جواد لعل محمدی، نویسنده و کنشگر سیاسی و صنفی متولد سال ۱۳۴۷ و اهل خراسان است. او بیستم مردادماه، هنگامی که به همراه برخی از فعالان صنفی معلمان و امضاکنندگان بیانیه ۱۴ در حمایت از «کمال جعفری» و اعتراض به صدور حکم ۱۳ سال زندان برای او، مقابل دادگستری کل خراسان تجمع کرده بودند، بازداشت شد.
لعل محمدی در دانشگاه، رشته «علوم سیاسی» خوانده و عضو فعال کانون صنفی معلمان ایران است. او علاوه بر تدریس به دانشآموزان، از سال ۱۳۷۴ بهعنوان دبیر تحریریه روزنامه «توس» فعالیت رسانهای خود را آغاز کرد. اما پس از توقیف روزنامه توس و تا پیش از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ به عنوان سردبیر «هفته نامه اترک» به فعالیت روزنامهنگاری خود ادامه داد.
لعل محمدی در مقام نویسنده و روزنامه نگار تالیفات زیادی دارد. اما هیچ یک از کتابهایش تاکنون از وزارت فرهنگ و ارشاد، مجوز چاپ و پخش دریافت نکردهاند. با این حال او گزیدهای از کتابهای خود را به فراخور موضوع روز، در روزنامهها و نشریات مختلف به چاپ رسانده است.
از نوشتههای این معلم میتوان به کتاب «گات» اشاره کرد. این کتاب حاصل تحقیقات لعل محمدی در زمینه عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی است. آخرین تالیف او کتابی ۴ جلدی با عنوان «ادبای سیاستمدار» است که به مقایسه تطبیقی دوران صفویه و انقلاب اسلامی ایران پرداخته و همچنان منتظر اجازه انتشار است.
او طی دهههای گذشته به علت فعالیتهای اعتراضیاش به تبعیدی پنج ساله به منطقه «بینالود» خراسان محکوم شده بود. اما از همین روزهای تبعید هم برای تدریس به دانشآموزان این روستای استان خراسان استفاده کرد.
لعلمحمدی تاکنون به خاطر فعالیتهایش بارها احضار و تهدید شده است. او در تشریح و یا به عبارتی در اعتراض به بازخواست خودش یا همصنفهایش در یکی از احضارهای خود به سازمان اطلاعات سپاه مینویسد: «پرونده سازی و به زندان افکندن معلمان، هنر نیست و یقین بدانید با این کار نه قامت نظام موزون می شود و نه امور نظام، سازگار.»
او با اشاره به پروندهای که از او روی میز قرار داشته خطاب به بازجو گفته بود: «بنده هیچ ابائی از این نوع پروندهسازیها ندارم و آماده رفتن به زندان هستم. اما دولت در صورت عدم تغییر رویکرد رویه معمول و عدم پاسخگوئی به خواستههای به حق فرهنگیان و کارگران باید پاسخگوی هزاران لعل محمدی و خواستار و عبدی و بهشتی و باغانی و رسول بداقی و دیگر همکاران بازداشت شده که فریادشان و نالههای سحرخیزشان به آسمان میرسد باشد.»
این فعال کانون صنفی معلمان ایران در واکنش به انتقاد بازجوی سازمان اطلاعات سپاه درباره مصاحبه او با رسانههای خارجی و حمایت برخی از معلمان از «چهارشنبههای سفید» و «اعتراض به حجاب اجباری» گفته بود: «حضور و انتشار مطالب نویسندگان در رسانههای داخلی حق مسلم این مردم است و متأسفانه با سانسور در سانسور، از انتشار هر مطلبی که برایشان ارسال کردهام، اجتناب نمودهاند. در یکی از روزهای دیماه، خانمی با برداشتن روسری خود و آویزان کردن آن بر سر یک چوب در آرامترین روش، اعتراض خود را به حجاب اجباری ابراز کرد. بنده معتقدم دستگاه قضائی به جای ورود به این مسئله اجازه بدهد اگر صاحبان حجاب حرفی برای گفتن دارند با همین روش آرام و با عکس العملی مبتنی بر فرهنگ پاسخگوی معترضان به حجاب اجباری باشند و یقین بدانید با برخوردهای امنیتی کسی روسری بر سر نخواهد کرد.»
او در سال ۱۳۹۶ و در بیست و یکمین روز اعتصاب غذای «اسماعیل عبدی» در زندان با انتشار نامه سرگشادهای خطاب به حسن روحانی، رئیس دولت دوازدهم نوشته بود: «جناب آقای روحانی! با خود میاندیشم که تفاوت ما و شما در کجاست؟ ما که همداستانیم . مگر سخنان شما - چه در دوره قبل و هم اکنون - حجت سیاسی فرهنگیان نبوده است؟ پس چه معنا دارد که در عرصه آموزش و معرفت، همکاران شما در دولت بیمعرفتی میکنند و در شنیدن سخنان مدرسان مدارس میهن غایب میشوند؟ آیا این غیبت، از ضعف بصیرت ماست یا سوء سیاست مدیران شما؟»
وی همچنین همزمان با اعتصاب کامیونداران ایران در یادداشتی با گلایه از بی پاسخ ماندن مطالبات اصناف برای «ماهنامه خط صلح» نوشت: «اعتصاب کامیونداران و بازاریان و کارگران و کشاورزان و تحصن معلمان که رایالعین جهانیان شد، نه آشوب بود و نه اغتشاش. بلکه انعکاس حساسیت اقشار مختلف اجتماعی بود که در این فضای غبار آلود، با چشمانی بازتر، روزهای تلخ و آینده سخت هموطنانشان را رصد می کردند. چون گفتمان مطالبهگری و مباحثه دمکراتیک شان با بی پاسخی و بد پاسخی مسئولان حکومتی ایران مواجه شده بود، با تغییر آرایش، الگوی مطالبهگری را به سمت و سوی اعتصاب عمومی هدایت کردند.»
در اسفندماه ۱۳۹۷ این فعال صنفی معلمان با انتشار یادداشتی، ضمن انتقاد از پایین آمدن سن اعتیاد و مصرف مواد مخدر از دغدغههای خود به عنوان یک معلم نوشته بود: «بسیار ساده می گوییم که «سن مصرف مواد مخدر به ۱۱ سال کاهش یافته» و از ۵۰۰ هزار کیلو مواد مصرفی در هر سال، ۵۰ هزار کیلو ماده شیشه است و طرفهتر این که «۲۰۰۰ کیلو از این مواد در بسته های یک گرمی در اطراف مدارس کشف و ضبط شده است. و ۶۰ درصد مصرف کنندگان مواد مخدر گفتهاند که شروع مصرف آنها از دوره دانشآموزی بوده و مسئولین وزارت آموزش و پرورش به جای پرداختن به علت العلل این بحران ملی، آمارها را قابل اعتنا ندانند.»
به باور این معلم دانش آموزان ایران «بحث معیشت بزرگترین عامل فرسایش روحی و روانی فرهنگیان است و عزت آنان را مخدوش کرده است.» او فروردین ماه امسال در مصاحبهاش با مرکز حامیان حقوق بشر گفته بود: «میزان حقوق کم و پرداخت نشدن به موقع مطالبات و نبود امکانات رفاهی و درمانی و وضعیت تٔامین اجتماعی نامناسب و عدم اعطای تسهیلات ضروری، سیستم آموزشی کشور را درگیر معاش معلمین کرده و از مسیر اصولی مطالعه و به روز بودن و آگاهی عقب نگه داشته است. این نگاه مصرفی، آموزش و پرورش را تبدیل به کارخانه تولید سربازان تابع و مطیع و در خدمت نهاد قدرت کرده است.»
او در ادامه گفتوگوی خود با مرکز حامیان حقوق بشر ایران گفته بود: «حکومت اهتمام دارد که با قلت حقوق فرهنگیان تعلیم و تربیت کشور را مصادره به مطلوب کند و چون جامعه فرهنگیان را در انقیاد خود نمیبیند با پرداخت بودجه به نهادهای موازی سعی دارد گره از کار فرو بسته خود بگشاید و قاعده نگاه ائدئولوژیک ناساز به آموزش و پرورش را برای خود موزون کند.»
وی که از جمله منتقدان پولی سازی آموزش و پرورش در ایران است، میگوید: «جای تاسف است که رئیس جمهور به عنوان پاسدار و محافظ قانون اساسی، آن را نقص آن میکند و در موقع ارائه بودجه ۹۸ در مجلس شورای اسلامی به مجلسیان میگوید هدف اصلی دولت این است که به آموزش رایگان خاتمه بدهد. رقابت برای پولیسازی مدارس سالیانی است که حدیث تلخاش بر مصدر مدارس حاکم است و دستهائی خارج از آموزش وپرورش و شورای عالی سیاستگذاری این روش مایوسکننده را تشویق می کنند.»
لعل محمدی البته به رشد قارچگونه مدارس غیرانتفاعی، شاهد، ایثارگر و هیات امنایی نیز نقدهایی داشت و گفته بود: «بسیاری از مدارس خصوصی توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجلس و دیگر نهادهائی که هیچ ارتباطی با سیستم آموزش ندارند، دستوری اجرا شده و در حال فعالیت هستند. مثلا فلسفه وجودی مدارس شاهد و ایثارگر که به مقتضای زمان تاسیس شدند - و اکنون هیچ دلیلی برای استمرار آنان نیست اما - میبینیم که امروز این مدارس به گرفتن مبالغ کلان مبتهجاند و وزیر آموزش و پرورش به این مجموعههای آموزشی افتخار میکند.»
جواد لعل محمدی از جمله امضاکنندگان بیانیه موسوم به ۱۴ فعال مدنی داخل ایران است. گروهی که با انتشار دو بیانیه، خواستار استعفای آیتالله «علی خامنهای» و گذار از نظام جمهوری اسلامی به سوی نظامی سکولار و تغییر قانون اساسی شدهاند. دو بیانیهای که با استقبال گستردهای روبرو شد و شمار زیادی از هموطنان، زنان فعال مدنی و فعالین سیاسی در داخل و خارج از ایران در قالب بیانیههای حمایتی و ۱۴ امضای نمادین، حمایت خود را از این بیانیهها اعلام نمودهاند.
همسر وی «عزت جوادی حصار» صاحب آرایشگاه زنانه کوچکی است که آرایشگاهش روز هشتم مردادماه با شلیک گلوله جنگی مورد حمله عوامل ناشناس قرار گرفت و شیشههایش فرو ریخت. لعل محمدی در گفتگو با ایران وایر درباره ماجرا گفته بود: «صبح روز یک شنبه ششم مردادماه سال جاری در تماسی که همسرم با من داشت اعلام کرد شیشههای سالن کوچک آرایشگاه را با شلیک گلوله شکستهاند. وقتی به محل حادثه رفتم حس کردم انگار وارد تگزاس شدهام. آنها با شلیک گلوله شیشهها را شکسته و فرار کرده بودند.»
آنها دارای یک فرزند دختر بنام آیدا هستند که در حوزه موسیقی فعالیت میکند.
مطالب مرتبط:
بازداشت، ضرب و شتم و زندان بدون مرخصی؛ محمد حبیبی، معلمی که سکوت نکرد
اسماعیل عبدی در حبس؛ معلمی که گناهش حقطلبی است
محمود بهشتی لنگرودی، معلمی توانا و صادق در زندان
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر