کاظم صدیقی گفته است وقتی داشتند جسد محمدتقی مصباح یزدی را غسل میدادند، لحظهای چشم باز کرده و به غسال لبخنده زده است. گوینده چنین سخنی را میتوان در هر موقعیتی فرض کرد الا در موقعیت تصمیمگیرنده و مقام حکومتی. با سخنان قبلی کاظم صدیقی به ویژه پس از آنکه جنبشی جهانی به راه انداخت، ظاهرا دیگر نمیتوان گفت کدام نقل و نقالی او غافلگیرکنندهتر است. اما او در بیان این خوارق در پی چه منفعتی است؟ و چرا در چهار دهه اخیر خرافه چنین بسط و رواج پیدا کرده است؟
***
«کاظم صدیقی» میتوانست شخصیتی عجیب، گوشهگیر و بیآزار باشد که در کنج اتاقی مشغول زیر و رو کردن کتابها و نسخههای قدیمی برای یافتن اوراد و خرافات و خرق عادات است.
اما چنین نیست. رهبر جمهوری اسلامی از اوایل رهبریاش او را به مقامهای بالاتر ارتقا داد و از سال ۸۸ که او را به امامت نماز جمعه تهران منصوب کرد عملا او را به مسابقه بیپروایی بیشتر در مسابقه مجیزگویی فراخواند.
فهرست سخنان عجیب و غریب صدیقی از ۸۸ بدین سو فهرستی طولانی و پرشمار است. در بین مذهبیها، سخنان او گاه با مخالفتهایی در این سو و آن سو مواجه شده اما وقتی به عنوان سخنران ویژه نزد رهبر ظاهر میشود آن مخالفتهای اندک نیز راه به جایی نمیبرد.
صدیقی در تازهترین اظهاراتش در «شبکه قرآن» تلویزیون جمهوری اسلامی گفته «محمدتقی مصباح یزدی» زمان مرگش را از دو هفته قبل میدانسته، «جایگاهش در بهشت» را به او نشان داده بودند، و جسدش نیز چشم باز کرده و به غسال لبخند زده است.
در شرایط عادی، نخستین و سریعترین واکنش به چنین سخنانی این است که از حاضران در آن محل پرسید چگونه مطمئن شدند مصباح یزدی را زنده به گور نکردهاند؟ درباره سلامت روان گوینده نیز باید از راههای علمی اطمینان حاصل میشد؛ زیرا او نشانههایی از روانگسیختگی را بروز داده بود.
اما کاربران شبکههای اجتماعی حق دارند که در برابر چنین اظهاراتی به شوخی و طنز پناه میبرند. طنز واکنش دفاعی روان آدمی برای در امان ماندن از اندیشیدن به پیامدهای شنیدن چنین اظهاراتی از یک مقام حکومتی است.
گفتههای کاظم صدیقی برای مردم دنیا جنبه سرگرمی و «فان» دارد و کارزار جهانی «ممه لرزه» به راه میاندازد و مقالات تفننی در نشریات معتبر پدید میآورد. اما او در ایران تصمیمگیر است و این اظهارات غریب برای او منفعت سیاسی - اقتصادی به همراه دارد.
کاظم صدیقی در دوران پیش از انقلاب اسلامی طلبهای در مدرسه حقانی بود. بر پایه یک گزارش، «غلامحسین کرباسچی» در خاطراتش آورده: «ما در مدرسه حقانی درس میخواندیم و حجرهمان کنار آقای صدیقی بود. کار ما این بود که عکس امام را قاب میکردیم و به در حجرهها میزدیم. کار آقای صدیقی این بود که هر روز صبح عکس امام را پاره میکرد و به جایش عکس آقای شریعتمداری را میزد. کل کار انقلابی آقای صدیقی این بوده است که در مدرسه حقانی عکس امام را پاره میکرد.»
اما از این خاطرهگوییهای عمدتا سیاسی که بگذریم، صدیقی در سالهای نخستین پس از انقلاب، به دلیل دوستیاش با «علی قدوسی»، دادستان کل انقلاب، به قوه قضاییه رفت و تا هم اکنون نیز عضو این نهاد است. «علی خامنهای» در سال ۶۹ او را به همراه دو نفر دیگر مامور بازرسی از قوه قضاییه کرد.
اما در سال ۸۸ که رهبر جمهوری اسلامی دست در کار تغییر آرایش سیاسی شد، صدیقی را به عنوان امام جمعه موقت تهران منصوب کرد.
از آن پس، در مراسم ویژه با حضور رهبر جمهوری اسلامی چهره صدیقی بیشتر دیده شد و اظهارات غافلگیرکننده او هر روز شگفتی جدیدی خلق میکند.
شیخ گریان چرا دست از غریبگویی برنمیدارد؟
شماری از رسانهها به کاظم صدیقی لقبهایی همچون «کثیر البکا» و «سریع البکا» (بسیار گریان و سریع گریان) دادهاند. او همچنین از هر فرصتی استفاده میکند تا کرامتی نقل کند و به خارق عادتی ارجاع دهد.
آن القاب و این ویژگی شخصیتی نشان از آن دارد که صدیقی به سراغ استفاده از سنتی طولانی رفته و از قضا به منافعش نیز رسیده است.
کارشناسان تصوف اسلامی عمدتا بر این باورند که رواج گسترده «نقل کرامات» از اواخر قرن پنجم هجری آغاز شد و نخستین هدفش کسب قدرت اجتماعی برای فرد مورد نظر بود. هر شیخی که از او کرامتهای بیشتری نقل میشد در گفتمان قدرت اجتماعی دستی بالاتر مییافت و منافعی خاص را تامین میکرد.
هر شیخ برای اینکه اولا خود را متمایز از دیگران نشان دهد و ثانیا مریدان بیشتری جذب کند و نگذارد جایگاهاش متزلزل شود کراماتی میساخت و میپراکند.
اکنون مهم نیست کاظم صدیقی به سخنان غیرواقعی که میگوید باور دارد یا خیر. چه بسا او مومنانه حرفهای خودش را کاملا «طبیعی» (یعنی نگاه به طبیعت بر اساس الهیات متافیزیکی) بداند. مهمتر از هر چیز آن است که او دریافته اصرار بر کراماتگویی، حتی به رغم مخالفتها، برای او منافعی دارد. پس ناچار است در مسابقه نفسگیر با رقیبان کم نیاورد و اگر حریفی گفت «خامنهای هنگام به دنیا آمدن گفت یا علی»، او هم بگوید امام زمان شخصا گفته است «خامنهای از ماست».
صدیقی همین چند ماه پیش گفت: «علت پیدایش کرونا گناهان مردم است و کرونا مانع توفیق زیارت اربعین شد».
چنین سخنانی البته با مخالفتهای اندکی در ایران و در بین هواداران جمهوری اسلامی نیز روبهرو میشود. مثلا در این حد که در مورد اولی، یک روحانی خواستار آن شد سخنان صدیقی درباره ملاقات با امام دوازدهم شیعیان تکذیب شود. یا در مورد دومی، مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی یادداشتی در انتقاد از این «منبری کممایه» نوشت.
اما منافع اقتصادی که او از این کراماتگویی برده بسیار بیش از این مخالفتهاست. او مالک و مدیر حوزه علمیهای در منطقه ازگل تهران است که از آن به عنوان یکی از بناهای مجلل که بر زمینهایی بسیار مرغوب بنا شده نام میبرند.
به گفته «حسین کروبی»، دو قطعه زمین بزرگ در شمیران نیز به کاظم صدیقی دادهاند و حوزه علمیهاش را نیز «با بودجه بیت المال» ساختند.
«مسیح مهاجری»، مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی، در سرمقالهاش درباره این «منبری کممایه» نوشته بود: «این حضرات به دلیل برخورداری از شرایط خوب، خبری از مشکلات معیشتی مردم ندارند که اینگونه سخن میگویند. برخورداری از درآمد مناسب، امکانات رفت و آمد، خانه وسیع و مجهز، محافظ و پسفنگ و پیشفنگ، مهمانیهای آنچنانی، آنها را از آنچه در جامعه میگذرد بیخبر میکند. برای این قبیل افراد چه فرقی میکند که قیمت میوه از امروز تا فردا ۵۰ درصد افزایش پیدا کند و گوشت به جای کیلویی ۶۰ هزار تومان ۱۲۰ هزار تومان باشد و قیمت مرغ از کیلویی ۱۲ هزار تومان به ۲۲ هزار تومان برسد. برای اینان این پولها چیزی نیست.»
روال سفلهپروری و رقابتها برای دستیابی به منابع قدرت و ثروت در جمهوری اسلامی منحصر به کاظم صدیقی نیست و میتوان فهرستی بسیار بلندبالا از گویندگان سخنان عجیب و غریب ردیف کرد که جملگی دریافتهاند وقتی کانون صحبت شخص رهبر باشد، بقیه صحبت مهم نیست و فقط باید مدح او گفت.
کاظم صدیقی در سالهای اخیر به ویژه در حوالی ۱۹ دی سخنانی طرفه بر زبان میآورد و هر سال بر چگالی غرابتش میافزاید. او ۱۹ دی چهار سال پیش گفته بود: «روز قیامت از مردم سوال میشود به افرادی که رای دادهاند انقلابی یا بسیجی بودهاند یا خیر». از این رو، ظاهرا دیگر نباید توقع غافلگیری داشت.
مطالب مرتبط:
نیکآهنگ کوثر، مصباح و تمساحی که سرنوشت یک کارتونیست را عوض کرد
مصباح یزدی؛ درهای ورزشگاه را به روی زنان بست، دوچرخهسواری را حرام کرد
مصباح یزدی درگذشت؛ تئوریسین خشونت یا «مطهری زمان»
مانا نیستانی: بابت یک احتمال، ۱۵ سال واقعا مجازات کشیده و زجر داده شدهام و ظاهرا ادامه خواهد داشت
مانا نیستانی: روش برخورد نظام در شیوه مخالفت ما با خود نظام هم تاثیرگذاشته
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر