۱۰سال از جنبش خردادماه ۱۳۸۸، موسوم به «جنبش سبز» گذشته است. در تمام این سالها، این جنبش مورد تحلیل و قضاوت بوده است. به باور یک عده، نقطه عطفی در تاریخ ایران محسوب میشود و سرآغاز به بار نشستن اعتراضات مردمی است و از سوی عدهای دیگر، یک شورش کور و بی نتیجه و مهلتی برای اصلاح طلبان در ایران تلقی میشود تا چند روزی به ادامه حیات حاکمیت کمک کنند. حامیان جمهوری اسلامی هم که آن را «فتنه» میخوانند، میگویند این جنبش از سوی «دشمنان اسلام و ایران» هدایت شده بود.
«میترا جشنی»، از اعضای سازمان سیاسی «فرشگرد» و نقاش نوگرای معاصر ایرانی ساکن هلند معتقد است نقش رهبری جنبش سبز از دومین روز این حرکت و بعد از تظاهرات سکوت روز بیستوپنجم خردادماه و از زمانی که مردم معترض با وساطت «فائزه هاشمی» از مقابل صداوسیما به خانههایشان بازگردانده شدند، با شکست مواجه شد: «راهپیمایی سکوت خیابان "آزادی" با خشونت و سرکوب خاتمه یافت و همین باعث آغاز موج دوم اعتراضاتی شد که کلیت نظام را هدف گرفته بود. از همان روز رهبران جنبش سبز توسط بدنه مردم عملا کنار گذاشته شدند به شکلی که میشود گفت در حقیقت جان باختگان جنبش سبز، همان رهبران نامیرای این حادثه تاریخی ایران بودند.»
جشنی معتقد است رهبر واقعی جنبش سبز، «ندا آقاسلطان» بود؛ زن جوانی که حتی برای مبارزه هم به سطح خیابان نرفته بود: «من معتقدم قهرمان و چهره بینالمللی این جنبش، نه رهبران شناخته شده بلکه آن دختر جوانی است که نامش نه با عملیات چریکی و نه با فریاد و کمپین بلکه با جانش به ثبت رسید.»
میترا جشنی میگوید این جنبش در ابتدا یک جنبش براندازی نبود: «گرچه پیش زمینه شکلگیری جنبش سبز، رنگ سبز کمپین انتخاباتی میرحسین موسوی و سرآغاز تظاهرات، اعتراض به تقلب در انتخابات بود و طیف به اصطلاح اصلاحطلب در آن دخیل بودند اما در نهایت به اعتراض عمومی مردم به شرایط موجود و خود جمهوری اسلامی ختم شد.»
او در روز اعلام نتایج انتخابات در خیابان حضور داشته و شاهد واکنش حیرتانگیز مردم بوده است؛ مردمی که به باور او، با بهت و تعجب نتیجه انتخابات را شنیده بودند: «آنها با حکومتی طرف شده بودند که حتی نسبت به قوانین مصوب خودش هم متعهد نبود و اصل بیطرفی در انتخابات انتصابی مابین بد و بدتر خودش را هم رعایت نمیکرد. من هرگز آن روز را از خاطر نمیبرم چون مابین جمعیت بودم. از بالای پل و نرسیده به میدان آزادی میدیدم مردمی که جلوتر بودند، با صورتهای خونی برمیگشتند. از همان لحظه بود که به باور من، مسیر جنبش سبز تغییر کرد و زمینهساز آن شد که الان گروههای برانداز در داخل و خارج از ایران شکل گرفتهاند. قبل از این اتفاق، بخشی از مردم فکر میکردند با گفتوگو و اصلاحات بشود حکومت را تغییر داد.»
او معتقد است در جریان این جنبش، مردم از اصلاحات دست شستند: «نخست آن که تکلیف پروژه اصلاحات برای همیشه روشن شد. بسیاری از مردم در زمان روحانی به پای صندوقهای رای رفتند اما بدنه مبارز و روشنفکر جامعه و آنهایی که در سال ۱۳۸۸ به تغییرات بنیادین زیر سایه همین حکومت امید داشتند، در دوره روحانی میدانستند این حکومت اصلاح پذیر نیست و نمیتواند موجب تغییر بشود و تنها راه باقیمانده، همان براندازی است. به هر حال، این را باید به فال نیک گرفت.»
این عضو فرشگرد در یک جمعبندی کلی معتقد است جنبش سبز با وجود دستآوردهایش، یک حرکت سیاسی ناموفق بود: «در یک مقطع زمانی بسیار کوتاه گسترده شد اما از منظر سیاسی، اهداف مشخصی که با آن آغاز شده بودند، ناموفق ماندند.»
جشنی در خصوص دلیل ناکامی این جنبش معتقد است گره خوردن نام آن به اسم رهبرانی که خودشان برخاسته از یک نظام ایدئولوژیک و تمامیتخواه بوده و نقش مردم و خواست آنها را نادیده انگاشته بودند، تاثیر به سزایی در این ناکامی داشته است.
اما به باور این عضو فرشگرد، با وجود ناکامی، این حرکت اعتراضی دستآوردهایی هم در پی داشته است که یکی از آنها، صحه گذاشتن به نادرستی انقلابی بود که در سال ۱۳۵۷ شکل گرفت.
او جنبش سبز را از دو دیدگاه بررسی میکند و میگوید در وجه سیاسی، از منظر اصلاحطلبان، این جنبش صددرصد شکست خورد اما از دیدگاه اجتماعی، یک حرکت مردمی بود: «این جنبش، واکنش مردمی بود که نسبت به حکومتی مستبد و سرکوبگر اعتراض داشت و بعدها به جنبش جدیدی پیوست که این روزها آن را جنبش "براندازان" مینامیم.»
او معتقد است موسوی و کروبی هم بخشی از همان جناح حاکم بودند که بر سر تصاحب قدرت بیشتر به این عرصه وارد شدند: «مشارکت موسوی و کروبی در انتخاباتهای فرمایشی بعدی جمهوری اسلامی، آن هم از درون خانههایشان و در درون حصر خانگی نشان داد که دعوای آنها از اول هم بر سر انتخابات آزاد و سالم نبوده است. بلکه مشاجره بین جناح ثروت و قدرت وابسته به اکبر هاشمی رفسنجانی با جناح محمود حامی احمدینژادی بود که مناسبات قدرت در جمهوری اسلامی را تغییر داده بود و درست زمانی که احمدینژاد کنار رفت و باند وابسته به رفسنجانی دوباره به قدرت رسید، مشکلات موسوی و کروبی با صندوق رای هم حل شد.»
این عضو فرشگرد معتقد است اعتراضاتی که یک دهه پیش سرکوب شدند، بعدها در اشکال دیگری بروز یافتند: «رهبران و بانیان جنبش سبز قطعا در هدایت نیروها و به ثمر رساندن اهداف خود ناتوان بودند اما بدنه مردمی این جنبش راه خود را برای تحقق آزادی و دموکراسی در ایران به شکل عمیقتری گشوده است.»
مطالب مرتبط:
حشمت الله طبرزدی: بعد از جنبش سبز آقای خامنهای به شدت بیاعتبار شد
رضا علیجانی: جنبش سبز، جنبشی آزادیخواهانه و سکولار بود
ایرج مصداقی: جنبش سبز نقطه پایان اصلاحات در ایران بود
سخنرانیهای محرمانه فرماندهان سپاه در سال ۱۳۸۸؛ سند اثبات تقلب یا تحلیل پیروزی؟
فریدون مجلسی: اگرجنبش سبز موفق میشد هم سهمی نصیب مردم نمیشد
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر