«حسین نوشآذر»، داستاننویس و مترجم مقیم آلمان است. کتابهای او اغلب توسط «نشر باران» در سوئد منتشر شدهاند؛ کتابهایی همچون «اجارهنشین بیگانه»، «تأملی بر تنهایی»، «سر سفره خویشان» و «نامههای یک تمساح به همزادش». او چندین اثر منتشر شده هم در امریکا دارد که از جمله آنها میتوان به کتاب «نه دیگر تک نه دیگر تاب» اشاره کرد که «نشر کتاب» آن را منتشر کرده است.
«دیوارهای سایهدار» نوشآذر نیز توسط «انتشارات تصویر» و «یک روز آفتابی» به همت «نشر ری» در اختیار علاقهمندان دنیای ادبیات فارسی قرار گرفته است.
حسین نوشآذر همراه با «بهروز شیدا» و «عباس صفاری»، تجربه سردبیری فصلنامه ادبی «سنگ» را در ۱۲ شماره دارد. او که اینروزها در پاریس زندگی میکند، در روزهای اوج شیوع ویروس کرونا در فرانسه به «ایرانوایر» گفت: «در پاریس آلودگی به ویروس کرونا را ۱۲ درصد تخمین زدهاند. در محل سکونت ما در شمال پاریس، آلودگی بیشتر است. بنابراین من حدود پنج هفته است پایم را از خانه بیرون نگذاشتهام. از هفت صبح تا هفت شب در معرض انواع خبرها قرار دارم. هفت و نیم شب هم در تلویزیون سر و کله "ژروم سالومون"، مدیر کل اداره بهداشت فرانسه پیدا میشود و ما را درگیر میکند با میزان اشاعه و کشتهها و ظرفیت بخشهای مراقبت ویژه. از آن به بعد اگر رمقی بماند، صرف تمدد اعصاب و هواخوری مغز میشود.»
حسین نوشآذر در این روزها سریال «پایتخت» به کارگردانی «سیروس مقدم» را دیده است. درباره تجربه دیدن این سریال میگوید: «سریال پایتخت برای من بسیار مغتنم بود. خوبی این سریال این است که احساس میکنی در جمع یک خانواده ایرانی و سر سفره آنها نشستهای. راز محبوبیتش هم به گمانم در همین است و نه الزاماً در پیام یا ارزشهای تصویری. با همان منطق تلویزیون واقعنما ساخته شده است. بسیار نزدیک به زندگی روزانه اما جدا از آن و در یک مسیر هدایتشده با بازیهای تکرارشونده عالی.»
او میگوید از هرگونه فیلم یا سریالی که با اشاعه و فاجعه درگیرش کند، پرهیز کرده است و برای مخاطبان هم همین را پیشنهاد میکند: «اوایل همهگیری، فیلم "شیوع" به کارگردانی "استیون سودربرگ" را دیدم. ما را بس بود. خواب دیدم با همسرم به جنوب ایتالیا گریختهایم که در راه به یک سگ ولگرد برمیخوریم و با او رفیق میشویم. اما بعد معلوم میشود که سگ آلوده است و تحت تأثیر عفونتی که در بین انسان و حیوان شیوع پیدا کرده است، به یک "زامبی" میموننما تبدیل میشود و ما را به دردسر میاندازد. از آن به بعد پشت دستم را داغ کردم که چنین فیلمهایی نبینم!»
شیوع، محصول سال ۲۰۱۱ است. بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی که این فیلم را دیده، اذعان کردهاند در دوران کرونا گویی در این فیلم دارند زندگی میکنند.
حسین نوشآذر سریالهای مافیایی را برای دور شدن از فکر اشاعه و عفونت، عالی توصیف میکند: «سریال "سوپرانوز"(The Sopranose) که از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۷ پخش میشد، ساخته "دیوید چیس"، کارگردان امریکایی است و درباره مافیا در نیوجرسی با شخصیت فراموش نشدنی "تونی سوپرانو" را همیشه میتوان تماشا کرد. البته داستانش بر مبنای سوءاستفاده مافیا از روانکاو برای توجیه "سایکوپاتی" و تکرار جنایت، تکراری اما سرگرمکننده است. "دار و دسته امریکایی"، "گانگستر امریکایی" و "روزی روزگاری در امریکا" را هم همیشه میتوان دید.»
فیلم «زیبایی بزرگ» (The Great Beauty)، ساخته درخشان «پائولو سورنتینو» (Paolo Sorrentino)، یکی از پیشنهادهای نوشآذر برای این روزها است: «من در این مدت این فیلم را برای پنجمین بار دیدم. عملاً از تماشای آن سیر نمیشوم. فیلم "جوانی" (Youth) از همین کارگردان را هم که به نظرم عمیقتر از زیبایی بزرگ است، یک بار در سالن سینما در آلمان دیده بودم. حالا بعد از پنج سال، برای بار دوم آن را تماشا کردم و لذت بردم. آخرین فیلمش، "آنها" را هم در سینمایی در پاریس دیدم که نومیدکننده بود. سریال "پاپ جوان"، از ساختههای پائلو سورنتینو نیز بدک نیست اما مثل بسیاری از فیلمهای متوسط سرهمبندی شده، دو بار نمیتوان تماشا کرد.»
او از فیلمهای دیگری هم نام میبرد که در این روزها دوباره یا چندباره آنها را دیده است: «"زندگی پای" (Life of Pi) از "آنگ لی"، "سلطان کمدی" (The King Of Comedy)، "رفقای خوب" (Goodfellas) و "هوانورد" (The Aviator) از "اسکورسیزی" هم از فیلمهایی بود که در این دوره دوباره دیدم. "مرد ایرلندی"، آخرین ساخته اسکورسیزی برای من غمانگیز بود؛ زوال یک فیلمساز و بازیگران برجستهای که نمیتوانند بپذیریند دوره آنها تمام شده است.»
حسین نوشآذر میگوید دو فیلم «زنگار و استخوان» (Rust and Bone)، کار «ژاک اودیار» و «مرشد» (The Master)، ساخته «پل توماس اندرسون» را هم نباید از دست داد: «اصولاً پل توماس اندرسون با فیلمهای "شبهای بوگی"، "مگنولیا" و "خون به پا خواهد شد"، آدرس خوبی برای علاقهمندان به سینما است.»
او میگوید خودش هنوز وقت و زمان تماشای دوباره پیشنهاد آخرش را به دست نیاورده است: «میبینید که ذهن من بیشتر به آنچه که قبلا دیده و پسندیده، خو گرفته است. واقعیت این است که در این روزگار نمیتوان خطر کرد و نیازموده را آزمود؛ یعنی واقعاً نه وقت این کارها است و نه دل و دماغی برای تجربهاندوزی باقی مانده. آنقدر ذهن آسیب دیده که مراقبت از آن برای بقا اهمیت پیدا کرده است. وقتی دست به قلم میبرم، این را جلوی چشم میآورم. این درسی است که من از دوران همهگیری آموختم؛ احساس مسوولیت در برابر سلامت ذهن مخاطب هنگام وقوع فاجعه و بعد از آن.»
فیلمها و سریالهای پیشنهادی حسین نوشآذر برای روزهای قرنطینه
مطالب مرتبط:
فیلمهای پیشنهادی مهدی خلجی: از «اجارهنشینها» و «هامون» تا سه رنگ کیشلوفسکی
فیلمها و سریالهای پیشنهادی اسدالله امرایی: تقابل تصویر و تخیل
فیلمهای پیشنهادی فاطمه اختصاری: آنها که در زمانه خود پیشرو بودند و نوآور
پیشنهادهای سینمایی محمدجواد اکبرین: از نقشهای بدلی تا عاشق کشان کودتا
فیلمها و سریالهای پیشنهادی نازنین بنیادی؛ عشق در هر زبانی عشق است
فیلم و سریالهای پیشنهادی شاهین نجفی؛ جدال مفاهیم
فیلمها و کتابهای پیشنهادی منیرو روانیپور: از سه رنگ کیشلوفسکی تا آخرین کتاب سلمان رشدی
۱۰ فیلم و سریال پیشنهادی محمود حسینیزاد؛ مهجور اما شاهکار
سریالها و فیلمهای پیشنهادی مانا نیستانی: انتخابهایی برای همه سلیقهها
فیلمها و سریالهای پیشنهادی آسیه امینی: در روزهای تلخ تا میتوانید فیلم طنز ببینید
عکسهایی که حال آدمها را خوب میکند؛ پروژه جدید رضا دقتی در قرنطینه
فیلمهای پیشنهادی بیتا ملکوتی: از خشت و آیینه تا جوکر
فیلمها و سریالهای پیشنهادی مریم زهدی: اگر سالوادور دالی فیلم میساخت...
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر