محمد ابراهیمی، شهروند خبرنگار، کابل
«محمدشاه»، نوجوان افغانستانی ۱۷ سالهای است که در شهرستان «چهلگه» ولایت «بغلان» افغانستان متولد شد. داستان او، روایت یک سال زندگی درایران و بعد ردمرز شدن به افغانستان است.
شغل پدرش کشاورزی بود اما به دلیل خشکسالی، محصولات کشاورزان افغانستان به میزان چشمگیری کاهش یافت. همین بدترین تاثیر را روی وضعیت زندگی خانواده پنج نفره محمدشاه گذاشت.
دو برادر بزرگ او، ناتوان از تامین نیازهای خانواده بودند. پس مشکلات اقتصادی باعث شد که مانند بسیاری از کودکان ولایتش، عزم مهاجرت به ایران کند. قاچاقبری به محمدشاه گفته بود در ازای یک میلیون و ۶۰۰هزار تومان، او را به صورت قاچاق به ایران میرساند.
محمدشاه به «ایرانوایر» میگوید که معمولاً شهروندان افغانستانی در ابتدای سفر به ایران، پولی به قاچاقبر انسان نمیدهند و پس از رسیدن به این کشور، تمام مبلغ را پرداخت میکنند. اگر مبلغ در همان روز اول پرداخت شود، احتمال اینکه قاچاقبر مسافر را میانه راه رها کند، بسیار زیاد است.
قاچاق انسان در افغانستان اغلب از ولایت نیمروز در جنوب غرب این کشور انجام میشود. گروههایی سازمان یافته از قاچاقبران انسان در استان نیمروز مستقر هستند و با همکاری «طالبان»، زمینه قاچاق را از طریق کشور پاکستان به ایران فراهم کردهاند.
این نخستین تجربه سفر برون مرزی محمدشاه، کودک افغانستانی به خارج از کشور بود؛ سفری قاچاقی. او میگوید در تمام طول سفر به ایران، این ترس را داشته است که توسط قاچاقبرها کشته شود: «از بغلان آمدیم کابل و از کابل آمدیم نیمروز. از نیمروز هم که قاچاقبر انسان بار میزند و سر مرز میبرد پیش طالبان. یک شب نگاه میکند و بعد از آن میبرد پاکستان و یک شب هم داخل کوه تیر]سپری[ میکنی. یک روز هم آن جا هستی و دیگر]قاچاقبر دیگری[ بار میزند، میبرد داخل بیابان. یک شب داخل بیابان تیر میکنی و فردا که شد، تو راه دیگر میروی. مسیر را از راه کوه "مشکل"، پیاده طی میکنی و یک روز بیشتر پیادهگردی میکنی و میرسی به آبادی. بعد قاچاقبر تو را سوار میکند داخل موتَرهای]خودرو[ دیگر.»
محمدشاه میگوید که قاچاقبرها ۲۵ نفر را سوار خودروهای خود میکردند و پس از طی مسیر و هر چند ساعت یک بار، مسافران را به قاچاقبری دیگر تحویل میدادند. این سیر، از نیمروز تا پاکستان یک شبانه روز طول میکشد.
به گفته او، اگر مرز پاکستان باز باشد، طی دو روز، مسیر ایالت نیمروز تا پاکستان و بعد از مرز پاکستان به ایران زمان خواهد برد. اما اگر مرزهای پاکستان مسدود شوند، فقط رسیدن به مرز ایران تا هشت روز زمان میخواهد. تمامی قاچاقبران انسان شبانه تا ۴۰۰ مهاجر افغانستانی را در یکی از کوههای پاکستان جمع میکنند و پس از سپری کردن یک شب، آنها را از طریق مرز کوه مشکل عبور میدهند.
این کودک افغانستانی در طول مسیر متوجه میشود که گروه طالبان از هر شهروند افغانستانی که قصد سفر قاچاق به ایران دارد، باج میگیرد. این گروه در عمل، به روند قاچاق انسان نیز نظارت کامل دارد: «طالبان امنیت میگیرند؛ یعنی پول جمع میکنند و امنیت میگیرند کسی بیشتر موتَرها را بار نزند و تعداد مسافران در هر موتر کم و مناسب باشد. آنها به خاطر امنیت هستند. یک شب دور میدهند و داخل نیمروز از همگی ۱۵ تومان میگیرند. الان نمیدانم که ۳۰ تومان است یا ۲۰ تومان. یک سال شده است. از کوه مشکل پایین میشوی و تا خاک ایران را پیادهروی میکنی. پس از آن مسافران با موتر به قاچاقبران دیگر تحویل میشوند.»
این کودک افغانستانی پس از ورود به خاک ایران، در نزدیکی پاسگاه شهر کرمان توسط نیروهای مرزی ایران همراه با دیگر هموطنانش بازداشت میشود اما با تعدادی از همان مهاجران قاچاق، از دست مرزبانان ایرانی فرار میکنند: «ما دفعه اول ۴۰۰ نفر بودیم. فروخته شده بودیم به پاسگاه کرمان. ما را بردند داخل بیابان. پشت تپه نشسته بودیم. یک سرباز ایرانی آمد و از بالا سر ما شلیک کرد. همه فرار کردند. ماشین گشت رسید. ۴۰۰ نفر، همه فرار کردند. ۲۰ نفر توانستند فرار کنند اما بقیه را جمع کردند. با گلوله طوری میزدند که اصلاً به فکر هم نبود. جلوی پایت میزدند. اگر خوردی، خوردی. ۲۰ نفر فرار کردیم و رفتیم. هر کس به فکر جان خود بود.»
اغلب قاچاقبران زمانی که متوجه دستگیر شدن مسافران خود میشوند، فرار میکنند؛ اتفاقی که دقیقا برای قاچاقبران محمدشاه هم افتاد.
محمدشاه پس از ۱۲ روز گذر از استان نیمروز و کشور پاکستان، موفق شد وارد ایران شود. او یک سال و دو ماه در شهر شیراز اقامت داشت و سخت کار کرد. فقط حدود هفت ماه در روستاهای «دروزن»، «ایثار» و «قصرخلیل» کار لولهکشی گاز کرده است.
حالا دوباره روزهای کار پنهانی را به یاد میآورد: «شش هفت ماه در کارِ گاز کار کردیم. سه ماه پول گرفتیم و دیگر را حساب نکردیم چون پاسگاه آمد شام و ما را برداشت برد کلانتری در مرودشت. از آن جا به اردوگاه "دو پیاله" شیراز آورد و از آن جا "سنگ سفید". بعد ما را فرستادند به اینجا؛ هرات.»
محمدشاه میگوید که ماموران نیروی انتظامی ایران هنگام بازداشتش، به او فحاشی میکردند: «لت و کوب نکردند ولی حرف بد میزدند. آنجا حرف زده نمیتوانستی. هر کاری بکنند، بزنند، حرف بد بگویند و هر کاری سر ما کنند، نمیتوانی حرف زده. هر تمیز کاری و هر کاری بگویند، میکنی. آنجا حرف زده نمیتوانی.»
این جوان افغانستانی ادعا میکند که دستمزد سه ماه کارش که بیش از پنج میلیون تومان بوده را هنوز از صاحب کارش در ایران نگرفته است: «یک سال ایران بودم، سه ماه کار کردم. سر اتاق نشسته بودم، ما را پلیس آمد گرفت. سه ماه کار کردیم، پول نگرفتیم. پولها همگی ماندند. کار کردیم، پول نگرفتیم و حساب و کتاب هم نکردیم. ما را پاسگاه گرفت و آورد.»
نبود کار دلیل اصلی مهاجرت شهروندان افغانستانی به کشور ایران است. شاید اگر فرصتهای شغلی در افغانستان فراهم شود، میزان مهاجرتهای غیرقانونی به ایران هم به شکل چشمگیری کاهش یابد: «اگر کار باشد در افغانستان، چرا ما زحمت بکشیم؟ آن جا، داخل مرز مردن هست، زخمی شدن هست، بیآبی هست، گرسنگی و تشنگی و همه چیز هست. اینجا در کشورخودمان کار باشد، چرا این جا کار نکنیم؟ اینجا کار باشد، بیزحمت این جا کار خود را میکنیم.»
شما هم میتوانید خاطرات، مشاهدات و تجربیات خود از قاچاق انسان، پناهندگی و مهاجرت به اشتراک بگذارید. اگر از مسئولان دولتی یا افراد حقیقی و حقوقی که حق شما را ضایع کردهاند و یا مرتکب خلاف شدهاند شکایت دارید، لطفاً شکایتهای خود را با بخش حقوقی ایران وایر با این ایمیل به اشتراک بگذارید: info@iranwire.com
مطالب مرتبط:
خاطرات رضا از سفر قاچاقی به ایران: با آب باران زنده ماندم
روایت کودک افغانستانی از سفر قاچاقی به ایران؛ هشت ساعت بدون کفش راه رفتم
مسیر محمد جان از افغانستان تا تهران؛ پای دوستم قطع شد
«چهار نفر از دوستانم با شلیک ماموران مرزی کشته شدند»
یک مسافراز افغانستان: مجبورم قاچاقی به ایران بروم وگرنه خانوادهام گرسنه میمانند
روایت نوجوان افغان از سفر قاچاقی: ۱۵روز تشنه و گرسنه در راه بودیم
جنازه های دختر، داماد و نوههایم در آب های ترکیه پیدا شدند
روایت یک کودک ۱۱ ساله افغانستانی از قاچاق کودکان به ایران
قاچاق انسان در کردستان ایران؛ سیم خاردار، قایق بادی و صندوق عقب
قاچاق انسان در کردستان ایران؛ آن طرف سیمهای خاردار
قاچاق انسان در کردستان ایران؛ مهاجرت نیمهتمام
قاچاق انسان در کردستان ایران؛ از کار قاچاقی تا مهاجرت قاچاقی
قاچاق انسان در کردستان ایران؛ ۳ سال قاچاق انسان برای پرداخت بدهی
قاچاق انسان در کردستان ایران؛ هورا، زنی که قاچاقچی آدم بود
سفرنیمه تمام؛ روایت نوجوان افغانستانی از ردمرز در ایران
گفت و گو با عباس، کودکی که شش بار قاچاقی سفر کرده
داستان سفر قاچاقی کودک ۱۵ ساله افغانستانی به ایران
خانوادهای با شش کودک درمسیر قاچاق
عبور قاچاقی از مرز ایران؛ داستان محمدبابر کودک ۱۵ ساله افغانستانی
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر