دستگاه پروپاگاندای جمهوری اسلامی تجربهای به درازای عمر این نظام دارد. این ماشین با جنگ ایران و عراق به منظور بسیج مردم برای مشارکت در جنگ تقویت شد و از آن پس روز به روز وسعت یافت.
بسیاری از رسانهها در جمهوری اسلامی ماشین پروپاگاندا هستند، نه رسانه؛ زیرا رسانه اساسا رویکرد ایدئولوژیک ندارد. دستگاههای پروپاگاندای جمهوری اسلامی از شبکههای مختلف ماهوارهای تا منابر نماز جمعه، نهادهای موسوم به «آموزشی و پژوهشی»، اعزام مبلغان و تربیت کارشناسان در موسسههایی مانند «جامعة المصطفی العالمیه» که کارکرد درونمرزی و برونمرزی دارند، در این سلسله یادداشتها بررسی میشوند.
این یادداشت به «موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی» به ریاست «محمدتقی مصباح یزدی» میپردازد.
***
به جرات باید موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی به ریاست محمدتقی مصباح یزدی را یکی از بزرگترین سرمایهگذاریهای جمهوری اسلامی در دوران رهبری «علی خامنهای» در زمینه یکسانسازی حوزه علمیه با نظام جمهوری اسلامی از یک سو و استفاده ابزاری از آن در راستای دستگاه پروپاگاندای نظام از سوی دیگر دانست.
این موسسه نام بنیانگذار جمهوری اسلامی، «روحالله خمینی» را بر خود دارد و اکنون مصباح یزدی نقش مهمی در معادلات سیاسی درون نظام ایفا میکند. اما در دوران حیات نخستین رهبر جمهوری اسلامی، مصباح یزدی تقریبا هیچ جایگاه و منزلتی در ساختار قدرت این نظام نداشت.
این جایگاه و منزلت در دوران رهبری علی خامنهای به مصباح یزدی (که گاه از او با عنوان علامه، فيلسوف و حكيم فرزانه نام برده میشود) اعطا شد تا جایگاه خامنهای را در حوزههای علمیه و افکار عمومی تثبیت کند. او نیز در مبالغهگویی برای خامنهای کار را به جایی رساند که او را عاری از هرگونه اشتباه دانست و گفت: «این که آیتالله خامنهای به مدت ۳۰ سال بر مسندی بنشیند و با پیچیدهترین مسائل اجتماعی روز مواجه باشد و نتوان یک نمونه بیان کرد که ایشان اشتباهی داشته باشد، جای تعجب است، آن هم در دنیایی که رهبران عالم روزانه اشتباهات متعددی دارند.»
در مقابل، مخالفان مصباح یزدی ترفیع مقام او نزد خامنهای را اولا از بابت نقش او در «تئوریزه کردن خشونت» طرفداران خامنهای و ثانیا باورمندی او به «حکومت اسلامی» -نه جمهوری اسلامی- میدانند. این دسته معتقدند که به این دو دلیل، او از میان دهها آیتالله، تعمدا ترفیع یافت تا در دوران پساخمینی (دورانی که قرار شد یاران خمینی از حلقه قدرت اخراج شوند) با تئوریزه کردن خشونت و حکومت اسلامی، جایگاه علی خامنهای را تثبیت کند.
بدینسان مصباح یزدی هم بودجه کلانی برای موسسه مزبور دریافت کرد، هم برای مدتی به عضویت «مجلس خبرگان رهبری» درآمد و هم عضو «جامعه مدرسین حوزه علمیه قم» شد. هنگامی که او در انتخابات مجلس خبرگان در سال ۱۳۹۶ از راه یافتن به خبرگان باز ماند، خامنهای این رویداد را یک «خسارت» ارزیابی کرد.
منتقدان مصباح یزدی عمدتا به این موضوع اشاره میکنند که او در دوران مبارزات انقلابی علیه حکومت پیشین، حتی یک روز دستگیری در کارنامه ندارد.
بودجه
بودجههای کلان دولتی به موسسهای که او در سال ۱۳۷۴ بنیاد نهاد، سرازیر شد تا او بتواند موسسه مزبور را در قم در زمینی به وسعت ۷۰۰۰ مربع با ۲۵ هزار متر مربع زیربنا در هشت طبقه، راهاندازی کند.
منزلتی که خامنهای به مصباح داد موجب شد تا موسسه او از ردیف ثابت در بودجه کشور برخوردار گردد. به ویژه این ردیف بودجه پس از پیوند مصباح با «احمدینژاد» قویا افزایش یافت.
برای نمونه در حالی که بودجه این موسسه در سال ۱۳۸۴ مبلغی برابر با ٣٥٠ میلیون تومان بود، در سال ۱۳۸۵ با افزایش ده برابری به ۳.۵ میلیارد تومان رسید. روند افزایش بودجه این موسسه در سالهای بعد نیز افزایش یافت به گونهای که به ۷ میلیارد در سال ۱۳۸۷، ۵.۱ میلیارد در سال ۱۳۸۹، ۸.۳ میلیارد در سال ۱۳۹۰، ١٠ میلیارد در سال ۱۳۹۲، ۱۰.۳ میلیارد در سال ۱۳۹۳، ۱۱.۵ میلیارد در سال ۱۳۹۴، ١٤میلیارد در سال ۱۳۹۵، ۲۱.۵ میلیارد در سال ۱۳۹۶ و ۲۸ میلیارد در سال ۱۳۹۷ رسید.
این حاتمبخشیها از خزانه ملت در حالی صورت میگیرد که برای نمونه، کل بودجه امور محیط زیست ایران که شامل مقابله با آلودگی هوا هم میشود، تقریبا رقمی بالغ بر ۴۰۳ میلیارد است. این یعنی بودجه محیط زیست به ازای هر ایرانی، کمتر از پنج هزار تومان است.
پروپاگاندا در خارج با عنوان «حجتالاسلام دکتر»
گو این که موسسه تحت مدیریت مصباح جایگاه خود را از حوزه و درون حوزه میداند، اما سیستم آموزشی آن به سان دانشگاهها در سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتراست.
این موسسه طبق اساسنامه مصوب «شورای عالی انقلاب فرهنگی»، تحت نظارت رهبر جمهوری اسلامی اداره میشود. گواه این که این موسسه یکی از ابزارهای پروپاگاندای جمهوری است، همین است که هیئت امنا و رئیس این موسسه از سوی رهبر جمهوری اسلامی برگزیده میشوند و سیاستگذاری آن نمیتواند خلاف اراده حاکمیت باشد. اما کارکرد و شرح وظایف موسسه مزبور چیست؟
خامنهای در توصیف مصباح گفته بود که «بنده به سهم خودم قدر آقای مصباح را میدانم. واقعا میدانم كه ايشان در كشور و برای اسلام چه وزنهای هستند و حقا و انصافا ما امروز نظير ايشان را خيلی نادر داریم. با اين وزانت علمی و عمق علمی و احاطه و وسعت و با اين آگاهی و بينش و صفا... خداوند متعال انشاءالله وجود ايشان را برای ما و انقلاب محفوظ بدارد.»
این توصیف و تعبیر بلندبالا در مقام علم و دانش و صفای باطن مصباح برای آن بود که خامنهای دو انتظار مهم از او داشت: «اسلامیسازی» علوم انسانی در راستای «طرح ولایت.»
هر دو این انتظارها، از طریق موسسه تحت مدیریت مصباح قابل برآورده شدن است. از این رو، موسسه او عملا گوشهای از بوق تبلیغاتی علی خامنهای است تا تبلیغ «ولایتپذیری» مردم را در «داخل» و «خارج» توسط فارغالتحصیلان خود فراهم آورد. در نتیجه، تا کنون به کمک موسسه او دورههای عقیدتیـسیاسی موسوم به «ولایت و بصیرت» که بسیجیان، طلاب، کارمندان، دانشجویان و برخی صنفهای دیگر باید در آن شرکت میکردند، در گوشه گوشه کشور برگزار شده است.
موسسه مزبور در تعریف طرح ولایت، آورده است که «بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، دشمنان حیات مادی خویش را در خطر دیدند و درصدد تضعیف و ایجاد انحراف در باورهای نسل جوان برآمدند و طرح ولایت یکی از راهکارهای مقابله با این تهاجم است.» در نتیجه این موسسه در راستای پروپاگاندای نظام، دورههای پرهزینه طرح ولایت دانشجویی، طرح ولایت دبیران، طرح ولایت ویژه نخبگان، طرح ولایت طلاب، طرح بصیرت، طرح طلیعه ولایت، طرح حکمت، طرح معرفت، طرح سلمان، طرح حجاب و عفاف و... را در مناطق مختلف کشور برگزار کرده است. چنین فعالیت گستردهای خود گواه است که موسسه مزبور صرفا وظیفه تربیت طلاب را بر عهده ندارد، بلکه در راستای اهداف تبلیغاتی نظام، گوشهای از دستگاه پروپاگاندای آن است.
با توجه به انگیزههای اصلی تشکیل موسسه، مهمترین اهداف آموزشی و پژوهشی که از سوی این موسسه اعلام شدهاند، عبارتند از:
- به کارگیری معارف اسلامی در رشتههای مختلف علوم انسانی
- تربیت افراد صاحب نظر در معارف اسلامی و علوم انسانی برای مقابله با اندیشههای انحرافی و التقاطی
- کادرسازی اعضای هیئتعلمی حوزه و دانشگاه
اما، این اهداف «اعلامشده» تنها بخشی از وظیفهای است که این موسسه در داخل بر عهده دارد. نقش دیگر و «اعلامنشده» آن دو وظیفه دیگر است. این دو وظیفه عبارتند از:
یکم؛ در دست گرفتن و هدایت جریان اصولگرا (به اصطلاح ذوب در ولایت) از طریق راهاندازی «جبهه پایداری» تا آنجا که برخی چهرههای شاخص آن مانند «روحالله حسینیان»، «مرتضی آقاتهرانی»، «مهدی کوچکزاده»، «محمداسماعیل کوثری» و... در ادوار مختلف به مجلس راه یافتند.
دوم؛ معرفی چهرهای منزه از جمهوری اسلامی در داخل و خارج از طریق دانشآموختگانی که با عنوان «حجتالاسلام دکتر» با دانشگاههای خارج از کشور ارتباط آکادمیک برقرار میکنند.
جالب این که در خارج از کشور، این حجتالاسلام دکترها غالبا با دانشگاههای کانادا (مشخصا «دانشگاه مکگیل» در مونترال) و آمریکا ارتباط برقرار کردهاند.
در یکی از موارد، مصباح یزدی طی نامهای که به رسانهها درز کرد، از «اکبر هاشمی رفسنجانی» (رئیسجمهور وقت) مبلغ ۱۵۰ هزار دلار بابت اعزام ۲۰ طلبه موسسه خود به کانادا و آمریکا مطالبه کرده بود.
جالبتر این که برخی از این طلاب مانند مرتضی آقاتهرانی، نماینده اصولگرای مجلس، به دلیل اقامت در آمریکا، گرینکارت این کشور را دریافت کردهاند. موضوع داشتن گرینکارت این فرد نزدیک به مصباح و نماینده اصولگرا و ضدآمریکایی، واکنشهای بسیاری در بین مردم برانگیخته بود.
مطالب مرتبط:
جمهوری اسلامی و دستگاه پروپاگاندا؛ مهدویت و «مصاف»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر