خودروها تا نیمه در آب گلآلود فرو رفتهاند. برخی از پنجرههای خانه خود فریاد کمک سر داده و برخی هم با هر چیزی دم دستشان بوده، برای خود قایقی ساخته و روی آب منتظر رسیدن کمک هستند. سیل شهر را با خود برده است، دامها از بین رفتهاند و ساکنان نجات یافته شهر برای ادامه زندگی، به کمکهای اولیه، آب و غذا نیاز دارند.
بیش از ۹ روزاست که مردم شهرستانهای گمیشان، گنبدکاووس، آق قلا، بندرترکمن و آزادشهردر استان گلستان درگیر سیلاب و آواره شدهاند. زمینهای کشاورزی منطقه زیر آب رفته و دامداریها نابود شدهاند. سه روز قبل از شروع سیلاب از سوی سازمان هواشناسی پیشبینی و نسبت به وقوع آن هشدار داده شده بود اما مدیران منطقه نه تنها آن را جدی نگرفتند که با دست روی دست گذاشتن، سبب افزایش چندبرابری خسارات در این شهرها نیز شدند.
یک کنشگر محیط زیست در این باره به «ایرانوایر» میگوید: «ما کشوری هستیم که در کمربند خشک جهان قرار گفتهایم و پیوسته بارندگیهایی با شدت زیاد و در مدتهای کم داریم. در نتیجه، سیل و خشکسالی دو ویژگی طبیعی و دیرینهای است که ما شاهد آن هستیم. با این وجود، به موازات افزایش فنآوری در سالهای اخیر، نه تنها خسارات سیلابها کاهش نیافته که افزایش هم یافتهاند. زیرا مدیران ما به جای شناخت این وضعیت، با واقعیت عناد کرده و در نتیجه شاهد فجایع جبران ناپذیری هستیم.»
سیلاب در استان گلستان سابقه دارد. در سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۲ سیلاب شدیدی در این استان رخ داد و در حدود ۴۰۰ تا ۵۰۰ نفر از مردم منطقه کشته شدند: «در آن زمان ما در هیاتی از کارشناسان به منطقه رفتیم و به بررسی ویژگیهای هندسی حوزه پرداختیم. تمامی موضوعاتی که در سیل دخیل بودند، مطالعه شد و گزارش جامعی هم به مسوولان دادیم. الان هم دقیقا همان اتفاق افتاده است و با سیلی با دوره برگشت ۱۰۰ ساله مواجه هستیم. اما مدیران به نتیجه تحقیقات ما برای پیشگیری از خسارت هیچ توجهی نکردند.»
این محقق با بیان این که استان گلستان امسال نسبت به سالهای گذشته دو برابر ریزشهای آسمانی بیشتری داشته است، به نتیجه تحقیقی که درباره سیلابهای این استان داشتهاند، اشاره میکند: «در مطالعات ما کوتاهترین زمان تمرکز سیل در این منطقه هفت ساعت و بالاترین زمان تمرکز ۲۵ ساعت بوده است. بنابراین، زمان کافی برای خروج مردم و دامها از منطقه وجود داشته است. اما با وجود پیشبینی سازمان هواشناسی از ۷۲ ساعت پیش از حادثه، هیچ مدیریت بحرانی در منطقه وجود نداشته است.»
او پاکتراشی جنگل در بالادست را از عوامل اصلی بروز سیلاب در استان گلستان میداند: «سال ۱۳۳۵ عرصه جنگلی شمال کشور ۳.۵ میلیون هکتار بود اما الان به کمتر از ۱.۵ میلیون هکتار رسیده است. ۸۰۰ هزار هکتار از آن ظاهر جنگل را دارد ولی تنوع زیستی خود را از دست داده است. بنابراین، گرچه متوسط بارشها در شمال کشور همیشه دو متر بوده است اما اکنون با توجه به این که ما نیمی از جنگلهای "هیرکانی" را از دست دادهایم، این حجم از بارندگی بر عرصهای لخت میبارد و مانعی برای کنترل آن وجود ندارد. به همین علت شاهد بروز سیلابها هستیم.»
این کنشگر محیط زیست با اشاره به فرسایش «پاشمانی» در اثر برخورد قطرات باران بر ذرات خاک توضیح میدهد: «این نوع از فرسایش که در آن ذرات خاک به وسیله قطرات باران از جایی به جای دیگر انتقال مییابند، در اثر بارش باران در مناطقی که پوشش گیاهی ندارند، اتفاق میافتد. زیرا قطرههای باران دانههای خاک را متلاشی میکنند و اگر مانعی مانند درختان در منطقه وجود نداشته باشد، امکان نفوذ عمودی آب در خاک به شدت کاهش مییابد و در مقابل خاک دچار فرسایش پاشمانی میشود؛ اتفاقی که در محیطهای جنگلی یا مرتعی که درختان و گیاهان خود را از دست دادهاند، رخ میدهد.»
به گفته این محقق، درختان در محیطهای جنگلی موانع فیزیکی محسوب میشوند و قطرات باران در لابهلای برگها و شاخههای آنها جاری و کم کم در خاک نفوذ میکنند و وارد سفرههای آب زیرزمینی میشوند. بنابراین، خطر وقوع سیلاب کم میشود: «میزان نفوذ پذیری آب در جنگل ۴۰۰ برابر یک مرتع و در مرتع ۱۰۰ برابر یک قطعه زمین کشاورزی است. بنابراین، جنگلها بیشترین میزان نفوذ پدیزی آب را دارند و نقش آنها در نگهداشت آب بیشتر از بزرگترین سدهای کشور است. این در حالی است که قطع درختان آسیب پذیری خاک را بیشتر، فرسایش پاشمانی را زیادتر و نفوذ آب را کمتر میکند. به همین دلیل در مناطق بیابانی سیلابهای بیشتری وجود دارد و کوچکترین بارندگی در این مناطق، هرزآب بزرگی به راه میاندازد.»
او با تاکید براین که اگر «طرح تنفس جنگل» اجرا میشد، پوشش گیاهی شمال کشور نیز ترمیم شده و کمتر شاهد بروز چنین سیلابهایی بود، توضیح میدهد: «در ۴۰ سال اخیر در مجموع ۱۲۶ هزار، یعنی سالانه ۳ هزار و ۶۰۰ هکتار از جنگلهای گلستان از بین رفتهاند. اما اجازه داده نشد طرح تنفس جنگل که یک استراحت ۱۰ ساله بود، اجرایی شود. بنابراین، یک چهارم از جنگلهای گلستان که مانعی برای سیلاب بودند، از بین رفتند و آب باران دیگر مثل گذشته در خاک نفوذ نمیکند. در عوض، به شکل سیلابهای شدید خود را نشان میدهد.»
منظور این کارشناس از طرح تنفس جنگل، طرحی است که در خردادماه ۱۳۹۴برای حفاظت و صیانت از جنگلها به مجلس شورای اسلامی ارایه شد و در صورت تصویب این طرح در صحن علنی مجلس، هرگونه بهرهبرداری از جنگلها برای یک دوره تنفس ۱۰ ساله ممنوع میشد.
ویلاسازیها یا به قول بومیها، «خوشنشینیها» از دیگر عوامل تشدید سیلاب در گلستان بوده است؛ موضوعی که یک کارشناس جنگلبانی در این استان با تایید آن به «ایران وایر» میگوید: «تعداد ویلاهای ساخته شده در شمال دو برابر تمامی ویلاهای موجود در کشور است. سازههایی که برای ساخت آنها استفاده شده است، نه تنها عرصههای جنگلی را از بین بردهاند که برای تهیه مصالح آنها، به حریم رودخانهها هم تجاوز کرده و باعث طغیان آنها شدهاند.»
او نسبت به فعالیت کارخانههای شن و ماسه در حریم رودخانههای شمال کشور انتقاد دارد: «در حال حاضر دهها سازه غیرعلمی برای برداشت شن و ماسه و ساخت ویلاها در نزدیکی رودخانههای شمال کشور ساخته شده که عرض رودخانه را کم کردهاند. برداشتهای بیرویه از بستر این رودخانهها نیز موجب فرسایش کنار رودخانهای شدهاند. بنابراین، با یک بارندگی شدید، دیواره رودخانهها فرو میریزد و سرعت سیلاب را افزایش میدهد؛ اتفاقی که برای استان گلستان افتاد هم همین بود.»
به گفته این جنگلبان، در سالهای اخیر ویلاسازیها چه در ارتفاعات میانی جنگلهای شمال و چه در ارتفاعات بالادست به عنوان مناطق ییلاقی، بسیار گسترش یافته و بخش عمدهای از تغییر کاربریها با همین هدف انجام شده است: «براساس بازدیدهای میدانی که داشتم، بسیاری از مناطق جنگلی و مرتعی شمال کشور در حال نابودی هستند. حتی برای دامداران در ارتفاعات بالادست سازههای بتونی ساخته و سیم برق و لوله آب کشیدهاند؛ ساخت و سازهایی که ما را خانه خراب و آواره کرده و جنگلهای شمال را از بین بردهاند.»
«کاوه مدنی»، استاد دانشگاه و معاون سابق سازمان حفاظت محیط زیست کشور نیز در یک رشته توییت با تاکید بر این که نباید وقایع اینچنینی را فراموش کرد و باید از آنها درس گرفت، نوشته است:«پدیدههای پیچیده عوامل متعدد دارند. بنابراین نباید از نقش نوسانات اقلیمی، وقایع ناشی از تغییر اقلیم، تغییر کاربری اراضی، تخریب جنگلها، تجاوز به حریم رودخانه، مدیریت بد مخزن، لحاظ نکردن پیش بینیها، توسعه غلط در پایین دست سد، ضعف اطلاع رسانی و امداد و سایر موارد غافل شد.»
او همچنین افزایش حساسیت جامعه و فضای مجازی نسبت به سیل شمال کشور را ضروری دانست و با بیان این که در چنین شرایطی نباید جوگیر شد، نوشته است:«سیل و خشکسالی رخدادهای طبیعی هستند که همواره وجود خواهند داشت. بنابراین با اتکا به داستان سیل، به دنبال سدسازیهای بیشتر نرویم و یادمان نرود سال قبل چهگونه از کم آبی مینالیدیم. وقوع سیل و ترسالی معضل ورشکستگی آب را حل نمیکند. کماکان به کاهش جدی مصرف نیاز داریم.»
این استاد دانشگاه افزوده است:«این که گفته شود سدها از اتفاق بدتر جلوگیری کردهاند، یک مغلطه فرصت طلبانه است. اگر سدی وجود نداشت، نقشه توسعه منطقه و نحوه پراکنش جمعیت متفاوت بود. به علاوه، مدیریت بد مخازن خود میتواند یکی از عوامل اصلی اتفاق باشد.»
او معتقد است باید از تعجیل در تحلیل پدیدهها خودداری کرد :«تحلیل سیل گلستان و مازندران به مطالعه دقیق علمی نیاز دارد. همچنین به جای دعوا برای پیدا کردن مقصر، در حال حاضر بایستی بر نجات آسیب دیدگان متمرکز شویم و مشاهدات میدانی و علمی خود را برای بررسیهای آتی و پنداندوزی ثبت کنیم.»
مطالب مرتبط:
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر