close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

پوران ناظمی: ترجیح می‌دهم جلوی گلوله بمیرم ولی وضعیت اصلاح شود

۱۸ مهر ۱۳۹۸
جواد متولی
خواندن در ۹ دقیقه
«پوران ناظمی» یکی از حامیان اعضای بیانیه ۱۴امضایی است که ۲۹ مردادماه۱۳۹۸ به همراه اعضای بیانیه بازداشت شد
«پوران ناظمی» یکی از حامیان اعضای بیانیه ۱۴امضایی است که ۲۹ مردادماه۱۳۹۸ به همراه اعضای بیانیه بازداشت شد
پوران ناظمی در کنار صدیقه مالکی‌فرد،همسر هاشم خواستار از امضاکنندگان بیانیه 14 امضایی
پوران ناظمی در کنار صدیقه مالکی‌فرد،همسر هاشم خواستار از امضاکنندگان بیانیه 14 امضایی
پوران ناظمی در کنار دکتر محمد ملکی از فعالان مدنی واولین رئیس دانشگاه تهران  که برای لغو گام به گام مجازات اعدام تلاش می‌کند
پوران ناظمی در کنار دکتر محمد ملکی از فعالان مدنی واولین رئیس دانشگاه تهران که برای لغو گام به گام مجازات اعدام تلاش می‌کند

یک‌شنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۸، فعالان مدنی و سیاسی که برای حمایت از دکتر «کمال جعفری یزدی» و اعتراض به صدور حکم ۱۳ سال زندان برای او، مقابل دادگاه تجدیدنظر دادگستری کل خراسان تجمع کرده بودند، بازداشت شدند. در میان حاضران در این تجمع، تعدادی از امضاکنندگان بیانیه ۱۴ امضایی و بیانیه تکمیلی آن‌ حضور داشتند.

«محمد نوری‌زاد»، «هاشم خواستار»، «جواد لعل‌محمدی»، «محمدحسین سپهری»، «فاطمه سپهری» و «حوریه فرج‌زاده طارانی» نیز در این تجمع بازداشت شدند. چند تن دیگر از چهره‌های کنش‌گر مدنی هم‌چون «عبدالرسول مرتضوی»، «غلام‌حسین بروجردی»، «پوران ناظمی» و «مرتضی قاسمی» (که از جانبازان جنگ ایران و عراق است) هم به‌دلیل آشنایی با دکتر جعفری، در این اعتراض مسالمت‌آمیز حضور یافته بودند که همان‌روز آن‌ها را بازداشت کردند.
رسانه‌های حکومتی این خبر را با این تیتر پوشش دادند: «دستگیری گروهی که با برنامه‌ریزی اغتشاش و ایجاد ناامنی در کشور، در مشهد حضور یافته‌اند».  

«ایران‌وایر» به سراغ پوران ناظمی، یکی از متعرضان رفت که به بیماری سرطان روده مبتلا است. او به دلیل وخامت حال جسمی و تشدید بیماری خود، پس از گذراندن ۳۴ روز بازداشت موقت در سلول‌های انفرادی و سپس بند دو نفره زندان اداره اطلاعات مشهد، با قید وثیقه آزاد شده است.

ناظمی در حالی که برای درمان فرزندش به بیمارستان مراجعه کرده بود، در مورد فشاری که بر خانواده‌اش تحمیل شده است به «ایران‌وایر» ‌گفت: «طی دو ماهی که من در زندان بودم، آن‌قدر استرس به پسر ۱۹ ساله‌ام وارد شد که از دو هفته پیش در بیمارستان بستری شده است. صبح رفته بود دانشگاه اما با آمبولانس او را به خانه برگرداندند. می‌گویند دلیل آن استرس است. مگر یک بچه چند بار فارغ‌التحصیل می‌شود؟ دوست دارد که پدر و مادرش باشند و بروند جشن فارغ‌التحصیلی‌ او را ببینند.»

پوران ناظمی در مورد چرایی حضورش در آن تجمع به «ایران‌وایر» ‌گفت: «حضور ما ربطی به بیانیه ۱۴ امضایی نداشت. البته دوستان امضاکننده هم حضور داشتند. ولی پیش از تجمع، ما در منزل آقای خواستار صحبت کردیم. تاکید شد که این تجمع ربطی به بیانیه ندارد. من بیانیه را امضا نکرده بودم. با دکتر جعفری یزدی دوست بودیم. فقط به‌خاطر حمایت از آقای جعفری یزدی به آن تجمع رفتیم. آقای جعفری زمانی که در دادگاه محکوم شد، از امضاکننده‌های آن بیانیه نبود. به او ظلم بزرگی شده است. او علاوه بر این‌که ایثارگر است، جانباز اعصاب و روان هم هست. مردم ایران در دفاع مقدس و بعد از آن، همه جور فداکاری کرده‌اند. این ربطی به جمهوری اسلامی ندارد. هیچ‌کس نمی‌تواند شهیدان و ایثارگران را مصادره کند. دل‌مان می‌خواست صدای دادخواهی ما به گوش همه برسد و همه بفهمند سیستم قضایی ما چه قدر مشکل دارد و آلوده و کثیف است.»

او باز هم تاکید ‌کرد که مانند آقایان قاسمی، رجایی، بروجردی و مرتضوی، بیانیه را امضا نکرده بود اما حکومت می‌خواهد این دو مقوله را با هم بیامیزد: «پیش از این‌که تجمع کنیم، همه ما را بازداشت کردند.»

ناظمی به سوالاتی که بازجویان در حین بازجویی از او می‌پرسیدند، اشاره کرد و ‌گفت: «می‌پرسیدند اگر اسامی شما را هم بگذارند جزو امضاکنندگان بیانیه، شما چه می‌گویید؟ من پاسخ دادم وقتی بروم بیرون، اول از همه سوال می‌کنم ببینم چه کسی این کار را کرده است و به چه دلیلی. آیا من چنین مجوزی به او داده بودم یا نه؟»

به باور این فعال مدنی، تغییر نظام حاکم به هر بهایی درست نیست وهزینه‌هایی برای جامعه ایجاد می‌کند: «اگر بخواهیم این‌ها به هر بهایی بروند، اشتباه کرده‌ایم. به هر بهایی یعنی بازتولید سینما رکس یا میدان ژاله. ما که با انتشار دروغ نمی‌خواهیم تغییر ایجاد کنیم. تلاش ما این است که شرایط بهتر شود. اگر قرار باشد از این چاه بیفتیم در چاهی تاریک‌تر که فایده ندارد. وقتی می‌گوییم دروغ نگویید و نیرنگ به کار نبندید، خودمان هم باید به این معتقد باشیم.»

پوران ناظمی درباره اتهامات منتسب به بازداشت شدگان می‌گوید: «دو اتهام داشتیم؛ یکی اخلال در نظم با هدف برهم زدن امنیت ملی و دیگری، وابستگی به گروه‌های معاند خارج از کشور. هیچ کدام را قبول نکردیم. برای همه ما دو تا ۵۰ میلیون تومان وثیقه اعلام کردند که نپذیرفتیم. لزومی نداشت که ما را نگه دارند. من رفتم پیش بازپرس و گفتم من که نه شعار دادم، نه کاری کردم، برای چه برای من ۱۰۰ میلیون وثیقه گذاشتید؟ گفت بیا وثیقه‌ات را امضا کن. گفتم وقتی کاری نکردم، برای چه امضا کنم؟ گفت ایرادی ندارد، همه شما را می‌فرستم بازداشتگاه، پس‌فردا هم بازداشت موقت شما را برای شش ماه تمدید می‌کنم!»

در زمان بازجویی از پوران ناظمی، بازجوها تلاش کرده بودند او را به گروه‌هایی که از نگاه آن‌ها «برانداز» یا «سلطنت‌طلب» بودند، متصل کنند: «یکی یکی نوشته‌هایم را آوردند و توضیح خواستند. من هم مفصل توضیح دادم. براندازی به نظرم مثل بندبازی فردی بی‌تجربه است که در سیرک می‌خواهد روی طناب راه برود. دیگران هم می‌گویند تو راه برو، چیزی نمی‌شود.»

او در ادامه گفت بخش زیادی از گروه‌های فعال به جای کار سازنده، مردم را فریب می‌دهند: «ما می‌دانیم که هیچ حکومتی به راحتی قدرت را رها نمی‌کند که برود. این شرایط در ایران هم سخت‌تر است. شرایط امروز ایران و جهان مثل سال ۱۳۵۷ نیست. این را به بازجو هم گفتم که اگر بخواهید واقع‌بین باشید، دورانی که مثل سال ۱۳۵۷ ملی‌گرایان و مجاهدان راست و چپ همه بر سر یک شخصیت با هم متحد شدند و آیت‌الله خمینی را به عنوان رهبر پذیرفتند، گذشته است. شما دیدید به محض این‌ که انقلاب پیروز شد، اعدام‌های مدرسه رفاه را راه انداختند و کمتر از یک ماه، بر سر قدرت چه جنایت‌ها و چه خون‌ریزی‌هایی شد.»

به باور او، وضعیت جامعه امروز با زمان پس از انقلاب و دوران جنگ قابل مقایسه نیست: «وقتی جنگ شروع شد، انبارها پر بودند. اخلاقیات ‌ما هنوز این‌قدر متزلزل نشده بود و فرصت‌طلبان نبودند. در زمان شاه تعداد آدم‌های فاسد شاید هزار نفر بود. این هزار نفر می‌دانستند چه چیزهایی دارند و به کجا می‌روند. الان آدم‌های حکومت خودشان هم می‌دانند که هر جایی راه‌شان نمی‌دهند. پس می‌مانند و تا آخرین نفس، تا آخرین گلوله می‌جنگند.»

پوران ناظمی خود مادر یک جوان دانشجو است؛ مادری که از ندیدن فارغ‌التحصیلی فرزندش هنوز حسرت به دل دارد: «من حاضر نیستم یک قطره خون از بینی هیچ‌کس بیاید. مگر شهدای ۱۳۸۸ نبودند؟ متاسفانه الان با تعدد تفکرات و نظرات مواجه هستیم. کسی حاضر نیست بنشیند منطقی و درست آمار بگیرد و یا به نفع منافع ملی، از قدرت کنار برود. باید به این مسایل توجه کنیم. به قول آقای مهدوی‌فر، نمی‌توانیم چشم خود را به روی آدم‌هایی که ۲۲ بهمن به راهپیمایی می‌روند، ببندیم. آن‌ها هم جزو همین مردم هستند. اگر می‌گوییم نباید به این اختلافات دامن بزنیم، باید یاد بگیریم و بگوییم ما هم‌وطن هستیم. باید این کشور برای فرزندان ما ساخته شود.»

او که یک بار در سال ۱۳۶۵ و زمانی که محصل بود و بار دیگر در دهه ۷۰ سابقه بازداشت و بازجویی داشته است، درباره وضعیت زندان‌های آن دوران به «ایران‌وایر» ‌گفت: «نزدیک به ۲۰ روز آفتاب و نور ندیدم؛ مگر هنگامی که مرا چشم‌بند می‌زدند و می‌بردند تا کتکم بزنند. در یک سلول نیم متری تاریک، ظرفی بود که همان‌جا استفراغ می‌کردی و داخل همان غذا می‌خوردی. روزی یک‌بار وقتی ما را دست‌شویی می‌بردند، همان ظرف را باید آب می‌زدیم.»

او علت بازداشت خود را سرودن چند شعر در انتقاد به اوضاع آن روزهای ایران بیان می‌کند: «هنوز ۱۶ سالم نشده بود. برای طرح کاد رفته بودم صداوسیما. چند نفر از دوستانم که آن‌جا با من بودند، متوجه شدند که همراه خودم دفترچه‌ای دارم. وقتی با یکی از دوستان آمدیم بیرون، ماشین کمیته ایستاد و ما را دستگیر کرد و برد. در بازداشتگاه آن دفتر را دیدند. ما در کرمان بودیم. فکر می‌کردم تعهد بگیرند و مرا آزاد کنند ولی تا ۱۰ روز پدر و مادرم و خانمی که بی‌گناه همراهم بود را آزار دادند. خانواده نمی‌دانستند مرا کجا برده‌اند. تا این‌که یکی از سربازهای آن‌جا که آشنای ما بود، مرا دید و به خانواده‌ام خبر داد. ولی از همان لحظه اولی که این دفتر را دیدند، شکنجه و توهین و دردسر و مشکلاتم شروع شد. فکر نمی‌کنم هیچ زمانی بدتر از دهه ۶۰ در زندان‌های ما ظلم شده باشد. هیچ چیزی جز بدبختی و تحقیر و تهدید آن‌جا نبود.»

پوران ناظمی در بخشی از صحبت‌هایش، نیروهای اطلاعاتی را مخاطب قرار ‌داد و ‌گفت: «حالا این درست که احترام گذاشتید و خوب صحبت کردید ولی این رفتارتان درست نیست. من چند سال است می‌نویسم. همه زندگی من روشن است. وزارت اطلاعاتی که مدعی است داعشی‌ها را شناسایی و بازداشت کرده است‌، نمی‌تواند به ما تهمت معاند بودن بزند. من دیدم چه قدر‌ ظریف، آرام و محرمانه کار کرده بود. وقتی با یک زن داعشی هم سلول شدم، گفت ساعت سه نصف شب بود که دیدیم بالای سر هر کدام از ما چند نفر هستند.  ریختند و ما را بازداشت کردند. این تشکیلات نفهمیده بود پوران ناظمی کیست و چه کاره است که این همه مدت او را در بازداشت نگه داشتید؟ نفهمیدید که من و دوستانم دشمن‌ شما نیستیمك ما هیچ کدام نه جایی نشسته بودیم که مردم را تشویق کنیم که کف خیابان بیایند، نه دنبال کشتار هستیم و نه خون‌ریزی. فقط دل‌مان می‌خواهد همه چیز در این کشور درست بشود.»

او که در مورد نوع حکومت مطلوب خودش نیز بازجویی شده است، خطاب به مقامات حکومت ادامه داد: «همیشه گفته‌ام آسایش و آرامش و امنیت مردم مهم است. برای من مدل حکومت‌داری آن‌قدر مهم نیست. عمر کوتاه ما ارزش ندارد که بخواهیم دنبال اسامی و واژه‌ها بگردیم. خیلی از مدل‌های حکومت‌ را در جهان پیش چشم داریم؛ از پادشاهی تا جمهوری. آن‌ها خیلی بهتر از ما دارند زندگی می‌کنند. باید این عذاب ‌و دردسرهای مردم تمام شود. این مردم سراسر طغیان هستند؛ همه سرشار از عقده و ناراحتی و عذاب. این گره‌ها یک جایی بالاخره خودشان را نشان می‌دهند. فکر نکنند مردم سکوت می‌کنند. حتی موافقان این حکومت هم به شما قول می‌دهم که از نحوه و رفتار این‌ها خیلی ناراحت هستند. مگر دوستان ما را که بازداشت کرده‌اند، روزی از دوستان آن‌ها نبوده‌اند؟ همین آقای نوری‌زاد سال‌ها با خودشان کار نمی‌کرد؟ بالاخره یکی زودتر متوجه می‌شود که باید برای آینده و زندگی‌ خود بلند شود و حرف‌هایش را بزند، یکی هم دیرتر. ولی دیر یا زود همه بلند می‌شوند.»

او در انتهای گفت‌وگو، با توجه به بستری شدن فرزندش به دلیل استرس‌هایی که پس از بازداشت مادرش تحمل کرده است، گفت: «وقتی در بیمارستان‌ می‌خواهی بیماری را بستری کنی، از دین و مذهب بیمار سوال می‌کنند. یعنی تجسس به همه بخش‌های کشور سرایت کرده است. در ایران تفاوت مذهبی زیاد است. بنابراین، اگر یک اقلیت مذهبی به بیمارستان بیاید، به او رسیدگی نمی‌کنید؟ باید حتما شیعه باشد؟ چرا این همه مشکل برای اقلیت‌های مذهبی ایجاد می‌کنید؟ این زندگی به چه دردی می‌خورد؟ ترجیح می‌دهم جلوی گلوله بمیرم ولی این وضعیت اصلاح شود.»


مطالب مرتبط:

بازداشت و تهدید امضاکنندگان بیانیه ۱۴ نفره؛ مهدوی‌فر و نوری زاد بازداشت شدند

زرتشت احمدی راغب، از امضاکنندگان نامه درخواست استعفای رهبر: ما دیگر هراسی نداریم

خواهر و برادرم خط شکن هستند؛ گفت‌و گو با برادر دوتن از امضاکنندگان بیانیه استعفای رهبری

عبور از جمهوری اسلامی خواسته همگانی است؛ گفت‌وگو با عباس واحدیان

جواد لعل محمدی، معلمی که جای کلاس در بازداشتگاه است

خانواده‌ بازداشت شدگان بیانیه۱۴ امضا: گفتند تجمع حق شما است، ۱۱ مهر تجمع می‌کنیم

خانواده بازداشت شدگان تجمع مشهد: برای اثبات حسن نیت‌مان، تجمع ۱۱ مهر را لغو کردیم

 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

آن سوی خبر

کمتر از ۱۰ درصد آزادی برای نیمی از ایران

۱۸ مهر ۱۳۹۸
میلاد پورعیسی
خواندن در ۴ دقیقه
کمتر از ۱۰ درصد آزادی برای نیمی از ایران