close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.

سوالات حقوقی

سوالات خود را از کارشناس ما بپرسید

با سلام؛ برادر من یک خبرنگار است و دو هفته پیش از طرف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دستگیر شد. دلیل دستگیری او، نوشتن مطالب انتقادی در مورد امام جمعه بود. البته مطالب دیگری هم که از قوه قضاییه انتقاد کرده است، داشت که به نظر من همه این‌ها باعث شدند دستگیرش کنند. در این دو هفته به خیلی از جاها مراجعه کرده‌ایم ولی نتیجه نداده است و می‌گویند شما راحت باشید، هر وقت بازجویی‌ها تمام شدند، آزادش می‌کنیم! یک هفته پیش سپاه از پدرم تعهد گرفت که با رسانه‌های خارجی مصاحبه نشود و اگر بشود، مجازات دارد. پدرم هم امضا کرده است. اما من به این نتیجه رسیده‌ام که باید خبررسانی بشود. اگر من خبررسانی کنم، آیا با توجه به تعهدی که پدرم داده است، برایش مشکل ایجاد می‌شود؟ آیا به نظرتان اصلا اطلاع‌رسانی در این موارد خوب است؟

با سلام؛ خدمت شما عرض شود که اولا صرف مصاحبه با رسانه‌های خارجی، هر چند که مخالف حکومت باشند، جرم نیست و فرد این حق را دارد که در مورد مسایل گوناگون با این رسانه‌ها مصاحبه کند. دوما تعهدی که پدرتان داده است، اعتباری نخواهد داشت. به همین دلیل شما یا هرکس دیگری می‌توانید نسبت به وضعیت برادرتان اطلاع‌رسانی کنید. در صورت اطلاع رسانی، قانونا نباید مشکلی برای پدرتان پیش آید. با این وجود، چون از پدرتان خواسته‌اند اطلاع‌رسانی نکند، اگر شما این کار را کنید، هیچ واکنشی نمی‌توانند به پدرتان داشته باشند. پیشنهاد ما اطلاع‌رسانی است. تجربه نشان داده است که ماموران امنیتی و مسوولان قضایی در مورد پرونده‌هایی که رسانه‌ای می‌شوند، با احتیاط بیشتری عمل می‌کنند. موفق باشید.

سلام؛ من زنی ۳۵ ساله هستم و دو برادر دارم. پدرم چند سال قبل فوت کرده است. او چند قطعه زمین، یک ماشین و سهام یک کارخانه داشت که به اسم خودش بود و یک خانه ۴۰۰ متری که در زمان حیات به نام مادرم زده بود. بعد از فوت پدرم، مادرم برای فروش زمین‌ها و ماشین از من و دو برادرم در محضر وکالت گرفت و قرار شد بعد از فروش، سهم ما را بدهد. من هم اعتماد و امضا کردم. اما مادرم زمین‌ها و ماشین را فروخت و برای دو برادرم خرج کرد که یکی به آلمان رفت و یکی هم در ایران است. به من هیچ چیزی نداد و کلی هم من را اذیت کردند. کپی اسنادی را که امضا کرده بودم، به وکیل نشان دادم که گفت در وکالت‌نامه نوشته شده است اگر سهم من را ندهند، از یک ماه تا سه سال زندان دارد. اما چون مادرم بود، شکایت نکردم. حالا مادرم بعد از چند سال قطعی ارتباط با همسرم، تماس گرفته است که من بروم آن سهام کارخانه را که از من وکالت نگرفته بودند و هنوز به اسم پدرم هست، امضا کنم که به نامش زده شوند تا بتوانند سهم خود را بفروشند. اما من الان نمی‌خواهم بروم امضا بزنم. سوالم این است که آیا سهام را می‌توانند بدون رضایت من بفروشند؟ از چه راه‌هایی می‌توانم سهم ارث خود را بگیرم؟ آیا آن‌ها می‌توانند از من شکایت کنند؟ آیا از آن خانه‌ای که به اسم مادرم هست و پولش از پدرم بوده است، به من چیزی می‌رسد؟ اگر برادرم بیاید در محل کار من و آبروریزی کند، چه کار قانونی می‌توانم انجام دهم؟

با سلام؛ احتمالا شما به مادرتان وکالت در فروش داده‌اید. اگر این طور است، مادرتان می‌توانسته است ملک پدری را به فروش برساند اما باید سهم شما را می‌داد؛ یعنی گرچه مادرتان از طرف شما وکیل بوده است که ملک پدرتان را بفروشد اما این به آن معنا نیست که حق داشته است پول آن را به شما بازنگرداند. بنابراین شما می‌توانید سهم خود از ملکی که به نام پدرتان بوده و توسط مادرتان فروخته شده است را از مادرتان مطالبه کنید و اگر قیمت را مطالبه کرده باشید و به نحوی بتوانید این مطالبه را اثبات کنید، سود پول یا خسارت تاخیر دیه را هم می‌توانید بگیرید. ضمنا آن مساله زندان که پیش‌بینی شده، فاقد اعتبار است چون طرفین نمی‌توانند طی قرارداد، زندان و دیگر مجازات‌ها را پیش‌بینی کنند. در مورد سهام کارخانه عرض شود که نیازی نیست وکالت بدهید چون سهام هر کس به موجب برگه انحصار ورثه مشخص شده است و هر کس می‌تواند سهم خود را بفروشد. اگر وراث دیگر می‌خواهند سهم خود را بفروشند، می‌توانند این کار را انجام دهند و سهم شما به قوت خود باقی است و نیازی نیست همه وراث توافق کنند. مادر و برادران شما به هیچ وجه نمی‌توانند علیه شما شکایت کنند و بدون رضایت‌تان، سهام شما نسبت به کارخانه را بفروشند. خانه‌ای که به نام مادرتان بوده است، جزو سهم‌الارث محسوب نمی‌شود. اگر برادرتان مزاحمت ایجاد کرد، با پلیس تماس بگیرید. موفق باشید.

با سلام؛ خبرنگار هستم و سوالی از شما داشتم. قصد دارم در مورد مرگ قاضی «غلامرضا منصوری» در رومانی مطلبی بنویسم و این فرضیه را مطرح کنم که او خودکشی نکرده بلکه به قتل رسیده است. می‌خواستم بپرسم اگر بعد پلیس رومانی هم تایید کرد که این خودکشی بوده، آیا ممکن است مشکلی برای من ایجاد بشود و بگویند که تبلیغ علیه نظام کرده‌ای؟

با سلام؛ توجه کنید که در این مرحله فعلا مساله خودکشی رسما احراز نشده است و حتی دادگاه در جلسه پنجم رسیدگی به اتهامات «اکبر طبری» گفته است که فعلا مرگ منصوری محرز نیست. بنابراین، در این مرحله اگر شما در مورد فرضیه قتل قاضی منصوری بنویسید، مشکلی وجود نخواهد آمد. اصولا اگر بعد از تایید رسمی خودکشی هم بگویید این واقعه قتل بوده، باز این یک کار حرفه ای است و مجازاتی ندارد. اما باید احتیاط کنید که قتل را به فرد یا ارگان خاصی نسبت ندهید چون در این صورت این فرد یا ارگان خاص می‌تواند به اتهام «افترا» علیه شما شکایت کند. معمولا در این گونه موارد، اتهام «نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی» مطرح می‌شود. اما در دفاع می‌توان گفت نویسنده قصد تشویش نداشته و با تحلیل اظهارات مقامات مسوول چنین فرضیه‌ای را مطرح کرده است. به هر حال، مهم‌ترین مساله این است که نباید اسم شخص و نهاد خاصی به عنوان قاتل ذکر شود مگر مدارک اثبات کننده وجود داشته باشد. موفق باشید.

سلام؛ بنده یک دختر دایی ۱۴ ساله دارم که یکی از فامیل‌های دورشان خواستگارش شده اما مادرش مخالفت کرده است. دایی من سه سال پیش درگذشته است. این پسر دست بردار نیست و علی‌رغم مخالفت مادر دختر و عموهایش، حالا یک جوری دختردایی من را فریب داده و برده دفترخانه و ازدواج‌شان را ثبت کرده است. من از یکی پرسیدم، گفت که دفترخانه بدون اجازه مادر یا عموهایش نمی‌توانسته است ازدواج را ثبت کند. آیا این درست است؟ آیا می‌شود یک جوری این ازدواج را باطل کرد؟ واقعا دختردایی من در سنی نیست که متوجه کارش باشد و بخواهد ازدواج کند. آیا کار آن پسر، خلاف نیست و آیا می‌شود از او شکایت کرد؟

با سلام؛ خدمت شما عرض شود که حداقل سن ازدواج در «قانون مدنی» برای دختران ۱۳ سال تعیین شده است. بنابراین، دختردایی شما قانونا به سن ازدواج رسیده است. در مورد اجازه، عرض شود که در قانون مدنی پیش‌بینی شده است که برای ازدواج دختران، اجازه پدر یا جد پدری لازم است. با توجه به این که پدر دختر فوت کرده است و احتمالا پدربزرگش هم فوت کرده باشد، در این صورت دیگر اجازه منتفی است و دختر می‌تواند با تصمیم خود ازدواج کند؛ یعنی در صورت نبود پدر یا جد پدری، مادر و یا دیگر اقوام اختیاری در مورد اجازه ازدواج ندارند. به همین دلیل، متاسفانه امکان ابطال ازدواج و یا شکایت و طرح دعوی علیه پسر وجود ندارد. متاسفانه قوانین ایران سن ازدواج را پایین در نظر گرفته‌اند و این گونه مشکلات همواره پیش می‌آید. موفق باشید.

ر یک سایت نزدیک به حکومت، خبرنگار هستم. کارم هم بیشتر نوشتن مطالب اقتصادی است. بعضی وقت‌ها سردبیر ما از من و دیگر همکاران می‌خواهد که یک موضوع را به نحو غیرواقعی بنویسیم؛ مثلا چند وقت پیش یک گزارش نوشتم درباره بیمه بی‌کاری بعد از کرونا و این که به خیلی‌ها در شهرستان ما بیمه تعلق نگرفته است اما سردبیرم گفت نباید به این شکل بنویسم. از آنجا که رسانه‌ای محلی و نزدیک به حکومت است طبعا سیاستش هم تعریف از مسئولان محلی است؛ حتی به قیمت تحریف خبرها. چند وقت پیش در مورد بیمه بی‌کاری کارگران گفته شد باید مطلبی با این مضمون بنویسم که اکثریت کارگران بیمه دریافت کرده‌اند و اقلیتی هم که دریافت نکرده، مشکلاتی در پرونده‌های کاریشان وجود دارد دارند. در صورتی که کاملا خلاف واقعیت بود. من اعتراض کردم اما گفتند شما هر چه ما می‌گوییم، باید بنویسید وگرنه اخراج می‌شوید. سوال من این است که آیا واقعا در یک رسانه، سردبیر هرچه بگوید، روزنامه‌نگار باید انجام دهد؟ دوم این‌که اگر من طبق گفته آنها عمل نکنم، آیا می‌توانند مرا اخراج کنند؟

مطابق «قانون مطبوعات»، رسالت مطبوعات، انعکاس واقعیات است. بنابراین، به طور کلی هیچ رسانه‌ای اصولا نمی‌تواند به طور عمدی اخبار کذب منتشر کند. از همین رو، خبرنگار وظیفه‌ای در قبال اطاعت از سردبیر یا مدیر مسوول در مورد انتشار اخبار کذب ندارد. در مورد اخراج عرض شود خبرنگاران رسانه‌های غیردولتی شامل «قانون کار» هستند و اخراج آن‌ها فقط زمانی امکان‌پذیر است که ضوابط قانون کار رعایت شود. دلیلی که شما فرمودید، به هیچ وجه نمی‌تواند عاملی برای اخراج باشد. اما اگر قرارداد کارتان موقت باشد، بعد از اتمام مدت قرارداد، کارفرما می‌تواند آن را تمدید نکند و به کار شما پایان دهد.  

با سلام؛ عموی من به همراه خواهرانش در سال ۱۳۸۰ باغ موروثی خود را به فروش رسانده‌اند. در سال ۱۳۸۹دادگاه حقوقی در حکمی حجر خواهران را اعلام نموده و زمان شروع حجر را متصل به زمان صغر دانسته است. با توجه به اینکه این رای حاکی از این است که در زمان انجام معامله نامبردگان دچار جنون دائمی بوده اند : ۱- آیا امکان بطلان معامله با گذشت این زمان طولانی وجود دارد؟ در صورت جواب مثبت ارزش کم شدن پول مشتری چگونه محاسبه میشود؟ ۲-با توجه به اینکه برادر نامبردگان ایشان را به پای معامله برده آیا در این زمینه مسوولیتی متوجه وی هست؟ ۳-اگر مشتری در زمان بیع به جنون عالم بوده باشد آیا تغییری در مسئله می‌کند؟

 با سلام! با توجه به اینکه حجر متصل به صغر بوده خواهران به هنگام معامله اراده نداشته اند به همین دلیل معامله باطل و کان لم یکن است. وقتی معامله باطل میشود مانند این است که هیچ معامله ای انجام نشده است به همین دلیل مبیع به فروشنده و ثمن به خریدار باز میگردد. البته باید توجه شود معامله در اینجا فقط نسبت به سهم خواهران محجور باطل است نه برادر. بعد از بطلان مشتری فقط میتواند قیمتی را که در زمان معامله پرداخت کرده بگیرد نه غرامت و سود پول و غیره را. ضمن اینکه حتی قیم محجوران یا ولی قهری اشان در صورت وجود میتواند اجرت المثل دوران تصرف مشتری بر ملک را هم بگیرد. عالم بودن و نبودن مشتری تاثیری نخواهد داشت. برادر هم مسئولیتی ندارد اما احتمالا پول ملک را در آن زمان برادر گرفته است در این صورت قیم یا ولی قهری خواهران میتوانند برای گرفتن پولی که مشتری در آن زمان داده به برادر مراجعه کرده و بعد پول را به مشتری برگردانند. موفق باشید!

سلام وقت بخیر؛ من و برادرم سال قبل در یکی از روستاهای همدان با پنج نفر از اهالی درگیر شدیم چون می‌گفتند ما حق نداریم از این مسیر بگذریم. نهایتا با چاقو و بیل به ما حمله کردند و آسیب جدی رساندند. سر من و برادرم و همینطور بینی او شکست و چند جای بدنمان با چاقو بریده شده بود. ما شکایت کردیم و در دادگاه قاضی برای من و برادرم و دو نفر از آن پنج نفر حکم بازداشت نوشت به جرم نزاع دسته جمعی درحالی که باید برای همه ی ما این قرار را صادر می‌کرد ولی سه نفر از آن‌ها را تبرِئه کرد. همچنین بدون اینکه ما بفهمیم در جلسه اول از ما رضایت گرفت و در رای نهایی ۴۰۰ هزار تومان جریمه به ما داد. واقعا حق ما را خورد و در حق ما ظلم کرد ما هم چون عشایر هستیم و اطالاعات کافی نداشتیم و همچنین وقت کافی نداشتیم برای پیگیری بخاطر کوچ نشین‌بودنمان در حقمان ظلم شد. نکته مهم این ماجرا این است که پدر یکی از آن پنج نفر گفته که ما به قاضی رشوه دادیم و دونفر هم حاضر هستند شهادت بدهند. آیا من موفق می‌شوم کاری بکنم که در رای قبلی تجدیدنظر بشود؟

با سلام! در مورد ادعای رشوه گرفتن قاضی عرض شود که این مساله را ابتدا باید به دادسرای انتظامی قضات منعکس کنید. بهتر است ابتدا دو نفری را که حاضر به شهادت هستند به دفترخانه اسناد رسمی ببرید و طی یک اقرارنامه شهادت آنان را ثبت کنید بعد به همراه شهادتنامه یک لایحه نوشته و موضوع را در دادگاه انتظامی قضات مطرح کنید. به هر حال اگر مهلت تجدیدنظرخواهی هنوز تمام نشده میتوانید با پیوست کردن اظهارات شاهدها تقاضای نقض رای را بکنید اما اگر تمام شده باشد باید منتظر باشید تا دادگاه انتظامی قضات مساله را بررسی کند بعد از اثبات رشوه میتوانید تقاضای اعاده دادرسی بدهید. که در این صورت پرونده در تهران بررسی خواهد شد. اگر توانایی مالی دارید بهتر است وکیل بگیرید. موفق باشید!

سلام؛ من در کار مشاوره املاک هستم. سال پیش از طرف یکی از مشتری‌ها یک شکایت «خیانت در امانت» و «ربا» علیه من مطرح شد که متاسفانه دادگاه با پارتی بازی و به صورت ناعادلانه، علیه من رای داد. رای هم قطعی شد. وثیقه من را پسرعمویم گذاشته است. واقعیت این است که من نمی‌خواهم بروم زندان، به همین دلیل قصد داشتم سند خانه پسرعمویم را با سند خانه خودم که تازه خریده‌ام، عوض کنم اما رفتیم دادسرا که گفتند امکان ندارد. چه کار باید بکنم؟

با سلام؛ اصولا بعد از قطعیت رای، در مرحله اجرا حکم تعویض وثیقه پذیرفته نمی‌شود. اما این یک قانون نیست، به همین دلیل اگر قاضی اجرای احکام یا معاون دادستان و یا خود دادستان بخواهند، می‌توانند دستور تعویض وثیقه را بدهند. بهتر است به معاونت اجرای احکام دادستانی بروید و به نحوی ایشان را قانع کنید که پسرعمویتان احتیاج به سند دارد و تقاضای تعویض سند را بدهید. راه دیگر این است که مبلغ وثیقه را به صورت نقدی به حساب دادگستری واریز و وثیقه را آزاد کنید. موفق باشید.

من خبرنگار آزاد هستم و سوالی ذهنم را مشغول کرده است. برخی اوقات مسئولان قضایی می‌گویند ما زندانی سیاسی نداریم منظور چیست؟ مگر اعترافات فعالان سیاسی را بارها از صداوسیما پخش نکرده‌اند و یا اخبار محاکمات آنها را منتشر نکرده‌اند؟ آیا این تلاشی برای انکار حضور زندانیان سیاسی در ایران است و یا ما واقعا طبق قوانین جاری زندانی سیاسی نداریم؟

مقامات قضایی ایران کسانی را که به دلیل فعالیت سیاسی و مدنی محکوم شده و به زندان می‌روند را به عنوان مجرم امنیتی نگاه می‌کنن.د به همین دلیل وقتی می‌گویند زندانی سیاسی نداریم منظورشان این است که این افراد مرتکب جرم امنیتی شده‌اند نه سیاسی. در سال ۱۳۹۵ قانونی تحت عنوان قانون جرم سیاسی تصویب شد که به موجب آن برخی جرایم اگر به قصد اصلاح نظام انجام شود جرم سیاسی محسوب می‌شود. این قانون عملا بیاستفاده مانده است و تا به حال موارد انگشت شماری شامل آن شده‌اند در حالی که اکثریت قریب به اتفاق فعالان سیاسی تحت جرایم امنیتی محاکمه می‌شوند. به هر حال سخنان مقامات قضایی در مورد اینکه کسی به دلیل افکار و فعالیت سیاسی اش در زندان نیست صحت ندارد.

سلام ؛ مدت ۶ سال قبل از همسرم به صورت توافقی جدا شدم. من پول خرید یک واحد مسکونی را به ایشان دادم و قرار شد در عوض دختر ما که در آن زمان چهار ساله بود با مادرش بماند و هزینه های او را هم خودش پرداخت کند. متاسفانه ایشان بعد از شش ماه برای من دادخواست فرستاد که میخواهد حضانت کودک را به من بدهد و وقتی به دادگاه رفتیم ایشان با یک آقا و یک صیغه نامه یکساله به دادگاه آمدند و گفتند که ازدواج کرده‌اند ب و می‌خواهد حضانت کودک را به من بسپارند. من اعتراض کردم و برگه توافق طلاق را به قاضی نشان دادم و گفتم من پول زیادی پرداخت کرده ام. قاضی به برگه نگاه کرد و گفت اینجا ننوشته که شما پول را بابت چه پرداخت نموده‌اید و شما نمی‌توانید پول را پس بگیرید و حضانت کودک را به من داد. من بعد از تحویل گرفتن بچه به کانادا مهاجرت کردم. دخترم الان ۱۰ سال دارد ولی مادرش جدیدا به پدر و مادرم مراجعه کرده و تهدید کرده که می‌خواهد به پلیس بین الملل شکایت کند که من بچه را سرقت کرده‌ام و می‌خواهد دخترم را به ایران برگرداند. آیا با توجه به اینکه من حکم از دادگاه دارم که حضانت کودک به درخواست ایشان به من داده شده آیا ایشان می‌تواند من را به عنوان سارق دخترم تحت پیگرد قانونی قرار بدهد؟

 با سلام! خدمتتان عرض شود که با توجه به اینکه حضانت به طور قانونی به شما واگذار شده و احتمالا هم به هنگام اخذ ویزای کانادا از شما مدارک حضانت و طلاق خواسته شده طرح هرگونه طرح دعوی مبنی بر خارج کردن کودک غیرقانونی مسموع نخواهد بود. ضمن اینکه اینترپل به این گونه مسائل رسیدگی نمیکند. مساله دیگر اینکه اصولا بر اساس قوانین ایران دختران بعد از رسیدن به سن ۹ سالگی از سن حضانت خارج می‌شوند و می‌توانند در مورد اینکه با چه کسی می‌خواهند زندگی کنند تصمیم بگیرند. با این وجود شما هم قانونا اختیار این را ندارید که مانع ملاقات دخترتان با مادرش شوید به همین دلیل باید ترتیبی اتخاذ کنید که همسرسابقتان بتواند دخترش را ملاقات کند. موفق باشید!

با سلام ؛ یک ماه پیش در حال عبور از منطقه‌ای، با چهار نفر از کارگرانی که مشغول کار در یک ساحتمان بودند، درگیر شدم. آن‌ها بعد از ضرب و شتم من، به داخل ساختمان رفتند و پنهان شدند. حتی وقتی پلیس ۱۱۰ رسید، داخل بودند و در را باز نکردند. بعد پیمان‌کار ادعا کرد که کارگران برای یک روز آن‌جا بوده‌اند. اما بعد از چند هفته، یکی را شناسایی و به کلانتری معرفی کردم. اکنون دادیاری حکمی را بدون دعوت از ما صادر کرده است. در این حکم نوشته شده یکی از متهمان به دلیل ضرب و جرح، جلب به دادرسی شده و نسبت به توهین، قرار منع تعقیب صادر شده است. نسبت به سه نفر دیگر هم گفته هنوز پرونده نزد مراجع انتظامی مفتوح است که باید شناسایی شوند. سوال‌ من این است که: ۱- آیا این فرد محکوم شده ‌است؟ ۲- من تحقیق کردم و فهمیدم که بقیه کارگران، پسران اوهستند. حالا چه‌طوری و به چه کسی باید اعلام کنم تا پی‌گیری کنند؟ ۳- آیا می‌توانم ماشین او را بابت دیه توقیف کنم؟ برای این‌که ماشین او را توقیف کنم، کجا باید بروم؟ ۴-اگر حکم قطعی شد، چه کار باید کنم؟ در ضمن من به خاطر توهین هم شکایت کرده‌ام و در تحقیقات محلی هم شاهدان تایید کرده‌اند که همه کارگران توهین کرده‌اند ولی ظاهرا حکم برائت داده‌اند. نمی‌دانم که در گزارش تحقیقات محلی چه نوشته شده است. به نظر شما باید اعتراض بدهم یا نه؟ برای اعتراض به حکم چه کار کنم؟ آیا ارزشش را دارد؟

با سلام؛ بر اساس قرار دادیاری، دادیار ادعای شما را نسبت به یک نفر پذیرفته و پرونده را برای رسیدگی، به دادگاه کیفری دو فرستاده است. یعنی هنوز محکومیتی وجود ندارد اما به احتمال زیاد او محکوم خواهد شد. در مورد سه نفر دیگر، ظاهرا پرونده مفتوح است اما هنوز شناسایی نشده‌اند. دادیار گفته است که باید شناسایی بشوند یا شما آن‌ها را معرفی کنید. اگر نام آن‌ها را می‌دانید، به دادیاری اعلام کنید. اگر نه که باید اداره آگاهی آن‌ها را شناسایی کند. در مورد توهین، ظاهرا دلایل کافی نبوده‌اند و قرار منع تعقیب صادر شده است. بهتر است نسبت به قرار منع تعقیب در مورد توهین اعتراض کنید. برای اعتراض باید از طریق دفاتر خدمات قضایی الکترونیکی اقدام شود. ابتدا به دادیاری بروید و پرونده را مطالعه کنید تا ببینید شاهدان در تحقیقات محلی دقیقا چه گفته‌اند. اگر اظهار داشته باشند که توهین را شنیده‌اند و توهین عبارت از فحش و ناسزا باشد، به اظهارات شاهدان استناد کنید و در لایحه اعتراضی، خواهان نقض قرار دادیاری در مورد منع تعقیب شوید. این کار ضرری ندارد و دوندگی خاصی هم نمی‌خواهد. بنابراین اگر انجام بدهید، بهتر است. توقیف خودرو متهمان در این مرحله امکان‌پذیر نیست. این امر مربوط به مرحله اجرای حکم است.

من سه دایی دارم که دو نفرشان خانه و دو مغازه پدری‌شان را در استفاده شخصی قرار داده‌اند بدون اینکه حق مادر من و دایی دیگرم را بدهند. پدر بزرگم ۱۵ سال قبل و مادربزرگم ۶ سال قبل فوت کرده‌اند. مادرم هم ماه قبل در اثر ایست قلبی ناگهانی فوت کردند و ما (من و خواهرم) قصد داریم حق مادرمان بگیریم. دایی بزرگم نسبت به یک مغازه ادعا دارد که پدرش (پدربزرگ ما) گفته بوده این مغازه متعلق به اوست ولی سند یا مدرک رسمی برای اثبات این ادعا ندارد. سوال من این است که ۱-بعد از اقدام قانونی، از حق مادرم چه میزان به من (پسر) و خواهرم و پدرم که فوت شده است می‌رسد؟ ۲-آیا دایی بزرگم می‌تواند با ادعایی که دارد موفق بشود؟ ۳-آیا ما می‌توانیم خسارت استفاده از این املاک را که از سال ۱۳۸۳ در اختیار دایی‌هایمان بوده بگیریم؟۴-این دو دایی یکسری از طلاهای مادربزرگ مرحوم مان رو هم فروختند و استفاده کردند اما ما هیچ مدرک و سندی از اینکه چه میزان طلا بوده و الآن چقدر مانده نداریم. آیا می‌توانیم نسبت به طلاها اقدام قانونی بکنیم؟ ۵-اینکه گفته می‌شود به مستأجران بخاطر شیوع کرونا حکم تخلیه‌ای داده نمی‌شود، شامل دایی‌های بنده هم می‌شود؟ یعنی اگر ما قانونی اقدام کنیم، حکم به تخلیه ی این املاک نمی‌دهند؟ ۶-ما قزوین هستیم و دایی‌ها و املاک در تهران آیا می‌توانیم از شهر خودمان وکیل بگیریم یا وکیل حتما باید ساکن تهران باشد؟

با سلام! ظاهرا پدر شما قبل از مادر شما فوت کرده است اگر این طور است دیگر موضوع سهم پدر منتفی است. بنابراین تمام میراث مادرتان به شما و خواهرتان خواهد رسید. کل میراث سه قسمت خواهد شد دو قسمت به شما و یک قسمت به خواهرتان میرسد.  اگر دایی شما ادعا دارد پدربزرگتان وصیتی داشته باید بتواند آن را اثبات کند صرف ادعا پذیرفته نمیشود ضمنا وصیت فقط تا یک سوم اموال پذیرفته میشود مگر اینکه دیگر وراث نسبت به مابقی آن را قبول کنند یعنی اگر هم دایی تان ثابت کند پدرش وصیت کرده مغازه به او برسد بررسی میشود این مغازه کمتر از یک سوم کل اموال بوده یا بیتشر و اگر بیشتر بوده فقط نسبت به یک سوم کل اموال وصیت اعمال میشود؟ بله شما میتوانید اجرت المثل استفاده از ماترک پدربزرگتان را فقط نسبت به سهم مادرتان مطالبه کنید. در اینجا سهم مادرتان از کل میراث محاسبه شده و اجرت المثل استفاده از سهم ایشان به شما تعلق می‌گیرد . در مورد طلاها باید اثبات کنید چنین طلاهایی موجود بوده و دایی های شما آن را تصرف کرده اند اگر شاهدی یا مدرکی ندارید که اثبات کند اقدام قضائی به نتیجه نمی رسد. این مساله تخلیه به خاطر کرونا موقتی بود در این مورد مشکلی ایجاد نخواهد شد. شما تا اقدام کنید و حکم بگیرید شاید یکسال طول بکشد. ضمن اینکه نمیتوان گفت دایی شما در خانه پدری اش مستاجر است. از هرجای کشور میتوانید وکیل بگیرید هیچ منعی در این مورد وجود ندراد ضمنا الان تقدیم دادخواست و غیره اینترنتی شده و وکیل برای شروع کار چندان احتیاجی به رفتن به تهران ندارد ولی برای جلسات و پیگیری پرونده باید برود. موفق باشید!  

با سلام. من یک سال پیش با یک آقایی عقد موقت کردم. به یک مرکز صیغه رفتیم و در آنجا عقد موقت سه ساله خوانده شد و یک کاغذ هم گرفتیم اما به دفترخانه مراجعه نکردیم. من چندی پیش متوجه شدم که باردار هستم و مساله را به شوهرم گفتم اما ایشان می‌گوید باید سقط کنی و من مخالف هستم چون که من در ازدواج قبلی‌ام یکبار این کار را کرده‌ام و آن موقع هم خیلی از لحاظ روحی آسیب دیدم. همچنین دکتر گفته که دوباره انجام دادن این‌کاربرایم ضرر دارد و خطر بچه دار نشدن وجود دارد. من چند سوال دارم آیا مجبورم به حرف شوهرم گوش بدم؟ الان که ازدواج ما ثبت شده نیست اگر بچه به دنیا بیاید مشکلی ایجاد می‌شود؟ آیا با توجه به بارداری‌ام خودم به تنهایی می‌توانم بروم ازدواجمان را ثبت کنم یا اینکه آن‌را دائمی کنم ؟

سلام خانم محترم. عرض شود که اصولا سقط جنین در ایران به جز در موراد خاص قانونی ممنوع بوده و مستوجب مجازات است بنابراین شما اصولا الزامی برای موافقت با پیشنهاد شوهرتان مبنی بر سقط جنین ندارید. در مورد سوال دومتان عرض شود با توجه به اینکه رابطه زوجیت بین شما وجود دارد هیچ مشکل قانونی برای بچه در صورت تولد به وجود نخواهد آمد و عدم ثبت ازدواج هم حقی از کودک را سلب نخواهد کرد اما در مورد ثبت ازدواج عرض شود قانون حمایت خانواده مقرر کرده است که در صورت باردار شدن زوجه در عقد موقت ثبت رسمی آن الزامی است. بنابراین شوهرتان باید اقدام به ثبت کند و اگر نکند مجازات دارد اگر اقدام به ثبت نکرد میتوانید از طریق دادگاه خانواده برای ثبت ازدواج اقدام کنید اما ثبت ازدواج به معنای دائمی شدن آن نیست. به هیچ وجه بدون رضایت شوهرتان امکان تبدیل عقد موقت به دائمی وجود ندارد حتی تولد نوزاد دلیلی برای دائمی شدن عقد نیست. موفق باشید!

سلام؛ پدرم چند سال پیش وکالت نامه‌ای به شخصی داده بوده در خصوص فروش املاک. در همان زمان سه برگ ورقه سفیدامضا نیز به آن شخص داده بود که دو برگ را برگرداند و یکی را پس نداد و گفت استفاده کرده‌ام. حالا متوجه شده‌ایم در برگه سفیدامضا، یکی از املاک را به نام خود قول‌نامه کرده و با وکالتی که داشته، سند ملک را به نام خود ثبت کرده است. لطفا راهنمایی کنید چه‌طور می‌شود ثابت کنیم قول‌نامه ساختگی است و ایشان خیانت در امانت انجام داده است؟

با سلام؛ اولا توجه داشته باشید که در عقد وکالت، وکیل باید مصلحت موکل را رعایت کند و اگر موضوع وکالت را به خود منتقل کرده است، باید پول آن را بپردازد؛ یعنی اگر پدر شما به شخصی در مورد فروش ملک خود وکالت داده است، آن شخص اگر ملک را به خود یا شخص دیگری منتقل کند، باید قیمت عرفی ملک را به پدرتان برگرداند. مساله دوم این‌که سوء استفاده از سفیدامضا در «قانون مجازات اسلامی» جرم‌انگاری شده و قانون برای آن مجازات تعریف کرده است. پاسخ دقیق احتیاج به اطلاع از مفاد وکالت‌نامه دارد. به طور کلی، در مورد برگه سفیدامضا، پدرتان حق شکایت کیفری دارد و در مورد ملک، با توجه به مفاد وکالت‌نامه، یا حق مطالبه مبلغ ملک و یا ابطال معامله را خواهد داشت. موفق باشید.

سلام؛ سوالی داشتم که ترجیح دادم با شما در میان بگذارم. آقایی را به جرم تجاوز به یک کارگر زندانی کرده‌اند. با شناختی که از آن آقا داریم، اصلا اهل این جور کارها نیست. حالا بعد از هفت ماه زندان، برایش حکم اعدام آمده است. وکیل از همه ماجرا باخبر است و حتی به قاضی علنا و با قاطعیت اعلام کرده است که هیچ مدارکی در دست ندارند. شاکی نیز خودش اعتراف کرده است که هیچ مدارکی در دست ندارد فقط از آن آقا شاکی است که به او تجاوز کرده است. آیا این ممکن است کسی را به جرم تجاوز به آقایی که نه شاهد دارند و نه مدرک جرمی، محکوم کرد؟ البته شاید مدرک جرم تقلبی داشته باشند ولی صحتی ندارد.

با سلام؛ اثبات جرایم حدی، از جمله «لواط»، دارای شرایط خاصی است و باید از روش‌های خاصی انجام شود. اما به طور کلی، صرف شکایت شاکی و ادعای او و یا حتی شهادت افرادی کمتر از چهار نفر و یا شهادت غیرواقع نمی‌تواند تجاوز یا لواط به عنف را اثبات کند. ضمنا در این‌جا باید شرایط دو طرف، از جمله قدرت بدنی و غیره هم در نظر گرفته شود تا وقوع تجاوز منطقا قابل اثبات باشد. برای اظهار نظر در مورد این گونه پرونده‌ها، باید جزییات را دانست. با اطلاعاتی که شما دارید، امکان اظهارنظر قطعی وجود ندارد. ممکن است مدارکی در پرونده وجود داشته باشد که شما از آن بی اطلاع هستید. به طور کلی خیلی بعید است که صرف ادعا ملاک محکومیت قرار گیرد. موفق باشید!

سلام. من متاهل هستم. پدر و مادرم زنده هستند و یک برادر دارم. خیلی وقت است که بیمارم و به هر حال معلوم هم نیست که چه اتفاقی برایم بیافتد. پدر من از ابتدای نوجوانی رابطه خوبی با من نداشته و خیلی هم من و مادرم را اذیت کرده است. از طرف دیگر همسرم خیلی با من خوب بوده و در تمام دوران بیماری از من نگهداری کرده است. می‌خواستم بپرسم اگر من فوت کنم اموالم چطور تقسیم می‌شود؟ آیا می‌توانم کاری کنم که فقط به مادر و همسرم ارث برسد و پدرم چیزی نتواند بگیرد؟

با سلام! در صورت فوت اموال شما به پدر و مادر و همسرتان میرسد. اگر فرزند داشته باشید یک ششم به پدر یک ششم به مادر یک هشتم به همسر و مابقی به فرزندانتان. اگر فرزند نداشته باشید یک چهارم به همسر، یک سوم به مادر و دو سوم به پدر خواهد رسید. اگر وصیت کنید که تمام اموال به همسر و مادر برسد یا به پدر چیزی نرسد این وصیت فقط تا یک سوم اموالتان معتبر است نسبت به مابقی معتبر نیست مگر اینکه وراث دیگر تایید کنند.  فرد میتواند قبل از مرگش تمامی اموال خود را به هر کسی که میخواهد منتقل کند. موفق باشید!

سلام و خسته نباشید؛ خبرنگار یک نشریه محلی هستم. در جریان اعتراضات مربوط به بنزین در آبان ۱۳۹۸، من اتفاقات شهرستان‌مان را در شبکه‌های اجتماعی منعکس کردم؛ از جمله با عکس و مطلب و غیره. این باعث شد که ماموران امنیتی مرا دستگیر کنند. حدود ۲۰ روز بازجویی شدم که چرا در فضای مجازی اقدام به اطلاع رسانی کرده‌ام و از این حرف‌ها. خلاصه با قید وثیقه آزاد شدم. چند وقت پیش رفتم برای پی‌گیری پرونده به دادسرا که بازپرس گفت اتهام‌های من، «تبلیغ علیه نظام» و «تبانی» است و مدارک هم ثابت کننده‌اند. از او خواستم پرونده را بدهد تا مدارک را ببینم اما با طعنه گفت: «شرمنده! این‌ها محرمانه هستند. بدهم که بروی باز منتشر کنی؟!» سوالم این است که آیا من حق خواندن پرونده را ندارم؟ آیا بازپرس می‌تواند پرونده را به من ندهد؟ خب من چه طور باید از خودم دفاع کنم؟ ممنون می‌شوم من را راهنمایی کنید.

سلام؛ خدمت شما عرض شود اصل بر این است که متهم یا وکیل او اختیار دسترسی به اوراق پرونده را دارند. اما در ماده ۱۹۱ «قانون آیین دادرسی کیفری» مقرر شده است: «چنان‌چه بازپرس مطالعه یا دسترسی به تمام یا برخی از اوراق، اسناد یا مدارک پرونده را با ضرورت کشف حقیقت منافی بداند یا موضوع از جرایم علیه امنیت داخلی یا خارجی کشور باشد، با ذکر دلیل، قرار عدم دسترسی به آن‌ها را صادر می‌کند.» با توجه به این که اتهامات شما امنیتی هستند، بازپرس اختیار تصمیم‌گیری در مورد عدم دسترسی به اوراق پرونده را دارد. اما این تصمیم حتما باید به صورت قرار و کتبی باشد و به متهم یا وکیل او ابلاغ شود. متهم یا وکیل نیز این حق را دارند که ظرف سه روز بعد از ابلاغ، به این تصمیم در دادگاه اعتراض کنند. بنابراین یک لایحه بنویسید و درخواست مطالعه پرونده را بکنید و به بازپرس بدهید. اگر بازپرس مانع شد، دوباره کتبا اشاره کنید که مطابق قانون، حق مطالعه پرونده را دارید و اگر قرار عدم دسترسی به اوراق پرونده صادر شده است، تقاضای ابلاغ آن را بکنید. اگر بازپرس ابلاغ نکرد، حتما چنین قراری صادر نشده است. بنابراین کتبا موضوع را به دادستانی و رییس دادگستری استان اطلاع دهید. اگر ابلاغ کرد، ظرف سه روز در دادگاه انقلاب به قرار صادره اعتراض کنید و خواهان نقض قرار بازپرس شوید. اگر دادگاه هم قرار بازپرس را تایید کرد، دیگر راهی وجود ندارد. باید منتظر باشید تا پرونده از دادسرا به دادگاه برود، بعد بتوانید پرونده را مطالعه کنید. در این مرحله به هیچ وجه امکان منع دسترسی به پرونده وجود ندارد. موفق باشید.

آیا شما هم سوالی برای مشاور ما دارید؟ آیا شما هم سوالی حقوقی دارید؟

تیم ما آماده کمک است، سوال خود را اینجا ارسال کنید.

بپرس