هر تالار بورس روزهایی دارد که سهام داران خرد آن را خوب به خاطر می آورند. روزهایی که نوسانات قیمت ها امان آن ها را می برد و ارزش سرمایه گذاری های اندک شان در برابر چشمان آن ها به صفر می رسد. چهارشنبه یکم بهمن ماه 1393 در تاریخ بورس تهران یکی از این روزها بود. سهام داران خرد، خسته از نوسان قیمت ها، برای حفظ ارزش سرمایه های خود و جلوگیری از زیان بیش تر دست به اعتراض زدند تا کسی در وانفسای بازار اوراق بهادار ایران به فریادشان برسد و بیش از این ضرر نکنند. آن ها شیشه های تالارهای شیشه ای بورس را شکستند تا از خشم و نداشتن چاره دربرابر تحولات بازار شکایت کرده باشند.
آیا این سهام داران، قربانی هستند یا خشمگین از زیان خود، انتظار دارند کسی مسوولیت این زیان را بپذیرد و آن را جبران کند؟ پاسخ به این پرسش ها در نیمه سومین دهه فعالیت آزاد سازمان بورس پس از پیروزی انقلاب 57 آسان نیست.
به نظر می رسد در بازار اوراق بهادار ایران، سهام داران خرد نه بر اساس مفاهیم اقتصادی مانند ریسک بلکه بر اساس برداشت خود از رفتار و وعده های مسوولان تصمیم می گیرند. مسوولانی که نمی توانند روند رویدادهای بازار را تغییر دهند ولی این ناتوانی مانع از این نمی شود که وعده های طلایی به سهام داران خرد بدهند. آن هم در حالی که شاخص بورس در حال کاهش پیوسته بوده و اکنون از نزدیک به 850/76 در آبان ماه گذشته به حدود 055/65 رسیده و کاهشی 15 درصدی را تجربه کرده است.
همه اقتصاددان ها بر سر این نکته اتفاق نظر دارند که سرمایه گذاری در اوراق بهادار در همه جای جهان همراه با ریسک است. «پیمان»، یک کارشناس امور مالی که سابقه کار در بازار سهام نیویورک را دارد، به «ایران وایر» می گوید: «هیچ کس نمی تواند بازگشت سرمایه گذاری در بازار را تضمین کند.تمام کسانی که در بازارهای بورس فعال هستند می دانند که باید عامل ریسک را در نظر بگیرند.»
برای او، سرمایه گذاری در بازار بورس تهران نمونه سرمایه گذاری های کوتاه مدت پرریسک و با بازگشت بالا است:«در تهران داشتن اطلاعات پشت پرده در موفقیت سهامداران و بورس بازان موثر است.»
منظور او اطلاعاتی است که معامله بر اساس آنها در «وال استریت» و هر بازار بورس دیگری در یک کشور توسعه یافته غیرقانونی و قابل پیگرد است.
از نظر پیمان، سهامداران خُرد ایرانی دارند درک می کنند که بازار بورس همیشه سرمایه های خود را زیاد نمی کند: «در ایالات متحده که بزرگترین اقتصاد جهان است، همین چند سال پیش ارزش سبد سرمایه گذاری هزاران نفر در نتیجه بحران مالی جهانی کاهش پیدا کرد.»
به نظر او، این گروه از سهامداران ریسک سرمایه گذاری در ایران و بورس بازی در تهران را بسیار کمتر از میزان واقعی آن تخمین زده اند.
«فریدون» 45 ساله، یک حسابدار حرفه ای و یکی از کارگزاران قدیمی بورس تهران است که سابقه دو دهه فعالیت در این بازار را دارد. او می گوید:« در ذهنیت سهامداران خرد، سازمان بورس اوراق بهادار مسوول تغییرات شاخص است. آن ها عادت کرده اند که هر تغییری را ناشی از روابط مدیران شرکت ها با سازمان بورس بدانند. فکر می کنند سازمان بورسی که شاخص را افزایش می دهد، مدیریت موفقی دارد و وقتی شاخص بورس پایین می رود، مدیریت سازمان بورس شکست خورده و ضعیف است. سهامداران خرد باور نمی کنند که شرایط اقتصادی و سیاست های کلان دولت می توانند باعث تغییرات شاخص بشوند.»
سقوط بهای نفت، سیاست های ضد تورمی دولت حسن روحانی و ادامه تحریم ها، باوجود خوش بینی های اولیه، همه عواملی هستند که می توانند افق سرمایه گذاری در بازار بورس تهران را تغییر دهند و سهامداران خرد را به فروش تشویق کنند. نارضایتی امروز در تالار شیشه ای از یک صف طویل شروع شد؛ صف کسانی که می خواستند سهام خود را پیش از سقوط بیشتر سهام بفروشند. عرضه این خرده سهام ها در بازاری که افق سرمایه گذاری در آن امیدبخش نیست، تنها تابع عرضه را افزایش داد. افزایش عرضه در هر بازاری کاهش قیمت ها را به دنبال دارد. در صورتی که قیمت ها در حال کاهش باشند، افزایش عرضه، کاهش قیمتها را تشدید می کند.
رفتار سهامداران خرد در روزهای گذشته تنها کاهش شاخص بورس را تشدید کرده است. با این حال، امروز آن ها خواستار استعفای «قالیباف اصل»، رییس سازمان بورس اوراق بهادار تهران بودند. از نظر این سهامداران، سازمان بورس مسوول سقوط شاخص سهام است یا باید باشد؛ برداشتی که رفتار خود سازمان بورس طی سال های گذشته آن را شکل داده است.
پس از پیروزی انقلاب 57، فعالیت های بازار بورس محدود شد. بسیاری از شرکت های حاضر در بازار اوراق بهادار و عضو سازمان بورس به تملک دولت درآمده بودند و مدیران برخی دیگر مستقیم و یا غیرمستقیم توسط دولت و یا نهادهای وابسته به دولت منصوب می شدند.
در پی تصویب و اجرایی شدن اولین برنامه پنج ساله توسعه، بازار بورس از سال 1367 دوباره فعال شد. سودجویی های شخصی و دخالت شرکت های سرمایه گذاری در بازار از ابتدای این دوره، نوسانات شدید بازار را به دنبال داشت. نبود اطلاع رسانی، تسلط نداشتن نهادهای نظارتی و نبود اطمینان به این که نظام سیاسی به بازار اجازه فعالیت خواهد داد، موج های زیادی را در بازار ایجاد کرد. موج هایی که هر کدام موج سوارانی داشتند ولی باعث زیان سهام داران و بدنامی بورس می شدند.
از سال 1376 سازمان بورس، شرکت های حاضر را ملزم به ارایه گزارش های مالی منظم به سازمان و توزیع این گزارش ها در میان فعالان در بازار کرد. در کنار این تلاش برای توزیع اطلاعات در بازار، سازمان بورس کوشید تا نوسانات در بازار را محدود کند. در بورس تهران سنتی شکل گرفت که هر سهام تنها میزان معینی در روز می تواند تغییر کند. اگر سهام سقوط یا افزایشی بیش از حد نشان می داد، در آخرین معامله روز، یکی از شرکت های سرمایه گذاری حاضر در بازار با یک خرید و فروش صوری، تغییر قیمت را به میزان مجاز باز می گرداند.
مداخله ناظران بازار در روند رویدادهای بازار به این جا ختم نمی شد. ایران کشوری است با نهادهای متعددی که به سیاست گذاری و تصمیم گیری درباره اقتصاد مشغولند. اعضای این نهادها غالبا اعضای هیات مدیره های بانک ها و شرکت های سرمایه گذاری هستند که از وابستگان نظام به شمار می آیند. در بازار بورس، بانک ها و شرکت های سرمایه گذاری به خاطر شخصیت حقوقی خود در مجامع شرکت ها، به «حقوقی ها» معروفند. حقوقی ها طی سال های دهه 70 و 80 برای نظم بخشیدن به بازار و دادن اطمینان به سهامداران از ثبات بازار، اقدام به خرید مازاد سهام عرضه شده و حفظ قیمت می کردند. این معامله ها در خارج از چهارچوب بازار و «به فرموده» صورت می گرفت. در نتیجه این معامله ها، سهام داران خرد اطمینان یافتند که همیشه کسی هست که «مسوول» حفظ بازار است.
کارگزارانی مانند فریدون سال ها نماینده این حقوقی ها در مجامع شرکت ها و معامله های بازار بوده اند:«برای حقوقی ها، خرید و فروش سهام منطقی اقتصادی نداشت. آن ها بر اساس سیاست های دولت این کار را می کردند.»
از نظر اقتصادی، شرکت های سرمایه گذاری به این ترتیب زیان انباشته شده در بازار را به قیمت های اسمی خریداری می کردند تا شاخص بازار به شکلی تصنعی بالا بماند. اشکال کار این جا بود که حتی حقوقی ها دیگر نقدینگی کافی برای جلوگیری از شکست بازار را ندارند. بازار بورس در ایران بزرگ و بزرگ تر شده و کنترل آن در پشت درهای بسته و با توافقات محرمانه مدیران بانک ها دیگر میسر نیست.
این برای سهام داران خرد به این معنا است که دیگر نمی توانند به امید کسی برای حفظ ارزش سهام خود باشند. آن ها قربانی هستند؛ قربانی این باور که دولت و سازمان بورس همیشه خواهند توانست شاخص بازار را بالا نگه دارند. امروز در تالار شیشه ای، این سهام داران می خواستند کسانی که تا امروز جلوی زیاندهی بازار را گرفته بودند، به بازار برگردند. غافل از آن که حساب های خالی نفتی دیگر به دولتی ها اجازه توهم آفرینی در بازارهای کشور را نمی دهد. سرمایه گذاران امروز باید همه واقعیت های اقتصادی ایران را بی هیچ امیدی به کمک یا مداخله مثبت دولت در نظر بگیرند. درسی که فراگیری آن برای سهام داران خرد بازار بورس تهران شاید به بهای پس اندازهای یک عمر کار و زندگیشان تمام شده باشد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر