گزارش روز پانزدهم تیر ۱۳۹۹ مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی یک سند رسمی غیرقابل انکار از شیوع فقر غذایی، سوءتغذیه و گرسنگی در ایران است. این سند نشان میدهد هشت دهک درآمدی اول کشور بر اساس استانداردهای وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، فاقد امنیت غذایی هستند و از تامین کالری به اندازه «استاندارد مطلوب» ناتوانند.
این گزارش یک سال پس از انتشار دادههای هزینه و درآمد خانوار سال ۱۳۹۷ توسط مرکز آمار ایران منتشر شده و تقریبا کاملترین گزارشی است که به اندازهگیری عمق فقر مطلق در ایران میپردازد؛ پدیدهای که مهمترین و اولین معیار اندازهگیری آن، تامین حداقل کالری مورد نیاز برای زندگی انسانها است.
کالری مورد نیاز و مطلوب
این گزارش، کالری مورد نیاز سرانه ایرانیان را بر اساس استانداردهای وزارت بهداشت، دو هزار و ۳۸۱ و حدود ۵۴ گرم پروتئین در روز محاسبه کرده است. این عدد با احتساب ترکیب جمعیتی ایران و بر اساس سن و جنسیت و نیز نیازهای غذایی زنان و مردان در سنین مختلف محاسبه شده است. این البته کالری مورد نیاز است.
وزارت بهداشت یک سبد دیگر هم به عنوان «سبد غذایی مطلوب» دارد که بر اساس آن، سرانه کالری روزانه مطلوب هر ایرانی دو هزار و ۵۷۳ و حدود ۸۴ گرم پروتئین است.
نویسندگان این گزارش علاوه بر استاندارد وزارت بهداشت، کالری مورد نیاز سرانه ایرانیان را با استاندارد سازمان بهداشت جهانی، دو هزار و ۹۷ کالری در روز برآورد کرده که بسیار نزدیک به استاندارد مشهور دو هزار و ۱۰۰ کالری در روز است.
سفره غذای فقرا و اغنیا
با این حساب، دادههای هزینه و درآمد خانوار نشان میدهند در سال ۱۳۹۷ تنها سه دهک بالایی، حداقل کالری مورد نیاز روزانه را مصرف میکنند و تنها دو دهک بالایی کالری مطلوب روزانه را مصرف میکنند.
با این حساب، به نظر میرسد اکثریت مطلق جامعه ایران در مقایسه با استانداردهای محلی ایران در فقر مطلق و ناامنی غذایی به سر میبرند.
حتی با احتساب تعریف بینالمللی خط فقر، باز هم چهار دهک درآمدی نخست زیر خط فقر مطلق قرار دارند.
در این گزارش، به جمعیت دهکهای درآمدی اشاره نشده است. دسترسی به ریز دادههای مرکز آمار ایران هم محدود شده و در چکیده گزارش هزینه و درآمد خانوار سال ۱۳۹۷ نیز اشارهای به تعداد خانوار و جمعیت دهکهای درآمدی نشده است. اما مرکز پژوهشهای مجلس پارسال در گزارشی نوشته بود جمعیت هفت دهک اول درآمدی حدود ۵۷ میلیون نفر است و بر همین اساس پیشنهاد کرده بود که این جمعیت تحت پوشش سبد حمایتی غذا قرار بگیرند.
از نان و ماکارونی تا میوه و گوشت قرمز
در این گزارش، جدول دیگری وجود دارد که نشان میدهد ترکیب سهم سبد غذایی در سبد مطلوب دهک سوم که به طور قطع در معرض سوء تغذیه و گرسنگی قرار دارد، میانگین سه دهک بالا و دهک دهم که ۱۰ درصد ثروتمندان جامعه در آن قرار دارند، چهگونه است.
این جدول نشان میدهد به جز ماکارونی که به نظر میرسد قوت غالب فقرا است، در باقی مواد غذایی، میزان مصرف روزانه دهک سوم کمتر از سبد مطلوب است. فاصله سبد نان، برنج، سیبزمینی، حبوبات، قندوشکر و به طور عمومی کربوهیدراتها در سفره مردم فقیر با سبد مطلوب چندان زیاد نیست. اما در عوض، متوسط مصرف گوشت، میوه، سبزیجات و تخم مرغ کمتر از نصف سبدی است که وزارت بهداشت ایران به عنوان مرز امنیت غذایی ترسیم کرده است.
از سوی دیگر، اختلاف طبقاتی در الگوی تغذیه دهکهای درآمدی به طرز مشهودی بالا است. به جز ماکارونی که فقرا دو برابر بیش از ثروتمندان مصرف میکنند، سفره غذای اغنیا بعضا تا سه برابر بزرگتر از متوسط فقرا است.
تنوع غذایی در استانها
این گزارش البته رویکردی انتقادی نسبت به نحوه محاسبه سبد مطلوب به عنوان استاندارد تعریف امنیت غذایی دارد. نویسندگان این گزارش بر این عقیدهاند که علاوه بر متغیرهای میزان دسترسی خانوار به مواد غذایی و قیمت آنها، تفاوتهای فرهنگی و قومیتی بین مناطق مختلف و همچنین منطقه جغرافیایی که خانوار در آن ساکن است، سهم بهسزایی در تعیین الگوی مصرف دارد. این تفاوت در الگو در نهایت ممکن است به تفاوت در میزان کالری دریافتی کل در بین استانهای مختلف منجر شود به صورتی که عادات مصرفی در برخی مناطق سبب میشود حتی در صورت داشتن درآمد کافی، میانگین کالری دریافتی استانها تفاوت بسیاری با یکدیگر داشته باشند.
بر این اساس، میانگین کالری سرانه استانها هم در کل و هم برای سه دهک پایین با هم مقایسه شده است. بر این اساس، کمترین کالری سرانه را در ۳۱ استان کشور، کهگیلویه و بویراحمد دارد. سرانه کالری مصرفی در این استان روزانه ۲۰۰ کالری کمتر از استاندارد جهانی فقر مطلق و حدود ۶۰۰ کالری کمتر از سبد مطلوب غذایی وزارت بهداشت است. میزان مصرف کالری در میان دهکهای کمدرآمد به مراتب پایین است. در میان استانهای کشور، رکورد فقر غذایی در میان فقرا مربوط به قم است که میانگین کالری مصرفی سه دهک پایین در آن هزار و ۴۰۷ است. این میزان کالری یک سوم معیار بینالمللی خط فقر و نزدیک یک دوم خط امنیت غذایی ملی در ایران است.
با استناد به این جدول، نویسندگان گزارش این طور استدلال کردهاند که الگوی مصرف مواد غذایی در استانهای مختلف متفاوت است و بعضا کالری مصرفی خانوار در یک استان کمبرخوردار بیش از استانهایی است که به نسبت از رفاه نسبی بیشتری برخوردارند. در واقع، تنوع غذایی تحت تاثیر عادات فرهنگی و قومی، شرایط اقلیمی و امکان دسترسی به انواع گوناگون غذا، علاوه بر شرایط اقتصادی خانوار، روی میزان کالری تاثیر دارد. به همین دلیل شاید تعیین یک سبد واحد غذا برای اندازهگیری فقر مطلق کارکردی نداشته باشد.
صرف نظر از این که استدلال نویسندگان این گزارش چه قدر درست باشد یا نه، مسلم است که فقر غذایی متناسب با شرایط بحران اقتصادی در سالهای اخیر افزایش یافته است. در این میان، شاید الگوی نامناسب مصرف غذایی هم اثرات نامطلوب خود را داشته باشد اما مشاهدات میدانی و دادههای آماری به اتفاق روی یک واقعیت ناگوار تاکید دارند و آن فرو کشیده شدن دهها میلیون ایرانی به زیر خط فقر و رویارویی آنها با خطر گرسنگی و سوءتغذیه است.
مطالب مرتبط:
توزیع جغرافیایی تورم؛ میزان افزایش قیمتها در کدام استانها بیشتر است؟
تورم یا بحران زیستی؛ چه بلایی سر طبقات فقیر آمده است؟
خیز تورمی مسکن، کاهش شتاب رشد قیمت غذا؛ تحلیل آمار تورم مهر ماه
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر