دستگاه پروپاگاندای جمهوری اسلامی تجربهای به درازای عمر این نظام دارد. این ماشین با جنگ ایران و عراق به منظور بسیج مردم برای مشارکت در جنگ تقویت شد و از آن پس روز به روز وسعت یافت.
بسیاری از رسانهها در جمهوری اسلامی ماشین پروپاگاندا هستند، نه رسانه؛ زیرا رسانه اساسا رویکرد ایدئولوژیک ندارد. دستگاههای پروپاگاندای جمهوری اسلامی، از شبکههای مختلف ماهوارهای تا منابر نماز جمعه، نهادهای موسوم به «آموزشی و پژوهشی»، اعزام مبلغان و تربیت کارشناسان در موسسههایی مانند «جامعة المصطفی العالمیه» که کارکرد درونمرزی و برونمرزی دارند، در این سلسله یادداشتها بررسی میشوند.
این یادداشت به جامعة المصطفى العالمية یا آنگونه که ترجمه میشود، «دانشگاه جهانی المصطفی» میپردازد.
***
جامعة المصطفی العالمية یکی از ابزارهای دستگاه پروپاگاندای جمهوری اسلامی است. این نهاد عریض و طویل، دستآویزی برای عضوگیری از مسلمانان دیگر کشورها است. حتی نام این دانشگاه به عربی برگزیده شده است تا مخاطب خارجی با آن ارتباط صمیمیتری برقرار کند؛ به ویژه که نام پیامبر اسلام (مصطفی) نیز در آن قرار دارد.
با گزینش چنین نامی، این دانشگاه را باید در راستای معرفی «اسلام ناب محمدی» (تعبیری که «روحالله خمینی» برای متمایز کردن اسلام خود از دیگر قرائتها از اسلام برگزیده بود) دانست.
در پیام تاسیس این دانشگاه، «علی خامنهای»، رهبر جمهوری اسلامی تصریح کرده بود که این نهاد موظف است طراز برجستهای از عالمان دینی را مطابق با نیازهای اقلیمهای مختلف و با توجه به تنوع این نیازها تقویت و برنامهای منسجم و متناسب با این نیازها ارایه کند.
دانشگاه پاتریس لومومبا در شوروی الگوی جامعة المصطفى
جالب است بدانیم «شیخ ابراهیم زکزاکی» (نیجریه)، «شیخ باقر النمر» (سعودی)، «احمد سامبی» (رییس جمهوری پیشین کومور) و تنی چند از رهبران گروه «حوثی» یمن، از جمله «حسین بدرالدین حوثی» و «عبدالمالک حوثی»، همگی دانش آموخته این دانشگاه هستند .
شاید مشابه این دانشگاه را بتوان «دانشگاه پاتریس لومومبا» (دانشگاه دوستی ملل) در زمان اتحاد جماهیر شوروی دانست که هدف از آن، تربیت رهبرانی بود تا بتوانند حول محور مسکو، جهان مورد علاقه شوروی را رقم بزنند.
با این توصیف، باید در نظر داشت که فلسفه تاسیس این دانشگاه عریض و طویل برای معرفی اسلام ناب محمدی، به ایده «صدور انقلاب» باز میگردد. جمهوری اسلامی در طی حیات خود به این نکته واقف شده بود که ایده صدور انقلاب که در آغازین سالهای عمر آن مطرح شد، با مشکل سختافزاری مواجه شده است. رهبران انقلاب به زودی دریافتند که صدور انقلاب آنگونه که در ایران پیروز شد، نمیتواند در دیگر کشورهای منطقه پیروز شود. پس راهی دیگر باید میجستند.
راه دیگر، تاسیس دانشگاهی بود به نام المصطفی تا به بهانه نشر اسلام ناب محمدی، موجبات صدور «نرم» انقلاب اسلامی را فراهم آورد. با این توصیف، دانشگاه المصطفی را باید نرمافزار جمهوری اسلامی برای صدور انقلاب دانست که از طریق پذیرش دانشجو از سرتاسر جهان، عضوگیری میکند.
اهتمامی را که جمهوری اسلامی به تربیت طلبههای خارجی برای صدور انقلاب دارد، از جمله میتوان به بودجه کلانی که به این دانشگاه تخصیص داده میشود، دریافت. گرچه آمار و ارقام دقیقی از بودجه کلان این دانشگاه در دست نیست ولی برای مثال، وبسایت «اقتصادنیوز» دوم اردیبهشت ۱۳۹۷ اعلام کرد دانشگاه المصطفی در فروردین سال ۱۳۹۷، اعتباری معادل هشت میلیارد و ۲۸۴ میلیون تومان دریافت کرده است. این در حالی است که «دانشگاه تهران» به عنوان دانشگاه مادر، در همین ماه مبلغی در حدود یک میلیارد و ۲۵۰ میلیون تومان دریافت کرده بود.
تاریخچه، گستردگی و اهداف
تا پیش از تشکیل دانشگاه المصطفی، دو نهاد متفاوت تربیت طلبههای خارجی را برعهده داشتند. این دو عبارت بودند از: «مرکز جهانی علوم اسلامی» و «سازمان حوزهها و مدارس علمیه خارج از کشور». به دلیل همپوشانی این دو نهاد در اهدافی که پیگیری میکردند، سرانجام «شورای عالی انقلاب فرهنگی» در آبان ۱۳۸۷ تصمیم بر آن گرفت تا با ادغام این دو نهاد در یکدیگر، دانشگاه المصطفی را در شهر قم تاسیس کند.
این دانشگاه ۱۷۰ واحد آموزشی، تربیتی و پژوهشی وابسته و پیوسته را در داخل و خارج از کشور در خود جا داده است. این عدد به اقتضای تشخیص مدیریت، میتواند بیشتر نیز شود. دانشجویان در سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا در این دانشگاه اشتغال به تحصیل پیدا میکنند. کادر علمی آن بالغ بر دو هزار نفر است.
این دانشگاه ترکیبی از دروس حوزوی و علوم انسانی است اما فرد فارغالتحصیل میتواند به مانند روحانیان شیعه، عمامه بر سر بگذارد و لباس روحانیت به تن کند.
واحدهای داخل کشور این دانشگاه در شهرهای مشهد، تهران، اصفهان، گرگان و قشم قرار دارند و واحدهای خارج از کشور آن به گفته مسوولانش، در کشورهای زیادی، از جمله در کشورهای زیر تاکنون تاسیس شدهاند: لبنان، هند، اندونزی، آلبانی، بوسنی، آلمان، بریتانیا، دانمارک، سوئد، نروژ، بورکینافاسو، تانزانیا، غنا، مالاوی، کامرون، کنگو، ماداگاسکار، آرژانتین، برزیل و...
علی خامنهای شخصا عنایت ویژهای به این دانشگاه دارد و گاه طلبههای آن را به حضور میطلبد. این نهاد آموزشی تلاش دارد تا بهترین امکانات را در اختیار طلبههای خود قرار دهد که از آن جمله میتوان به پرداخت كمك هزینه تحصیلی (شهریه)، كمك هزینه مسكن و وام قرضالحسنه، تأمین خوابگاه، ارایه خدمات بهداشتی و درمانی، مشاورههای آموزشی و تربیتی، آموزشهای كاربردی و مهارتی به همسران و فرزندان طلبهها و امكانات ورزشی، فراهم کردن تحصیل ویژه برای خانوادههای طلبهها و برگزاری اردوهای تفریحی زیارتی اشاره کرد.
ریاست دانشگاه المصطفی از سال ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۷ برعهده آیتالله «علیرضا اعرافی» بود. او افزون بر این جایگاه، پستها و مشاغل مهمی را در درون حاکمیت جمهوری اسلامی برعهده گرفته است که خود حکایت از اهمیت انتصاب وی برای ۱۰ سال در ریاست دانشگاه المصطفی دارد؛ برای مثال، در کارنامهاش میتوان به عضویت در شورای نگهبان، امامت جمعه در شهر قم، عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی و عضویت در «جامعه مدرسین حوزه علمیه قم» اشاره کرد.
در سایت رسمی این دانشگاه چنین آمده است که حضوری «مؤثر» و «نقشآفرین» در مناطق استراتژیک جهان از طریق شبکه فارغالتحصیلان خود دارد.
بنا بر اعلام این دانشگاه، تعداد ۵۰هزار طلبه از ۱۲۲ ملیت تاکنون از سرتاسر جهان جذب این دانشگاه شده و فارغ التحصیلان آن تاکنون به ۲۵هزار نفر رسیدهاند که به ادعای دانشگاه، در کشورهای خود به کار گرفته شدهاند.
افزون بر این، از یاد نباید برد که فارغالتحصیلان دانشگاه المصطفی حتی پس از بازگشت به کشورشان، از طریق «انجمن دانشآموختگان جامعهالمصطفی» در ارتباط پیوسته با یکدیگر قرار دارند. این انجمن و اعضای آن عملا به مانند یک شبکه جهانی، زیر نظر دانشگاه هستند. همچنین فارغالتحصیلان آن گاه سالانه به ایران فراخوانده میشوند تا آخرین تجربههای خود را با یکدیگر تبادل کنند.
از عربستان تا نیجریه
گفته شد که دانشگاه المصطفی را باید امتداد پروپاگاندای جمهوری اسلامی در خارج از کشور دانست. دانشجویان آن صرفا برای آن تربیت نمیشوند که تحصیل علوم دینی کنند بلکه آنها به این منظور تربیت میشوند که در کشور خود قدرت سیاسی به دست گیرند. در میان مثالهای متعددی که میتوان نام برد، نام دو تن از همه برجستهتر است؛ «شیخ ابراهیم زاکزاکی» اهل نیجریه و «شیخ نمر باقر النمر» اهل عربستان.
شیخ ابراهیم زکزاکی (۱۳۵۳) در آغاز یک مسلمان سنی بود. با بالا گرفتن انقلاب اسلامی، او همان ابتدا تحت تاثیر بنیانگذار جمهوری اسلامی قرار گرفت، تغییر مذهب داد و شیعه شد. سپس برای ادامه تحصیلات خود، به ایران آمد. او با بازگشت به کشورش، فعالیت گستردهای برای شیعه کردن مردم این کشور انجام داد. به گفته همسرش،۱۲ میلیون نفر با تلاش زکزاکی در نیجریه شیعه شدهاند. راه شیعه شدن این افراد از طریق ولخرجیهای بسیار بود. «جنبش اسلامی نیجریه» را بنیانگذاری کرد و خود را خمینی نیجریه میدانست. او یکی از اعضای «مجمع جهانی اهل بیت» است که توسط جمهوری اسلامی برای سامان دادن به شیعیان جهان تاسیس شده است.
در پی حساسیتهایی که فعالیتهای زکزاکی در نیجریه برانگیخته بود، ارتش این کشور در سال ۱۳۹۳ یورش گستردهای به طرفداران او کرد که طی آن صدها هوادارش، از جمله سه پسرش کشته شدند. از آن پس، زکزاکی و همسرش تحت حبس قرار گرفتند.
رییس دانشگاه المصطفی در سال ۱۳۹۳ در دیدار با زکزاکی گفته بود: «حرکت جهانی جامعهالمصطفی العالمیه با وجود تمام مشکلات و دشمنیها، با صلابت ادامه دارد و نمایندگی المصطفی در نیجریه نیز یکی از نمایندگیهای ممتاز ما به شمار میآید. امیدواریم این نمایندگی همچون گذشته بتواند از حضور شما بهترین بهرهبرداری را داشته باشد.»
به رغم جایگاه مهمی که او در میان مقامات جمهوری اسلامی دارد، واقعیت این است که پس از سرکوب شدید زکزاکی و پیروانش، جمهوری اسلامی واکنش جدی در دفاع از وی تا کنون نشان نداده است.
نمر باقر النمر (۲۰۱۶-۱۹۵۹) یکی دیگر از فارغالتحصیلان دانشگاه المصطفی، شیعه و تبعه عربستان سعودی بود. او معتقد به سرنگونی «آل سعود» بود و سرانجام محکوم به اعدام و گردن زده شد.
اگرچه جمهوری اسلامی واکنش جدی به سرکوب طرفداران زکزاکی نشان نداد اما اعدام شیخ نمر به بهای قطع رابطه با عربستان تمام شد. در پی یورش هواداران حکومت اسلامی ایران به ساختمانهای دیپلماتیک عربستان در تهران و مشهد، رابطه دو کشور به شدت رو به تیرگی نهاد و اندکی بعد قطع شد.
جالب این که پس از اعدام شیخ نمر، رسانههای حکومتی برای او عنوان «آیتالله» را جعل کردند در حالی که شیخ نمر هرگز در سطوح عالی حوزوی تحصیلات خود را ادامه نداده بود. با جعل این عنوان، جمهوری اسلامی میخواست این حس را القا کند که ریاض یک مرجع تقلید شیعه را اعدام کرده است.
با در نظر گرفتن دو مثال بالا، به خوبی روشن میشود که منظور از راهاندازی و تاسیس دانشگاه المصطفی،نه صرفا آموزش علوم اسلامی به طلبهها بلکه منظور استفاده از آنها در راستای توسعه هژمونی شیعهمحور جمهوری اسلامی در جهان است؛ حتی اگر این تاثیرگزاری از طریق توسل به خشونت و «براندازی سخت» باشد.
مطالب مرتبط:
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر