فرماندهان و سرداران، صحنهگردانهای اصلی نهاد عریض و طویل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هستند. هر کدام از آنها نقش اول یکی از زیر مجموعههای این لابیرنت بی انتها را به عهده دارند. از آنها چه میدانیم؟ از کجا امدهاند؟ چه کردهاند؟ مواضعشان چیست؟ زندگی شخصیشان چگونه است؟
در این مجموعه سعی کردهایم نگاهی بیاندازیم به زندگی مهمترین سرداران سپاه پاسداران، از گذشته تا روزی که به سپاه پیوستند و جایگاهی که امروز در آن قرار دارند.
***
از میان خانواده های فرماندهان مشهور جنگ ایران و عراق، خانواده «باکری» بیشترین حضور را در فضای سیاسی داشتهاند. در رسانههای ایران اما تنها به «مهدی» و «حمید» پرداخته میشود. پیش از این دو برادر، «علی باکری» به دلیل فعالیتش در «سازمان مجاهدین خلق» و اعدامش به همراه چند نفر از نیروهای شاخص این سازمان، مشهور بود.
علی پس از بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق و«علی اصغر بدیع زادگان»، از اعضای هیأت مرکزی آن، اولین فردی بود که به عضویت این سازمان درآمد. او ارديبهشت سال ۱۳۵۰ از پاريس به بيروت بازگشت، مقادير زيادی اسلحه و مهمات تهيه کرد و در تيرماه همان سال به ايران آمد. علی از طريق برادر کوچکترش حميد، چهار قبضه مسلسل، سه قبضه اسلحه کمری،۱۵۰ تير فشنگ کاليبر ۹ ميلیمتری و خفيف و ۵۰۰ عدد نارنجک و بمب «گاما» ساخته اسپانيا را با جاسازی در چمدان، به صورت قاچاقی وارد کشور کرده بود.
دراین باره اما روایتهای حکومتی میگویند که سال ۱۳۵۶ مهدی به حميد توصيه كرده بود به خارج از كشور برود و حمید همراه با «يحيی رحيم صفوی» يك خودرو كه مقدار زيادی سلاح و مهمات در آن جاسازی شده بود را از سوريه به تركيه و سپس به ايران آورد.
به گفته «حسين علايی»، از فرماندهان سابق سپاه و مدیرعامل شرکت هواپیمایی آسمان، حميد و مهدی باكری در ماههای آخر حكومت پهلوی سلاح كمری داشتند ولی اطلاعی از استفاده از آن در دست نيست.
این سوابق و نیز بحثها درباره طرفداری این دو برادر از تفکرات شریعتی و یا چهرههایی چون «حبیبالله پیمان» سبب شده بود که برخی از نیروهای سپاه پاسداران با آنها رابطه خوبی نداشته باشند؛ از جمله «صادق محصولی» که بعدها در دولت «محمود احمدی نژاد» وزیر کشور شد. خانواده حمید باکری گفتهاند مخالفان برادران باکری، اعضای «انجمن حجتیه» بوده اند.
«فاطمه امیرانی»، همسر حمید باکری گفته است: «در سال ۱۳۵۹ بحثهايی کم کم در شهر در گرفت که میگفتند امثال باکریها، "امتی" و "ضدولايت فقيه" هستند و بايد حذف شوند. عدهای هم آمدند برای تصفيه آنها.»
خطاب او به صادق محصولی، فرمانده وقت سپاه ارومیه بود. محصولی ضمن تایید اصل این موضوع که افرادی از سپاه پاسداران تصفیه شدهاند، گفته بود این اتفاق قبل از فرماندهی وی رخ داده است و برادران باکری نیز جزو این تصفیهها نبوده اند.
او گفته که مهدی باکری در آن زمان در شورای فرماندهی سپاه نبود که جزو تصفیه شدهها باشد و حمید باکری نیز «به خاطر فضایی که شورای فرماندهی آن موقع پس از تصفیه ایجاد کرد» خود از سپاه رفت.
با این حال «آسیه باکری»، فرزند حمید باکری نوشته است بعد از کشته شدن پدرش، محصولی و نزدیکانش شایعه کرده بودند که حميد شهيد نشده بلکه به عراق پناهنده شده بوده است.
با وجودی كه مهدی باكری مشهورتر و شناختهشدهتر از برادرش حميد است، همسر و دختر حمید باکری درفضای سیاسی فعال هستند.
«محسن رضايی» در خاطراتش نوشته است وقتی در عمليات «فتحالمبين» قصد داشته است حكم فرماندهی مهدی باکری را امضا کند، عدهای به او گفتهاند: «در اروميه جو عليه آقا مهدی است. بهتر است پيش از هر اقدامی، قدری مطالعه كنيد.»
او گفته ۲۴ ساعت تامل كرده و بعد حكم مهدی باكری را امضا کرده است.
مهدی سال ۱۳۳۳ در مياندوآب بهدنيا آمد. او و دوستانش در برپايی تظاهرات تبريز در ۱۵ خرداد ۱۳۵۴ و همچنين تظاهرات ۱۳۵۵ نقش داشتند. سال ۱۳۵۶ به عنوان افسر وظيفه به خدمت سربازی رفت و به تهران اعزام شد اما پس از فرمان روحالله خمينی درباره فرار سربازان از پادگانها، از پادگان گريخت و به اروميه رفت.
مهدی كه پيش از انقلاب مدرك مهندسی مكانيك خود را از «دانشگاه تبريز» گرفته بود، پس از انقلاب مدتی به طور همزمان شهردار اروميه و مسوول فرماندهی عمليات سپاه آذربايجان غربی شد. مدتی نیز همزمان دادستان اروميه و مسوول جهاد كشاورزی آذربايجان غربی بود. نوشتههايی از او بهجا ماندهاند كه اصول مديريت و اصول جنگ از جمله آنها هستند.
جو اروميه عليه مهدی باكری
با آغاز جنگ ايران و عراق، مهدی باكری و «حسن شفيعزاده» با يك قبضه خمپاره۱۲۰ ميليمتری به پايگاه «گلف» اهواز رفتند. آنها قرار بود برای شكستن حصر آبادان عازم آن منطقه شوند.
براساس روایتها، آنها تصميم گرفتند از سمت ماهشهر و با لنج، خود را به آن جبهه برسانند. لنجی پيدا كردند كه بار آرد داشت. ناخدای آن گفته بود اگر كيسههای آرد را خالی كنيد، شما را به رودخانه «بهمنشير» میبرم. دو روز طول كشيد تا آردها خالی شدند و آنان با این لنج به «بهمن شیر» رفتند.
مهدی باكری که لشکر «عاشورا» را تشکیل داده بود، در عمليات فتحالمبين، در منطقه «رقابيه» از ناحيه چشم مجروح شد. اما پس از بهبودی، دوباره به جبهه بازگشت. در عمليات آزادسازی خرمشهر باز هم مجروح شد. بار سوم، در عمليات «رمضان» صدمه دید.
اواخر اسفند ۱۳۶۳، عمليات «بدر» اجرا شد. «حسين علايی» میگويد مهدی باكری تنها فرماندهی از سپاه بود كه در اين عمليات، لشكرش تا آخرين نفر در برابر دشمن جنگيد. خود او نیز تنها كسی بود كه در كنار رزمندگان لشكرش به هنگام پاتك سنگين دشمن سلاح به دست گرفت و از نزديك با آنها جنگيد.
در همين عمليات، گلولهای به سرش خورد و به شدت مجروح شد. هنگامی كه یکی از نیروهای سپاه به نام «عليرضا تندرو» با قايق از مسير رودخانه «دجله» او را از خط مقدم عقب میبرد، قايق مورد اصابت نيروهای عراقي قرار گرفت و جسدش به رودخانه افتاد.
حميد باكری سال ۱۳۳۴ در ارومیه متولد شد. او پس از دیپلم، به سربازی و سپس به ترکیه و آلمان رفت. گفته میشد که هدف اولیهاش از سفر به آلمان، ادامه تحصیل بوده است اما تحصیل نکرد و مدتی بعد به فرانسه و سوریه و سپس لبنان رفت.
در لشكر ۳۱ عاشورا، حمید قائم مقام مهدی بود. در عمليات «بيتالمقدس»، همزمان فرماندهی دو گردان در لشكر« ۸نجف اشرف» را برعهده داشت. او ششم اسفند۱۳۶۲ در كنار پل جزيره مجنون جنوبی کشته شد.
وصیتنامه حمید باکری در دورهای، یکی از متنهای مشهور در بین نیروهای سپاه پاسداران و بسیج به شمار میرفت. او نوشته بود: «دعا كنيد كه خداوند شهادت را نصيب شما كند، در غير اين صورت زمانی فرا ميرسد كه جنگ تمام ميشود و رزمندگان امروز سه دسته ميشوند؛ یک: دستهای كه به مخالفت با گذشته خود برمیخيزند و از گذشته خود پشيمان میشوند. دو: دستهای كه راه بیتفاوت را بر میگزينند و در زندگی مادی غرق ميشوند. سوم: دستهای كه به گذشته خود وفادار میمانند و احساس مسووليت ميكنند كه از شدت مصایب و غصهها دق خواهند كرد. پس از خداوند بخواهيد با رسیدن به شهادت، از عواقب زندگی پس از جنگ در امان بمانيد چون عاقبت دو دسته اول ختم به خير نخواهد شد و جزو دسته سوم ماندن هم بسيار سخت و دشوار خواهد بود.»
خانواده باکری در موضوعات سیاسی با خانواده «محمدابراهیم همت»، فرمانده لشکر ۲۷ «محمد رسول الله» همراه بودند. سابقه این نزدیکی به بعد از کشته شدن این دو فرمانده شاخص سپاه میرسد.
«صفیه مدرس»، همسر مهدی باكری میگويد با كمك دايی زن «مهدی زينالدين»،از فرماندهان کشته شده جنگ و همچنین کمک بنياد شهید زمينی در قم خريدند و يك آپارتمان دو طبقه ساختند كه هر طبقه دو واحد داشت. در دو واحد پايين، همسر همت و فاطمه خانم [همسر حميد باكری] زندگی میكردند و در دو واحد بالا، همسر مهدی باكری و همسر زينالدين.
پس از اعتراضها به انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸، خانوادههای باکری و همت درفضای سیاسی مطرح شدند. سال ۱۳۸۹، خواهر برادران باکری در نامهای به «عزتالله ضرغامی»، رييس وقت سازمان صداوسيما، به فیلمی که درباره آنها در حال تهیه بود، اعتراض کرد و نوشت: «اگر چنانچه در این فیلم غیر واقعیات زندگی و شخصیت مهدی به تصویر کشیده شود، اقدامات لازم از طریق مراجع قانونی مبذول خواهد شد.»
خانوادههای حمید باکری و همت از معترضان به انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ نیز حمایت کردند. پنجم مهرماه ۱۳۸۹، «حسين شريعتمداری» در سرمقاله «كيهان» نوشت: «وقتی همسران شهید همت و باکری به حمایت از فتنه برمیخیزند و برای ابراز ارادت، سر بر آستان سران فتنه میسایند، بدیهی است که نه فقط پا بر خون به ناحق ریخته آن دو شهید بزرگوار نهادهاند بلکه با تاسف باید گفت خون پاک همسران شهید خود را برای "فروش"! به دشمنان خدا و قاتلان همت و باکری عرضه کردهاند!»
همسران مهدی و حمید باکری روایتهای مختلفی را از زندگی شخصی خود و فضای آن سالها بیان کردهاند. براساس روایت نزدیکانش، وقتی صحبت ازدواج میشده، مهدی میگفته است: «من با كسی ازدواج میكنم كه بتواند قبضه خمپاره را بردارد.»
او همسر دلخواهش را از ميان دخترانی كه در «كاخ جوانان» اروميه آموزش نظامی میديدند، پيدا كرده بود. حميد، برادر مهدی، مربی آموزش اسلحه «صفيه» بود. وقتی به خواستگاری او رفت، از شهرداری استعفا داده بود و در سپاه فعاليت میكرد. حمید يك جلد قرآن و كلت كمری خود را به عنوان مهريه عروس تعيين كرد.
همسر مهدی باكری گفته است در يكي از معدود سفرهايشان، با هم برای زيارت به قم و از آن جا به سوريه رفتهاند. شش خانواده سپاهی بودهاند كه در خانهای با آشپزخانه و سرويس بهداشتی مشترك به مدت دو هفته اقامت داشتند.
مطالب مرتبط:
محمدرضا نقدی؛ ارتقا پس از شکنجه شهرداران
محمدباقر ذوالقدر؛ سردار ستادی و حامی گروههای فشار
حسن طهرانی مقدم، افسانههای پدر موشکی ایران
محسن رضایی؛ بازنده جنگ و اقتصاد و سیاست
محمدعلی جعفری، معماری که سردار شد
علی شمخانی؛ طراح تغییرات ساختاری در سپاه
یحیی رحیم صفوی؛ فرمانده ای که در فهرست پیشنهادی محسن رضایی نبود
سردار سرکوب اعتراض ها در ایران و سوریه
چارت تشکیلاتی و شرح وظایف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ چارت تشکیلاتی و شرح وظایف
فرماندهی کل سپاه و چارت تشکیلاتی آن
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر