ونوس امیدوار؛ شهروندخبرنگار
احتمالا همهمان در آلبومهای خانوادگی عکسهایی با مانتوهای گشاد و بلند تیره داریم با سرشانههای اپلدار و آستینهای بلند مچی و چیندار با مقنعههای بلند چانهدار و کشدار که رویهم لباس فرم مدارس و ادارات سالهای دهه شصت و هفتاد بودند. لباسهایی که زنان ایرانی بهعنوان حجاب در معابر عمومی بر تن داشتند. اما شکل حجاب اجباری رفته رفته تغییر کرد و حالا دیگر آن لباسها خاطرات قدیمی روزهایی هستند که همهچیز خاکستری و قهوهای و سرمهای بود. در این گزارش به تحول حجاب اجباری از اولین روزهای انقلاب تا امروز پرداختهایم.
***
دنیایی از رنگهای متنوع او را که برای خرید بارانی به خیابان کشانده، مبهوت کرده است. لباسها، مانتوها و بارانیهای سبز، سرخ و آبی چشم هر عابری را که از جلوی ویترین مغازهها عبور میکند، مینوازد. ظاهرا زمستان امسال لباسهای براق مد شده است، بارانیهایی کوتاه و بلند با جنسی براق به رنگهای نقرهای، طلایی، سرخابی، آبی کاربنی و سبز فسفری.
فائزه سیوسهساله است و کارمند یک شرکت. به قول خودش با مشتریهای کلهگنده داخلی و خارجی سروکار دارد و میخواهد لباسی که هم قیمت مناسب داشته باشد و هم شایسته و مناسب سن و سال و موقعیت کاریاش باشد، بخرد. به همین دلیل، به بازار پوشاک و لباس در قسمتهای مختلف تهران سر میزند تا بارانی موردنظرش را پیدا کند.
طی یکی دو دهه اخیر اگرچه مولفه حجاب در لباسهای بیرونی زنان مانند مانتو، بارانی، پالتو و شلوار رعایت شده اما تنوع زیادی در سبک، رنگ و سایز و اندازه به وجود آمده است. مدهای زمستانی امسال هم به طرحها و جنسهایی که فائزه در خیابان هفتتیر دیده است، محدود نمیشود.
مثلا درحالیکه بارانیهای براق با رنگهای به اصلاح جیغ در ویترین لباسفروشیها و مانتوفروشیهای بازار بزرگ، شانزهلیزه و هفتتیر جلبتوجه میکنند، در بازارهای محدوده خیابان ونک و ولیعصر بیشتر پالتوها و بارانیهای کوتاه و بلند از جنس موهر در انواع و اقسام رنگها یا کاپشنهایی بلند تا زیر زانو اما بدون آستین در رنگهای عموما تیره، پشت ویترین مغازهها دیده میشود.
در مراکز خرید لوکس شمال شهر هم که داستان متفاوت است. فائزه میگوید: «اینجا بیشتر نمایندگی برندهای خارجی هستند یا مزونهای شیکی که به گفته خودشان طراحانی دارند که در اروپا و آمریکا آموزش دیدهاند و بر اساس مدهای روز دنیا، لباس مناسب سلیقه مشتریان تولید میکنند. لباسها، مانتوها و بارانیها آنها اغلب به رنگهای روشن ملایم یا تیره است.»
فائزه برای تهیه بارانی موردنظرش، سری به مرکز خرید پالادیوم در خیابان زعفرانیه میزند. او میگوید: «پالادیوم درحالیکه لباسهای شیک و معمولا برند خارجی مانند «مانگو»، «جنیفر»، «اسپرینگ فیلد» و غیره را دارد، گاهی تخفیفات خوبی هم میدهد و خریدار طبقه متوسط هم امکان خرید پیدا میکند.»
بالاخره در یکی از همین مغازههاست که او موفق میشود بارانی موردعلاقهاش را از یک مزون ایرانی که به قول خودش لباسهای خاص دارد، تهیه کند: «به گفته خود خانم مزوندار، بیشتر مشتریانش هنرپیشهها و سلبریتیها هستند، اما این مزون لباسهای مدل ۲۰۱۸ را با ۴۰ درصد تخفیف به حراج گذاشته و با قیمت نسبتا مناسبی میتوان آنها را خرید.»
ظاهرا دنیای مد و زیبایی در ایران وارد عصر جدیدی شده است، دنیایی که اگرچه همچنان از موضوع پوشش و حجاب اسلامی متاثر است اما با تغییر مفهوم حجاب اجباری طی یکی دو دهه اخیر با آنچه در سالهای آغازین انقلاب اسلامی رواج داشت، تفاوت بسیار کرده است.
اما حجاب اجباری و مدگرایی چگونه توانستهاند در ایران به سازگاری برسند و چه مسیری را طی کردند؟
«ناهید»، دانشجوی دکتری جامعهشناسی که حدود سی سال در آموزشوپرورش خدمت کرده است، در خصوص سیر تحول حجاب اجباری بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ میگوید: «تنها ۲۴ روز پس از انقلاب بود که مساله پوشش و حجاب در میان انقلابیون مطرح شد، آیتالله خمینی در یکی از سخنرانیهای خود در مدرسه رفاه اعلام کرد "زنها در وزارتخانههای اسلامی بروند، اما با حجاب باشند." به همین دلیل بود که از تیرماه ۱۳۵۹ ورود زنان بیحجاب به ادارات دولتی ممنوع شد. در آن ماههای ابتدایی هنوز پوشش و حجاب زنان یکنواخت نبود و بیشتر به همان سبک قبل از انقلاب اما کمی پوشیدهتر لباس میپوشیدند؛ مثلا بلوز و دامن با یا بلوز و شلوار با روسری»
شروع جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۵۹ و خلق ارزشهای جدید اسلامی و مبارزاتی، زمینه مساعدتری برای انقلابیون تندرو فراهم کرد تا پوشیده شدن کامل اندام زنان و رعایت حجاب اسلامی را بهعنوان یکی از اهداف رزمندگان اسلام در مبارزه با نیروهای عراقی برای دفاع و حفظ میهن جلوه دهند و عدم رعایت حجاب را با بیاحترامی به خون شهدا پیوند زدند و این موضوع را نهتنها خلاف دین، حتی برخلاف عرف ملی جلوه میدادند، به این معنی که چادر در آن زمان یکی از مظاهر مقاومت و ایستادگی در برابر دشمن به شمار میآمد.
ناهید معتقد است با به وجود آمدن تشکیلات حکومت اسلامی مانند کمیته انقلاب اسلامی و باز شدن عرصه برای جولاندهی نیروهای تندرو و ایدئولوژیک، اندام زنان سیاسیتر شد و موضوع الزام رعایت حجاب بهعنوان یکی از مهمترین مولفههای حکومت اسلامی رواج یافت: «پوشش جدیدی به نام چادر و مانتو وارد جامعه شد. پوششی که بیشتر بر مبنای سادهپوشی بنا شده بود و مدگرایی را نوعی ناهنجاری و ضدارزش به شمار میآورد.»
«طراحان لباس در سالهای اول پس از انقلاب اسلامی، بیشتر به سمت پوشاندن هرچه بیشتر حجم اندام زنان پیش رفتند. به همین جهت فرم لباسها کاملا گشاد و بلند تا زیر زانو بود با چین انبوه در سرشانه و آستینهای مچدار. اغلب لباسها به رنگهای تیره مانند مشکی، سرمهای، قهوهای و خاکستری روانه بازار میشدند.»
به گفته او، در آغاز دهه شصت با ایجاد ثبات سیاسی در کشور، حکومت سعی کرد ابتدا در مدارس و ادارات دولتی مثل صداوسیما موضوع حجاب اجباری را جا بیندازد. تا اینکه قانون حجاب اجباری در سال ۱۳۶۲ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید و همه زنان ملزم به رعایت آن شدن، بهطوریکه تخطی از آن مشمول قانون مجازات اسلامی مانند بازداشت، شلاق، زندان و حتی انفصالازخدمت میشد.
ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۷۵ دانست مهمترین قانون اجبار به حجاب در جمهوری اسلامی است. بهموجب این ماده: «هرکس علنا در انظار و اماکن عمومی و معابر، تظاهر به عمل حرامی نماید، علاوه بر کیفر عمل، به حبس از ده روز تا دو ماه یا تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم میگردد و درصورتیکه مرتکب عملی شود که نفس آن عمل دارای کیفر نیست ولی عفت عمومی را جریحهدار نماید، فقط به حبس از ده روز تا دو ماه یا تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم خواهد شد.»
«شهلا»، کارمند قسمت حسابداری ذوبآهن اصفهان یکی از افرادی است که چند ماه بعد از اجباری شدن حجاب به دلیل آنچه عدم رعایت حجاب و شئونات اسلامی خوانده میشد، مجبور به بازخرید شد.
طی یکی دو دهه اخیر اگرچه مولفه حجاب در لباسهای بیرونی زنان مانند مانتو، بارانی، پالتو و شلوار رعایت شده اما تنوع زیادی در سبک، رنگ و سایز و اندازه به وجود آمده است.
«در آن سالها آتش انقلابیون بسیار داغ بود، انگار جمهوری اسلامی بدون حجاب زنان مفهومی نداشت به همین دلیل سختگیریهای زیادی در این مورد اعمال میشد و هر آنچه مظاهر جلوهگری زنان در انظار عمومی بود مثل آرایش سروصورت، بیرون گذاشتن مو از زیر روسری یا مقنعه حتی به مقدار اندک، بالا رفتن آستین لباس و پیدا بودن مچ دست و کوتاه بودن شلوار و دیده شدن قوزک پا، بهشدت با آن مبارزه و با افرادی مانند یک مجرم برخورد میشد.»
«مهناز»، متولد ۱۳۵۴ در یک خانواده مذهبی است، سالهای ضرورت رعایت حجاب اسلامی بهصورت خیلی سفتوسخت را خوب به یاد دارد. سالهایی که او به مدرسه ابتدایی میرفت و مجبور بود مقنعه مشکی بلند چانهدار با مانتو و شلوار سورمهای گشاد به تن کند و پوشیدن جوراب رنگ روشن، کفشهای رنگ روشن و کتانی ممنوع بود و باید حتما کفش تیره خیلی ساده میپوشیدند.
او میگوید: «حتی روزهایی که ورزش داشتیم هم باید مثل روزهای دیگر کفش تیره میپوشیدم و کفشها کتانی سفید را با خودمان به مدرسه میبردیم و فقط در زنگ ورزش استفاده میکردیم.»
بعد از سال ۱۳۶۲ و به تصویب رسیدن قانون حجاب اجباری، این قانون با شدت و حدت هرچه تمامتر اجرا میشد و کمیته انقلاب اسلامی بر اجرای آن نظارت سفتوسخت داشت.
از همان سالها بود که چادر بهعنوان حجاب برتر انتخاب و تبلیغات زیادی هم روی آن انجام شد، در تلویزیون بیشتر مجریهای زن چادر مشکی به همراه مقنعه بلند سیاه به تن میکردند و در فیلمها و سریالها هم پوشیدن چادر و مقنعه جزیی از ویژگیهای شخصیتهای مثبت بود و مانتو و روسری برای جلوهدادن شخصیتهای منفی استفاده میشد. در ادارات و سازمانهای دولتی مثل آموزشوپرورش پوشیدن چادر اجباری شد و در سایر سازمانها هم اگرچه استفاده از چادر اجباری نبود اما یکی از معیارهای گزینش و سنجش افراد به شمار میرفت و اگر کسی از این پوشش استفاده میکرد، در اولویت انتخاب قرار داشت.
به گفته ناهید جامعهشناس، این یکنواختی در پوشش و استفاده از الگوهای نسبتا واحد تقریبا در بین عموم مردم در طبقات مختلف اجتماعی در فضاهای عمومی و خارج از محافل خصوصی کاملا رایج بود تا اینکه جنگ به پایان رسید و در سال ۱۳۶۸ دولت سازندگی توسط «هاشمی رفسنجانی» بر سر کار آمد و مسیر جدیدی در عرصه فرهنگی و اجتماعی کشور آغاز شد. مسیری که مفاهیم حجاب اجباری را به چالش کشید و به زنان اجازه داد از پوششی متنوعتر استفاده کرده و کم کم به سمت مدگرایی سوق پیدا کنند، موضوعی که انقلابیون تندرو از آن بهعنوان «تهاجم فرهنگی» یاد میکنند.
سال ۱۳۷۱ سوال مانتو یا چادر؟ در محافل مختلف طرح شد و تنوعطلبی و سلیقه شخصی در پوشش اسلامی و استفاده از مانتوهای کوتاهتر با روسری یا مانتو و مقنعههای کوتاه و مدلدار رواج یافت.
در این سالها که استفاده از چادر کمتر شده بود، طرفداران حجاب اجباری وارد عرصه شدند و چادر را بهعنوان لباس سنتی ایرانیان مطرح کردند، آیتالله خامنهای نیز در سال ۱۳۷۳ چادر را بهعنوان لباس ملی معرفی کرد و گفت: «چادر بیش از اینکه یک لباس اسلامی باشد، یک حجاب ایرانی است.»
اما با روی کار آمدن دولت اصلاحات در سال ۱۳۷۶ و سردادن شعار آزادیهای مدنی و فراهم شدن شرایط برای حضور بیشتر زنان در محافل سیاسی و اجتماعی، استفاده از مانتوهای مدلدار و روسریهای طرحدار حجاب شتاب بیشتری به خود گرفت.
پوشش مدارس هم تغییر کرد. در مدارس دخترانه که تا آن زمان فقط از رنگهای طوسی، سرمهای و قهوهای و مشکی استفاده میکردند رنگ سبز یشمی و آبی آسمانی هم رواج پیدا کرد.
آییننامه پوشش دختران مدارس در سال ۱۳۷۹ بازنگری شد و آنان اجازه پیدا کردند مانتو و مقنعههای رنگی بپوشند و این تنوع در استفاده از رنگها به فضای عمومی جامعه راه پیدا کرد و مدلها هم متنوعتر شد. بازهم پوشش مدارس دخترانه تغییر کرد و دختران دبستانی با رنگهای صورتی و زرشکی و شادتر و مانتو و شلوارهایی که فرم و مدل آن با معیارهای آن زمان چندان بیگانه نبود راهی مدرسه شدند.
از اوایل دهه ۸۰ توجه به مد و مدگرایی در ایران رو به افزایش گذاشت. گرایش به مهارتهایی مانند طراحی مد و لباس بیشتر شد.
«مریم»، یکی از طراحان مد و لباس به راهاندازی انجمن غیردولتی «طراحان لباس و پارچه» در سال ۱۳۸۲ و تشکیل کارگروه «ساماندهی مد و لباس» در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال ۱۳۷۹ اشاره میکند و میگوید: «با فاصله گرفتن از جنگ، تغییرات فضای اجتماعی و سیاسی و گسترش ارتباطات بینالمللی مردم به کمک اینترنت، فضای مجازی و شبکههای ماهوارهای، موجب شد گرایش مردم به سمت مد و مدگرایی بیشتر شود به همین دلیل ضرورت تشکیل نهادهای دولتی و غیردولتی برای تعیین خط و مشیهای لازم و کمک به تطبیق سلایق و میل به مدگرایی مردم با ارزشهای اسلامی به وجود آمد.»
به گفته این طراح لباس در ابتدا مدلهای لباس بهویژه مانتو، پالتو و روسری و شالها برگرفته از مدلهای اسلامی در کشورهای عربی، ترکیه و مالزی بود اما رفته رفته فضا تغییر کرد و با گرایش بیشتر دختران و پسران جوان به سمت تحصیل یا کسب مهارت در رشته طراحی مد و لباس و گسترش عرصه فعالان این عرصه، استفاده از نمادهای فرهنگ ایرانی و اسلامی در کنار الگو گرفتن از مدلهای غربی، در طراحی و تولید لباسها بیشتر شد.»
به گفته وی، حجاب موضوعی است که برای مد محدودیت ایجاد میکند، اما در هر صورت باید راهی پیدا کرد تا ازیکطرف میل به مدگرایی نسل امروز را تامین کنیم و از طرفی ضد شعائر اسلامی نباشد و تا اندازهای مفهوم حجاب را حفظ کند که مشکلی از بابت فروش در کشوری که قانون حجاب اجباری در آن حکمفرماست، نداشته باشد.
این طراح لباس به محدودیتهای تعیینشده از سوی نهادهای حکومتی نیز اشاره میکند: «با اینکه مانتوهای جلوباز، نازک و آستین کوتاه در بین دختران جوان بهویژه در شهرهای بزرگ طرفداران زیادی دارد اما تولید و فروش آنها در بازار با مشکلات زیادی همراه است و این مدل مانتوها بیشتر توسط مزونهای خانگی به فروش میرسد.»
در مقابل این تحولات، واژه بدحجابی نیز از همان سالهای تغییر مفهوم حجاب اجباری از سوی طرفداران این نوع حجاب، وارد ادبیات سیاسی و اجتماعی شد. پس از آن بود که شورای عالی انقلاب فرهنگی طرحی با عنوان «توسعه حجاب و عفاف» در سال ۱۳۸۲ و قانون گسترش راهکارهای اجرایی عفاف و حجاب را در دیماه ۱۳۸۴ با هدف احیای پوشش اسلامی در مراکز دولتی و غیردولتی به تصویب رساند.
طرفداران حجاب اجباری انتظار داشتند با روی کار آمدن دولت اصولگرای «احمدینژاد» فضای جامعه به عقب بازگردد اما در دولت هشتساله او و بعد از آن هم در دولت «روحانی»، همان روند تغییر مفهوم حجاب ادامه یافت و با وجود اینکه هرساله با استفاده از اهرم تهدید و بازداشت توسط پلیس گشت ارشاد، بهویژه در ایام تابستان فشارهای زیادی به مردم در خصوص پوشش مناسب و اسلامی وارد میشود، اما اکثر مردم بهویژه در شهرهای بزرگ، لباسهایی بر اساس مد روز و رنگ سال استفاده میکنند و شال و روسریهایی را که موها و سر و گردن را نصفه و نیمه میپوشاند ترجیح میدهند.
سیوشش سال از اجرایی شدن قانون حجاب اجباری گذشته است اما هنوز زنان زیادی با این قانون مبارزه میکنند؛ مثل زنانی که در کمپینهایی مثل آزادیهای یواشکی یا چهارشنبههای سفید شرکت میکنند و بیحجاب در انظار عمومی ظاهر میشوند یا دختران و زنانی که با نام دختران خیابان انقلاب مشهور شدند با بر چوب زدن روسریهایشان به قانون حجاب اجباری اعتراض کردهاند. بسیاری از آنها با حبس و شلاق و... تاوان این نافرمانی مدنی را دادهاند اما افراد دیگری اعتراض آنها را ادامه دادهاند و این نشان میدهد جمهوری اسلامی در چهل سال گذشته نتوانسته زنان ایرانی را به حجاب باورمند کند. بهترین توصیف را دراینباره «پروانه سلحشوری»، نماینده اصلاحطلب مردم تهران در مجلس دهم شورای اسلامی ارائه داده است.
او در یکی از سخنرانیهای خود در دانشگاه شهید بهشتی در خصوص مساله حجاب، عملكرد نهادهای فرهنگی در جا انداختن موضوع حجاب انتقاد كرد و گفت: «سوال این است آیا ما پس از ۴۰ سال از انقلاب توانستهایم دختران و زنانمان را باورمند به حجاب كنیم؟ قطعا نهادهای سیاستگذار و مجری اشتباهاتی داشتهاند كه نهتنها نتوانستهایم حجاب را برای اقشار جامعه نهادینه كنیم، بلكه گاهی آموزههای ما اثر عكس داشته است.»
وی معتقد است كه الزاما پوشیدن چادر به معنای حجاب كامل نیست. «گاهی برخی با همین پوشش چنان آرایشی دارند كه خود حجاب را زیر سوال میبرد. باید بگویم ما نهتنها باعث اعتقاد جوانانمان به حجاب نشدهایم بلكه باعث گریزان شدن آنها از خیلی از آموزهها شدیم.»
مطالب مرتبط:
واکنش های تازه به دختران انقلاب
کمپین اطلاع رسانی یک روحانی علیه حجاب اجباری
گزارش های تازه درباره حجاب اختیاری در ایران: مردم موافقند، حکومت گیج است
مبارزه زنان ایران برای مقابله با حجاب اجباری، صدا ندارد
به حجاب اعتراض کردم، اخراجم کردند، حضانت بچه را گرفتند، طلاقم برگشت
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر