زیبا یاری، شهروندخبرنگار
شما هم احتمالا در تیترهای رسانههای مختلف به کرات خواندهاید که سالانه هزاران زندانی در ایران مهارت کسب میکنند. آماری که میتوان هر از گاهی از زبان مقامات مختلف شنید. اما به واقع این مهارتها چیست که مدام بر دامنه آن افزوده میشود؟ بنا به روایتهای زندانیان، حرفهآموزی در زندان صرفا جعل سند است؛ بدون آنکه آموزشگری وجود داشته باشد یا زندانی، مهارتی بیاموزد.
***
هفته پیش، دهم بهمن بود که مدیرکل زندانهای لرستان گفت، توانمندسازی و مهارتافزایی مددجویان زندانی، عامل موثر در کاهش احتمال بازگشت مجدد آنها به زندان است. «عبدالمجید کشوری» گفته است که این «مهارتآموزی زندانیان» هم امنیت اجتماعی را بالا میبرد و هم به وضعیت اقتصادی خانوادهها کمک میکند.
از این دست اظهارنظرها به کرات میتوان در رسانههای جمهوری اسلامی مشاهده کرد. در نمونهای دیگر، «محمد علی عرب» مدیرکل آموزش فنی و حرفهای خراسان جنوبی در خرداد سال جاری، گفته بود که پیشبینی میشود بیش از ۲۲۴ هزار زندانی برای مهارتآموزی به کارگاههای زندان فرستاده شوند. در عینحال، مهر ماه امسال بود که «حبیب عرفانمنش» به خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) گفت، سال گذشته ۵۰ هزار و ۶۴۰ زندانی که بیش از ۶ هزار نفر از آنها زن هستند، در زندان دورههای مهارتآموزی را گذراندهاند. بنا به اظهارات او هر سال ۷۰ هزار زندانی در کشور مهارت کسب میکنند.
اینها اظهارات البته صرفا عددهایی به نظر میرسند برای پر کردن گزارشهای ماهانه یا سالانه. اما آنچه در واقعیت جریان دارد، حکایتی دیگر است.
«شاهین» یکی از زندانیان زندان تهران بزرگ (فشافویه) است که برای «ایرانوایر» از دوران «مهارتآموزی» خود روایت کرد: «بعد از آمار، ساعت ۸ صبح بود که وکیلبند ما را خواست. یعنی اتاقهای ۱۴، ۱۵ و ۱۶ که ته بند است. به ما گفتند که آماده شویم تا ساعت ۱۰ صبح از بند خارج شویم. اول خیال کردیم که قرار است، در حسینیه زیارت عاشورا بخوانیم. بعد فهمیدیم به کارگاه منتقل میشویم. از وکیلبند خواسته بودند، ۶۰ نفر را از بند به کارگاه ببرد. سالن کارگاه حدود ۱۲ متر از خروجی بند فاصله دارد. یک ماهی میشد که از بند بیرون نرفته بودیم. صندلیهای دستهدار به ردیف در کل سالن چیده شده بودند. تا نشستیم به هر کدام ما یک برگه دادند. بالای برگه من زده شده بود: «آرایشگری درجه ۳. اسم یک نفر هم روی آن نوشته شده بود که نمیشناختم. به همراه آرم سازمان فنی و حرفهای کشور.»
زندانیان در سالن کنار هم جای داده شده بودند که به گفته شاهین، مدیر واحد کارآموزی زندان وارد شد و به آنها گفت که در پاسخ به هر سوال، چه پاسخی باید بدهند: «هر مداد را با اره به سه قسمت تقسیم کرده بودند و به هر کدام از ما یک تکه آن را داده بودند. فرمها را طبق جوابهایی که گفته شد، پر کردیم. یک سری از فرمها هم متعلق به معرقکاری و جوشکاری بود. میان جلسه بودیم که دوربین آوردند و فیلمبردار و عکاس دورتادور ما را پر کردند. یک ساعتی آنجا بودیم و چند نفر هم بازدیدکننده کت و شلواری آمدند. برگهها را جمع کردند و ما به بند برگشتیم.»
شاهین زندانی مالی تیپ ۵ زندان تهران بزرگ است که تا به حال سه بار در دورههای مختلف به جای زندانیان دیگر فرمهای سازمان فنی و حرفهای را پر کرده است. این فرمها به اسم امتحان سازمان فنی و حرفهای هر سه ماه یک بار در زندان برگزار میشود و هر بار، عدهای از زندانیان، نقش افراد تعلیمدیده را بازی میکنند. آنها به جلسه امتحان برده میشوند، فرمها و سوالها را با پاسخهایی که به آنها داده میشود، پر میکنند و نامشان به عنوان فردی که مهارتی را آموخته است، ثبت میشود.
«مرتضی» یکی دیگر از زندانیانی است که این روند را از نزدیک دیده و در آن مشارکت کرده است. او هم زندانی مالی است و به دلیل آشنایی با یکی از مسئولان زندان، مدتی در دفتر مهارتآموزی و بخش کار با کامپیوتر فعالیت داشته است.
او برای «ایرانوایر» از آنچه داخل این سیستم میگذرد، خبر داد: «بیشتر مسخرهبازی است. اینها آخر هر فصل من را صدا میکردند که در تایپ لیستها کمک کنم. ۱۲ ساعت پشت کامپیوتر مینشستم. هم لیستهای اشتغال را در سامانه سازمان وارد میکردم و هم لیست مهارتآموزی که علاوه بر آن باید برای سازمان فنی و حرفهای شهر ری هم میفرستادم. کا ما اساسا جعل سند بود. باید یک سری لیست از زندانیان وارد سیستم میکردیم و به دروغ ساعت کاری و مبلغ دستمزد را هم مینوشتیم. در حالیکه همانهایی هم که کار میکردند، دستمزد نداشتند. قضیه مهارتآموزی جعل سند است، مثل جعل مدرک تحصیلی.»
به گفته مرتضی، سه ماه پیش از تهیه لیستها، او لیست دیگری را دریافت میکرد که مثلا این زندانیها در رشتههای مختلفی در حال تعلیم و آموزش در زندان هستند؛ اما واقعیت آن بود که «تعدادی که رانت افسران و مدیران بودند، برای دریافت مدرک جعلی حاضر میشدند و بقیه مدارک هم ساخته و بایگانی میشد. همین الان کلی کارت مهارتآموزی آنجا وجود دارد.»
پس از طی این مراحل، امتحان برگزار میشود و طبق اظهارات مرتضی، همان وقت است که به ممتحن هم شیرینی پرداخت میکنند تا تشریفات را برگزار کند: «جلوی ما یک تابلویی، یا هر چیزی به او هدیه میدهند. پنجاه یا شصت نفر از زندانیان را هم از بندهای زندان میآورند تا به جای مهارتآموزها امتحان بدهند. کلی هم عکاس و فیلمبردار میآورند تا ضبط و ثبت شود. گاهی هم جوابها در برگهها وارد شده است. نه کلاسی، نه آموزشی. بعد به ما میگویند کلاهبردار.»
در این میان، در کنار سندسازی و ارائه آمار دروغین به رسانهها و افکار عمومی، سازمان فنی و حرفهای کشور بیشترین سود را میبرد. بدون آنکه آموزشگری را به زندانها بفرستد، بودجه آن را مصرف میکند و لیستها با یک کد ۵ رقمی برای هر زندانی پر میشوند. زندانی اما تن و روحش را به دوش میکشد و در بسیاری از موارد هم اسیر مواد مخدر میشود و در نهایت کاغذها پر میشوند و او هر روز، آب میشود و به مرور از بین میرود. حالا هر چقدر هم که مقامات بلندپایه دم از اشتغال یا حرفهآموزی زندانیان بزنند، واقعیت وجهی دیگر دارد که در هیچ دوربینی ضبط و در هیچ رسانهای پخش نمیشود.
مطالب مرتبط:
روایتهای زندان؛ فشافویه زندانی بدون سالن ملاقات است
روایتهای زندان؛ افسران ابدی؛ بازداشت دو افسر نگهبان با اتهام حمل مواد مخدر
روایتهای زندان؛ کار در فشافویه یعنی حبس با اعمال شاقه
روایتهای زندان؛ زندانیان را گیج کن و بخوابن تا اعتراض نکنند
روایتهای زندان؛ بند دارالقرآن در دو پرده: آیتالکرسی و فیلم پورن
روایتهای زندان؛ ضرب و شتم زندانیان یکی از مراحل «پذیرایی» است
روایتهای زندان؛ در جستوجوی خواب از دست رفته
روایتهای زندان؛ ما پشت آن دیوارهای بلند بیمدعا جان میبازیم
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر