استفاده از رحمهای اجارهای در تهران و برخی شهرهای ایران پدیدهای نوظهور اما رو به افزایش است. به رغم مخالفت شخصی برخی روحانیون محافظهکار، حکومت جمهوری اسلامی به منظور افزایش جمعیت مخالفتی جدی با رواج این پدیده نشان نداده است. با این حال بر اساس تحقیقی که به تازگی در یکی از نشریات به چاپ رسید، اجاره دادن رحم آسیبهایی بسیار جدیتر و پایدارتر از آنچه گمان میرود به زنان اجارهدهنده وارد میکند.
***
نرخ زاد و ولد در ایران به اندازهای پایین آمده که مقامهای جمهوری اسلامی برای افزایش آن و برای بیشتر شدن جمعیت «شیعیان» به هر ترفندی متوسل شدهاند؛ از مشوقهای مالیاتی گرفته تا تایید تلویحی پدیده رحم اجارهای و سکوت در برابر خرید و فروش نوزاد.
نگاه روحانیون حاکم بر ایران به موضوع جمعیت در درجه اول نگاهی ایدئولوژیک است. آنها افزایش جمعیت را در بعد کلان معادل افزایش تعداد مسلمانان جهان و در نگاهی جزییتر معادل افزایش شمار شیعیان در برابر جمعیت اهل سنت در داخل کشور میدانند.
از دیگر رویکردهای راهبردی روحانیون حاکم بر ایران در موضوع جمعیت این است که آنها به تامین نیروی انسانی ایدئولوژیک و حامی نظام جمهوری اسلامی میاندیشند و در سالهای اخیر تقریبا به طور ثابت در سخنرانیهای خود به آن اشاره کردهاند.
از این نگاه ایدئولوژیک که بگذریم، کسانی هم در ایران هستند که بیاعتنا به این مسائل سیاسی و مذهبی، میخواهند فرزندی بیاورند اما به دلایل مختلف نمیتوانند.
برخی از این افراد برای حل مشکل خود به اجاره رحم روی آوردهاند؛ پدیدهای تقریبا نوپا در جامعه ایران که واکنش منفی گروهی از روحانیون شیعه را به دنبال داشت اما در حال حاضر وزارت بهداشت میگوید مشکلی قانونی متوجه آن نیست و فعالیت در این حوزه محدودیت خاصی ندارد.
رحم جایگزین یعنی موافقت با زنی که میپذیرد برای یک زوج نابارور دوره بارداری را طی کند و در پایان، نوزاد را به آنها تحویل دهد.
در رحم جایگزین، میزبان به طور کامل جانشین مادر واقعی میشود و ممکن است فرزند مهمان، هیچ ارتباط ژنتیکی با مادر دوم خود نداشته باشد.
در ایران هنوز قانون خاصی در خصوص استفاده از رحم اجارهای وجود ندارد. در میان فقیهان شیعه نیز اختلاف نظرهایی درباره این پدیده وجود دارد؛ اما با وجود این، ضرورت افزایش جمعیت در حال حاضر منجر به سکوت کلیت نظام در این حوزه شده است.
فصلنامه «زن در توسعه و سیاست» به تازگی گزارشی تحقیقی درباره زنانی که رحم خود را اجاره میدهند منتشر کرده است.
این گزارش با عنوان «بررسی تجربه زیسته مادران جایگزین از اجاره دادن رحم» در شماره زمستان این فصلنامه منتشر شده است.
مشارکتکنندگان در این تحقیق ۳۴ نفر زن درگیر در پروسه رحم جایگزین در شهر تهران هستند که از میان آنها ۱۴ مورد زنان اجارهدهنده رحم، ۱۴ مورد مادران واقعی، سه مورد پزشکان و سه مورد نیز واسطهها هستند.
توجه اصلی این تحقیق روی زنانی است که اجارهدهنده رحم هستند؛ زنانی که اغلب کمبضاعتاند و پیش از ورود به این شغل یا بیکار بودهاند یا آرایشگری و فروشندگی میکردند. درآمد ناچیز، فاصله طبقاتی و سقوط ناگهانی ارزش پول از جمله دلایلی است که برخی از این زنان را به «انتخاب اضطراری این روش برای کسب درآمد وادار کرده است.»
آنها در حین بارداری و تحویل فرزند تجارب مختلفی از اضطراب، افسردگی پس از زایمان و احساس خشم و گناه داشتهاند.
افسردگی و احساس گناه در برخی از این زنان گاهی تا یک سال پس از زایمان دوام داشته است و همه این زنان به دلیل اجاره دادن رحم خود دچار آسیبهای فیزیکی، روانی و اجتماعی فراوانی شدهاند.
بین عوامل موثر، نخستین عاملی که زنان گیرنده را به اجاره دادن رحم سوق داده عامـل مالی و اقتصادی است. در این پژوهش، ۱۴ زن گیرنده رحم اجارهای وضعیت اقتصـادی خـود را نامساعد توصیف کردهاند. هر ٩ زن گیرنده ساکن تهران ساکن مناطق فقیرنشین و حاشیهای مانند بریانک، قلعهمرغی، قلعهحسنخان و اسلامشهر هستند. از بین این ۱۴ نفر، ۱۱ تن دیپلم و زیردیپلم هستند. این افراد فاقد شغل موثر هستند و پیش از اجاره دادن رحم، درآمد آنها به گونهای نبوده که زندگیشان را تامین کند.
در دو مورد نیز زنان بـه مشاغلی مانند روسپیگری و فروش مواد مخدر اشتغال داشتهاند.
این تحقیق همچنین میگوید آنچه این زنان را به این شغل سوق داده کسب درآمد برای تامین نیازهای ضروری زندگی، مانند رهن خانه، بیمه یا در یک مورد خرید خودرو، بوده است.
این تحقیق میگوید برخی از زنان گیرنده دارای همسران معتاد، زندانی و از کار افتاده هستند و برخی دیگر مطلقهاند.
بر اساس این تحقیق، این زنان فاقد مهارتها و فرصتهای کاری لازم هستند و دولت نیز حمایت خاصی از آنها نکرده و آنها ناچار شدهاند به اجارهدهی رحم روی بیاورند.
در بخش دیگری از این تحقیق به آسیبهای وارده به زنانی پرداخته شده که اقدام به اجاره دادن رحم خود کردهاند.
«داغ ننگ شخصیتی» از جمله این آسیبهاست که مربوط به بارداری یک زن بدون همسر است.
زنان گیرنده در این تحقیق تجارب مشترکی از برچسبهای شخصیتی، مانند خراب بودن، مشکل داشتن و غیرطبیعی بودن، را تجربه کردهاند.
«داغ ننگ احتمالی» دومین آسیب این شغل اعلام شده است. وضعیتی که فرد به وضـعیت «ننگآور» خـود اطمینان فراوانی ندارد و مطمئن نیست که دیگران از شرایط او مطلعاند یا خیر. به همین سبب، زنان اجارهدهنده رحم با به کار بردن برخی استراتژیها تلاش کردهاند «داغ ننگ اجتماعی را به حداقل ممکن برسانند.» انزوا، گوشهگیری، پنهان شدن، کوچ کردن از شهر یا محل زندگی، محدود کردن روابط اجتماعی و ساکن شدن در خانه شخص اجارهکننده از جمله اقدامات این زنان برای فرار از برچسبها بوده است.
این تحقیق همچنین «کالایی شدن مادری و فرزندی» را از دیگر آسیبهای چنین پدیدهای برشمرده و نوشته «بارداری جایگزین در مدلهای غیر انساندوستانه یک تبادل و مبادله اقتصادی است که در آن دو طرف معامله، بر اساس مناسبات بازار، به مبادله اقتصادی دست میزنند» و مواردی مانند قیمت رحم، نهادهای واسطه، تعهدات دو طرف معامله و حقوق طرفین نیز «بر اساس شرایط بازار تعریف میشود.»
در این تحقیق همچنین آمده که از دیگر آسیبهای این شغل «تلقی مادر جایگزین به مثابه کالا» است و زنان «اجارهدهنده رحم با وجود اینکه حامل و زاینده فرزند هستند، هیچ حقی بر فرزند ندارند و در عموم موارد، حتی موفق به مشاهده فرزند نیز نمیشوند.»
یکی از زنان شرکت کننده در این تحقیق گفته است: «در قرارداد درج شده که شما هیچ حقی ندارید نسبت به بچه. ما هم البته ادعایی نداریم. ولی اینکه بعد از زایمان بدون اینکه بچه را ببینید سریعا میبرندش واقعا توی ذوق میزند.»
این تحقیق همچنین «اشراف کامل بر مادران جایگزین» را از دیگر آسیبهای این شغل اعلام کرده و به نقل از یکی از زنان نوشته است: «حتی موهایم را در این مدت رنگ نکردم. یا در قرارداد گفته حمام داغ نباید بروی. بـه من گفتند از تهران نباید بدون اجازه ما بیرون بروی.»
این تحقیق اضافه کرده که «رحم اجارهای بدن زن را به ابزاری زیستی مبدل میکند کـه در خدمت امیال و آرزوها و درخواستهای کارفرماست.»
در ادامه این متن آمده که «زن گیرنده در این ۹ ماه مانند ظرف حاملی تصور میشود کـه همه ورودیها و خروجیهای او، اعم از اجتماعی، فیزیکی و جنسی، تحت نظارت شدید سفارشدهنده و سیسـتم پزشکی قرار میگیرند.»
این زن گیرنده در این رابطه گفته است: «به شما میگویند تا شش هفته همبستری نداشته باشید. ولی خانوادهها دوست ندارند شما همبستری داشته باشید. یا اگر داشته باشید، چون از شما جزییات را میپرسند عملا آدم ترجیح میدهد رابطه نداشته باشد؛ چون باید دروغ بگویید.»
این تحقیق در پایان نتیجه گرفته که «شمار بسیار بالای زوجهای نابارور و زنان سرپرست خانوار، فرهنگ مردسالار و شکاف شدید طبقاتی، بارداری جایگزین را خواه ناخواه به عنصری ثابت بین بدیلهای ناباروری مبدل خواهد کرد که به نوبه خود نیز آسیبهایی به همراه دارد.»
این تحقیق همچنین مشخص کرده که «آسیبپذیری مادران جایگزین در ایران به سه علت ابهامات حقوقی، نابسامانی و فقر اقتصادی و حاکمیت فرهنگ مردسالارانه بسیار بیشتر از کشورهای توسعه یافته است.»
مشاهدات میدانی و همین طور برخی دادهها نشان میدهد که شمار بالای ازدواج نابارور، کاهش شدید ارزش پول ملی، افزایش فاصله طبقاتی، کمرنگ شدن ارزشهای مبتنی بر نهاد خانواده و رشد شمار زنان بیسرپرست فاقد مهارت در نهایت با افزایش شمار مادران جایگزین در ایران همراه خواهد بود.
مطالب مرتبط:
کبری خزعلی و توییتی که حذف شد؛ سیاست افزایش جمعیت حتی به قیمت معلولیت
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر