاوش غفوری آذر» و همسرش «سارا ممانی» باشند.
سیاوش، پسر عموی «بابک غفوریآذر»، روزنامهنگار ساکن پراگ بود. غفوریآذر پس از دیدن نام سیاوش در فهرست جانباختگان، بر صفحه توییترش نوشت: «رفته بودند لباس عروس و دامادی بر تن کنند در آن خاک. برای دلخوشی عزیزان مانده در آنجا که ببینندشان در آن لباسها و کمی دلشاد شوند در تحمل و صبوری تراژدی مهاجرت نسل ما.»
او به «ایرانوایر» میگوید: «سیاوش در هیچکدام از شبکههای اجتماعی فعال نبود. آدم خوشبرخورد، خوشرو و مثبتاندیشی بود. به همراه همسرش برای برگزاری مراسم ازدواجشان به ایران رفتند تا از تعطیلات کریسمس استفاده کنند. ۱۰ روز قبل در تهران جشن عروسی داشتند و حالا...»
سیاوش غفوریآذر و همسرش، هر دو فارغالتحصیل مهندسی مکانیک در مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه «کنکوردیا» بودند.
عموی سیاوش غفوریآذر که در کانادا زندگی میکند و از طریق اعضای فامیل در ایران، نخستین کسی بوده که از حادثه رخ داده باخبر شده، در گفتوگو با یک نشریه کانادایی درباره او گفته است: «سیاوش کسی بود که زندگی را عمیقا دوست داشت. صادقانه بگویم، او یکی از بهترین آدمهایی بود که میشناختم.»
«علی دولتآبادی»، یکی از مهندسان و همکاران سیاوش در دانشگاه کنکوردیا هم از او به عنوان فردی مهربان و دانشجویی باهوش و با استعداد یاد میکند: «وقتی کار با تیم ما را شروع کرد، خیلی سختکوش بود و روشهای نوینی ابداع کرد که در کار ما الان مورد استفادهاند.»
بازماندگان این زوج جوان حالا در اندوه از دست دادن آنها سوگوارند. بابک غفوریآذر با انتشار تصویری از این دو در حساب کاربری توییترش، نوشته است: «ده سال است که عروسیهایتان را از پشت این دستگاهها جشن میگیرم. حالا اما با این بازمانده از این جشنهای مجازیام چه کنم من.»
سوم: داستان فراز
«فراز فلسفی» برای شرکت در مراسم ازدواج خواهرش «دریا»، به ایران سفر کرده بود. او چند سالی میشد که مقیم کانادا بود. به دنبال ساختن آیندهای بهتر مهاجرت کرده بود. فراز آنچنان که میشود در صفحه اینستاگرامش دید، از عاشقان عکاسی و طبیعت بوده است.
اگر چه او سال ۲۰۱۴ از «دانشگاه مکگیل» در رشته کامپیوتر فارغالتحصیل شده بود اما دوستان نزدیکش او را عاشق سفر، عکاسی و ثبت تصاویر با بهترین کیفیتها میشناسند.
فراز فلسفی پس از چند سال زندگی در مونترال کانادا، در سال ۲۰۱۵ به کبک رفته بود. «البرز زامیادی»، دوست نزدیک فراز به نشریه «سیبیسی» (CBC) گفته است: «آدمهای کمی از مهاجرتش به کبک مطلع بودند. من خیلی از این که نزدیک شده بودیم، خوشحال بودم. با هم به سفر و سینما میرفتیم و فیلم میدیدیم. او فقط با من این قدر مهربان نبود، برای همه دوستانش دوست خوبی بود.»
فراز فلسفی از دو سال قبل ساکن تورنتو شده بود. چهارم ژانویه به ایران رفت تا در مراسم ازدواج خواهرش حضور داشته باشد.
«محمدرضا زمانی»، نویسنده ساکن ایران از دوستان «دریا فلسفی» و یکی از کسانی است که در مراسم ازدواج او حضور داشته است. او پس از دیدن نام فراز در فهرست جانباختگان سقوط هواپیمای اوکراینی، در حساب شخصی اینستاگرامش نوشت: «پنجشنبه عروسی دریا بود. امروز برادر دریا، دوست ما توی هواپیما بود. فراز با ف شروع میشه و من سعی میکردم از گوشه چشم به لیست مسافرها نگاه کنم. به نظرم هر کس قبل از صلح بمیره حیفه، هر کی قبل از زندگی معمولی بمیره، هر کی قبل از آزادیهای کوچیک بمیره حیفه و ما سالهاست حیفیم و شما همه ما رو کشتین.»
«سپینود ناجیان»، نویسنده ساکن ترکیه در همدردی با دریا و خانواده فلسفی نوشته است: «دریا از فراز، برادرش که حرف میزد، همیشه چشمهاش برق میزد. مثل توی این عکس. تا آخر عمرم اسم اکراین و هواپیمای اکراینی یادم نمیره که فراز رو از دریا گرفت، برق رو از چشماش.»
در صفحه اینستاگرام فراز فلسفی، عکسهایی که خودش در سفرهای مختلف با موبایل و دوربین گرفته بود را میشود دید. اما یک ویدیو در این صفحه هست که چهارم ژانویه منتشر شده است؛ کلیپ کوتاه و یک دقیقه ای از برخواستن هواپیما از باند و رسیدنش به خانه پدری که ترانهای از بمرانی بر روی آن میکس شده است و میخواند: «معنی دل بستن، معنی پیوستن، معنی دل کندن، گسستن، معنی خاطره، معنی حافظه، معنی عارضه، معنی فاصله، تو خیلی دوری، خیلی دوری، تو خیلی دوری، خیلی دوری...»
مطالب مرتبط:
زندگی مجازی قربانیان سقوط (بخش اول)؛ خاموشی چند ذهن درخشان
لحظه سقوط هواپیمای MH17 در اکراین
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر