رییس پلیس فتا استان خوزستان روز ۲۴ فروردین ماه از دستگیری ۲۴ نفر از شهروندان خوزستان به دلیل آن چه «پخش شایعات مربوط به سیل در شبکههای مجازی» عنوان کرده، خبر داد. این بازداشتها با اتهام «تشویش اذهان عمومی» انجام شدهاند .
خبرگزاری «میزان»، وابسته به قوه قضاییه به نقل از سرهنگ ـشاهین حسنوند» نوشته است کارشناسان پلیس فتا با رصد و پایش شبکههای اجتماعی، ۲۴ نفر از کاربران شبکههای اجتماعی را بازداشت کردهاند.
این مقام انتظامی مدعی شده است این افراد اخبار «منحرف» و «شایعات» را درباره سیل منتشر کردهاند. با این حال، یک خبرنگار حاضر در خوزستان که از روز ۱۹ فروردین ماه در این استان به سر میبرد، به «ایرانوایر» میگوید: «هر فیلم و عکسی که از خوزستان منتشر شده، واقعیت است.»
پیش از این، در روز هفتم فروردین ماه، چند روز پس از شروع سیل در گلستان و شیراز، «رامین پاشایی»، معاون اجتماعی پلیس فتا با تهدید مردم گفت پلیس با افرادی که بخواهند با انتشار شایعه در خصوص حوادث سیل اخیر در فضای مجازی تشویش اذهان عمومی کنند، برخورد میکند.
او گفته بود: «به تمامی ردههای استانی اعلام شده است با رصد فضای مجازی، در صورت مشاهده هرگونه شایعه یا محتوایی که باعث تشویش اذهان عمومی و برهم زدن آرامش جامعه شود، سریعا اقدام لازم صورت گیرد و با شناسایی منتشرکنندگان این تصاویر و محتویات، برخورد لازم انجام شود.»
«عبدالکریم لاهیجی»، حقوقدان و فعال حقوق بشر میگوید این انتقادات را چیزی جز تهدید روح مردم و تهدید به سکوت نمیداند: «درست است که نمیتوان مانع بلایای طبیعی شد اما میتوان آن را پیشگیری و کنترل کرد؛ اقدامی که دولت ایران در این سالها انجام نداده است. پیشگیری، کنترل و حفاظت مردم از بلایای طبیعی مانند سیل، وظیفه اصلی دولت است. حالا دولت ایران نه تنها در این مورد سستی کرده است بلکه به خانوادههایی که قربانی یا خسارت دادهاند، هشدار میدهد که اگر سیاهنمایی کنید، تحت تعقیب قرار میگیرید؛ یعنی حتی حرفش را هم نزنید که افرادی مردهاند یا چه قدر خسارت وارد شده است.»
با این حال، نه تنها کاربران شبکههای اجتماعی کنار نکشیدند بلکه به انتشار عکس و فیلم از مناطق مختلف سیل زده ادامه دادند. اما اکنون مشخص نیست با بازداشت ۲۴ نفر و ادامه تهدیدها، چهقدر اطلاعرسانی شهروندان ادامه پیدا خواهد کرد.
در حالی که وظیفه رسانهها، کنترل و پیشگیری از بحران و اطلاعرسانی پس از آن است اما در ایران به دلیل بیاعتمادی مردم به راستگویی صداوسیما، گزینشی عمل کردن خبرگزاریهای رسمی، تعطیلی روزنامهها در ۱۴ روز آغاز سال نو که همراه با سیل بود و ترس مطبوعات از توقیف، توبیخ و بازداشت در صورت انتشار اخباری که به مذاق مسوولان خوش نیاید، نتوانستهاند تاکنون نقش خود را در هیچکدام از این سه حیطه به خوبی ایفا کنند. همین بس که برای این گزارش، هیچ روزنامهنگاری نپذیرفت حرفهایش با نام خودش منتشر شود زیرا نگران بودند که از سوی حکومت متهم به سیاهنمایی شده یا با اخراج از محل کار و تشکیل پرونده قضایی روبهروشوند.
سیل و ۱۴ روز غیبت روزنامهها در تعطیلات نوروزی
سیل از روز دوم فروردین ماه آغاز شد و تا ۱۶ همین ماه که روزنامهها با اتمام تعطیلات نوروزی، انتشار خود را از سر گرفتند، بخشهایی از روستاهای گلستان، شیراز و لرستان زیر آب رفته بودند. در تمام این مدت و بعد از آن، کاربران شبکههای اجتماعی با انتشار فیلمها و عکسهای خود از مناطق سیل زده، درد ودلهای سیلزدگان و واکنشهای عجیب و نادرست مسوولان، تبدیل به مهمترین منابع خبری شدند.
یک روزنامهنگار باسابقه که در یکی از روزنامههای تهران مشغول به کار است، به «ایران وایر» میگوید: «۱۶ روز تعطیلی برای نظام رسانهای کشور، حتی اگر وضعیت بحرانی هم نباشد، آسیب زننده است. اما در وضعیتی مانند سیل، وقتی موضوع از حالت عادی خارج میشود و اطلاعرسانی درباره آن باید به خبر اول رسانهها تبدیل شود، جنس کار باز فرق میکند. حساب کنید روزنامههای ما در چنین وضعیتی، تعطیل هستند و تنها منبع خبری، صداوسیما است که سیاستهای خاصی در اطلاعرسانی دارد. به نظرم نظام رسانهای در کشور باید تکلیفش را با تعطیلاتی این گونه مشخص کند. متاسفانه خبرگزاریهای ما هم در روزهای نخست به واسطه شیفتبندی نیروی کار، تقریبا نیمه تعطیل بودند و تعطیلی آنها نیز چندان تفاوتی با روزنامهها نداشت.»
این روزنامهنگار با تاکید بر این که چاپ، انتشار و توزیع مطبوعات به واسطه تعطیلی شبکه توزیع مشکل دارند، گفت باید نسخه الکترونیک را جدیتر گرفت.
او درباره فعالیت خبرگزاریها نیز گفت: «متاسفانه خبرگزاریهای ما هم در روزهای نخست به واسطه شیفتبندی نیروی کار، تقریبا نیمه تعطیل بودند و تعطیلی آنها نیز چندان تفاوتی با روزنامهها نداشت.»
اما مشکل دیگر در رابطه با سیل اخیر، حتی پس از باز شدن روزنامهها و آغاز فعالیت معمول خبرگزاریها، کاهش اعزام خبرنگاران به محل حادثه برای تهیه گزارش بود که در مقایسه با حوادث قبلی مانند زلزله کرمانشاه و بم، بسیار کمتر انجام شد. تنها چند مورد اعزامهای چند ساعته، فقط در برخی روستاهای مشخص شده از سوی نیروهای هلال احمر گزارش شده است.
روزنامهنگار باسابقه دیگری که برای تهیه گزارش، برای هفت روز به خوزستان رفته است، به «ایرانوایر» میگوید: «خیلی عجیب بود که همکاران روزنامهنگار در محلهای سیل زده خیلی کم هستند و همین طور خیلی دیر به مناطق سیل زده آمدند چون در تعطیلات نوروزی بودند. برخی از روزنامهنگاران هم با هلیکوپتر هلال احمر وارد میشدند و پس از چند ساعت یا غروب همان روز برمیگشتند. اما چند ساعت بودن در محل سیل و فقط دیدن یکی دو تا روستا که همه ماجرا نیست. این روزنامهنگار چه میتواند دیده باشد در این مدت کوتاه که بخواهد گزارش بدهد. آیا گزارش او کافی و جامع خواهد بود؟»
این روزنامهنگار با اشاره به این که خبرنگار هر رسانهای با خط قرمزهای مشخصی به مناطق سیلزده میرود، اضافه میکند: «خبرنگاران خبرگزاری "فارس" از روزهای اول این جا بودند اما آنها سیاستهای خاص خودشان را دارند و خیلی از درد و دلهای مردم را پوشش نمیدهند. من خودم اصلا یک بار هم صداوسیما را تماشا نکردم چون برایم اتلاف وقت است. صداوسیما در طی سالها نشان داده است هرچی هست، ملی نیست.»
«بهروز بهزادی»، روزنامهنگار باسابقه کشور و رییس شورای سیاستگذاری روزنامه «اعتماد» روز ۲۳ فروردین ماه در گفتوگو با خبرگزاری «ایسنا»، با اشاره به موج سانسور در رسانهها، زیاده خواهی حاکمیت و فشاری که بر رسانهها وارد در طی سالها شده است، میگوید: «رسانهها از نظر حرفهای و مالی بنیهای ندارند که کار کنند و این مساله نیز ناشی از این است که مردم را در طول سالها به رسانه بیاعتماد کردهایم. همچنین تا حدی تسلیم شدن رسانه در مقابل موج سانسور، زیاده خواهی حاکمیت و فشاری که بر رسانه وارد میشود، باعث شده است مردم به این نتیجه برسند که رسانهها مطلبی ندارند و درست نمینویسند. این پندار باعث شده است رسانهها تیراژ خود را از دست داده و نتوانند وظیفه اصلی خود را انجام دهند.»
یک استاد علوم ارتباطات «دانشگاه تهران» با تایید حرفهای بهزادی، به «ایرانوایر» میگوید: «مردم به دلیل سانسورهایی که اعمال میشوند، به روزنامهها رسانهها ندارند و تصور میکنند اخبار درست و بدون سانسور را میتوانند از کانالهای تلگرامی و شبکههای اجتماعی دریافت کنند. دسته بزرگی هم به رسانه ملی اعتماد ندارند. آنها معتقدند رسانه ملی اخبار را به نفع حکومت تغییر میدهد. بنابراین، در کل خبرهایش را جدی نمیگیرند. این موضوع در مواقع بحرانی به شدت مشکلساز است؛ یعنی حتی در این مواقع هم آن چه در رسانه ملی مطرح میشود، از سوی مردم جدی گرفته نمیشود.»
او میگوید در حالی که همه دنیا در چنین مواقعی تلویزیونهای دولتی با پخش مستقیم، از منطقه بحران زده گزارش میدهند و از مردم میخواهند در مسیرهای خطرناک حرکت نکنند، تلویزیون ایران در حادثه اخیر فقط به هشدارهای هواشناسی در بخشهای خبری و گاهی زیرنویس سریالهای نوروزی بسنده میکرد: «یعنی بسیاری از مردم اصلا از این هشدارها مطلع نمیشوند و همین موضوع باعث میشود تلفات جانی بیشتر شود. باید هرچه سریعتر فکری به حال رسانه ملی کنند.»
یک روزنامهنگار در تهران اما معتقد است در مقابل تمام کاستیهای صداوسیما و رسانههای کشور، کانالهای محلی نقش به سزایی برای اطلاعرسانی درباره سیل داشتهاند: «در همین سیل اخیر، چیزی که باید روی آن و تاثیرش صحبت کرد، نقش عجیب و حیرتانگیز کانالهای محلی است. هر روستا و شهری خود چند کانال محلی دارد که در مواقع عادی، اخبار محلی و موضوعات مربوط به منطقه خود را پوشش میدهد. در مناطقی که دچار سیل شدند، این کانالها با انتشار ویدیوها و اخبار لحظه به لحظه رویداد، کمک بزرگی به اطلاعرسانی در این زمینه کردند. ما در این سیل شاهد قدرتگیری رسانههای محلی بودیم. میتوان گفت که قهرمان اطلاعرسانی در این زمینه، همین کانالهای محلی و بعد شبکههای اجتماعی بودند. در صدر شبکهها نیز توییتر قرار داشت که به واسطه ساختار خود، قدرت بیشتری برای اطلاعرسانی دارد. فعالیت خود شهروند خبرنگاران باعث شد که نظام رسمی رسانهای نیز متاثر از حرکت آنها؛ با شفافیت بیشتری در این زمینه اطلاعرسانی کند.»
روزنامهنگار دیگری که به خوزستان اعزام شده و از نزدیک شاهد ماجرا بوده است، میگوید: «تازه فعالیت مهمتر خبرنگاران و رسانهها درباره اطلاعرسانی از وضعیت مردم پس از سیل آغاز شده است. خیلی از ساکنان روستاهای خوزستان با سیل نه تنها خانه و وسایل بلکه زمین کشاورزیشان را هم از دست دادهاند؛ یعنی آنها هیچ چیزی دیگر در این هستی متعلق به خود ندارند. دولت باید برای آنها خانه، وسایل زندگی و کار ایجاد کند و رسانهها باید آن قدر خبررسانی کنند تا این امر اتفاق بیفتد.»
تفاوت عملکرد و تاثیر رسانهها در ایران و امریکا
در مقایسه با رسانههای ایران، پیشبینی هر توفان و سیلی پیش از وقوع، یکی از وظایف رسانهها در کشوری مانند ایالت متحده امریکا است. روزها پیش از وقوع سیل و توفان، در اخبار مرتب از مردم خواسته میشود تا لوازم خوراکی و بهداشتی مورد نیاز خود را بخرند، از جادههای خاص و مشخصی عبور نکنند و در زمان حادثه حتما در خانههایشان بمانند. حتی پیش از وقوع بارانهای تند، با پیامک به شهروندان خبر داده میشود که باران در راه است و حواسشان به نکات ایمنی باشد. اطلاعرسانی مدام رسانهها و درست درآمدن پیشبینیها و همین طور کمکرسانی سازمانهای غیردولتی و دولتی در زمان حادثه در طی سالها، مردم را در جای مشخصی از کره زمین به درستی عملکرد رسانهها برخلاف ایران عادت داده است.
سیل وسیعی که ۲۵ آگوست ۲۰۱۷ شهر «هیوستن» ایالت تگزاس را در برگرفت، جان ۸۲ نفر و ۶۰۰ هزار حیوان را گرفت. اما پیش از رسیدن سیل، مسوولان از طریق رسانهها برای تخلیه مناطقی هشدار داده بودند. دولت تگزاس نیز مردمی که خانههایشان را تخلیه کرده بودند را به پناهگاههای مشخصی هدایت کرد.
اما گاهی حتی در امریکا هم پیش میآید که علیرغم اخطار برای تخلیه مکانهای پرخطر پیش از حادثه، مردم به آن توجهی نشان نمیدهند؛ به طور مثال، تقریبا ۴۰ نفر در توفان شن نیویورک در سال ۲۰۱۲ غرق شدند چون با وجود هشدارهای قبلی، حاضر به تخلیه مکانهای پرخطر نشده بودند.
براساس گزارشهای منتشر شده، در زمان سیل «هاروی» هیوستن، نقش شبکههای اجتماعی (توییتر و فیسبوک) برای اطلاع رسانی و کمک خواهی سیلزدگان بسیار زیاد شد. تحقیقی دانشگاهی با عنوان «تغییر پلتفورم کمک خواهی در سیل هاروی از شبکههای اجتماعی به جای ۹۱۱» (۹۱۱ شماره تماس مستقیم شهروندان با اداره پلیس هر منطقه برای درخواست کمک است) نشان می دهد مردم سیل زده هیوستن با نوشتن پیامهایی در شبکههای اجتماعی، درخواست کمک کرده بودند. اما تفاوتش با سیل اخیر در ایران این است که اگرچه مرتب شهروندان ایرانی فیلمهایی از گفتههای خود منتشر میکنند ولی تاثیر چندانی برای کمک رسانی به آنها ندارد. در حالی که در سیل هاروی، بسیاری از مردم بلافاصله پس از انتشار پستها، از کمکهای ۹۱۱ برخوردار شدند.
روزنامه «تایم» به طور مثال از زنی به نام «ماریتزا» نوشته بود که در پیامی کوتاهی در فیسبوکش، کمک خواسته بود: «من دو بچه دارم که با هم در حال غرق شدن هستیم، لطفا کمک بفرستید.»
این زن به جای تماس با ۹۱۱، کمی بیش از یک ساعت بعد دوباره در توییتی نوشت که آنها از طریق ماموران آتش نشانی نجات یافتهاند.
در سیل اخیر، رسانههای رسمی از مردم ساکن در برخی از مناطق سیل زده لرستان و خوزستان خواستار تخلیه منطقه مسکونی برای حفظ امنیت خودشان شدند اما مردم توجهی به این هشدارها نشان ندادند. یکی از دلایلی که ترجیح میدهند جانشان را به آب بسپارند، غیر از بی اعتمادی به رسانهها، این است که مسوولان دولتی هیچ جایگزینی جز ترک محل سکونتشان به ناکجاآباد ارایه نمیکنند.
«جعفر پناهی»، فیلمسازی که این روزها به مناطق سیل زده برای فیلمبرداری رفته، سخنان یکی از افراد سیل زده در کوهدشت خرمآباد را در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرده است. این شهروند سیل زده رو به دوربین پناهی میگوید:«یکهو در یک هفته به ما میگویند باید خالی کنی بروی. با دست خالی. به علی کرایه ندارم. پول تو جیبی ندارم. شهر به من خانه میدهند؟ بچههایم آوارهاند. با جیب خالی بروم، غذا میدهند؟ خانه میدهند؟ با جیب خالی کسی جایی میرود؟ تاوقتی جنازهمان را ببرند، همین جا میمانیم.»
راست میگوید، با جیب خالی کجا بروند؟
مطالب مرتبط:
اهالی خوزستان از سیلاب میگویند: مردم واقعا دست تنها هستند
آیا سیل در دیگر کشورها هم بیخبر میآید و همه جا را ویران میکند؟
سیل در خوزستان؛ از هدایت آب به شهرها برای جلوگیری از آسیب به دکلهای نفتی تا دوربین و مسئولان
سیل در ایران چه بر سر مردم آورده است؟
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر
بارندگی فروردین امسال و متعاقب آن جاری شدن سیل، ابزاری شد برای اظهار نظرهای کینه جویانه و محکومیت طرفهای مقابل. یکی از این موضوعات ساخت سد در سی سال گذشته بود که با نام هاشمی گره خورده است. روشن است سدسازی نه می تواند در همه موارد نفی و نه می تواند در همه موارد تائید شود. برای نمونه مثالی می زنم، در جلسه ای در سندیکای شرکتهای ساختمانی که اقای مهندس ادب مرحوم هم حضور داشت، اقای زرگر معاون اب وزارت نیرو به پرسشهای پیمانکاران جواب می داد. یکی از پیمانکاران پرسید در پروژه های سد سازی، مشاوران مداومن نقشه ها را تغییر می دهند و این برای پیمانکاران مشکل بزرگی است. اقای زرگر گفت من مطلبی در اینجا می گویم که اگر بیرون از اینجا از من سئوال کنند جواب منفی می دهم. در حال حاضر ما در حال ساختن 75 سد در کشور هستیم که از این تعداد سد تنها 15 سد مطالعه شده اند و بقیه در حین ساخت مطالعه می شوند و این امر موجب تغییر نقشه های اجرائی است، لذا مشاور مقصر نیست. این گفته معاون وزارت نیرو به خوبی علت اشکال در ساخت سدها را نشان می دهد. ... بیشتر