«رضا مهرگان»، از امضاکنندگان بیانیهی «۱۴ امضایی» درخواست استعفای رهبری و درخواست از نهادهای حقوق بشری برای به رسمیت نشناختن جمهوری اسلامی است. او روز جمعه اول شهریور۱۳۹۸ در روستای «کتالم» از توابع شهرستان رامسر توسط نیروهای امنیتی مورد ضرب و شتم قرار گرفت و بازداشت شد.
رضا مهرگان، پیشتر، با انتشار ویدیویی از زندگی مخفی خود، پس از بازداشت دوستانش خبر داده بود. او در رشته مدیریت بازرگانی تحصیلکرده اما به دلیل پروندههای سیاسیاش، امکان استخدام در مراکز دولتی را نداشته است. مهرگان، متولد تهران و محله مجیدیه است اما از ۲۰ سال قبل در نزدیکی سهراه افسریه سکونت دارد.
این فعال سیاسی متولد سال ۱۳۵۵و مجرد است و با پدر سالمندش زندگی میکند. در سال ۱۳۷۵ وقتی از زندان بیرون آمد، متوجه شد تنها برادر خود را از دست داده است. برادری که از او یک دختر به یادگار مانده و حالا ۲۴ ساله است.
رضا با خودش عهد کرد تا وقتی دختر برادرش به سامان نرسیده، ازدواج نکند. او در گفتگو با «ایرانوایر» میگوید: «وضعیت مالی خوبی نداشتم. تا امروز نتوانستم از او بهخوبی حمایت کنم و شرمنده شدم؛ یا داخل زندان بودم یا بیرون از زندان.»
این فعال سیاسی در شرکتهای خصوصی کار کرده است. ولی شرکتهایی که او در آنها شاغل بوده از ده سال قبل بارها به توصیه مقامات امنیتی، عذرش را خواستهاند. در آخرین مورد، در نمایندگی یکی از کمپانیهای خودرو و قطعات ماشینآلات سنگین، مشغول به کار شده است. خودش میگوید: «رفتم آنجا بهعنوان یک کارمند ساده؛ کسی که شاید حتی قرار باشد شیشههای آنجا را تمیز کند اما به یک ماه نکشید دو نفر لباس شخصی نزد مدیر آنجا آمدند و از او خواستند تا مرا اخراج کند.»
او براین باوراست که این اخراجها به دلیل عقاید سیاسیاش اتفاق افتاده است. رضا مهرگان از هواداران «نظام پادشاهی پارلمانی» است. او به ایرانوایر میگوید: «از سال ۱۳۷۵، بدون اینکه ذرهای کوتاه آمده یا ابراز پشیمانی کرده باشم، بهصراحت گفتهام هوادار پادشاهی پارلمانی هستم.»
رضا از وضعیت زندگی خود به ایرانوایر میگوید: «با ماشینی که متعلق به یکی از اقوام است، مسافرکشی میکنم. اما گاهی خجالت میکشم از مردم پول بگیرم. یکی دو تا از دوستان و بستگان هستند که اگر خارج از شهر بخواهند بروند یا کار و سفارشی دارند، به من میسپارند.»
اولین تجربهی بازداشت برای این امضاکننده برمیگردد به امضای بیانیهی «نه به جمهوری اسلامی» در سال ۱۳۷۵؛ وقتی در شهر کرمان سرباز بود، توسط اطلاعات ارتش بازداشت میشود. رضا میگوید: «اطلاعات کرمان در این قضیه دخیل بود. من خدمت سربازیام آنجا بود. اتهام مرا "اقدام علیه امنیت ملی" و "تبلیغ علیه نظام از طریق پخش اعلامیه" اعلام کردند.»
مهرگان در نخستین تجربه بازداشت بهشدت شکنجه و مورد ضرب و شتم قرارگرفته است؛ «۲۰ سالم بود. از بازداشتگاه تجربهای نداشتم. روزی دو بار میآمدند مرا برای بازجویی از سلول میبردند. به حدی میزدند که بدنم خونینومالین میشد. دو نفر زیر بغلم را میگرفتند، میبردند پرت میکردند توی سلول. هنوز جای زخمهایش در بدنم هست. ۶ ماه در بازداشتگاه وزارت اطلاعات بودم. روحیهام را باخته و حسابی به هم ریخته بودم چون به لحاظ روانی هم، شکنجهها فوقالعاده سخت بود. اما بعدازآن یاد گرفتم در چنین شرایطی چطور برخورد کنم.»
این فعال سیاسی در اعتراضات جنبش دانشجویی سال ۱۳۷۸ حضورداشته و به گفتهی وی در فاصلهی سالهای ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۰ یازده مرتبه بازداشتشده و پنج پرونده محکومیت دارد. رضا مهرگان میگوید: «هنوز سه پروندهی باز دارم که حکمی در مورد آنها ندادهاند و در دو مورد، تبریه شدهام.»
او دربارهی علت همراهی و امضای بیانیهی درخواست استعفای رهبر جمهوری اسلامی و نه به جمهوری اسلامی، به ایرانوایر میگوید: «خواستههای ما ۱۴ نفر در بسیاری از موارد باهم یکی است. اصولا اپوزیسیون ایرانی یکی است. اما آنچه مانع شده تا ما قدمهای موثری در مبارزات، در اعتراضات، در اعتصابات کارگران، فرهنگیان، و... برداریم، تفرقه است. تفرقه باعث شده که نتوانیم بر سر آن اشتراکات دورهم جمع شویم و همیاری داشته باشیم. البته تلاشهای جمهوری اسلامی در این مورد بیتاثیر نبود. همینکه نگذارد گروههای متفاوت اپوزیسیون کنار هم بنشینند و همکاری کنند. با دشمن مشترک مبارزه کنند. این شد که ما ۱۴ نفر گفتیم یک نمادی باشیم از ۱۴ ایده و گرایش سیاسی مختلف. تا به مردم و اپوزیسیون بگوییم اگر ما ایران را اولویت قرار دهیم، تغییر، ممکن است. خوشبختانه گروههای مختلفی از اپوزیسیون که امروز واقعا به این نتیجه رسیدند بهتنهایی نمیشود کاری کرد، حمایت بسیار کردند. ما هم در بیانیه اول و بیانیه تکمیلی دوم، مردم را مخاطب قرار دادیم.»
او بر این باور است که این گروه باید به دموکراسی معتقد باشد تا به هدف نهاییاش برسد: «حواسمان باشد از حالا نخواهیم دیکتاتوری را پیاده کنیم. برای ۸۰ میلیون ایرانی تعیین تکلیف نکنیم که چه حکومتی پس از جمهوری اسلامی، برای شما خوب است یا نیست. بپذیریم همهچیز بر عهده مردم هست. اگر در اصل اولیه برای دموکراسی به توافق برسیم؛ چرا نتوانیم کنار هم قرار بگیریم؟ تمام ارکان جمهوری اسلامی در ظلم و جنایت و کشتار و شکنجه و اعدام دخیل است. بنابراین گذر از جمهوری اسلامی، انتخاباتی آزاد، حذف جمهوری اسلامی و مهمتر از همه دموکراسی و یک حکومت سکولار دموکرات برای ایران، هدف ماست.»
رضا مهرگان، پس از انتشار بیانیه در خیابان توسط لباس شخصیها مورد ضرب و شتم قرار گرفت: «پدر پیری دارم که رسیدگیاش با من است. آن شب رفته بودم برای او دارو بخرم. موقع برگشتن، یک خودروی پژو نوکمدادی آمد کنارم و دستور توقف داد. در این فکر بودم که میخواهند مرا بازداشت کنند. دلیلی برای فرار کردن نداشتم. توقف کردم. هنوز از ماشین بیرون نیامده بودم که با شوکر، اول یکی به سینه و بعد به پهلو و شکمم زدند. من ناراحتی روده تحریکپذیر، ناراحتی قلبی و فشارخون بالا دارم و دارو مصرف میکنم. فقط خودم را خم کردم تا جلوی ضربات را بگیرم. میان ضربوشتم فقط شنیدم یکی از آنها فریاد زد: "به صورتش نزنید." بعد آنها ضربات را متوجه بدنم کردند. فحشهای رکیکی هم به مادر مرحوم من دادند.»
او در پاسخ به این پرسش که اگر روزی تغییرات مدنظرتان اتفاق افتاد و شما با این آدمها مواجه شدید، واکنشتان چه خواهد بود میگوید: « باید یکجا، این دور انتقام و انتقامگیری را تمام کنیم. ایران بهاندازه کافی آسیب دیده است. بهاندازه کافی خون داده، هزینه داده، یک جایی باید تمام شود.»
مهرگان درباره آخرین وضعیت سایر امضاکنندگان بیانیه که در بازداشت هستند به ایرانوایر میگوید: «آنها دو روز اول را دربند ۶.۱ زندان وکیلآباد بودند. سپس به اطلاعات مشهد منتقل شدند. همه آقایان از همان روز اول در اعتصاب غذا بودهاند. برخی حتی از خوردن دارو امتناع کردهاند. خانم سپهری، اعتصاب دارویی کردهاند. بیشتر این دوستان سنشان بالای پنجاه سال است. از ایثارگران و مجروحان جنگ هستند. بابت جراحتهای جنگ، داروهای خاص استفاده میکنند. اگر این داروها را نخورند و رسیدگی پزشکی لازم به آنها نشود، شرایط سختی خواهند داشت. ببینید جمهوری اسلامی چقدر مستاصل شده که علیه کسانی که ۸ سال از این آبوخاک دفاع کردند اقدام میکند. کسانی که حالا هم از همین آبوخاک، از حرمت ایرانیان، از شرافت ایرانی دارند دفاع میکنند.»
در روز بازداشت برخی از امضاکنندگان بیانیه در مشهد، خبرگزاری فارس و برخی دیگر از رسانههای حکومتی اعلام کردند که یک گروه از عناصر ضدانقلاب در مشهد دستگیرشدهاند، که قصد داشتند اغتشاش سازماندهیشدهای را در مشهد و شهرهای دیگر راهاندازی کنند. رضا مهرگان درباره این اخبار میگوید: «در چنین بازداشتهایی جمهوری اسلامی یا رسانههای مرتبط به دستگاههای امنیتی به این سرعت جبههگیری نمیکردند. قبلا سعی میکردند، زمان بگذرد و هماهنگیهایی بین خودشان انجام شود. وقتی چنین موضعگیری کردند؛ تعجب کردم. امید داشتم این دوستان شبانه آزاد شوند یا یکی دو روز بمانند و بعد آزاد شوند. ولی به نظرم دارند پروندهسازی میکنند. من فکر میکنم باید بهزودی منتظر اعترافاتی از این دوستان باشیم. اعترافات تلویزیونی که ما جاسوس بودیم. به کجا و کجا وصل بودیم. احساسم این است که پروندهسازی خطرناکی انجام دادهاند. البته دوستان ما، قبل از بازداشت در بیانیهای اعلام کردند؛ هر اعترافی که در ایام بازداشت منتشر شود، تحت شکنجه است و موردپذیرش آنها نیست. من به شما بگویم: ما چهارده نفر، حرفمان، همان گذر از جمهوری اسلامی، انتخابات آزاد و دموکراسی است. غیرازاین هیچ حرفی از درون زندان جمهوری اسلامی پذیرفته نیست.»
رضا مهرگان در خصوص تصمیم خود مبنی بر زندگی مخفی به ایرانوایر میگوید: «از وقتی این بیانیه منتشر شد، سیگنالهایی میآمد که احتمال بازداشتمان هست. دوستان خیلی اصرار داشتند که مخفی شویم. ولی ما نیامده بودیم که صحنه را خالی کنیم. دلیل اینکه من بهصورت مخفی زندگی میکنم این است که گروه ۱۴ نفره مسوولیتی را به گردن من نهادند. آقای جعفری درگیر دادگاه بودند. عباس واحدیان شاهرودی را هم گرفتند. زرتشت احمدی راغب هم بهشدت بیمار بود.»
به باور این فعال سیاسی، نظام از اینکه تعداد زیادی گروههای ۱۴ نفره در حمایت از بیانیه اول و دوم تشکیلشده و همچنین کمپین من نفر پانزدهم هستم که در حمایت از این بیانیهها ایجادشده، بهشدت هراسان است: «اگر بخش بزرگی از اپوزیسیون بیاید و فراخوان بدهد، اعلام همکاری کرده و یک بیانیه مشترک بیرون بدهد؛ نظام هراسان میشوند. صد درصد اجازه چنین کاری را نخواهد داد. من ناچار شدم مدتی مخفی زندگی کنم تا این کار به سرانجام برسد. میخواهند بیایند بازداشتم کنند، با آغوش باز استقبال میکنم. من اعترافم را داخل دادگاه، خودم مینویسم. اگر بگویند جرم من اقدام علیه امنیت ملی است، نمیپذیرم ولی اقدام علیه امنیت نظام جمهوری اسلامی را میپذیرم. من علیه جمهوری اسلامی تبلیغ و اقدام کردهام. این را میپذیرم و تمام تبعاتش را قبول میکنم.»
مطالب مرتبط:
بازداشت و تهدید امضاکنندگان بیانیه ۱۴ نفره؛ مهدویفر و نوری زاد بازداشت شدند
خواهر و برادرم خط شکن هستند؛ گفتو گو با برادر دوتن از امضاکنندگان بیانیه استعفای رهبری
زرتشت احمدی راغب، از امضاکنندگان نامه درخواست استعفای رهبر: ما دیگر هراسی نداریم
عبور از جمهوری اسلامی خواسته همگانی است؛ گفتوگو با عباس واحدیان
جواد لعل محمدی، معلمی که جای کلاس در بازداشتگاه است
سپهری؛ از دبیری فیزیک مدارس مشهد تا درخواست استعفای رهبر و انحلال جمهوری اسلامی
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر