از یکشنبۀ گذشته که موافقتنامۀ ژنو میان ایران و کشورهای گروه 1+5 امضا شد، تعدادی از بنیادهای مطالعاتی و چهرههای سیاسی محافظهکار از این معامله انتقاد کردهاند. انجمن «هِنری جکسون» در لندن، یکی از آنها است که نگرانیهای عمیقی دربارۀ این قرارداد موقت ابراز کرده است. این انجمن را اغلب «نومحافظهکار» توصیف میکنند و به دلیل پشتیبانی قدرتمندانهاش ازاسراییل و نظریههای برخی از اعضای مهمش دربارۀ مهاجرت مسلمانان به انگلستان وجذب آنها درجامعه، شهرتی جدالانگیز دارد.
سال گذشته این انجمن از مداخلۀ نظامی درسوریه پشتیبانی کرد. بیانهای که انجمن در روز یکشنبه دربارۀ موافقتنامۀ هستهای ژنو صادر کرد هشدار میدهد که این معاملهای است «معیوب» که میتواند قدرتهای غربی را درمعرض «باجگیری» هستهای قرار دهد.
«دیویس لوین» (Davis Lewin)، مدیرسیاسیِ انجمن درباره این موافقتنامه با «ایرانوایر» به گفتوگونشسته است.
بیانۀ مطبوعاتیِ انجمن هِنری جکسون معاملۀ یکشنبۀ گذشته در ژنو را «معیوب» میخواند. این درمقایسه با گفته «بنجامین نتانیاهو»، نخست وزیر اسراییل که موافقتنامه را «اشتباهی تاریخی» اعلام کرده، بسیارمعتدل است.
- تفاوت آنها تنها یک تفاوت اصطلاحی است. درانتخابِ کلمهها ما خیلی انگلیسیمآب هستیم، بنابراین شاید بهتر باشد که این اصطلاح را به حساب اعتدال کلامیِ سنتی انگلیسیها بگذارید. این قرارداد به شکل خطیری معیوب است.
ممکن است که جنبههای مثبت و منفی آن را خلاصه کنید؟
- جنبۀ مثبتی ندارد اما جنبههای منفی به خوبی روشن هستند. ایران مجبور نیست حتی یک تکه ازبرنامۀ هستهای خود را پیاده کند، میتواند تمام عناصرلازم برای پیشرفت به سوی یک سلاح هستهای را نگه دارد. گرچه ایران تعهدهایی سپرده که این پیشرفت را کُند کند، اما حاصل آن در این دور گفتوگو تکه کاغذی بود که میگوید «میتوانید هرچه را که دارید نگه دارید. میتوانیدغنی کنید» حتی اگر 5/3 درصد باشد. اما همه میدانیم که اگربخواهند از زیر توافقهای خود شانه خالی کنند میتوانند این ذخیره پایین درجه را نسبتا سریع تبدیل کنند.
از جهت اقتصادی، این معاملهای است فاجعه بار چون تحریمهای کارآمدی که آنها را به اینجا کشاند، ازصحنه خارج خواهند شد؛ یک نمونه از این که ما دیگر به جزییات ضروری این مشکل حتی نگاه هم نمیکنیم این است که تنها دلیل این که حسن روحانی انتخاب شد – که البته یک شوخی است که نامش را انتخابات بگذاریم وقتی در مورد ایران باشد – این بود که واقعا فشار تحریمها را حس کردند. ابلهانه است که وارد معاملهای شویم که فشار را برمیدارد بدون این که چیزی در ازای آن بگیریم. ما فشار را برداشتهایم اما برنامه آنها را دست نخورده باقی گذاشتهایم ازجمله تمام عناصری که به عقیدۀ بسیاری کاربردی ندارند مگر کاربرد نظامی.
تاکجا میشد در زمینۀ این قرارداد به ایران فشارآورد که امتیازبدهد؟
- شکی نیست که ایرانیها درعمل احساس ناتوانی میکردند. اگر بخواهید ازنظر روابط بینالمللی «واقعگرا» باشید و دنبال راهی بگردید که حفظ آبروکند، نتیجه آن خیلی متفاوت خواهد بود با معاملهای که درآن اساسِ مطلب همانی باقی میماند که دراین دورِ10سالۀ مذاکرات همیشه بوده. در زمانی که فشار در حداکثر بود، آنها با کمی شل آمدن برای خودشان وقت خریدند.
ما واقعاً سعی نکردیم ببینیم چه میشود وقتی که این ناخوشی اقتصادی واقعا اثرخود را میگذارد. حدس خود من این است که میشد بیشتر فشار آورد و فرقی نمیکرد اگرهم مذاکرات بینتیجه قطع میشد چون اگر به نوعِ واکنشهای مردم ایران نگاه کنید، خیلی روشن است که آنها رژیم را مقصر آنچه اتفاق افتاده، میدانند. من فکر نمیکنم که دراین لحظه لازم بود هیچ امتیازی بدهیم. نیروهای سیاسیِ درحرکت هستند که سبب شدند شماری ازکشورهای غربی این را بخواهند و درنتیجه، معاملۀ بدی را قبول کردند چون میخواستند در این برهه زمانی معاملهای داشته باشند.
درچه زمینههایی میخواستید مذاکرهکنندگان بیشتر فشار بیآورند؟
- نیروگاه اراک را پیاده کنید. تاسیسات فوردو را پیاده کنید. حق غنی کردن ندارید. در چهارچوب قطعنامههای شورای امنیت بمانید. کاهشِ بیشترِ ذخایرهستهای وپیاده کردن سانتریفوژها. من شخصا ترجیح میدادم که برنامۀ هستهای به کلی متوقف شود، ولی اگر قرار باشد چنین برنامهای به عنوان نوعی اقدام برای حفظ آبرو باقی بماند، باید چیزی باشد بسیار محدودتر از امروز. ترجیح میدادم واقعیتهای برنامه هستهای را همانگونه میدیدم که هستند.
جشنهایی درایران برای استقبال ازموافقتنامه به پاشد، نه فقط به خاطر آنچه که شاید «حقوق هستهای» خوانده شود، بلکه به خاطرامید به آینده. یک زن جوان ایرانی روز یکشنبه در صفحۀ فیسبوک خود نوشته بود:«چه صبحی! آیا واقعا چشمم به روزی بازشده که افق را میشود دید؟ خطرِ جنگی دیگر برای نسل من کم شده؟ آیا میتوانم به خودم اجازه دهم درآخرِ تونلِ دوران زندگی ام نوری ببینم؟»
- نوردرآخراین تونل، وقتی به چشم خواهد خورد که رژیم کارش به آخربرسد؛ وقتی که آزادی حقیقی درایران برقرارشود. اما نباید واقعیتهای زندگی مردم ایران را فراموش کرد والبته این معامله چیزی است که ازآن استقبال فراوان میکنند. دست کم حالا در زمانی هستید که این حکومت کله خر که از شما سوء استفاده میکند، کاری کرده که فشاراندکی کم شود.
حکومت ایران این کار را به خاطرحفظ بقای رژیم انجام داده. این حکومت، حکومتی است نامشروع. مطمئنم که اگر با خانمی که اشاره کردید، گفتوگوی طولانیتر وعمیقتری دربارۀ طبیعت این رژیم داشتید، خیلی زود روشن میشد که آزادیها و آرزوهای بسیاری هستند که ناکام ماندهاند. امیدوارم غرب به ایران فشار بیاورد که نه فقط به تعهدات هستهای خود عمل کند بلکه به برآوردن این آرزوها هم برسد.
برخی ایرانیها استدلال میکنند که دولت روحانی باید درتلاشهای هستهای خود موفق شود تا بتواند آزادیهای اجتماعی را پیش ببرد.
- باتوجه به کارنامه وی، برای من سخت است که باورکنم روحانی اصلاحطلب است. اگرباشد، من شگفت زده و مسرور خواهم شد. ولی ما فیلمِ اصلاحات را قبلا دیدهایم که به جایی نرسید. اینها اصلاحطلب نیستند؛ اینها ابزار نظامند واین نظام، نظامی است سبع. گاهی به تصویری دوستوارانه نیاز دارد و گاهی نه. ولی ما درغرب تحت هیچ شرایطی نباید به چنین چیزی رضایت بدهیم وفکرنمیکنم که مردم ایران هم سرانجام راضی بمانند.
کدام بخش در طیف سیاسی ایران بیشترین نفع را خواهد برد؟
- احتملا حالا که اقتصاد کمی از سختی بیرون میآید، اصلاح طلبان خواهند توانست به موفقیتهایی اشاره کنند، اما به عقیده من، روی هم رفته به نظام کمک میکند و به همین دلیل است که رهبری اجازه داده چنین کاری انجام شود.
بهترین و بدترین سناریوهای چندماه آینده کدامند؟
- بهترین سناریو این است که رژیم فعلی به صورت صلح آمیزی از قدرت کنار برود. متاسفانه این سناریوی واقع بینانهای نیست. بهترین سناریو در واقعیت این است که فشارهای کنگره آمریکا، اسراییل و بقیۀ قدرتهای منطقهای که ازاین معامله ناراضی هستند، کاری کنند که ما در شش ماه آینده به سوی آن نوع قراردادی برویم که بتواند پیشرفت موثری را تضمین کند و جلوی بمب هستهای ایران را بگیرد.
احتمالِ بدترین سناریو متاسفانه بیشتراست: ایرانیها این امتیازها را درجیب خود میگذارند و به سبک بازیافتیِ کرۀ شمالی، هربارکه به صحنۀ مذاکره وارد بشویم، امتیازاتی بخواهند که دوباره درجیب بگذارند و تهدید کنند که این یا آن را دوباره به راه میاندازند. درنتیجه، ما امتیازهای بیشتری میدهیم و دراساس، به آنها دستمزد میدهیم که برنامۀ هستهای خود را دوباره شروع نکنند. درهمین حال با برداشتن فشار، تصویر منطقه، تصویر بسیارمناسبتری برای ایران خواهد شد.
اگراین معامله ازهم پاشیده بود یا درآینده ازهم بپاشد، راههای چاره کدامند؟
- تحریمهای بیشتر، فشاربیشتر براقتصاد ایران و به این ترتیب، فشار بیشتر روی رژیم ایران. شخصا دوست دارم که نوعی ارتباط با حقوق بشری هم برقرارشود – نه مستقیما بلکه به عنوان بخشی از یک مجموعه – چراکه معاملهای شبیه این یکی، یعنی بیپناه گذاشتن مردم ایران. البته درموارد خاصی قابل قبول است که رهبران بین المللی براساس یک تک مساله مذاکره ومعامله کنند، اما برای من غیرقابل قبول است که حقوق بشری کاملا از دستور کار خارج شده چون ایرانیها درانتخابات قلابی قبلی که شجاعانه قد راست کرده بودند، بدون اغراق ازپشت بامها فریاد میزدند که اوباما بیاید و کمکشان کند.
فکر میکنید اوباما جدی است وقتی که میگوید «همۀ گزینهها روی میزهستند»؟
- اگر به عنوان متحد آمریکا به اطرافتان نگاه کنید، احتمالا به این نتیجه خواهید رسید که گزینه نظامی وجود ندارد. من فکرمیکنم که ما درحال حاظر براساس تنها خطوط سرخ و قابل اعتمادی مذاکره میکنیم که باقی ماندهاند؛ همان خطوطِ بنجامین نتانیاهو و اسراییل. مطمئنم که اگر از ایرانیان بخواهیم که به معارضان غربی خود نگاه کنند و بپرسید«کدام یکی را واقعا جدی میگیرید؟»، احتمالا حالا فقط اسراییل باقی مانده است.
در همین زمینه:
«رییس سابق موساد: معاملۀ ژنو خیانت به اسراییل نبود»
«منتقدان بیانیه ژنو چه پیشنهاد دیگری دارند؟»
«نمیتوانیم ایدئولوژی رادیکال و توانایی هستهای را با هم داشته باشیم»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر