کتاب خاطرات «اکبر هاشمی رفسنجانی» از روزهای سال ۱۳۷۷ با نام «درجستجوی مصلحت» در ۸۴۰ صفحه منتشر شده است. سال ۷۷ اولین سالی پس از دو دوره ریاستجمهوری است که هاشمی رفسنجانی در منصب بالاترین مقام اجرایی جمهوری اسلامی قرار نداشته، اما همچنان معتمد آیتالله «علی خامنهای» باقی مانده و سنگ صبور «محمد خاتمی» رییسجمهور وقت در یکی از بحرانیترین سالهای حیات جمهوری اسلامی بوده است. این گزارش روایتی است از مهمترین رویدادهای آن زمان از دستگیری «کرباسچی» تا ماجرای قتلهای زنجیرهای و البته اختلاف نظرهای علی خامنهای با رییسجمهور، «محمد خاتمی».
***
هاشمی در یادداشتهای این سال، صحنه سیاسی ایران را از فاصلهای نزدیک اما به دور از مسئولیت اجرایی دیده و روایت ملاقاتها و برداشتهای خود از عملکرد آیتالله خامنهای از مهمترین بخشهای آن است: «در صحبتهای دیروز رهبری در مشهد باز هم به طرفداران مذاکره و ارتباط با آمریکا حمله شده که به مخالفت با دولت تفسیر شده است.» (دوم فروردین در کیش)
اصلیترین و پُرتکرارترین موضوعاتی که در خاطرات این سال در نوشتههای هاشمی بازتاب دارد، دلخوری و کلافگی تا مرز پشیمانی خاتمی از شرکت در انتخابات ریاستجمهوری است که شروع آن دستگیری «غلامحسین کرباسچی»، شهردار وقت تهران و سپس استیضاح «عبدالله نوری» وزیر کشور و همراهی خامنهای با برکناری وی توسط مجلس پنجم و زیر فشار گذاشتن سیاستهای فرهنگی دولت از طریق تذکرهای پی در پی به «عطاالله مهاجرانی» وزیر وقت ارشاد است.
یکی از انتقادات آیتالله خامنهای در این سال به وزیر ارشاد اجازه برگزاری نشست علنی به کانون نویسندگان ایران و اهدای جایزه به «احمد محمود» است؛ اما تقریبا کل سال تحت تاثیر دو واقعه طی شده که یکی از آنها دستگیری شهردار وقت تهران بوده است:
«اخوی محمد (معاون اجرایی رییسجمهور) آمد. در مورد سرنوشت آقای کرباسچی انتقاد داشت ... از مشکلات دولت گفت که آقای خاتمی را کلافه کرده به طوری که روز یکشنبه پس از ملاقات با رهبری و عدم نتیجه به هیات دولت گزارش داده و گریه افتاده و مدتی گریه کرده و نیز در جلسه شورای اقتصاد هم تعادل از دست داده و بر سر وزرا فریاد کشیده است. این را از طریق آقای (اسحاق) جهانگیری (وزیر معادن و فلزات) هم شنیده بودم.» (چهارشنبه ۲۶ فروردین)
از نکات مهم خاطرات سال ۷۷ ابراز نگرانی سیاستمداران مختلف نزد هاشمی از تقلیل جایگاه ولایت فقیه و موقعیت آیتالله خامنهای در جامعه است که تضاد آشکار رویکرد وی با محمد خاتمی در نحوه اداره کشور موجب آن بوده است: «شب حسن آقای خمینی آمد؛ وضع حوزه قم را تعریف کرد و گفت موقعیت رهبری نزد بعضی در قم خوب نیست.»
هاشمی رفسنجانی در خاطرات سال ۷۶ خود که از اواخر آن بحث تعقیب قضایی کرباسچی پیش آمده بود، از جلسهای با آیتالله خامنهای نوشته بود که طی آن رهبر جمهوری اسلامی گفته بود هنوز اجازه بازداشت شهردار را به قوه قضاییه نداده است. هاشمی در خاطرات ۷۷ هم از قول خاتمی نقل کرده است که خامنهای با دستگیری کرباسچی موافقت نداشته اما پس از بازداشت وی در فروردین ۷۷ موضوع را با «علی رازینی» رییس کل وقت دادگستری استان تهران در میان گذاشته و وی نقل کرده که آیتالله خامنهای اجازه این بازداشت را صادر کرده است.
بازداشت کرباسچی به نوشته هاشمی باعث دوری طرفداران خاتمی از خامنهای، دلسردی کارگزاران نظام و بدبینی به قوه قضاییه شده بود و به فاصله خاتمی با خامنهای دامن زده بود:
«آقای خاتمی ماجرای مذاکره با رهبری را گفت و خواست مشورت کند. برای ناهار به دفتر ایشان رفتم. گفت دیروز با دوستانش مشورت کرده و متن نامهای را تهیه کرده و شب که به دیدن رهبری رفته هرچه انتظار کشیده که رهبری مساله آزادی شهردار را مطرح کند، نکردهاند. به ناچار خودش مطرح کرده و سرانجام حدودی برای مضمون نامه مشخص شده که با آنچه نوشته تفاوت دارد و لذا آن را ارائه نکرده، امروز صبح نامهای تهیه کرده و ارسال داشته ولی رهبری آن را برگرداندهاند ... متن جدید را آماده کرده بود و نظرات اصلاحی دادم بنا شد عصر ارسال کند. احتمال دارد این را هم نپذیرند چون محاکمه آقایان علی رازینی (رییس کل دادگستری استان تهران) و محمدرضا نقدی (رییس حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی که شهرداران وقت را بازجویی کرده بود) هم در آن خواسته شده است.» (۲۵ فروردین)
کمتر از یک هفته بعد هاشمی از قول برادرش که معاون اجرایی رییسجمهور بوده از تاثیر بازداشت کرباسچی بر فضای عمومی جامعه نوشته است: «اخوی محمد آمد. عصبانی است از رفتار قوه قضاییه در پرونده شهردار تهران و گفت باعث دوری بخشی از مردم از نظام شده و بد میگویند.» (دوم اردیبهشت)
هرچند کرباسچی در بهار ۷۷ موقتا از زندان آزاد شد؛ اما اختلافات خاتمی و خامنهای دیگر وارد مرحلهای شده بود که روابط آن دو را از قبل متفاوت میکرد. هاشمی در یادداشت خود از وقایع ۲۹ آذر نوشته است: «شب میهمان رهبری بودم ... درباره جلسه آقای خاتمی در دانشگاه شریف صحبت شد آیتالله خامنهای هم آن را مضر میدانند ولی گفتند از آقای خاتمی توقع نیست که با دانشجویان برخورد کنند. من گفتم اعتراضات به آقای خاتمی در حد اهانت و هتاکی رسیده و هنوز هم ادامه دارد.»
محمد خاتمی در روز ۱۶ آذر یعنی روز دانشجوی سال ۷۷ در دانشگاه صنعتی شریف سخنرانی کرد و به بخشی از انتقادهای اطرافیان آیتالله خامنهای درباره دولت خود پاسخ داد و از نظریات سیاسی برآمده از غرب برای اداره دولتها دفاع کرد. خاتمی در بخشی از این سخنرانی گفته بود: «همانطور که غربزدگی بد است، ضدیت با لیبرالیزم به نوعی فاشیزم دچار میشود.» در این مراسم دانشجویان سوالات خود را بدون اسم و با ذکر شماره میپرسیدند که بازتابی از نگرانیهای دانشجویان از تعقیبهای امنیتی و قضایی بود.
به غیر از روبهرو شدن رهبر و رییسجمهور در این سال بر سر مسائل مختلف خصوصا فضای کمسابقهای که برای فعالیت مطبوعات از سوی دولت ایجاد شده بود، موضوعی جنایی فضای کشور را برای ماهها بحرانی کرد و ابهام درباره سرنوشت عاملان و سرانجام آمران قتلها را کموبیش تا به امروز باقی نگه داشته است: «قتلهای زنجیرهای روشنفکران و سیاستمداران غیرخودی». ماجرا با قتل «محمدجعفر پوینده» (پژوهشگر و نویسنده)، «محمد مختاری» (نویسنده)، «پروانه اسکندری» و همسرش «داریوش فروهر»، رهبر حزب ملت ایران علنی شد؛ اما نویسندگان و روزنامههای هوادار دولت خاتمی آن را گستردهتر از اینها و دامنه آن را تا بیرون مرزهای ایران خواندند.
در نهایت زیر پیگیری خاتمی، وزارت اطلاعات در بیانیهای بیسابقه مسئولیت آن را پذیرفت و عاملان آن را «عوامل خودسر» در این وزارت خواند؛ اما در فاصله وقوع این قتل تا اطلاعیه وزارت اطلاعات، یادداشتهای هاشمی رویکرد تاکنون روایت نشده برخی از مقامهای عالی جمهوری اسلامی درباره این فاجعه را نشان میدهد.
در یادداشتهای روز یازده آذر از دیدار با رییسجمهور در دفتر وی نوشته است: «برای ناهار به دفتر آقای خاتمی رفتم. ساعتی در مورد مسائل مهم مذاکره کردیم. بسیار از حوادث اخیر ناراحت و کلافه است و گفت اگر میدانستم وضع چنین میشود، در انتخابات شرکت نمی کردم ... گروهی را مامور بررسی قتلها کرده و به وزارت اطلاعات بدبین است.»
یک ماه بعد در روز یکشنبه دوازدهم دی هاشمی از ملاقات «حسن روحانی»، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی خبر داده است: «دکتر روحانی آمد درباره مسائل قتلهای اخیر مذاکره شد. آقای خاتمی با ایشان هم مشورت کرده است. ایشان موافق نیست که خبر قاتل بودن افراد اطلاعاتی اعلام شود، گرچه تنبیه را قبول دارد.»
در شب سهشنبه همین هفته یعنی پانزدهم دی «علی لاریجانی» رییس سازمان صداوسیما به عنوان «کار فوری» به خانه هاشمی میرود: «گفت وزارت اطلاعات بیانیهای در مورد قتلهای اخیر داده و قتلهای زنجیرهای را به عهده افراد خودسر وزارت اطلاعات انداخته است. پیشنهاد اصلاحی داشت ... آقای لاریجانی را قانع کردم که این تغییر، هدف او را تامین نمیکند. آخر شب آقای خاتمی رییسجمهور تلفنی تماس گرفتند و گفتند آیتالله خامنهای پیشنهاد استعفای وزیر اطلاعات را نپذیرفتهاند، با فرض اینکه رییسجمهور در سه ماه قانونی وزارت را اداره کند.»
پخش برنامهای به نام «چراغ» از تلویزیون که در آن «روحالله حسینیان» از چهرههای امنیتی و مدیران قبلی وزارت اطلاعات اطرافیان خاتمی را به دست داشتن در قتلهای زنجیرهای متهم کرده بود، باعث دلخوری شدید رییسجمهور وقت شده بود؛ به نحوی که حتی از این وضع در حضور دیگران به خامنهای انتقاد کرده بود:
«ساعت سه و نیم (روز ۲۲ دی ماه) به دفتر رهبری رفتم. جمع زیادی از مسئولان کشور را به عنوان افطاری دعوت کرده بودند. آقای خاتمی صحبت کرد ... از برنامه چراغ دیشب و اظهارات آقای حسینیان با حضور رهبری به تلخی انتقاد کرد. با توجه به اینکه صداوسیما در اختیار رهبری است، حتما به ایشان هم برخورده است؛ ولی رهبری بعد از صحبت عکسالعمل نشان ندادند ... به رهبری گفته است که حداقل جبران این است که آقای لاریجانی عزل شود. انصافا ضربه محکمی است.»
هاشمی در خاطرات خود نوشته که پس از آنکه دستگیرشدگان عامل قتلهای زنجیرهای اعتراف کرده بودند که قتلها با اطلاع «قربانعلی دری نجف آبادی»، وزیر وقت اطلاعات بوده علیرغم تکذیب وی، محمد خاتمی به دنبال تغییر او و اداره سهماهه وزارت اطلاعات با هدف انجام تغییرات و اصلاحاتی در آن بوده تا دیگر قتلهای مشابهی تکرار نشود که در این کار ناکام ماند.
آیتالله خامنهای نه تنها با سرپرستی رییسجمهور در وزارت اطلاعات مخالفت کرد؛ بلکه حتی انجام قتلها را به عوامل خارجی نسبت میداد: «رهبری دیشب به من گفتند آقای محمد نیازی دادستان نظامی تهران و قاضی پرونده، کمکم به این نتیجه نزدیک میشود که تحریکات خارجی در کار است.» (۲۶ بهمن)
خاطرات سال ۱۳۷۷ هاشمی رفسنجانی بازتاب متفاوتی از شیوه اداره ایران و شروع شکافهای رو به تزاید در حاکمیت است که دامنه آن همچنان ادامه دارد. این کتاب هجدهمین جلد از خاطرات وی است و هجده جلد دیگر هم باقی مانده است. بر اساس سنتی که نویسنده به جا گذاشته، خانواده هاشمی نسخهای از کتاب را پیش از انتشار به دست آیتالله خامنهای میرسانند؛ اما به نوشته «محسن هاشمی» در مقدمه این کتاب، دستنویس خاطرات ۷۷ به دلیل شیوع ویروس کرونا به دفتر آیتالله خامنهای و نه شخص وی داده شده بود.
مطالب مرتبط:
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر