۱۰ سال از جنبش خردادماه ۱۳۸۸، موسوم به «جنبش سبز» گذشته است. در تمام این سالها، این جنبش مورد تحلیل و قضاوت بوده است. به باور یک عده، نقطه عطفی در تاریخ ایران محسوب میشود و سرآغاز به بار نشستن اعتراضات مردمی است و از سوی عدهای دیگر، یک شورش کور و بی نتیجه و مهلتی برای اصلاح طلبان در ایران تلقی میشود تا چند روزی به ادامه حیات حاکمیت کمک کنند. حامیان جمهوری اسلامی هم که آن را «فتنه» میخوانند، میگویند این جنبش از سوی «دشمنان اسلام و ایران» هدایت شده بود.
«حشمتالله طبرزدی» که سالهای آغازین جوانی از باورمندان به جمهوری اسلامی بود، به علت اعتراض به نهادهای فراقانونی و تورم روزافزون در کشور، از سال ۱۳۷۹ به زندانهای طولانی مدت محکوم شده و بخش زیادی از این سالها را در زندان گذرانده است. او یکی از منتقدان جدی شرایط موجود در ایران است.
طبرزدی دبیرکل «جبهه دموکراتیک ایران» و همچنین سخنگوی «همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران» هم هست و در تهران سکونت دارد.
او در جریان اعتراضات مردمی پس از اعلام نتایج انتخابات پرحاشیه ریاست جمهوری در خردادماه ۱۳۸۸ که به جنبش سبز معروف شد، به خاطر هواداری از این جنبش و گفتوگو با رسانههای ایرانی در خارج از کشور، بیش از پنج سال به زندان افتاد. اما حالا میگوید جنبش سبز در دستیابی به اهدافش ناموفق بوده و آرمانهای آن فراموش شده است: «سرکوب از بالا، بیبرنامگی رهبران جنبش سبز و به هدر رفتن پتانسیل مردم و در نهایت ساخت و پاخت نانوشته "محمد خاتمی"، "مهدی کروبی"، "میرحسین موسوی" و "اکبر هاشمی رفسنجانی" برای بر سر کار آمدن کسی مثل "حسن روحانی" به نمایندگی از اصلاحات و پیگیری منش استمرار برای ادامه وضع موجود، باعث ناامیدی مردم از آرمانهای جنبش سبز شد.»
او معتقد است در کنار دستآوردهای این جنبش، مهمترین چالشی که در جامعه ایجاد کرد، آسیب زدن به جامعه مدنی بود: «از آن جایی که رهبران جنبش سبز برنامهای نداشتند و در میانه راه به نحوی کنار کشیدند، ضربهای به جامعه مدنی وارد و موجب یاس و ناامیدی شد. این یاس و ناامیدی در طولانی مدت تبدیل به نفرت شد. بسیاری از آنها که آمدند در خیابان و گفتند "یا حسین، میرحسین"، این روزها به شدت علیه موسوی و اصلاح طلبان موضع میگیرند و احساس خیانت دیدگی میکنند.»
او معتقد است تمام حرکتهای اجتماعی تا امروز با سرکوبها مواجه شدهاند و این سرکوبها محدود به جنبش سبز نبودهاند: «جنبش ۱۷ تیر ۱۳۷۸ که ۱۰ سال پیش از آن رخ داد و یک حرکت دانشجویی با هدف تغییر رژیم بود، علیه "علی خامنهای" و دیکتاتوری شعار داد و خواهان یک جمهوری آزاد و دموکراتیک بود که آن هم موفق نشد و سرکوب شد.»
او همچنین اعتراضات دیماه ۱۳۹۶ را هم خیزشی سرکوب شده میداند: «دیماه ۱۳۹۶، خیزشی گسترده در ۱۰۰ شهرکوچک و بزرگ ایران رخ داد اما با وجود گستردگی، سرکوب شد. این خصیصه حکومتهای استبدادی و پلیسی است که اعتراضات را برنمیتابد. تفاوتی هم نمیکند؛ چه جنبشهای مطالبهمحور همچون جنبش آرام زنان باشد که خواهان برابری جنسیتی هستند و چه جنبشهای حقوق بشری که خواهان تحقق اعلامیه جهانی حقوق بشرند. همه اینها همواره سرکوب میشوند. اما با وجود سرکوب، تمامی آثارشان از بین نمیرود و بخشی از اثرات این خیزش همواره باقی خواهد ماند.»
این فعال سیاسی به اثرات جنبش سبز و آنچه که باقی مانده است، اشاره میکند: «در جنبش سبز، تعدادی کشته شده و بسیاری زندانی شدند؛ از جمله خود من که جزو زندانیهای این جنبش بودم و هشت سال حکم زندان گرفتم. با توجه به قانون تجمیع، اشد این مدت، یعنی پنج سال و نیم آن هم را تاب آوردم. اما مهمترین اثرش این بود که رهبر جمهوری اسلامی، یعنی شخص آقای خامنهای به لحاظ سیاسی و قانونی به شدت بیاعتبار شد. او اگر در جنبش دانشجویی تیرماه سال ۱۳۷۸ضربه سختی خورده بود، در جنبش سبز که از جانب خودشان و نیروهای خودشان مورد سوال قرار گرفته و متقابلا هم دستور سرکوب نیروهای داخلی خود را داده بود، ضربه کاری خورد. مهمتر این که بخش بزرگی از نیروهای درون رژیم جمهوری اسلامی در جریان این جنبش از پیکره آن جدا شد.»
طبرزدی با اشاره به این که میرحسین موسوی و کروبی شریک حکومت و بخشی از آن تشکیلات بودند که بعد از جریان انتخابات، از بدنه جمهوری اسلامی جدا و تبدیل به مخالفان آن شدند، میگوید نه تنها آنها ۱۰سال است که در حصر هستند بلکه به پیروی از آنها، میلیونها ایرانی که تا آن تاریخ طرفدار جمهوری اسلامی بودند، از سیستم بریدند و شکافی ایجاد شد. به تعبیر خودشان، این جنبش چنان ضربهای به حیثیت جمهوری اسلامی وارد کرد که جبران ناپذیر است.
به گفته دبیر کل حزب جبهه دموکراتیک ایران، آمدن روحانی هم نتوانست این صدمات را جبران کند: «حسن روحانی را آوردند که نتیجه توافق نانوشته هاشمی رفسنجانی، خاتمی و خامنهای بود و حتی موسوی و کروبی هم از درون حصر در دو مرحله پیام دادند که بروید به حسن روحانی رای بدهید. او حکم کاتالیزوری را داشت که برای برگردان شرایط و اوضاع جامعه به پیش از ۱۳۸۸ عمل میکرد. اما با این وصف، آن هم نتیجه بخش نبود.»
این زندانی سیاسی، پیش از انتخابات سال ۱۳88، سالها مشارکت در انتخابات را تحریم کرده بود اما با جنبش سبز همراه شد: «فرصتی بود تا نسبت به اصل رژیم اعلام موضع کنم. اما وقتی به نتیجه نرسید، نگفتم خیانت کردند و پذیرفتم که از امثال موسوی و خاتمی و کروبی انتظاری بیش از آن نمیشد داشت. زندانش را هم با جان خریدم. اما بخش زیادی از طرفداران خودشان که دلبسته نتیجه و برای آن حساب باز کرده بودند، باورمند و اعتقاد داشتند، بعد از آن شکست شدید، سرخورده شده و حتی به نفرت رسیدند. اصلاح طلبها هم از میزان این ریزش و نفرت به خوبی آگاهند ولی به روی مبارک خود نمیآورند. به ویژه عملکرد منفی روحانی این سرخوردگی را به نفرت شدید کشاند. همانها که به توصیه موسوی و خاتمی و هاشمی آمدند و به روحانی رای دادند، الان با همانها احساس دشمنی میکنند به شکلی که شما دیگر اثری از شعارها و باورهای جنبش سبز در هیچ حرکت اعتراضی نمیبینید. حتی مطالبه رفع حصر را هم نمیشنوید.»
طبرزدی که در طول دوران فعالیتش، مدیر مسول نشریات «ندای دانشجو»، «هویت خویش»، «گزارش روز» و «پیام دانشجو» بوده است، میگوید این روزها در مورد ماجرای حصر موسوی و کروبی، رخوتی عجیب وجود دارد: هیچ کدام از صاحبان نزاع، از جنبشهای اجتماعی یا برخاسته از احزاب نبودند، آنها در پی طرح بحث تقلب در انتخابات وارد میدان شدند. بعدها بعضی از خودشان هم آمدند و گفتند اصلا تقلبی در میان نبوده است؛ مثلا "مصطفی تاجزاده" گفت در مقیاس هفت یا هشت میلیون، اساسا امکان تقلب نبوده است. اما همین بهانه حضور مردم شد. جامعه درگیر نارضایتی بود و زمینه مناسب برای طرح اعتراض داشت. به همین دلیل هم مردم درگیر شدند.»
او معتقد است بسیاری از کسانی که به موسوی رای دادند، مخالفان جمهوری اسلامی بودند که برای اعتراض به میدان آمدند: «مگر "حزب توده ایران" یا امثال آقای "دولت آبادی" با جمهوری اسلامی موافق بودند که به شدت برای آقای موسوی تلاش کردند؟ "چریکهای فدایی خلق"، امثال آقای "فرخ نگهدار" یا افرادی مثل "مسعود بهنود" هم حتی برای انتخاب موسوی تلاش کردند. بسیاری از آنهایی که برای موسوی یا کروبی کار کردند، اساسا جمهوری اسلامی را قبول نداشتند. مردم هم که اساسا جمهوری اسلامی را قبول ندارند و فقط میخواستند پشت سر یک نفر وارد عرصه بشوند. حتی امثال ما که مخالف انتخابات بودیم و سالها بود انتخابات را تحریم کرده بودیم هم وارد میدان شدیم و هزینه آن را دادیم. لذا اگر در سطوح اولیه، درگیری قدرت بود، بعدها به حرکت مردمی تبدیل شد.»
او در زندان با کسانی مواجه شده است که نماینده مجلس شورای اسلامی یا وزیر و وکیل بودهاند و بعد از تحمل حبس و با آزادشدنشان، به چرخه قدرت بازگشته و به تعریف و تمجید از جمهوری اسلامی پرداخته و از انتخابات روحانی استقبال کردهاند: «این نشان داد که مساله بسیاری از آنها قدرت بوده است. اما توده حامیان جنبش سبز از بطن جامعه بودند و به همین دلیل هم نمیشود گفت جنبش سبز صرفا جنگ قدرت بود.»
مطالب مرتبط:
رضا علیجانی: جنبش سبز، جنبشی آزادیخواهانه و سکولار بود
ایرج مصداقی: جنبش سبز نقطه پایان اصلاحات در ایران بود
سخنرانیهای محرمانه فرماندهان سپاه در سال ۱۳۸۸؛ سند اثبات تقلب یا تحلیل پیروزی؟
فریدون مجلسی: اگرجنبش سبز موفق میشد هم سهمی نصیب مردم نمیشد
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر