«به زودی شاهد تحول در بورس خواهیم بود.» این مهمترین خبری است که تا لحظه انتشار این گزارش، از جلسه غیرعلنی مجلس درباره وضعیت بازار بورس به بیرون درز کرده است. هنوز هیچ یک از نمایندگان -به جز «محمدباقر قالیباف»- درباره محتوای جلسه غیرعلنی صحبت نکردهاند. در گفتههای قالیباف هم به جز یک سری کلیات، نکته قابل توجهی وجود ندارد.
البته قالیباف معتقد است که «مجلس درباره بورس باید به تصمیمهای جدید میرسید که رسید.» دقیقا معلوم نیست این تصمیمهای جدید چه است، اما به نظر میرسد قرار است طی روزهای آینده حجم زیادی از سرمایهگذاری از سوی «شرکتهای دولتی و حقوقی» به بورس تزریق شود. رییس مجلس از واژه «بازارگردانی» استفاده کرده است، ولی دقیقا معلوم نیست ابعاد این بازارگردانی چهقدر خواهد بود و شیوه اجرای آن چهگونه خواهد بود.
محمدباقر قالیباف گفت: «بخشی از شرکتهایی که در بورس هستند، شرکتهای دولتی و حقوقی بوده که در زمان اوج بازار، این شرکتها به درآمدهایی رسیدند که بخشی از این درآمدها به هر دلیلی از بازار بورس خارج شد، و در واقع از ظرفیت بورس کم شد. ما در مجلس مصمم هستیم که آن شرکتهایی که اغلب دولتی هستند و مدیریت دولتی دارند، مکلفند که این وجوه را مجدد به بازار بورس بازگرداند و بازار را تقویت کنند که این بازارگردانی باید به درستی پیش برود و کسی در این بازار خارج از این موضوع، لیدری بورس را انجام ندهد.»
البته همه حقوقیها دولتی نیستند، ساختار اداری دولتیهای بورس هم، آنچنان پیچیده است که به سادگی نمیتوان به آنها گفت که چه میزان از چهقدر سرمایهشان را چهگونه به بازار تزریق کنند.
اما اگر گفتههای رییس مجلس جدی باشد، باید منتظر باشیم در روزهای آینده شرکتها و حقوقیها در مقیاس وسیع در مقام خریدار وارد بازار شوند؛ بلکه بتوانند نمودار شاخص بورس را صعودی کنند. اما آیا موفق خواهند شد؟
پاسخ کوتاه این است که معلوم نیست! در آشفتهبازار سرمایه در ایران، هر اتفاقی ممکن است بیفتد؛ به ویژه در شرایط کنونی که حجم مداخله دولت و نهادهای حاکمیتی در بازار سرکش بورس به حدی بیسابقه حتی در مقیاس ایران رسیده است.
یک بورس، دهها صاحباختیار
حدود ۲۹۰ نماینده مجلس، یک شورای تصمیمگیری سران قوا، یک شورای عالی بورس، یک دولت تمام و کمال و چندین و چند وزارتخانه و سازمان و نهاد دولتی در حال مداخله و بازی در بازاری هستند که ذات آن نوسان و تکانهای خفیف و شدید است.
علاوه بر اینها افراد و شخصیتهای دیگری هم پشت پرده در حال اعمال نفوذند؛ افراد و اشخاصی که فاقد تخصص و سواد سیاسیاند، اما به سبب موقعیت ویژهشان در مقام روحانی، فرمانده نظامی یا حتی منبری، خود را قائل به نسخهپیچی برای بورس میدانند.
به عنوان مثال میتوان به مورد «علیاکبر رائفیپور» اشاره کرد که در کنار جریانسازی برای دفاع از اعدام «نوید افکاری»، از اظهار نظر درباره بورس هم غافل نمیماند. مثلا به این توییت او به تاریخ نیمهشب جمعه ۲۱شهریور۱۳۹۹ نگاه کنید که چهگونه در جایگاه یک کارشناس برای بورس حکم صادر میکند.
آقای رائفیپور البته دانش اقتصادی ندارد؛ تا آنجا که حتی فرق اصطلاحات «سرانه» و «سرمایه» را از هم تشخیص نمیدهد، اما در ساختار آشفته و بههمریخته تصمیمگیری در ایران، او و هوادارانش آنقدر صاحب نفوذ هستند که بتوانند روی تصمیمگیریها اثر بگذارند.
ماجرای ورود بانکها به بازار بورس
ماجرا مربوط به خبری است که «حسن قالیباف»، رییس سازمان بورس، روز جمعه اعلام کرد. او با اشاره به تصویب آییننامه «ثباتبخشی به بازار سرمایه و صیانت از حقوق سهامداران و سرمایهگذاران» که آن را «مصوبه تاریخی» شورای عالی بورس توصیف کرد، گفت یکی از تصمیمات بندهای این آییننامه بانکها را مجاز میکند «بدون محدودیت در بورس فعالیت کنند و افزایش سرمایه دهند، صندوق تشکیل دهند و از سهام خزانه استفاده کنند.»
این خبر البته میتواند نوعی دلگرمی برای سهامداران خرد باشد که یک ماه گذشته را در بیم از دست رفتن داراییشان گذراندهاند. به هر حال وقتی بانکها که متعهد به پرداخت دستکم ۲۰ درصد سود به مشتریهای خود هستند، وارد بازار بورس میشوند، پس حتما چیزی میدانند و از چشمانداز یک سال آینده مطمئناند.
احتمالا ورود بانکها به بازار و مداخله دولتیها و حقوقیها باعث میشود اضطراب و نگرانی سهامداران خرد برطرف شود، اما پرسش این است که این ماجرا تا کجا ادامه خواهد داشت؟ تا کی میشود سرمایه به بازار بورس تزریق کرد و انتظار سود پایدار ۵۰ درصدی و ۱۰۰ درصدی در کوتاهمدت داشت؟ پس کی بازار باید خود را با واقعیتهای اقتصاد ایران که رکود طولانی و سنگین است، منطبق کند؟
حجم سقوط بورس تهران به نسبت یک ماه پیش چشمگیر است، تا آنجا که ارزش شاخص کل در این مدت تا ۲۵ درصد سقوط کرده است. به عبارتی طی یک ماه، یکچهارم بازار سرمایه در این مدت آب رفته است، اما این سقوط به نسبت صعود بازار اصلا به چشم نمیآید.
اگر وضعیت بورس را به نسبت ۳ ماه پیش مقایسه کنیم، میبینیم که شرایط تغییر خاصی نکرده است، اما به نسبت شش ماه پیش میزان بازدهی بورس بسیار قابل ملاحظه است، چنان که از اول سال تا الآن متوسط ارزش سهام ۳ برابر بیشتر و به نسبت پارسال ۵ برابر بیشتر شده است.
در چنین وضعیتی به نظر میرسد آنچه طی یک ماه گذشته رخ داده، بیشتر اصلاح بازار است تا سقوط، اما نه سهامداران و نه دولت این را قبول ندارند. همه نگران و ناراحت و ناراضیاند و دنبال راه حلی برای بازگرداندن رونق به بورس میگردند.
مطالب مرتبط:
صبح قیامت؛ چرا همه از هیولای بورس میترسند؟
بازار بورس ایران؛ هیچکدام از وعده های دولت روحانی محقق نشد
اختلالات اضطرابی؛ آنچه نوسان قیمت ارز و سهام به روز سرمایهگذران میآورد
آیا آخرالزمان بورس فرا رسیده است؟
تب داغ بورس بازی در ایران و ریسک پرمخاطره شهروندان
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر