وقتی میگوییم دفتر روزنامه، تنها از جمعی از روزنامهنگارانی سخن نمیگوییم که به دنبال تهیه گزارش و خبر دسته اول برای تامین خوراک رسانهای صبح فردای پیشخوان دکههای روزنامهفروشیها هستند. در دفتر روزنامه، آبدارچی، منشی، مسئول آگهی، پیک و اعضای تیم فنی که شامل صفحهآرا، ویراستار و ... میشوند نیز در روزنامهای که به دست ما و شما میرسد، نقش اساسی را بازی میکنند. و البته با تعطیلی روزنامهها در جمهوری اسلامی تنها روزنامهنگاران نیستند که از کار بیکار میشوند.
بارها از وضعیت روزنامهنگاران و خبرنگارانی که به هر دلیلی شغل خود را ازدستدادهاند شنیدهایم اما درباره یک ویراستار، آبدارچی، صفحهآرا و سایر افرادی که پابهپای روزنامهنگاران برای تهیه یک روزنامه تلاش کردهاند ولی زمانی که روزنامه به تعطیلی کشیده شد یا تعدیل نیرو صورت گرفته کمتر شنیدهایم. این گروهی که در سروصدای روزنامهنگاران گم شدهاند.
یک صفحهآرا که وظیفه چینش مطالب صفحات روزنامه را برعهده دارد را در نظر بگیرید، او از آخرین نفراتی است که از دفتر روزنامه خارج خواهد شد. به عبارت بهتر تا زمانی که خیالش از ارسال صفحات روزنامه به چاپخانه آسوده نشود، قادر به ترک تحریریه نیست.
«سروش» یکی از کسانی است که به مدت هفت سال صفحهآرا روزنامههای سراسری در ایران بود. او که البته نمیخواهد نام کاملش ذکر شود به «خبرنگاری جرم نیست» درباره چگونگی ورودش به روزنامهها، تجربههایش و نهایتا تصمیمش به ترک مطبوعات برای همیشه میگوید.
او در سن ۱۷ سالگی زمانی که با پدرش برای خدمات شبکه به شرکتها و دفاتر مختلف میرفت، با تحریریه یک روزنامه آشنا شد.
سروش اولین برخوردش با محیط تحریریه را مانند عشق با یک نگاه مقایسه میکند: «برای کمک به همراه پدرم به شرکتها و دفاتر مختلف میرفتم. خوب به یاد دارم که آن روز بابت مشکلات کامپیوترها تحریریه خیلی طول کشید و پدرم میخواست هرچه سریعتر کار تمام شود اما من دلم میخواست بیشتر و بیشتر در آنجا بمانم. درست مثل عاشقی در یک نگاه بود و چون با کامپیوتر و نرمافزارهایش آشنایی داشتم، حس کردم این همان شغلی است که من میخواهم. چند روز بعد با مشورت پدرم در همان روزنامه دوره کارآموزی را شروع کردم.»
سروش در ادامه میگوید: «از روزنامه "هدف و اقتصاد" شروع کردم و حدود ۶ ماه در آنجا کارآموز بودم. کارآموزی هم در سیستم روزنامهنگاری ایران یعنی کار رایگان! ۶ ماه همه کارها را میسپارند به شما و چارهای جز چشم گفتن ندارید! به هر طریق آن دوره ششماهه تمام شد و حالا من بهخوبی کار صفحهآرایی را یاد گرفته بودم و در همین روزنامه استخدام و اولین حقوق خودم را دریافت کردم. اولین حقوق من ۶۰۰ هزار تومان بود.»
وقتی اخراج شدن یک انتخاب است
سروش حدود دو سال با آن روزنامه بهعنوان صفحهآرا همکاری داشت. با وجود دو سال سابقه در این کار، مسئولان روزنامه از افزایش حقوق او سرباز زدند: «در ابتدا گفتند مبتدی هستی و حقوق همین اندازه است. یک سال گذشت و بهانه آوردند که بودجه نداریم و فروش نداریم. همینطور ماهها گذشت و شد دو سال! بهاندازه کافی حرفهای شده بودم اما مسئولان روزنامه بازهم حقوقم را افزایش ندادند. آنها هنوز مرا به چشم یک کارآموز میدیدند. این شد که قید آن روزنامه را زدم.»
سروش پس از مدتی همکاری با چند هفتهنامه و مجله بهصورت پارهوقت به روزنامه «نوآوران» رفت: «روزنامه تازهتاسیسی بود. مدیر مسئول این روزنامه پس از مدتی برای درآمد بیشتر از مطالب روزنامه زد؛ بهقولمعروف بهمرور از "آگاهی" کم کرد و به "آگهی" ها افزود. بعد از حدود یک سال از افزایش حقوق خبری نشد؛ گفت ندارم، نمیشه! اصلا صرف نداشت ماندن در آن روزنامه اما مجبور بودم و بودیم؛ چراکه پیدا کردن یک روزنامه جدید و خو گرفتن با آن خیلی سخت بود. بعد از مدتی مدیریت شروع کرد به تعدیل نیرو. روش خیلی جالبی داشت؛ محیط کار را برای اعضای روزنامه سخت و سختتر کرد؛ مثلا بیمه اعضا را از حقوقشان کم کرد. یک جورایی گفت خودتان بروید. اینطور دیگر امکان شکایت از روزنامه وجود نداشت و من و بچهها مجبور به انتخاب اخراج خودمان شدیم.»
بااینوجود در سالهای اخیر توقیف روزنامهها در ایران نسبت به دو دهه پیشتر کاهش یافته اما هنوز پایان نیافته است.
سروش اما معتقد است بخشی از علت کاهش توقیفها در این دوره، خودسانسوری پیش از انتشار است: «در طول دوران کاری من در روزنامههای سراسری در دهه ۹۰ بوده، بارها شده که صفحات را بستیم و به چاپخانه ارسال کردیم و با خیال آسوده به خانه رفتیم اما مثلا ساعت ۱۲ شب، سردبیر یا مدیرمسئول تماس گرفت که بیایید که یک مطلب باید عوض شود. بعد که ماجرا را جویا شدیم گفتند از دادستانی یا وزارت ارشاد تماس گرفتهاند و گفتند مطلب را حذف کنید. اینکه چطور متوجه شدند نیز دلیلش این است که صفحات روزنامه وقتی برای چاپ ارسال میشود، یک نسخه هم در سایت روزنامه یا صفحات تلگرامی و ... پخش میشود. آنها متوجه میشوند و ادامه ماجرا. مدیرمسئول و سردبیر هم برای اینکه روزنامه توقیف نشود، مطالب را تغییر میدهد یا حذف میکند.»
به خیر تو امید نیست، شر مرسان
سروش پس از روزنامه نوآوران راهی روزنامه «ابتکار» شد. پس از حدود ۶ سال صفحهآرایی، حقوق ۶۰۰ هزارتومانی او به یکمیلیون و ۲۰۰ هزار تومان رسید. او دیگر یک صفحهآرای مبتدی نبود، بااینحال وضعیت روزنامههای ایران تغییر نکرده بود: «اوایل دوران کاری در ابتکار خیلی خوب بود. هم از نظر پرستیژ و هم شرایط روزنامه. یک آرامش نسبی برای من به وجود آمده بود؛ اما یک سوالی همیشه در ذهنم بود که عاقبت این کار کجاست؟ حقوق من برای یک فرد مجرد هم پاسخگو نیست چه برسد که ازدواج کنم! با خودم گفتم برای امنیت شغلی نیاز به شغل دوم یا محل کار دوم دارم. درنتیجه صبحها را اختصاص دادم به رفتن به یک نشریه دیگر و عصرها به ابتکار میآمدم تا شب. نشریه جدید اسمورسم آنچنانی نداشت و بعد از دو ماه کار کردن در آنجا حقوقی به من ندادند و مجبور شدم آنجا را ترک کنم. اینجا بود که فهمیدم ممکن است روزی بیاید و سردبیر یا مدیرمسئول بیایند و بگویند، نیرو زیاد است، تعدیل نیرو کنند یا مانند روزنامه قبلی، حق بیمه را از من بگیرند و موارد اینچنینی؛ و دقیقا همین اتفاق افتاد.»
سروش در سال آخر حرفه صفحهآرایی تصمیم گرفت که حرفه دیگری را بیاموزد. او پس از تعدیل نیرو در آخرین روزنامهای که با آن همکاری داشت، کلاسهای حرفهای آموزش آرایشگری را گذراند و حالا دو سال میشود که یک آرایشگر حرفهای شده است: «فقط من نیستم. خیلی از دوستان روزنامهنگارم یا تیم فنی تحریریه، دور رسانه را خط کشیدهاند و در مشاغل مختلفی مشغول هستند. در این هفت سال تعدادی از همکارانم بازداشت شدند و ممنوعیتها، احضارها و اخطارهای شفایی و کتبی بسیاری را برای چاپ مطالب دیدهام. من گفتم "به خیر تو امید نیست، شر مرسان" و از رسانه خداحافظی کردم.»
برای دیدن اخبار و گزارشهای بیشتر درباره رسانه و خبرنگاری به سایت خبرنگاری جرم نیست مراجعه کنید.
مطالب مرتبط:
آیا در یک رسانه، سردبیر هرچه بگوید، روزنامهنگار باید اطاعت کند؟
مدیر مسئول روزنامه همشهری و بهارنیوز در دادگاه مجرم شناخته شدند
روزنامهنگاران چهطور میتوانند از قاضی فراری شکایت کنند؟
بیکاری گسترده روزنامهنگاران پس از برخوردهای امنیتی و سکوت مسئولان
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر