آیا چینیها برای ساخت مسکن به ایران میآیند؟ این سوالی بود که روز سهشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۰ به دنبال مصاحبههای اعضای «کمیسیون عمران» مجلس شورای اسلامی مطرح شد.
«اقبال شاکری» از مذاکرات وزارت راه و شهرسازی با چینیها خبر داد و گفت: «وزارت راه و شهرسازی برای ساخت مسکن در طرح جهش تولید مسکن با شرکتهای چینی در حال مذاکره است تا فناوری ساخت مسکن را به کشورمان منتقل کند اما هنوز حضور چینیها قطعی نشده است. وزارت راه و شهرسازی همانطور که با انبوهسازان داخلی در حال مذاکره است، یک طرف مذاکره هم چینیها هستند.»
«محمدرضا رضایی کوچی» نیز در گفتوگویی دیگر اعلام کرد: «وزارت راه و شهرسازی با برخی کشورها، از جمله چین وارد مذاکره شده است. البته به نظرم نیازی به این کار نیست چون با ظرفیت داخل کشور، یعنی توان مهندسی و نیروهای انسانی بهراحتی میتوانیم سالانه یک میلیون مسکن در کشور بسازیم.»
چینیها و وعده و وعیدهای ۱۲ ساله
اولین بار نیست که از مذاکره با چینیها برای خانهسازی یا انتقال تکنولوژی ساخت به ایران صحبت میشود. دقیقا ۱۲ سال و شش ماه پیش در رسانههای ایران حرف از «آمادگی شرکتهای چینی برای ساخت و ساز مسکن مهر» بود. پنج سال پس از توافق «برجام» نیز حضور پررنگ شرکتهای چینی در «نمایشگاه بینالمللی تهران» باعث شد که برخی رسانهها از «خیز چینیها برای ورود به صنعت ساختمانسازی در ایران» بنویسند. یک سال پیش هم برخی رسانهها درباره «خرید تکنولوژی ساخت مسکن سریع چینی» توسط شرکتهای ایرانی گزارشهایی تهیه کردند؛ تکنولوژیهای ۵۰ میلیون دلاری که گفته میشد ظرف ۱۵ روز، کار ساخت یک ساختمان ۱۹ طبقه را به پایان میرساند.
اما با همه اینها، تا کنون نه چینیها برای ساخت مسکن مهر به ایران آمدهاند، نه پس از برجام کسی خیزی برای فتح صنعت ساختوساز ایران برداشت و نه خبری درباره بده و بستان شرکتهای ایرانی با چینیها برای خرید تکنولوژیهای ساخت سریع مسکن، از آنهایی که دو هفتهای برج ۱۹ طبقه میسازند، منتشر شد.
این بار چه؟ آیا ممکن است این بار چینیها به داد «ابراهیم رئیسی» برسند و به «دولت انقلابی» برای تحقق وعده ساخت «یک میلیون مسکن» در سال کمک کنند؟
چینیها برای چه باید به ایران بیایند؟
شرکتهای چینی تنها در یک صورت به ایران میآیند؛ این که حضورشان صرفه اقتصادی داشته باشد. یعنی اول باید از نظر اقتصادی برایشان منفعت داشته باشد و بعد منافع دیگرشان را در سایر نقاط جهان به خطر نیندازد.
بگذارید از دومی شروع کنیم؛ چینیها تاکنون در بازار ساخت مسکن در ایران حضور گسترده و جدی نداشته اما پیش از این، شرکتهای بزرگ چینی در پروژههای نفت و گاز ایران حضور داشتهاند. ولی به محض این که منافع بینالمللی آنها به خطر افتاد، بیدرنگ ایران را ترک کردند. ممکن است یک پروژه به تنهایی برای شرکتهای خارجی به طور کلی و شرکتهای چینی به طور خاص سود خوبی داشته باشد اما قطعا به ریسک تحریم شدن توسط امریکا یا گرفتاری برای نقل و انتقال پول نمیارزد.
ممکن است شرکتهای کوچک و بینام و نشان ریسک تحریمها را به طمع سود خوب بپذیرند اما قطعا شرکتهای بزرگ چینی که صاحب تکنولوژیهای پیشرفته هستند، زیر بار ریسک کار کردن با ایران، آن هم با اوضاع متزلزل فعلی نخواهند رفت؛ مگر آن که وزارت راه و شهرسازی دولت رئیسی در حال مذاکره با واسطههای دست دوم و شرکتهای فرعی باشد که در این صورت، احتمال این که سر ایران کلاه برود، بالا است.
اما در مورد اول، یعنی سود ساختوساز در ایران هم تردیدهای جدی وجود دارد. بازار مسکن ایران در حال حاضر چه جذابیتی ممکن است برای چینیها داشته باشد؟ جذابیت اگر باشد، قطعا از جنس جذابیت سرمایهگذاری نیست. چه کسی میتواند بگوید با حال و روز بیثبات و بحرانزده سیاسی اقتصادی ایران، تا یک سال دیگر قیمت مسکن یا قیمت ارز چهقدر خواهد بود. در چنین فضای نامطمئنی، قطعا هیچ شرکت خارجی مطمئنی، حتی شرکتهای معتبر چینی حاضر نخواهند بود در ایران سرمایهگذاری کنند.
اما آیا ممکن است شرکتهای انبوهساز چینی برای ارایه خدمات طراحی و نظارت و ساخت به ایران بیایند؟ شرکتهای معتبر چینی احتمالا ترجیح خواهند داد در کشورهای دیگر منطقه کار کنند. صرفنظر از ریسک کار کردن در ایران، قطعا گرفتن پروژه در کشورهای عربی درآمد بیشتر و مطمئنتری نصیب شرکتهای چینی خواهد کرد؛ مگر این که دولت ایران سر کیسه را باز کند و هنگام مذاکره، به چینیها پیشنهادهای وسوسه کننده بدهد. اما این سوال مطرح میشود که هزینه پیمانکاران چینی را دولت از کجا تامین میکند؟
پول چینیها را چه کسی خواهد داد؟
جواب این سوال معلوم نیست. حضور چینیها به هر شکل قابل تصور نیاز به منابع مالی دارد که معلوم نیست چهگونه و از کجا تامین خواهند شد.
حتی صرفنظر از چینیها، ابهام در تامین منابع مالی، بزرگترین مشکل وعده پروژه یک میلیون مسکن است؛ پروژهای که اصرار دولت به اجرای آن میتواند عواقب خطرناک و جبرانناپذیری برای اقتصاد ایران به دنبال داشته باشد.
به پول امسال، هزینه ساخت یک میلیون مسکن، معادل ۳۵۰ تا ۳۷۵ هزار میلیارد تومان خواهد شد. این پول قطعا در بودجه عمومی جا نمیشود. دولت اصلا این قدر منابع ندارد که بتواند روی کاغذ بودجه همچنین ارقامی را بگنجاند. منابع ارزی نیز بر اساس گزارشها، آب رفتهاند و کفگیر «صندوق توسعه ملی» بعد از سه سال تحریم، به ته دیگ خورده است. بنابراین، تامین اعتبار از منابع ارزی هم تقریبا غیرممکن است.
اما بانکها چه طور؟ بانکها اگر به خودشان باشد، هرگز حاضر به تامین اعتبار تسهیلات مسکن نخواهند شد. در کشوری که تورم عمومی ۴۰ درصد و تورم مسکن بیش از ۱۰۰ درصد است، چرا باید یک بانک منابع خود را با نرخ پایین اعلام شده وام بدهد؟
اما زور دولت و مجلس در ظاهر به بانکها میرسد و آنها مجبور میشوند برای پروژههای خاص به مردم وام بدهند، همانطور که مجبور شدند اعتبار مسکن مهر را تامین کنند.
ولی بانکها این پول را از کجا میآورند؟ از خط اعتباری بانک مرکزی برمیدارند و به حساب بدهی خود به بانک مرکزی مینویسند. پولی که وجود خارجی نداشته است، روی کاغذ تبدیل به پول قدرت میشود و در فاصله زمانی بسیار کوتاه، به شکل موجهای تورمی شدید، روی خانه و کاشانه مردم آوار خواهد شد.
چه چینیها باشند یا نباشند، این چرخه معیوب میتواند تا فلاکت مطلق و فروپاشی کامل اقتصاد ایران ادامه پیدا کند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر