یک عکس دستهجمعی میفرستد از زنان خندانی که شانهبهشانه ایستادهاند. زنانی که سالها پس از روزگار نوجوانی و جوانی دورهم جمع شدهاند. برخی رو به دوربین لبخند میزنند و برخی باهم در حال گفتن و خندیدند، بیتوجه به دوربینی که دارد لحظه را ثبت میکند.
در میانه تصویر چهره گرم و درخشان زنی با موهای انبوه سیاه جلب نظر میکند؛ روسری ترکمن سیاه با گلهای درشت سرخ بر سر دارد. صاف به دوربین نگاه میکند و لبخند دلنشینی به لب دارد. نامش «فائزه فلسفی» است. ۴۶ ساله، فارغالتحصیل مقطع کارشناسی ارشد در رشته مهندسی مکانیک از دانشگاه شریف. او یکی از قربانیان فاجعه شلیک به هواپیمای مسافربری اوکراینی است که در اولین ساعات صبح چهارشنبه ۱۸دی۱۳۹۸ در نزدیکی فرودگاه امام خمینی مورد اصابت موشک قرار گرفت.
فائزه فلسفی ۵ سال قبل به همراه همسرش «دکتر علیرضا قندچی»، دختر شانزدهسالهاش «درسا» و پسر ۸ سالهاش «پارسا» به کانادا مهاجرت کرد.
این زوج موفق در ایران شرکتی به نام «نوین پارسیان» داشته و دارند که در زمینه «طراحی نرمافزارهای لولههای نفت و گاز» فعال بود. آنها علیرغم زندگی در کانادا و فاصله زمانی زیاد با ایران بسیاری از شبها بهصورت آنلاین به امور این شرکت میرسیدند.
«روشنک کلانتری»، از دوستان خانم فلسفی که از سالهای دبیرستان او را میشناسد و همزمان با او از ایران به کانادا مهاجرت کرده به ایرانوایر میگوید: «فائزه به همراه دو فرزندش یک ماه قبل برای دیدار با خانواده به ایران سفر کردند. در این یک ماه هم خیلی اتفاقهای ناخوشایندی برای این خانواده افتاد. پدر فائزه به خاطر عارضه قلبی در بیمارستان بستری شد. مادرش زمین خورد و لگنش آسیب دید اما این اتفاق تیر آخر بود.»
روشنک کلانتری میگوید: «وقتی حوادث ایران را شنیدم خیلی ترسیدم. با فائزه تماس گرفتم و گفتم برگردید قبل از اینکه جنگی دربگیرد و شما آنجا باشید. وقتی مسیج داد که داریم برمیگردیم برایش نوشتم عجب شانسی آوردید. نمیدانستم چه در انتظارشان است.»
او میداند که اگر این اتفاق نمیافتاد، امروز تولد ۱۷ سالگی درسا بود: «تولد ۱۷ سالگی درسا است. پارسال فائزه برایش چند تا تولد گرفت امسال هم اگر بودند ...»
گریه نمیگذارد حرفش را ادامه دهد. بعد چند ثانیه میگوید: «درسا دختر شیرین و بانشاطی بود. دلش میخواست انیماتور شود و انیمیشن کار میکرد. عاشق کتاب خواندن بود. عادت داشت وقتی کتاب میخواند شبیه شخصیت اصلی کتابش لباس بپوشد. دیگر همه ما میدانستیم اگر او را با لباس ژاپنی ببینیم حتما شخصیت اول کتابی که میخواند ژاپنی است. همیشه حواسش به پارسا بود و سرگرمش میکرد.»
حرف زدن از پارسا اما برای روشنک کلانتری سختتر است: «پارسا پسرم بود از روزی که به دنیا آمد من رفتم پیش فائزه و کنارشان بودم. اسمش در شناسنامه دانیال بود به خاطر اینکه این یک اسم بینالمللی بود اما خانواده او را پارسا صدا میکردند. انقدر سفید بود که من پارسا پنبه صدایش میکردم، لقبی که رویش ماند. پارسا عاشق موبایل و بازیهای کامپیوتری بود. حالا پدرش گفته میخواهم بروم یک موبایل بخرم و با او به خاک بسپارم.»
***
«تمام خوشحالی فرهاد از قبولیاش در امتحانات دشوار دندانپزشکی کانادا برای گرفتن مجوز و راهاندازی کلینیکش بود. آمده بود ایران برای دیدار خانواده... وداعی که آخرین وداع بود. خداحافظ آقای نیکنام! خداحافظ فرهاد جان! لعنت به خداحافظی! لعنت به پرواز... #هواپیمای_اوکراینی»
این توییت «احمد جلالی فراهانی»، روزنامهنگار ساکن دانمارک است. احمد در گفتگو با ایرانوایر میگوید: «فرهاد را از خیلی سال قبل میشناختم. در خانه باجناقم که کارهای ساخت دندان را برای او انجام میداد آشنا شدیم و به خاطر روح دغدغهمندش روابط بسیار صمیمانهای داشتیم. حتی بعد از خروجم از ایران هم این رابطه ادامه داشت.»
او در مورد خصوصیات روحی فرهاد نیکنام میگوید: «فرهاد فامیل برازندهای داشت. واقعا نیکنام بود. هرگز از یادش نرفت که باید هوای فرودستان را داشته باشد. با اینکه مطبش در محله خوبی از تهران بود بارها شاهد بودم که دندان آدمهایی را که وسع مالیشان نمیرسید رایگان درمان میکرد.»
احمد جلالی فراهانی میگوید: «فرهاد بعد از اعتراضات ۱۳۹۶ وقتی فضای کشور رفت به سمت کشتار مردم احساس کرد ایران دیگر جای ماندن نیست. مثل خیلیهای دیگر تصمیم به مهاجرت گرفت و به همراه همسر و فرزندش برای ساختن آیندهای بهتر به کانادا رفت.»
این روزنامهنگار که بهشدت برای از دست دادن دوستش اندوهگین است میگوید: «شما میدانید وقتی پزشکان از ایران به کشور دیگری میروند باید آزمونهایی بدهند تا مدارکشان به تایید برسد و بتوانند کار کنند. فرهاد بهتازگی پس از چند سال تلاش توانسته بود آخرین آزمون را پشتسر بگذارد. این سفر را هم آمده بود که کارهایش را تمام کند و برود.»
در صفحه اینستاگرام فرهاد نیکنام به تاریخ ۱۸دسامبر ۲۰۱ تصویر قبولی آخرین آزمون دندانپزشکی انجمن دندانپزشکان کانادا منتشر شده که زیر آن نوشته است: «امروز بعد از دو سال امتحان دادن خبر قبولی تو آخرین امتحان رو گرفتم. الان رسما تو کانادا هم دندونپزشک شدم. یه مسیر طولانی و سخت به آخرش رسید. شاید بزرگترین مزیت این راه آشنایی و همسفر شدن با دوستان قدیمی و جدید بود.»
احمد جلالی فراهانی پس از شنیدن بیانیه نیروهای مسلح مبنی بر اینکه هواپیمای اوکراینی بر اثر شلیک موشک سقوط کرده است در توییترش نوشت: «زنگ زدم به خواهرش... میگم بالاخره قبول کردند شلیک موشک کار خودشون بوده... صدایی از اون ور خط نمییاد... سکوت... سکوت...»
***
«محمدمهدی الیاسی» یکی دیگر از قربانیان شلیک به هواپیمای اوکراینی است. او که از کار و پژوهش در ایران ناامید شده بود سال ۲۰۱۵ به کانادا مهاجرت کرد.
محمدمهدی الیاسی دانشآموخته مهندسی مکانیک دانشگاه شریف و دارای مدال نقره کشوری المپیاد فیزیک بود.
یکی از کاربران توییتر که برای دیدار خانوادهاش عازم ایران بود در روزهایی که خانواده قربانیان حادثه برای آمدن به ایران تلاش میکردند با خواهران محمدمهدی همپرواز بود. او در حساب کاربریاش نوشته بود: «دوتا دختر از ادمونتون اومدن. برادرشون، عزیزشون، جیگرگوشهشون تو هواپیما بوده تازه درسش رو تموم کرده بود و تونسته بود برای استارتآپش فاند بگیره خیلی خوشحال رفته بود ایران با پدرمادرش جشن گرفت و برگشت و پرواز کرد و فرشته شد. پدر و مادر در تنهایی منتظر رسیدن دخترهاشون هستند.»
در ویدیویی که از محمدمهدی الیاسی منتشر شده است او میگوید: «بین بچههای همدوره ما یک جو رفتنی بود که انگار حتما باید میرفتیم. من هم از کار در ایران ناامید شده بودم. اینها را نمیگویم که بچههایی که ایران ماندهاند ناامید شوند ولی واقعا انگار هیچکس ما و کارمان را نمیدید.»
فضای مجازی را که مرور میکنید یکپارچه سیاه است. چه آنها که عزیزی در این فاجعه ازدستدادهاند چه آنها که ناظران و راویان اتفاقاند خشمگین، اندوهگین و عزادارند. انگار از دیروز که خبر شلیک موشک به هواپیما تائید شده داغشان تازهتر شده است.
دیروز مردم برای گرامیداشت جانهای ازدسترفته در تراژدی سقوط به خیابان آمدهاند. امروز هم قرار بود کنار هم عزاداری کنند اما از صبح در صفحات مجازی تصاویر ماشینهای سنگین و نیروهای گارد ویژه منتشر شده که در گوشه و کنار شهر به حالت آمادهباش ایستادهاند.
مطالب مرتبط:
زندگی مجازی قربانیان سقوط (بخش اول)؛ خاموشی چند ذهن درخشان
زندگی مجازی قربانیان سقوط(قسمت دوم)؛ اندوهگین نیستم، من اندوه جهانم
زندگی مجازی قربانیان سقوط (بخش سوم)؛ آنها شور زندگی را نشانه گرفتند
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر