مرداد ۱۳۷۷ اتفاقی رخ داد که تا آن زمان در تاریخ حکومتگری آیتالله «علی خامنهای» بیسابقه بود. در جریان سقوط «مزار شریف»، این شهر به دست نیروهای «طالبان» افتاد و سپس ۱۱ دیپلمات و نظامی ایران تحت پوشش مامور سیاسی و یک خبرنگار خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی (ایرنا) که مدتی ناپدید بودند، رسما کشته اعلام شدند.
طالبان کشتار کارکنان دولت جمهوری اسلامی را نپذیرفت و آن را به «نیروهای خودسر» نسبت داد. اما جمهوری اسلامی که از واژه خودسر برای توصیف نیروهای وابسته به خود با هدف نپذیرفتن مسوولیت اعمال آنها استفاده میکند، طالبان را مسوول این جنایت دانست.
«اکبر هاشمی رفسنجانی» در خاطرات سال ۱۳۷۷ که در قالب کتابی با عنوان «در جستوجوی مصلحت» به تازگی منتشر شده، روایتهای ناشنیدهای از عکسالعمل جمهوری اسلامی و تصمیم درباره طالبان دارد که با سیاستهای کنونی آن در برابر طالبان تفاوتهای اساسی پیدا کرده است. اما یک چیز در آن پایدار است که شرط غیرقابل اجرای آیتالله خامنهای و مشکلات ناشی از آن برای نظام حاکم بر ایران بود: «آقای علی لاریجانی، رییس سازمان صداوسیما آمد و در مورد افغانستان مشورت کرد. گفت رهبری اجازه دخالت نظامی را دادهاند به شرط این که مناطقی که تصرف میشوند، فورا در اختیار خود افغانهای مورد قبول گذاشته شوند و عقبنشینی شود. برای تحقق این شرط مشکل دارند چون آنجا و شمال چنین مرجعی وجود ندارد. با اقدام نظامی در این شرایط مخالفت کردم.» (چهارشنبه ۲۱ مرداد ۷۷)
اجرای تصمیم آیتالله خامنهای تا آنجا پیش رفت که گزارش شد نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش جمهوری اسلامی در مرزهای افغانستان به صف شده و آماده اقدام نظامی هستند.
دو روز بعد از دیدار لاریجانی و اطلاعرسانی به رییس وقت مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره تصمیم علی خامنهای، هاشمی رفسنجانی در خاطراتش نوشت: «در گزارشها، محکومیت اقدام طالبان در ربودن کادر سیاسی ایران در مزار شریف توسط شورای امنیت سازمان ملل قابل توجه است؛ گرچه طالبان منکرند و پاکستانیها هم میگویند که اینها به بامیان رفتهاند. به هر حال، این مساله میتواند نقطه انفجاری باشد. ایران هم نمیتواند به آسانی از آن بگذرد... بمباران مکرر بامیان و مناطق شیعهنشین افغانستان توسط طالبان، حکایت از یک درگیری جدید دارد که ایران در آن بدون اقدام نخواهد ماند.»
در این دوره، آیتالله خامنهای به دلیل کسالت قلبی که از افکار عمومی هم پنهان نگه داشته شده بود، در سفری طولانی در مشهد به سر میبرد. خبری هم از ملاقاتهای هفتگی هاشمی با او نبود. به جز پیامهای تلفنی که از سوی اعضای دفتر رهبری به اطلاع وی میرسیدند، تماس مستقیمی میان این دو برقرار نبود.
در این روز، «علاءالدین بروجردی»، نماینده ویژه وقت جمهوری اسلامی در امور افغانستان به دیدار هاشمی در منزل او میرود: «آمد و گزارش وضع افغانستان و جلسه سران جبهه متحد برای تعیین نحوه ادامه کار و اجازه رهبری برای آمادگی نظامی و نیز اقدام به تصرف هرات در صورت وجود جریانی از خود افغانها برای تحویل گرفتن و حفظ میراث را داد و از انتقاداتی که در رسانهها از ایشان میشود، گله داشت و گفت آقای سید کمال خرازی، وزیر امور خارجه نامهای به رهبری نوشته و با دخالت نظامی مخالفت کرده است و نظر وزارت خارجه این است که کم کم با طالبان بسازیم.»
هاشمی رفسنجانی در این روز مطلع میشود که شخصی به نام سردار «ناصر»، فرمانده «قرارگاه انصار»، در افغانستان گروگان گرفته شده است: «لابد شناخته خواهد شد. گرچه پاسپورت او نام دیگری است.»
هاشمی هیچ توضیح دیگری درباره این فرد نداده اما شخصی که به او اشاره کرده بود، سرتیپ پاسدار «محمدناصر ناصری»، فرمانده قرارگاه انصار نیروی «قدس» سپاه در مشهد بود که با پاسپورت دیپلماتیک و با نام دیگری، در پوشش مامور کنسولگری ایران در مزار شریف، در افغانستان اسیر و در نهایت کشته شد.
در روز بیست و چهارم مرداد، سران سه قوه که اکبر هاشمی به عنوان رییس مجمع تشخیص مصلحت در آن حاضر میشد، تشکیل جلسه دادند: «درباره افغانستان بحث کردیم. شورای عالی امنیت ملی سردرگم است و طرحی ندارد. راهنماییهایی بر اساس تجربه جنگ کردم.»
اما دو روز بعد، دیداری با «قاسم سلیمانی»، فرمانده نیروی قدس، شعبه برون مرزی سپاه پاسداران که بعدها کشته شد، داشته است که جزییات جالبی دارد: «سردار سلیمانی آمد و گزارش وضع افغانستان را داد. تا روز قبل از سقوط مزارشریف، در آن جا بوده و با دید خوب نظامی که دارد، بهترین تحلیل را از وضع افغانستان ارایه داد. از روی کالک و نقشهها، محورهای پیشرفت طالبان و عقبنشینی جبهه متحد را توضیح داد و گفت جبهه متحد به خاطر اختلافات دفاع نکرده و فقط آقای عبدالرشید دوستم دو هفتهای دفاع کرده است. در مزار شریف اصلا دفاع موثری نشده با این که نیروهای زیادی از محمد محقق و کریم خلیلی بودهاند.»
هر دو این افراد بعدها در دولت «محمد اشرف غنی»، رییس جمهوری افغانستان که مرداد ۱۴۰۰ ارگ ریاست جمهوری را ترک و زمینه سقوط کامل افغانستان را فراهم کرد، دارای سمت ارشد دولتی شدند.
در دیدار سلیمانی و هاشمی، جزییاتی از طرح اقدام نظامی ایران هم مورد بحث قرار گرفته بود: «طرحی برای اعاده وضع سابق ارایه شد به این صورت که نیروهای ایران هرات را تصرف کنند و با توجه طالبان به هرات، احمد شاه مسعود کابل را تصرف کند و با الحاق نیروهای مسعود به خلیلی و اتصال به جبهه هرات به کابل، هرات را هم تحویل بگیرند و نیروهای ما را برگردانند. رهبری اصل طرح را پذیرفتهاند، مشروط به زمان محدود ۴۸ ساعت و اطمینان از امکان تحویل به خود افغانها. من اشکالات طرح را تذکر دادم، قرار شد برای مذاکره با احمد شاه مسعود، سفری به فیضآباد برود.»
دو روز پس از توضیح سلیمانی برای طرح نظامی خود در افغانستان، سرلشکر پاسدار «محسن رضایی»، فرمانده پیشین سپاه و دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام هم طرحی برای حمله به هاشمی میدهد اما او در خاطراتش نوشته است: «طرحی را که درباره دخالت نظامی در افغانستان ارایه داد، نپسندیدم و گفتم به رهبر بدهد، من مسوولیتی در این جهت ندارم. اظهارات سردار سلیمانی را برایش گفتم.» (۲۷ مرداد)
ملاقات دیگری بین هاشمی رفسنجانی و علی لاریجانی در روز ۲۸ مرداد انجام شده است که در آن، لاریجانی از بلاتکلیفی شورای عالی امنیت ملی خبر میدهد: «آقای لاریجانی آمد و از این که در شورای عالی امنیت ملی در مورد افغانستان به تصمیمی نرسیدهاند، شکایت داشت. با شرط هایی که رهبری برای اقدام نظامی گذاشتهاند، عملا دخالت نظامی مقدور نیست. آقای علیاصغر حجازی از مشهد اطلاع داد که یک نفر از ۱۱ دیپلمات ایرانی در مزارشریف موفق به فرار شده و گفته است که بقیه افراد توسط طالبان شهید شدهاند. ساعاتی بعد آقای بروجردی تلفنی اطلاع داد که وزارت اطلاعات این خبر را قبول ندارد و میگوید زنده هستند. گفت به درخواست وزارت امور خارجه و رییس جمهوری، از سمت نماینده ویژه استعفا داده و ناراحت است که این اقدام به معنی مقصر بودن او در مساله افغانستان تفسیر میشود.»
سال های بعد، خانواده کشته شدگان در مزارشریف اعلام کردند که از جمله دیپلماتها معتقد به خطر جدی در مزارشریف بودهاند اما علاءالدین بروجردی به اجبار آنها را به افغانستان اعزام میکند.
به نوشته هاشمی، روز ۳۱ مرداد، در جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام، «میرحسین موسوی» که آن زمان عضو این نهاد بود، گفته بود: «قرائن نشان میدهند طالبان وابسته به امریکا هستند...و آقای خاتمی رییس جمهوری از نداشتن اطلاعات در مورد افغانستان گفت که نوعی تعرض به وزارت اطلاعات هم بود.»
هاشمی در یادداشت اول شهریور خود نوشته است که حجازی از اعضای دفتر آیتالله خامنهای به او اطلاع می دهد که او فردا از مشهد به تهران باز میگردد و برای ساعت ۱۲ و ۱۵ دقیقه ظهر وقت ملاقات گذاشته میشود: «تا ساعت ۱۱ و نیم در دفتر مطالعه کردم و بعد به دفتر رهبری رفتم برای ملاقات ایشان. ساعت ۱۲ از مشهد آمده بودند. حالشان هنوز طبیعی نیست. گفتند بعد از سفر به تهران، دوباره دچار نوسان شدهاند... مساله افغانستان مطرح شد. ایشان با ورود و اقدام نظامی ایران در افغانستان موافق نیستند و دو شرطی که کردهاند، تقریبا تعلیق به محال است؛ گرفتن هدف و تحویل دادن آن به گروهی از افغان که قدرت حفظ آن را داشته باشند و مراجعت نیروها ظرف ۴۸ ساعت. چون قابل اجرا نیست، نیروها از اقدام نظامی منصرف شدهاند ولی دستور گرفتهاند که حدود شش لشکر از ارتش و سپاه را برای جلوگیری از شرارت طالبان و آمادگی برای اقدام احتمالی در مرز مستقر کنند.»
هاشمی در این روز از آیتالله خامنهای میشنود که نیروهای نظامی دستور گرفتهاند که طرحی برای گروگانگیری از افراد مهم طالبان با هدف آزاد کردن ماموران ایرانی آماده کنند که تصور میشد هنوز زندهاند.
«حسن روحانی»، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی روز سوم شهریور اطلاع میدهد که حدود ۱۰۰ نفر از اسرای پاکستانی که در دست احمد شاه مسعود بودند، برای مبادله با اسرای ایرانی در دست طالبان، به ایران منتقل شدهاند. هاشمی در این روز نوشت: «با توجه به این که نوعا طلبههای جوانی هستند، مصلحت نیست که مطرح شود در ایران هستند. قبلا گفته شده بود که افسران پاکستانی هستند.»
هاشمی در دست نوشته دهم شهریور، از قول حسن روحانی خبر داد که طالبان در مقر نظامی ایران در خراسان دستگاه شنود گذاشته بودند و در افغانستان مکالمات آنها را میشنیده و از اسرار نظامی جمهوری اسلامی مطلع شدهاند.
در این روز، هاشمی و روحانی درباره واکنش مناسب جمهوری اسلامی به پیشنهاد «ملامحمد عمر»، رهبر وقت طالبان برای دخالت سازمان ملل با هدف روشن شدن سرنوشت ماموران ایرانی در مزارشریف با هم مشورت کردهاند در حالی که از لابه لای دست نوشتههای او پیدا است که درباره کشته شدن این افراد تردید زیادی باقی نمانده است.
در حالی که شورای عالی امنیت ملی نمیتوانسته است به شرط آیتالله خامنهای برای اقدام نظامی عمل کند، مقامهای سیاسی به طور مرتب در دیدار با هاشمی، یکدیگر را متهم به اقدامات منجر به کشته شدن ماموران میکردند: «آقای بروجردی آمد. از وضع انفعالی وزارت خارجه و شورای عالی امنیت ملی و عدم آمادگی ستاد کل نیروهای مسلح در اقدام مناسب انتقاد داشت و گفت دستور صریح آقای کمال خرازی، وزیر خارجه بود که دیپلماتها در مزارشریف بمانند و اکنون رسانهها از او انتقاد میکنند که چرا ماندهاند.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر