این گزارش را یک شهروندخبرنگار برای «ایرانوایر» فرستاده و نوشته است اتفاقات اخیر اقتصادی کشور بیشترین آسیب را به طبقه کارگر و یا به تعبیر اقتصادی، دهک پایین جامعه زده است؛ آنهایی که با حقوق حداقلی خود ناچارند تمام مخارج و هزینههای زندگی کوچک خود را برنامهریزی کنند.
اما این طبقه هر قدر هم قناعت و دور اندیشی کند، باز تقریبا ۱۰ روز آخر ماه را با وجه دستی، وام و... روزگار میگذراند و حداقل کاری که از دستش بر میآید، کوچک و کوچکتر کردن سبد خرید روزانه و سفرههایشان است. اما باز هم دخلش به خرجش کفاف نمیدهد.
این شهروندخبرنگار سراغ چند خانواده رفته و درباره سبد غذایی آنها پرسیده است.
***
هشتگرد- یاسمن سبحانی، شهروندخبرنگار
«دیروز بچهها کشک بادمجان هوس کردند، گفتم خب خدا را شکر، غذای مقرون به صرفهای است. اما بعد از خرید اقلام مورد نیاز غذا تعجب کردم. شاید باورتان نشود اما برای همین غذای ساده، ۳۲ هزار تومان پول دادم.»
این را «اعظم» خانم میگوید که یک زن سرپرست خانواده است و با خیاطی در منزل اموراتش را میگذراند. بعد سراغ جزییات خرید برای تهیه کشک و بادمجان میرود: «برای چهار نفر نیاز به دو کیلوونیم بادمجان داشتم. بادمجان کیلویی چهار هزار و ۵۰۰ تومان است و ۹ هزار تومان بابت خرید بادمجان دادم. سه عدد پیاز و یک بوته سیر هم خریدم که شد چهار هزار تومان.»
بعد مثل یک معلم دقیق میشود و میگوید: «البته پیاز کیلویی سه هزار تومان بود وسیر کیلویی ۱۷ هزار تومان. اما من به قدر نیازم خریدم. یک شیشه کشک کوچک هم خریدم شش هزار تومان. جایتان خالی، دو تا نان سنگک هم گرفتم که پنج هزار تومان شد. یک روغن مایع یک لیتری هشت هزار تومان شد. نعنا خشک و ادویه را که در خانه داشتم.»
باتوجه به نرخ نجومی قیمت گوشت قرمز، طبقه کارگر معمولا جای خالی این منبع پروتئینی را با سویا، عدس و حبوباتی جایگزین میکند. اما گرانی، خرید این منابع پروتئینی را هم برای قشر ضعیف جامعه سخت کرده است.
«سهیلا»، کارمند خدماتی یک بیمارستان میگوید: «در این شرایط کرونا، شبها تا دیر وقت اضافه کار میمانم که بتوانم از عهده زندگی خودم وسه فرزندم بربیایم. دیروز برای پختن یک عدسپلو ساده، ۳۰۰ گرم عدس خریدم. قبلا چند کیلو عدس میخریدیم و همیشه در خانه داشتیم اما حالا عدس کیلویی ۳۰ هزار تومان است. برای ۳۰۰ گرم عدس، ۹ هزار تومان پول دادم.»
چند ثانیه مکث میکند و میگوید چند وقتی است که خانهاش رنگ برنج ایرانی را ندیده است: «قبلا برنج را سالانه میخریدیم اما دیگر از این خبرها نیست. من هر وقت بخواهم برنج درست کنم، به اندازه وسعم میخرم. دیدم ارزانترین برنج کیلویی ۲۰ هزارتومان است و نیم کیلو گرفتم. ۱۵۰ گرم کشمش پلویی خریدم و باورم نمیشد که برای همان ۹ هزار تومان پول دادم. یک ماست لیوانی "پگاه" هم خریدم شش هزار تومان.»
نفسی تازه میکند و میگوید: «ماست که نباشد، میگویند عدس پلو خشک است و از گلویمان پایین نمیرود. از طرفی، وقتی میبینم گوشت و مرغ کم میخوریم، میگویم لااقل شیر و ماست و تخممرغ بخوریم.»
بعد از گفتن تخممرغ، نفس عمیقی میکشد و میگوید: «البته تخممرغ را هم کمکم دیگر نمیتوانیم بخوریم.»
«ناصر» کارگر ساختمانی است و سرپرست یک خانواده چهار نفره. با خنده تلخی میگوید الان قیمت یک املت اندازه چلوکباب شش ماه پیش است: «حدود سه میلیون درآمد دارم. یک میلیون و ۳۰۰ هزار تومان هم کرایه خانه میدهم. هر چهقدر هم صرفهجویی میکنیم، حداقل روزی ۶۰ هزارتومان هزینه خورد و خوراکمان میشود.»
بعد چند لحظه سکوت میکند و میگوید: «اصلا شما خودت حساب کن هزینه یک صبحانه ساده برای یک خانواده چهار نفره چهقدر میشود. دو تا نان بربری میشود چهار هزار تومان و یک بسته پنیر ۱۰۰ گرمی هم چهار هزار تومان است. چای کیلویی حدود ۱۲۰ هزار تومان است و شکر کیلویی ۱۰ هزار تومان. همین صبحانه ساده را اگر تخمینی حساب کنید، روزانه حدود ۳۰ هزار تومان برای یک خانواده چهار نفری آب میخورد!»
سرش را پایین میاندازد و میگوید: «همیشه پنج روز آخر برج را با کیف خالی سر میکنم. فقط این روزها میگویم انشاالله خدا یک روز صدای ما را هم بشنود.»
«بهرام» در یک بوتیک کار میکند و میگوید ما سوسیس و کالباس را جایگزین مرغ و گوشت کردهایم: «هم به صرفهتر است، هم بچهها با میل و رغبت بیشتری میخورند.» حرفش را در دهان مزه مزه میکند و بعد از چند ثانیه میگوید: «شاید با یک کیلو سوسیس ۳۰ هزار تومانی و یک کیلو سیبزمین کیلویی چهار هزار تومانی میشود دو وعده غذا برای یک خانواده چهار نفری تهیه کرد که با احتساب روغن و رب و نان که در این غذا مصرف میشود، حدود ۴۰ هزارتومان آب میخورد و واقعا نسبت به مابقی انواع پروتئین، ارزان است.»
کمی فکر میکند و میگوید: «اگر برای دو وعده یک خانواده چهار نفری بخواهیم غذایی مثل پلو و مرغ درست کنیم، باید حدود ۱۰۰ هزار تومان هزینه کنیم.»
بهرام میخندد و میگوید: «ما ملتی شدهایم که با ماشین حساب زندگی میکنیم. حالا مطمئنم بیشتر خانوادهها یک ماشین حساب هم در کابینت آشپزخانه جا دادهاند و احتمالا جزو لوازم اولیه آشپزی شده است.»
مطالب مرتبط:
بحرانی و بحرانیتر؛ نگاهی به وضعیت تورم استانی در مرداد ۱۳۹۹
چند درصد ایرانیان زورشان به تهیه غذای کافی میرسد؟
توزیع جغرافیایی تورم؛ میزان افزایش قیمتها در کدام استانها بیشتر است؟
تورم یا بحران زیستی؛ چه بلایی سر طبقات فقیر آمده است؟
خیز تورمی مسکن، کاهش شتاب رشد قیمت غذا؛ تحلیل آمار تورم مهر ماه
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر