آیدا قجر
هرهفته، ساعت هشت و ۳۰ دقیقه شب به وقت ایران، «شهرزاد پورعبدالله»، رواندرمانگر در گفتوگوی زنده در صفحه اینستاگرام «ایرانوایر» درباره یکی از مسایل مربوط به «سلامت روان» صحبت میکند. در هفتههای پیش دسته اول روابط در پنج بخش مورد بررسی قرار گرفتند؛ «روابط مبتنی بر نیاز»، «هویتیابی»، «روابط ازپیش نوشته شده»، «روابط صمیمی» و «روابط امن». این هفته درباره دسته دیگری از الگوهای روابط، یعنی «روابط گذرا» با دو زیرشاخه «التیامبخش» و «تجربی» صحبت شد.
آنچه در ادامه میخوانید، خلاصهای از برنامه این هفته سلامت روان است.
***
روابط گذرا چه روابطی هستند؟ در چه شرایطی انسانها وارد روابطی میشوند که برایشان گذرا است و البته ممکن است به رابطهای بادوام هم ختم شود. ما کجای رابطه خود ایستادهایم؟ بدون قضاوت انواع مختلف روابط میخواهیم بفهمیم کجا ایستادهایم و ممکن است چه نقاط قوت و ضعفی داشته باشیم.
زیرشاخه اول روابط گذرا شامل رابطههایی است که التیامبخش خوانده میشوند. این روابط چه ویژگیهایی دارند؟
- در بیشتر مواقع، این روابط گذرا، پایدار نیستند و میتوانند از یکشب، یک ماه، یک سال تا چندین سال به طول بیانجامند. بعضی اوقات ممکن است منجر به رابطهای پایدار هم بشوند. نوع اول این روابط، رابطه التیامبخش است که افراد پیش از وارد شدن به آن آسیب خوردهاند؛ مثلا طلاق دردناک، خیانت، حادثهای باعث از دست دادن طرف مقابل شده است، داشتن مهاجرت سخت و دور شدن از خانواده. یعنی این افراد دنبال رابطه مداوم نیستند، دنبال رابطهای هستند که تنهایی آنها را پر کند و برایشان مسکن باشد. بعضی اوقات دو نفر در این شرایط هستند؛ مثل پناهجویان و مهاجران که همدیگر را در کمپهای پناهندگی پیدا کردهاند. دو نفر که از خانوادهها دور شدهاند، آیندهای نامعلوم دارند، زبان بلد نیستند، مشکلات مالی و تجربه مشابهی در مهاجرت دارند، با هم وارد رابطه میشوند. ممکن است بعد از چند سال افراد هدف و جایگاهشان در زندگی تغییر کند و رشد متفاوتی داشته باشند، در نتیجه از هم دور میشوند. این افراد ممکن است از نظر خانوادگی، آگاهی، تحصیلی و سنی با هم متفاوت باشند و تنها درد مشترک است که آنها را نزدیک کرده یا قرار بوده است که تنهاییشان پر شود. با امکانات فضای مجازی، این روابط در بستر اینترنت هم پیش میآیند و گاهی ترجیح دو طرف بر این است که دور از هم و روزمره باشند. در این نوع روابط، افراد بیشتر گذشتههای خود را با هم تقسیم میکنند و در زمان حال با هم نیستند. حمایت و همدردی در این روابط شدید است.
آیا میتوان گفت که این نوع روابط در تنگناهای عاطفی اتفاق میفتند؟
- بله، در این نوع روابط، درد و رنج بسیار زیاد است یا کمبودهایی در رابطه. من با موارد بسیاری برخورد کردهام که رابطه جنسی موفقی نداشتهاند و بعد به سمت کسی میروند که رابطه جنسی خوبی دارد و انگار همین برایشان کافی است. تمام رابطه متمرکز بر همان مساله میشود. مراجعهکنندگانی که از ایران داشتم، پسرهای جوانی بودند که در رابطه با زنان طلاق گرفته بودند و با همسران خود خوشحال نبودند. هر دو طرف میدانستند که این رابطه آیندهای نخواهد داشت.
میتوانیم بگوییم در روابط التیامبخش، وابستگی شدید و جدایی سخت میشود چون بر اساس درد مشترکی است؟
- به نظرم به جای وابستگی، حمایت زیاد است. با هم همزادپنداری میکنند. معمولا جداییها با جنگ و دعوا نیست. ممکن است جداییهای غمگینی باشند و حتی دوستان خوبی برای هم باقی میمانند. این حمایتگری حس عمیقی بین آنها ایجاد کرده است و باعث میشود جدایی متمدنانهتری داشته باشند.
چه نقطهای میفهمند که به سمت جدایی پیش میروند؟
- نمیتوان گفت چه نقطهای. بعضی مواقع افراد وقتی با هم آشنا میشوند، از نظر احساسی در یک سطح هستند. اما تجارب زندگی، حرفه و تحصیل، مدل ورود به جامعه میزبان و هرگونه ارتباطات، تجربه ویژه در زندگی، کتاب خواندن و هر مورد دیگری میتواند مسیر دو طرف را تغییر دهد. احساس میکنند بعد از مدتی همدیگر را نمیشناسند و نقطه مشترکی ندارند. فعال و پویا نگه داشتن دو طرف نسبت به محیط و تغییرات میتواند مهم باشد. اینکه سیستم ارزشی در یک جهت رشد کند و نه در دو جهت مختلف، میتواند دوام رابطه را در پی داشته باشد. در غیر این صورت، مسیرها از هم جدا میشوند چون هم از نظر عاطفی و هم از نظر تجربه، رشدشان متفاوت میشود. این افراد بعد از رابطه گذرا، وقتی میخواهند وارد رابطه جدی میشوند، ممکن است آسیبدیده باشند و میترسند که وارد رابطه شوند. برای همین خیلی زمان میگذارند برای ارزیابی شرایط. بعضی اوقات افراد چندین رابطه التیامبخش تجربه میکنند تا رابطهای که میخواهند، بیابند. ممکن است این پروسه چند سال طول بکشد تا نترسند که آسیب ببینند.
مدل دیگر روابط، رابطههای تجربی هستند. ویژگیهای این روابط چیست؟
- مثلا ملاقات کردن است. اسمش را «دیت کردن» گذاشتهاند. افرادی هستند که میخواهند تجربه کنند. بعضی افراد میگویند جذب یک مدل اشخاص میشوند؛ مثلا آدمهای سخت. یا بسیار شنیده میشود که برخی زنان جذب مردان خشن میشوند. برخی افراد میگویند کسانی را انتخاب میکنند که ابراز محبت ندارند و بیمحلی میکنند. یعنی از یک الگوی مشخص پیروی میکنند و جذب همانها میشوند. در نتیجه، دنبال فردی میروند که با الگوهای قبلی فرق کند. این باعث میشود که خودشان را هم بهتر بشناسند؛ مثلا کسی که پدری خشن داشته و همان الگو را در روابطش پیروی میکند، به سراغ شخص متفاوتی میرود و ناگهان میگوید رفتار محترمانه را نمیشناسد. این مساله میتواند جرقهای در ذهن این افراد شود برای رشد عاطفی و شناخت دقیقتر از خود.
آیا میشود افراد بعد از رفتن در روابط متفاوت، از میانه راه به آنچه قبلا الگوی آنها بوده است، برگردند؟
- خیلی اوقات وقتی به تغییر عادت اعتقاد نداریم، همین اتفاق میافتد. بسیاری افراد تا مراحل آخر تراپی میکنند و به دوراهی میرسند و ناگهان چون اعتقادی به تغییر ندارند، مثل بازی «مار و پله» به نقطه اول برمیگردند؛ مثلا میگویند زندگی همین است و ما بدشناس هستیم. بعضی اوقات هم این روابط تجربی باعث میشوند که افراد بفهمند چه میخواهند. به ناگهان احساس میکنند میتوانند حرف بزنند و متوجه میشوند که در رابطه میشود احترام داشت و درک شد. بعضی مراجعهکنندگان میگویند طرف مقابل معتاد نیست، پس گزینه خوبی است! انگار همه باید معتاد باشند در حالیکه با طرف مقابل خود خوشحال هم نیستند؛ یعنی یک فاکتور برایشان کفایت میکند.
حالا در این تجربه متفاوت، چطور میتوانیم کمک کنیم که رابطه دوام پیدا کند؟
- همهچیز بر خودآگاهی تکیه دارد. چهقدر فکر میکنیم و آگاهی داریم؟ تجربهمان چهقدر است؟ البته به یک نفر نیست، به دو طرف رابطه برمیگردد. ممکن است خیلی مسایل برای شما مشخص باشد و شما بدانید چه میخواهید ولی طرف مقابل این رشد را نداشته است.
در خصوص رابطه با افراد اجتنابی چهطور؟ آنها در این مدل از رابطه کجا قرار دارند؟
- در دنیای دیتینگ، با افرادی مواجه میشویم که انسانهای اجتنابی هستند یا از ابتدا دلبستگیهای اجتنابی دارند؛ خیلی سخت خودشان را به دنیای بیرون باز میکنند و دلبستگی برایشان اضطرابآور است یا این میل به اجتناب به خاطر تجارب بدی است که داشتهاند؛ مثلا در سنین کودکی پدر و مادر خود را از دست داده یا تجربه از دست دادنهای متفاوت داشته و یا در روابط عاطفی، زخم خوردهاند. برای همین وقتی صحبت از دلبستگی میشود، نیمهجان میشوند. بخشی از آنها میخواهد وارد رابطه شود و بخش دیگر میترسد. گروه اول ممکن است افرادی باشند که رها شدهاند؛ مثل کودکانی که والدین را از دست دادهاند یا پدر و مادر آنها جدا شده و آنها را نخواستهاند. تاثیر جدایی و از دست دادن روی کودک در روابط عاطفی آیندهاش مشخص میشود. افراد اجتنابی از خودشان خیلی سخت حرف میزنند، کم اطلاعات میدهند، بسیار نگران باز کردن خود هستند و این پروسه برایشان طولانی است. معمولا جذب کسانی میشوند که بهانهای برای خروج داشته باشند. اغلب جذب کسانی میشوند که میدانند رابطهشان شدنی نخواهد بود و رابطه با آنها سخت است. مکانیزمهای دفاعی خودفریبی هم هست. خودشان را توجیه میکنند که من میخواستم ادامه دهم ولی نمیشد روی این فرد حساب کرد. در دنیای قرارهای اینترنتی از این موارد بسیار زیاد است. زنان بیشتر شکایت دارند که چند ماه رابطه دارند و ناگهان آن فرد ناپدید میشود. مثلا پنج سال است که با فرد مقابل در رابطه است اما او نه طرف خود را به خانوادهاش معرفی کرده و نه در روابط دوستانهاش راه داده است. پروژههای مشترک وجود ندارد. انگار رابطه همیشه در خفا و در خلوت است و درباره آینده و پروژه نمیتوانند صحبت کنند. نزدیکی ایجاد نمیشود. ممکن است در پروسهای طولانی شدنی باشد و ممکن است هیچوقت شدنی نباشد. مثل این است که انگار یک پا بیرون باشد و یک پا داخل و در نیمهباز. معمولا افراد اجتنابی باید مطمئن باشند که راه گریزی دارند. وقتی مساله جدی میشود، پنیک میکنند و مضطرب میشوند. دو طرف مهم هستند در این رابطه. شما در رابطه التیام پیدا میکنید. طرف مقابل انسان پختهای است که محرومیت کشیده نیست. مساله تحمل کردن نیست، مساله درک و کمک به رشد طرف مقابل است. رشد شخصی دو طرفه میتواند به آدمها کمک کند که به پروژه مشترک هم برسند.
مطالب مرتبط:
هر رابطهای چه مراحلی را پشت سر میگذارد؟
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر