فرزانه بنکدار؛ شهروندخبرنگار
ایران را تمامی ایرانیان، فارغ از عقاید شخصی، دین یا مذهبشان ساختهاند. شهروندخبرنگاران «ایران وایر» در مجموعهای، چهرههای برجسته اقلیتهای دینی و مذهبی را معرفی میکنند. شما هم اگر با شخصیتهای برجسته اقلیتهای دینی آشنایی دارید یا داستان زندگی و خدمات آنها را میدانید، با ایمیل adyan@iranwire.com تماس بگیرید و روایت خود را با ما در میان بگذارید.
***
«عبدالعزیز ملازاده»، معروف به مولانا «عبدالعزيز»، از چهرههای مشهور اهل سنت در ایران، عضو مجلس خبرگان قانون اساسی و موسس «مدرسه دارالعلوم»، در سـال ۱۲۹۵ در روستای «دپكور» شهرستان «سرباز» واقع در جنوب شرقی استان سیستان و بلوچستان به دنيا آمد.
پدر مولانا عبدالعزیز، مولانا «ملازاده سربازی»، قاضیالقضات بلوچستان در زمان خود و اولین عالم تحصیلکرده و تأثیرگذار در منطقۀ سیستان و بلوچستان بود. او تحصیلات خود را در پاکستان به اتمام رساند و در همه علوم، به ویژه در فقه و فتوا سرآمد بود.
مادر مولانا عبدالعزيز نیز «بیبیگل» نام داشت که به سبب رسیدگی به فقرا، به او لقب «امالمساکین» داده بودند. در طب و درمان هم آگاهی داشت و بسیاری از زنان برای معالجه نزد او میرفتند.
مولانا عبدالعزيز قرائت قرآن و مسايل اوليه فقه را در حضور پدرش فرا گرفت . برای يادگيری قرآن چندين ماه به روستای «مچان»، نزد آخوند ملا «عطا محمد سلامی» میرفت و از آن جايی كه پدر وی قاضی منطقه بود و موضوعات فقهی از اهميت خاصی برخوردار بودند، پدرش وی را جهت فراگيری مسايل فقهی و ديگر رشتهها تشويق میكرد. حتی كتاب «كنزالدقايق» كه از مراجع فقهی مذهب «احناف» است را نيز در همين دوران حفظ کرد.
مولانا عبدالعزيز برای كسب علوم به پاكستان رفت و به مدت يك سال در «مدرسه مظهر العلوم» شهر كراچی به تحصیل پرداخت. پس از آن به «مدرسه فتح پوری» هند رفت و دو سال در آنجا تحصيل کرد. «دارالعلوم ديوبند» كه از مراكز مهم آن زمان بود، مولانا را بر آن داشت تا به اين مركز برود و شش ماه را در آنجا بماند. پس از آن مولانا به «مدرسه امينيه» دهلی رفت كه توسط «مفتی» بزرگ هند، مولانا «كفايت الله» تأسيس شده بود و تا آخرين سال تحصيل، يعنی «دوره حديث» در آنجا بود و علاوه بر استفاده از محيط علمی، به فضای سياسی و فرهنگی آن زمان نیز اشراف پیدا کرد.
مفتی كفايتاالله به دليل توانايی مولانا در مسايل فقهی، به وی لقب «مفتی ديار بلوچستان» داده بود.
مولانا عبدالعزيز در سال ۱۳۲۵، بعد از اتمام تحصیلات خود به سیستان و بلوچستان برگشت و به تعلیم مشغول شد.
او در سال ۱۳۲۸ برای حج عازم عربستان شد و مدتی در آنجا ماند. به همین خاطر، به یکی از مدارس آنجا به نام «صولتیه» که توسط مولانا «رحمتالله کیرانوی» هندی و با حمایت زنی به نام «صولتالنساء» ساخته شده بود، رفت و درخواست اقامت و تحصیل کرد که شیخ «سلیم»، مدیر مدرسه به توان و علم مولانا پی برد و از وی درخواست تدریس کرد. مولانا هم به مدت یک سال و نیم مشغول تدریس بود اما پدر ش از آنجا که میدانست سیستان و بلوچستان نیاز بیشتری به فعالیت و تبلیغ و تدریس دارد، طی نامهای از او خواست هرچه سریعتر به منطقه برگردد. وی علیرغم اصرار مدیر مدرسه بر ماندن، عذرخواهی کرد و به سیستان و بلوچستان برگشت.
مولانا عبدالعزیز بعد از بازگشت از عربستان، در روستای «حیط» مدرسهای داير کرد و بعدها كه برای مدتی در روستای دپكور مقيم شد، طلبههایی به صورت سيار همراه وی بودند كه مسايل فقهی را میآموختند اما مدرسهای مستقل وجود نداشت . برای همین مولانا عبدالعزيز در سال ۱۳۳۰ شمسی مدرسهای را در دپكور تاسيس کرد كه بعدها نامش را «مدرسه علوم دينی عزيزيه» گذاشت.
مولانا عبدالعزیز در سال ۱۳۳۴ در زاهدان ساکن شد و به پروندههای اختلافات در مسایل فقهی اهل سنت مثل طلاق، ازدواج و غیره مشغول شد. در این بین نیز امامت «مسجد نور» و امامت نماز عصر و مغرب «مسجد جامع قدیم» (عزیزی) را بر عهده گرفت.
او با فوت «قاضی شاه محمد» در سال ۱۳۴۰، به عنوان امام جمعه رسمی شهر زاهدان انتخاب شد.
حوزۀ علمیۀ دارالعلوم كه امروز به عنوان بزرگترين مدرسه دينی اهل سنت ايران مطرح است، در سال ۱۳۴۹ توسط او تاسیس شد و بعد از چند سال، مولانا ساخت «مسجد مکی» را شروع کرد که کار ساختمانی آن اواخر سال ۱۳۵۷ به اتمام رسید. همچنین «مسجد مدنی» واقع در خیابان «مدنی» در سال ۱۳۵۶ توسط مولانا تأسیس شد.
مدارك تحصيلی مولانا در تاريخ ۱۳۳۵ در «شورای عالی» وزارت فرهنگ تهران در سطح «افتا» تشخيص داده شد . مولانا برای تربيت دينی نسل جوان از مسوولان وقت درخواست كرد دبيرستانی كه در آن توجه بيشتر به مسايل دينی و فقهی بشود، برای اهل سنت سیستان و بلوچستان در نظر بگيرند . پس از نامهنگاریهای فراوان، در سال ۱۳۳۹ دبيرستانی به نام «معقول و منقول» راه اندازی شد. در سال ۱۳۴۸، بعد از انحلال دبیرستان معقول و منقول، مولانا عبدالعزیز برای رشد دینی دانشآموزان و طلاب اهل سنت توانست مجوز یک مدرسه دینی را با ویژگیهای خاص بگیرد و در داخل مسجد جامع قدیم (عزیزی) مدرسه را راهاندازی کند که آن را «مدرسۀ اوقاف» میگفتند. این مدرسه هم بعد از یک سال و نیم فعالیت تعطیل شد.
در اواخر حکومت پهلوی و تغییر شرايط ايران، علمای سیستان و بلوچستان گردهم آمدند و تصميم گرفتند در قالب يك حزب و تجمع نظام يافته، فعاليت اسلامی و اسلام خواهی خود را اعلام کنند و متناسب با مقتضيات منطقه تصميم بگيرند. اوایل انقلاب بود كه موجويت «حزب اتحاد المسلمين» به رهبری مولانا عبدالعزيز رسماً اعلام شد و اهداف آن، ترويج دين مبين اسلام، تحكيم وحدت ملی و ترويج آزادی، برابری و برادری مطابق مقررات اسلامی، مبارزه با فساد اخلاقی، اجتماعی و سياسی، آزادی قلم، بيان و احساسات بر مبنای قوانين اسلامی، احترام و حفظ زبان و فرهنگ مردم منطقه و ... بود. مولانا از انقلاب حمايت میکرد و از مردم میخواست در رفراندوم سال ۱۳۵۸ به نفع جمهوری اسلامی رأی دهند .
اهل سنت سیستان و بلوچستان و ايران از همان ابتدای انقلاب خواستار مشاركت فقهای اهل سنت در تدوين قانون اساسی بودند. بر اين اساس، مولانا عبدالعزيز و «حميدالله ميرمرادزهی»، كانديداهای حزب اتحاد المسلمين به نمايندگی از مردم سیستان و بلوچستان در انتخابات سال ۱۳۵۸ به مجلس خبرگان قانون گذاری راه يافتند . حضور فعال مولانا و دفاع از مواضع اهل سنت، وی را بيش از پيش در ميان مردم مشهور کرد. مولانا در مورد چندين اصل از قانون اساسی اعتراضاتی مطرح كرد. مهمترين اعتراض مولانا بر اصل دوازدهم قانون اساسی بود كه مذهب رسمی ايران را «جعفری اثناعشری» تعريف میكرد .
از سایر فعالیتهای وی میتوان به این اشاره کرد که وی در سال ۱۳۳۸ با دعوت مسوولان راديو زاهدان، بخش مذهبی راديو بلوچی زاهدان را بر عهده گرفت و مسايل دينی، اخلاقی و احكام فقهی را بـه زبان بلوچی بيان میکرد. کتابی با عنوان «فقه حنفی» نوشته مولانا عبدالعزیز است.
مولانا دارای دو همسر و ۱۷ فرزند بود. برادر او، «عبدالرحیم ملازاده»، مدیریت «شبکه توحید» را بر عهده داشت. وی پدر زن مولوی «عبدالحمید»، امام جمعه زاهدان و مدیر فعلی دارالعلوم زاهدان یا مدرسه علوم دینی مکی است.
مولانا عبدالعزیز در روزهای پایانی عمر برای انجام دیالیز ساکن مشهد شد و در ۲۱ مرداد سال ۱۳۶۶ در همان شهر درگذشت. پس از درگذشت، جسد وی طبق وصيتش در روستای حيط به خاك سپرده شد
از همین سری بخوانید
ساتنیک آقابابیان، خواننده اپرا و بازیگر ارمنی ایرانی
سرژ آواکیان، گرافیست برجسته ارمنی ایرانی
سلیمان حییم؛ مترجم و فرهنگنویس یهودی ایرانی
دکتر جمالالدین مستقيمى؛ پزشک بهایی که پدر آناتومی ایران لقب گرفت
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر