محمد تنگستانی
بعد از تداوم در رخوت برنامههای تلویزیونی و یک دست شدن فیلمها و سریالهای ساخته و پخش شده از صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران و از همه مهمتر علنی شدن سانسور در رسانه ملی، کمکم رسیورها و آنتنهای ماهوارهای جای خود را در خانهها باز کردند. در سالهای گذشته به کرات شاهد انتشار اخباری مبنی بر جمعآوری آنتنهای ماهوارهای از طرف ارگانهای نظامی و انتظامی بودهایم و بارها کارشناسان سلامت در رسانههای دولتی نسبت به فرکانسهای مخرب (پارازیتها) و سلامت شهروندان اعتراض کردهاند. چندین بار در صحن علنی مجلس شورای اسلامی تعداد اندکی از نمایندگان مجلس نسبت به پارازیتهای مخرب از دولت دهم و یازدهم انتقاد کردند.
صداوسیمای جمهوری اسلامی تلاش میکند تصاویر و صحنههایی را نشان بدهد که با تفکرات جمهوری اسلامی همسو و مورد تایید آیتالله خامنهای باشد. از طرفی دیگر جامعه نیاز به دیدن و شنیدن تصاویر و اخباری دارد که از فیلتر سانسور عبور نکرده باشد. در چند سال گذشته برخی از بازیگران و فیلمسازان نسبت به سانسور در صداوسیما، در شبکههای اجتماعی و در برخی از رسانههای دولتی اعتراضاتی داشتهاند.
در مراسم تشیع جنازه آیتالله هاشمی رفسنجانی، فیلمهایی در شبکههای اجتماعی منتشر شد. در آن فیلمها تعدادی از شرکت کنندگان در این مراسم شعار میدادند: «ننگ ما ننگ ما، صدا و سیمای ما».
ما در ایرانوایر تاکنون گزارشها و مصاحبههای متعددی با موضوع سانسور در سینما و صداوسیمای ایران تهیه و منتشر کردهایم:
مرغ تحریک کننده است
شیوههای متنوع سانسور در تلویزیون ایران
سانسور در تلویزیون ایران: از «جیگر» تا روبوسی کری و اشتون
در این بخش از گفتوگوهایی که برای شما آماده و منتشر میکنیم قصد داریم به سانسور در فیلمهای تبلیغاتی و آگهیهای بازرگانی بپردازیم. درنتیجه به سراغ افرادی رفتهایم که یا تجربه ساخت فیلمهای تبلیغاتی در صداوسیما را دارند و یا دستاندرکار در این حوزه هستند. شما به عنوان مخاطب در فیلمهای تبلیغاتی که از صداوسیمای ملی ایران پخش میشود گاها به موارد مضحکی مانند تبلیغ شامپو و صابون توسط مردان، کودکان و یا شخصیتهای انیمیشنی برخورد کردهاید. زنان در تبلیغات صداوسیما یا نقش کمرنگی دارند یا به شکلی سانسور شده حضور پیدا میکنند. ما تلاش کردهایم در این گفتوگوها به اهمیت باور پذیری مخاطب، نشانهشناسی تصویری و لطمهای که سانسور به این فیلمهای تبلیغاتی میزند بپردازیم. در ادامه گفتوگوی ایرانوایر با مصطفی عزیزی را میخوانید. آقای عزیزی متولد ۱۳۴۱ در شهرستان اراک است و سابقه نویسندگی و تهیه کنندگی در صداوسیمای جمهوری اسلامی را در کارنامه خود دارد. از کتابهای منتشر شده این نویسنده ساکن کانادا میتوان به «من ریموند کارور هستم»، «روزگار شیرین» و «عاشقانههای شمردنی» اشاره کرد.
کمرنگ بودن و یا نبودن زنان در تبلیغات و آگهیهای صداوسیما جمهوری اسلامی از لحاظ زیباشناسی و نشانههای تصویری چه چیزی را سانسور و حذف میکند؟
_ عدم حضور زنان در هر نوع تبلیغی کم و بیش بخشی از واقعیت را سانسور میکند هر چند در نقطه مقابل آن استفاده کالایی و ابزاری از زنان برای فروش بیشتر نیز واقعیت را لوچ و معوج ارائه میدهد. تبلیغات در کل کاری به «واقعیت» ندارد و میخواهد روی احساسات اثر بگذارد و در نهایت بیننده را به خرید ترقیب کند. پس از انقلاب تحت تاثیر رادیکالیسم موجود در جنبش تبلیغات تجاری کلا حذف شد و بعد که انقلاب و سروکله شعارهای انقلابی و ایدئولوژیک پیدا شد در بخش سرمایهداری سرکوب شد و کمکم اوضاع برگشت به همان روال قبل، اول تبلیغات را به عنوان معرفی کالا و این که بدون تاثیرگذاری روی ذهن مخاطب تنها برای این که با کالایی آشنا بشوند مطرح کردند. اما بعد دوباره این هم حل شد و رسیدن به همان جایی که اول بود تبلیغ به منظور فروش. موضوع استفاده نکردن از زنان در تبلیغات از مسئله زیباشناسی و نشانهشناسی تصویری عبور کرده بود و به بساط مضحکی تبدیل شده بود و کموبیش هنوز هم هست. مثلا تبلیغ رنگ مو یا شامپو و صابون ویژهی بانوان توسط آقایان یا خانمهایی که یک تار موی آنها معلوم نیست. از سانسور مضحک در این زمینه دو مورد از موارد بیشماری که ما در شرکت «کلک خیال» ساخته بودیم و رد شد یا پس از مدت کوتاهی پس از بخش جلوی پخش آن گرفته شد یادم میآید. یکی مربوط به آموزشگاهی بود که فرمولهای ریاضی را به خط لاتین در هم برهم نوشته بودیم. یکی از این فرمولها سینوس آلفا به توان دو بعلاوه کسینوس آلفا به توان دو مساوی یک بود. سانسورچیها در برگه بازبینی نوشته بودند cos حذف شود. به مدیر آموزشگاه زنگ زدم و گفتم ببخشید ایراد را نمیتونم پشت تلفن بخوانم براتون فکس میکنم. مورد دیگر هم تبلیغ شهد ایران بود که آبمیوه گلدیس را تبلیغ میکرد انیمیشنی ساخته بودیم که ورزشکاری در حال پرش با نیزه بود به جای تشک گلدیس پاکتی گذاشته بودیم و به جای نیزه هم نی آبمیوه و گزارشگر گزارش میداد و میرسید به جایی که نی آبمیوه را فرو میکرد در پاکت و مینوشید و اوج میگرفت. گزارشگر در گزارشاش میگفت «نیزشو فرو میکنه» و گفتن این بار جنسی داره باید حذف کنید. میخواهم بگویم سطح ماجرا نازلتر از بحث زیباشناسی است بیشتر به روانشناسی افراد بیمار تصمیمگیر برمیگردد.
در تبلیغات و کلیپهایی موسیقی که محتوایی عاشقانه دارند و در ایران از طریق رسانههای نیمهدولتی پخش میشوند، زنان طوری نقشآفرینی میکنند که باورپذیری آن برای مخاطب سخت است. به دلیل تکرار مداوم، عدم باورپذیری با گذشت زمان در جامعه به شکلی عرضه شده است که عادی جلوه میکند. و دیگر مخاطب به موضوع باورپذیری خود اهمیت نمیدهد. باورپذیری در تصویر و صدا چه اهمیتی دارد؟
ـ حتی فیلمهای علمیتخیلی که حوادث بسیار عجیب و غریب در آن اتفاق میافتد تا باورپذیر نشود روی مخاطب اثر نمیگذارد و ایجاد همدلی با شخصیت داستانی نمیکند و ماجراها را پینمیگیرد. متاسفانه فیلمهای ایرانی به دلیل موضوع افراطی در مورد حجاب برای بیننده خارج از ایران اساسا قابل پیگیری نیست. ضمنا این تنها زنان نیستند که حضورشان غیرواقعی است حضور مردان هم چندان واقعی نیست اما به دلیل حجاب از تختخواب تا زیر دوش! در مورد زنان بسیار غیرواقعیتر شده است. هر چند بیننده ایرانی کمکم اساسا حساسیتاش را به موضوع از دست داده است و پنداری این حجابها حباب هستند و دیده نمیشوند. اما همین مسئله عدم باورپذیری کمکم سالنهای سینما را خلوت کرد و بینندههای تلویزیون هم به ماهوارهها رو آوردند و سریالهای خارجی. در عوض فیلمهای پربیننده داخلی شد فیلمهای کمدی که دیگر باورپذیری چندان در آنها اهمیت ندارد و خود این حجابها در مکانهای نامتعارف سوژهی خنده و تفریح شد.
صدا و سیما مهمترین عنصر سانسور در تصویرسازی است. در دهههای گذشته علاوه بر سانسور فیلمها و سریالهای ایرانی، سکانسهایی از سریالهای غیر ایرانی هم بهنحوی سانسور شده است. حتی در اغلب بازیهای ورزشی صنحههایی سانسور میشوند. آنها بر این باور هستند که باید تصاویر با آرمانهای جامعه اسلامی همسو باشند.
سانسورمیتواند ایدئولوژیهای فکری و مذهبی را در جامعه درونی و عمومی کند؟
ـ اگر زمانی سانسور میتوانست جامعه بستهایی را با باورهای ایدئولوژی حاکم بار بیاورد امروز با توجه به گسترده شدن ارتباطات و آمدن ماهوارهها و شکلگیری فضای مجازی بسیار دشوار است که اساسا بتوان سانسور را به منظور درونی کردن چیزی هر چه باشد به کار بست. به نظر میرسد صدا و سیما در ایران هم اکنون دیگر دنبال این موضوع نیست او خودش میداند درصد کمی از جامعه که به هر شکل مذهبیاند مخاطباش هستند برای همین نظر آنان را جذب میکند و سانسور صرفا حکم اعمال قدرت را دارد تا به جامعه بفهماند که قدرت حکومت میتواند سانسور را اعمال کند و کسی هم حق اعتراض ندارد. این نوع اعمال قدرت بیشتر از آن که جنبه ایدئولوژیک یا مذهبی داشته باشد جنبه عمومی حفظ قدرت است. اصولا با نفی و حذف نمیتواند باوری ایدئولوژیک یا دینی را حاکم کرد زیرا باورمندی با حذف به دست نمیآید با پذیرش باوری خاص به دست میآید نه با نشنیدن باورهای دیگر اما زمانی که باوری هیچ تناسبی با زندهگی ندارد آنوقت مجبور است با حذف سایر باورها، باوری نامتناسب و متحجر را حاکم کنند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر