نام «مهدی خلجی» بهعنوان روزنامهنگار، نویسنده، مترجم و تحلیلگر سیاسی برای ایرانیان آشناست اما شاید کمتر کسی بداند او خالق رمانی است به نام «ناتنی» که توسط نشر گردون در آلمان منتشر شده است. کتابی که به بوم سرزمین و زادگاه نویسنده یعنی شهر «قم» در ایران متصل است. او درباره این کتاب گفته است: «نه وقتی مینوشتم امید داشتم که روزی بتوان آن را در ایران منتشر کرد و نه اکنون امید میبرم که آیندهای نزدیک برای انتشار کاغذی آن در درون کشور وجود داشته باشد. »
مهدی خلجی برای ارایه پیشنهاد سینمایی برای روزهای قرنطینه مردد است. او به ایرانوایر میگوید: «زاد و زیست کودکی و جوانی من در شهری بیسینما و بلکه ضدسینما بوده است. امثال من فاقد تربیت تصویری و موسیقیایی و بهطورکلی هنریِ درستی در دوران تکوین شخصیت خود بودهاند. بعدها باآنکه در زمینە هنر همچنان عامی و ناشی ماندم، هر چه بیشتر فلسفه آموختم، بیشتر به اهمیت هنر پی بردم.»
او میگوید فیلمهایی که ذکرشان در پی میآید، تنها نمونههایی از فیلمهایی است که در دورههای تعیینکنندە زندگیاش بر او اثر گذاشتند و اضافه میکند: «این فیلمها طبعا شاید برای دیگران معنای دیگری بدهند یا اساسا معنای چندانی نداشته باشند. همچنین ذکر آنها به معنای نفی اهمیت محوری فیلمهای دیگری نیست که دیدە و تحتتثیرشان قرار گرفتهام.»
او فیلمهای مورد علاقهاش را با دو اثر ایرانی آغاز میکند. در رده دوم به فیلمی از یک کارگردان یونانی میرسد و فهرست انتخابهایش با سهگانهای مشهور در جهان سینما به انتها میرسد.
۱. »اجارەنشینها» و «هامون» ساختەی داریوش مهرجویی: « به نظر من در تاریخ سینمای معاصر ایران بهندرت بتوان فیلمی یافت که به اندازەی «اجارهنشینها» در نقد سیاسی‐اجتماعی موفق شده باشد، و یا از نظر روایتی فلسفی‐سینمایی بهقدر «هامون». «اجارهنشینها» طنزی سیاه است که به روند اصلاح سیاسی در جمهوری اسلامی چندان خوشبین نیست. «هامون» هم ‐ به قول خودِ مهرجویی ‐ شاید اولین فیلم سوبژکتیو در تاریخ سینمای ایران باشد، و از این نظر ابداع پراهمیتی به شمار میآید. برای من این دو فیلم، نمونهی موفق بیان مفاهیم انتزاعی به زبان تصویر و در قالب روایت بودند.
۲.«چشم اندازی در مه» یا - Landscape in the mist -ساخته «تئو آنگلوپولوس» کارگردان نامآشنای یونانی. فیلمی ١٢۶ دقیقهای که وقتی من از سر اتفاق در سینما عصر جدید آن را دیدم، حدود یک ساعت از آن سانسور شده بود. بااینحال، سخت تحتتاثیر آن قرار گرفتم. موضوعاتی که آنگلوپولوس در سال ١٩٨٨ با این فیلم بدان میپردازد، ازجمله «مهاجرت»، «مرز» و «جستوجوی پدر» همچنان مسایل امروز ما هستند، با این تفاوت که دو کودک «نامشروع»، شخصیتهای اصلی فیلم، بنا به سنت یونانی‐غربی در جستوجوی پدرند و «انسان شرقی» بیشتر در گریز از پدر، خاصه در عصر تجدد.
۳. سەگانه کریستوف کیشلوفسکی «آبی»، «سفید» و «قرمز»: من با تماشای این سەگانه معنای «تصویر» و «موسیقی» را شناختم، دو عنصری که مقامی مرکزی در فرهنگ یونانی‐مدرن و جایگاهی حاشیهای در فرهنگ شرقی‐ایرانی دارند. این سهگانه از نگاه بیننده ناپختهای مانند من از بهترین الگوهای روایت سینمایی است. شاید وقتی ناتنی را مینوشتم از تاثیر ناخودآگاه این فیلم برکنار نبوده باشم. نمیدانم.
پیشنهادهای مهدی خلجی در روزهای قرنطینه:
ازهمین بلاگ بخوانید:
فیلمها و سریالهای پیشنهادی اسدالله امرایی: تقابل تصویر و تخیل
فیلمهای پیشنهادی فاطمه اختصاری: آنها که در زمانه خود پیشرو بودند و نوآور
پیشنهادهای سینمایی محمدجواد اکبرین: از نقشهای بدلی تا عاشق کشان کودتا
فیلمها و سریالهای پیشنهادی نازنین بنیادی؛ عشق در هر زبانی عشق است
فیلم و سریالهای پیشنهادی شاهین نجفی؛ جدال مفاهیم
فیلمها و کتابهای پیشنهادی منیرو روانیپور: از سه رنگ کیشلوفسکی تا آخرین کتاب سلمان رشدی
۱۰ فیلم و سریال پیشنهادی محمود حسینیزاد؛ مهجور اما شاهکار
سریالها و فیلمهای پیشنهادی مانا نیستانی: انتخابهایی برای همه سلیقهها
فیلمها و سریالهای پیشنهادی آسیه امینی: در روزهای تلخ تا میتوانید فیلم طنز ببینید
عکسهایی که حال آدمها را خوب میکند؛ پروژه جدید رضا دقتی در قرنطینه
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر