«محمد خاتمی» روز بیست و یکم اردیبهشت ماه در جلسه دیدار با اعضای شورای شهر تهران گفت: «مطلوبترین شیوه حکومت مردمی، اداره فدرالی است اما ما از نظر قانون اساسی نمیتوانیم فدراتیو باشیم.»
این سخنان رییس جمهوری پیشین ایران واکنشهای مثبت و منفی بسیاری را از سوی فعالان و تحلیلگران سیاسی برانگیخت. دایره اعتراضات و تشویقها نسبت به اظهار نظر او پا از دایره فضای مجازی بیرون نهاد و به امضای بیانیه و نامه سرگشاده کشیده شد.
در تازهترین واکنشها، یک گروه ۲۰۰ نفره از فعالان سیاسی با امضای بیانیهای، ضمن مخالفت با اظهارات محمد خاتمی، تصریح کردهاند که چنین اظهاراتی موجب گسست ملی شده و جنگ داخلی و قومیتی را در پیش خواهد داشت.
اما گروه دیگری از فعالان سیاسی و مخالفان جمهوری اسلامی با این ایده خاتمی موافق هستند و میگویند با استقلال هر استان و در نظر گرفتن منافع اقلیتهای قومی که سالیان متوالی است مغضوب حکومت مرکزی بودهاند، یکسان سازی و تمرکز قدرت مرکزی که منجر به فساد شده است، از بین خواهد رفت.
گروه سومی هم هستند که میگویند طرح این موضوع از سوی خاتمی در شرایط سیاسی کنونی نابخردانه بوده است چرا که هیچ برنامه، دورنمای مثبت یا فعالیت حزبی و عزم گروهی برای تحقق چنین شیوههای حکومتداری وجود ندارد.
«ایرانوایر» درهمین راستا با گروهی از کارشناسان و تحلیلگران سیاسی و فعالان مدنی گفتوگو کرده است تا نظرات مختلف آنها را در معرض ارزیابی خوانندگان قرار دهد.
«رضا تقی زاده»، تحلیلگر مسایل سیاسی معتقد است باید از محمد خاتمی پرسید در شرایطی که خودش تاکید میکند به قانون اساسی جمهوری اسلامی پایبند است، انگیزهاش از طرح این موضوع چیست؟
او با اشاره به این که طرح موضوع فدرالیسم در این وضعیت مورد اشکال است، چند سوال مطرح میکند: «آیا شرایط دشوار اصلاحطلبان باعث شده در شرایطی که قانون اساسی از پذیرش چنین امری امتناع کرده است، آقای خاتمی که حکم پدر جریان اصلاح طلبی در ایران را دارد، این موضوع را مطرح کند؟ آیا این اظهارات به نوعی برای ایجاد مساله آفرینی یا احیانا جلب اعتماد سایر گروهها است؛ آن هم در شرایط غامضی که مساله آفرینی در امروز جامعه ایران راهگشا نیست؟ آیا در مورد طرح این موضوع سوالی شده یا قانون اساسی تغییر کرده است؟ این موضوع مورد همه پرسی قرار گرفته یا دولت تازهای آمده است؟ اصل پرسش ایجاد ابهام میکند و به نظر من انگیزه آقای خاتمی در طرح این مساله، تردید برانگیز است.»
این تحلیلگر ایرانی مقیم بریتانیا معتقد است تحقق سیستم فدرالی نیازمند شرایط خاصی است که ایران واجد آن نیست:«این روش باید در یک حکومت دموکراتیک اجرا شود؛ به این معنا که نه تنها دموکراسی وجود داشته باشد بلکه جامعه مرفه باشد. چنین جامعهای باید به لحاظ اقتصادی و فرهنگی رشد لازم را کرده و مردمش اساسا دغدغه اقتصادی نداشته باشند. در غیر این صورت، سیستم فدرالی میتواند به اغتشاش، آشفتگی و از هم گسیختی بیانجامد. کشورهای در مسیر توسعه تا زمان حصول یک پیشرفت نسبی، نیازمند قدرت و حکومت متمرکزند و سیستم فدرال میتواند به آنها لطمه بزند و آسیب زننده باشد.»
او ایران را وارث تمدنی میداند که بر پایه تنوع و تفاوت فرهنگی، قومی و قبیلهای بنا شده است: «ایران اقوام گوناگون با گویشها و سنتهای مختلف را در شرایط جغرافیایی متفاوت دور خود گرد کرده است و تنها با یک حکومت متمرکز میتواند در مسیر توسعه یافتگی قرار بگیرد. بعد از رسیدن به مقصد نهایی، یعنی توسعه، آن وقت است که میتوان در مورد نوع مدیریت و شیوه حکومت داری آن بحث و تبادل نظر کرد.»
رضا تقی زاده معتقد است با سیستم فدرال، بسیاری از استانهای کشور که به آبهای آزاد و منابع زیر زمینی دسترسی ندارند، رو به قهقرا خواهند رفت: «آذربایجان و بلوچستان با سیستم فدرالی به سمت تجزیه خواهند رفت و مناطقی که به آبهای آزاد دسترسی ندارند، به کشورهایی عقب مانده تبدیل خواهند شد. گروههای سیاسی ممکن است برای خودشان حوزه اقتداری تدارک ببینند اما زندگی مردم محروم درگیر مشکل جدی خواهد شد. ما با جمعیت مهاجران بیرون از ایران هم اکنون حدود ۹۰میلیون نفر هستیم در کشوری با آمیزهای از ثروت زیرزمینی و ترکیب مناسب از جمعیت. ولی وقتی به سمت فدرالیزم گام برداریم، برنامه توسعه متمرکز نداریم و به سمت اغتشاش سوق داده میشویم.»
او به شرایط محیطی ایران در منطقه هم اشاره میکند: «شرایط محیطی هم تعیین کننده و مهم است. در کدام یک از کشورهای همسایه ایران به جز پاکستان شما به معنای واقعی کلمه کشوری فدرالی دارید؟ مگر نه است که پاکستان هر روز نسبت به روز گذشته از نظر سیاسی و اقتصادی به عقب میرود؟ عراق آخرین کشوری بود که به سمت نوعی از فدرالیزم گام برداشت و شما دیدید که علیرغم همه ادعاهای کُردها در این مورد که به تمامیت عراق به صورت یک کشور باور دارند، اما به سرعت به سمت استقلال و حتی رفراندوم گام برداشتند. این وضعیت برای بلوچها، خراسان، اهالی خوزستان و آذربایجان و سایر مناطق ایران هم پیش خواهد آمد.»
او تاکید میکند در شرایط طبیعی، مخالف مدیریت غیر متمرکز نیست اما چنین نسخهای را در شرایط فعلی برای ایران مناسب نمیداند: «یکی از اشکال مهم دموکراسی داشتن، مدیریت غیر متمرکز است. اما در کشوری با ترکیب جمعیتی، فرهنگی و قومی ایران و در شرایطی که مشکل آب و سوخت و دسترسی به منابع آب زیرزمینی وجود دارد، تمرکززادایی در مرحله اول به سمت خودگردانی و در مرحله بعد به تجزیه شدن و حتی ممکن است به جنگ داخلی بیانجامد.»
او به مشکل جدی دیگری هم اشاره میکند؛ «امتزاج قومی»: «زمانی که حافظ در شعرش ازتُرک شیرازی حرف میزند، به نوعی به تنوع و پراکندگی جمعیت در این کشور چند هزار ساله اشاره میکند. یک چهارم جمعیت ما آذریزبانها هستند اما همین آذری زبانها در جنوب و شمال کشور پراکنده شدهاند. کسانی که خطوط جغرافیایی یک منطقه فدرال را ترسیم میکنند، آیا میتوانند بگویند که چه طور حقوق کسانی که به علت امتزاج جمعیت از یک منطقه جغرافیایی به منطقه دیگری رفتهاند، تامین خواهد شد؟ حقوق آن آذری که در تهران زندگی میکند، چه میشود؟ تکلیف کُردی که در کرج ساکن است یا عربی که در قم زندگی میکند، چه خواهد شد؟»
تقی زاده معتقد است اگر تقسیم منابع و ثروت ایران به شکل عادلانه و منطقی انجام شود، ایران میتواند یک بازار بزرگ ۹۰ میلیونی و یک سرزمین متحد و در حال پیشرفت باشد: «مردم بلوچستان احتیاج به آب و خوراک دارند و مردم شمال کشور نیازمند نفت و گاز هستند. مردم آذربایجان هم همین طور. این ترکیب، مجموعه منابع و ثروتهای ایران است که اگر مسیر درست را پیدا کند، میتواند یک بازار مشترک ۹۰ میلیونی باشد. »
او به این نکته اشاره میکند که در سیستم فدرالی، اولین اتفاقی که رخ میدهد این است که بازار مشترک با خط کشیهای مصنوعی از بین میرود: «شما چه طور میتوانید آذربایجان غربی و شرقی را جدا کنید وقتی میبینید مردم بر سر تقسیم آب بین دو شهر آذربایجان آماده جنگ و درگیری هستند؟ بنابراین، به باور من این فکر یک ایده مسموم است که میتواند ایران را از جایگاهی که میتواند به طور بالقوه به آن دست یابد، محروم خواهد کرد.»
او البته این حق را برای مردم قائل است که در شرایط آزاد، نسبت به شیوه حکومتداری مملکت خود مداخله کنند: «این حرکت باید در شرایط آزاد رخ بدهد؛ وقتی که مردم به شکل واقعی در مورد امتیازها و عواقب این شیوه حکومتداری بدانند و آنها باشند که در این مورد تصمیم بگیرند. نه این که چنین تفکری توسط فعالان سیاسی عمدتا خارج از ایران با زور و ارعاب اعمال شود.»
او در پاسخ به این که نمونههای موفق کشورهای فدرال همچون آلمان و امریکا وجود دارند، میگوید:«صنعتمان شبیه آلمان و امریکا است؟ فرهنگ و سینمایمان، آزادیهای اجتماعی و توجه به کتابخوانیمان شبیه آنها است؟ ما با کانادا هم مرزیم یا با عراق و پاکستان؟ یک کشور میبایست با همسایگانش تجانس داشته باشد. آیا شما یک کشور دیکتاتوری در قلب اروپا میشناسید؟ ما در منطقهای زندگی میکنیم که عربستان سعودی همسایه ما است و در بهترین شکلش، جمهوری موروثی در آذربایجان حاکم است. به همین دلیل هم ما نمیتوانیم با طبیعت سیاسی سیار کشورهای همسایه غیر متجانس باشیم.»
او در انتها تاکید میکند که مساله فدرالیسم در شرایط فعلی الویت مردم داخل ایران نیست بلکه فقط الویت فعالان سیاسی است که برای خودشان خواهان بلندگو هستند و میخواهند خودشان را مطرح کنند: «این موضوع الویت کسانی مثل آقای خاتمی است که میخواهند افکار عمومی را منحرف کنند و به نوعی چوب بگذارند لای چرخ دولتی که خودشان یک زمانی از آن پشتیبانی میکردند. یا جانی تازه در کالبد اصلاح طلبان بدمند تا بعد از فشارهایی که در طول شش هفت ماه گذشته تاب آورده است، بتواند از نو نفسی تازه کند. یا شاید هم میخواهند از حمایت گروههایی دیگر برخوردار باشند. به هر حال، از آن جایی که آقای خاتمی در مورد انگیزهاش حرفی نزده، جملگی اینها حدس و گمان بنده است.»
مطالب مرتبط:
کامران متین: تنها راه جلوگیری از فروپاشی ایران، فدرالیسم و دموکراسی رادیکال است
جدال بر سر فدرالیسم: فاشیسم ایرانی علیه لیبرالیسم
شیما کلباسی: فدرالیسم پاسخگوی مشکلات ایران نیست
شاهین صادقزاده میلانی: فدرالیسم در ایران هرج و مرج و نابسامانی ایجاد میکند
چرا استدلالهای موافقان و مخالفان فدرالیسم در ایران سست و بیمبنا هستند؟
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر