«چوپان دروغگو» مرد جوان گلهداری بود که هر از گاهی برای جلب توجه مردم را به بازی میگرفت و به ناگهان فریاد میزد که گرگی به گلهاش زده است. مردم هم به کمک میشتافتند تا شاید نجاتی در کار باشد. اما او آن قدر دروغ گفت و آن قدر مردم در پی هیچ دویدند که وقتی گرگ واقعی به گله زد، کسی حرف او را باور نکرد.
به نظر میرسد حکایت این دوره از انتخابات ریاستجمهوری در ایران هم ناباوری مردم در وعدههای به انجام نرسیده کاندیداهای انتخابات است که هر چهار سال میآیند و طی چند هفته خبر از تواناییشان در ایجاد تغییر میدهند و به محض نشستن بر مسند قدرت مقابل رهبر جمهوری اسلامی و دستورات و تصمیمگیریهایش دم از ناتوانی میزنند و این مردم ایران هستند که زیر بار فشارهای اقتصادی، انسداد سیاسی، ممنوعیت فعالیت جامعه مدنی و سرکوب رسانهها و رسانهایها هر بار ناامیدتر میشوند؛ آن هم پس از عبور از آبان ۱۳۹۸ که طی سه روز قطع کردن اینترنت توسط دولتی که خود را «تدبیر و امید» میخواند، صدها نفر با گلوله به قتل رسیدند و دو ماه بعد مسافران هواپیمای اوکراینی با موشک سپاه کشته شدند.
به نظر میرسد شمار آنهایی که در این دوره از انتخابات حاضر به مشارکت نیستند، بیشتر از سابق شده است. برخی از چهرههای سیاسی که همچنان خود را امیدوار میدانستند، در شبکههای اجتماعیشان نوشتهاند که رای نمیدهند و گروهی دیگر هم در تلاش هستند تا بتوانند رایهای خاکستری یعنی مرددان شرکت یا عدم شرکت را به سمت مشارکت جلب کنند.
در این میان یک استفتا از «علی خامنهای»، رهبر جمهوری اسلامی، و ثبتنام یک زن برای کاندیداتوری در انتخابات ریاستجمهوری، گمانهزنیهایی پیرامون استفاده از زنان را در جلب نظر رایهای خاکستری مطرح کرده است؛ دروغی دیگر یا ایجاد تغییر؟
***
از علی خامنهای پرسیدهاند که آیا زنان که طبق احکام شرعی نمیتوانند بدون اجازه همسرانشان از خانه خارج شوند، میتوانند بدون مجوز آنها در انتخابات شرکت کنند؟ پاسخ رهبر جمهوری اسلامی چند کلمه است: «شرکت در انتخابات منوط به اذن شوهر نیست.»
او در انتخابات پیشین هم به چنین سوالی همین جواب را داده و در عین حال گفته بود: «انتخابات واجب عینی است»؛ یعنی همه واجدان شرایط موظف به شرکت در انتخابات هستند.
در هفته گذشته بارها این اظهار نظر رهبر جمهوری اسلامی در شبکههای اجتماعی مطرح شد؛ آن هم با تکیه بر انواع خشونت علیه زنان در ساختار حاکم بر ایران. طبق نظر رهبر این نظام و همین طور احکام فقهی و شرعی که مدام توسط منصوبان او در رسانهها و از تریبونهای روحانیون تبلیغ میشوند، زنان حتی برای بیرون رفتن از خانه هم نیاز به اجازه همسر دارند. قوانین جمهوری اسلامی هم که برگرفته از فقه شیعه است، محدودیتها و ممنوعیتهایی مثل اخذ پاسپورت به اذن شوهر و نداشتن حق طلاق را مطرح میکنند. در نمونههای دیگری که قانون هم نیست، اما اجرایی میشوند، میتوان به ممنوعیت ورود زنان به استادیومهای ورزشی اشاره کرد.
البته نظر رهبر جمهوری اسلامی در خصوص زنان را میتوان در اظهاراتش و سیاستهای کلی نظام جمهوری اسلامی هم پیگیری کرد: زنی که «ریحانه» است و وظیفهاش در همراهی همسر و مدام زاییدن تعریف میشود. سیاست افزایش جمعیت جمهوری اسلامی و تدوین لوایح و طرحها و قانونی شدن چنین سیاستهایی، تاکید و تبلیغ و تحمیل همین رویکرد به زنان ایران است؛ مردانشان را همراهی کنند، بزایند و بر «امت شیعه» بیفزایند.
در این میان آن هم بعد از ۴۳ سال حکومت جمهوری اسلامی که زنان حق رئیسجمهور شدن ندارند، درست زمانی که مشارکت عمومی برای شرکت در انتخابات ۱۴۰۰ پایین آمده است، انگار که ریسمان تازهای برای چنگ زدن یافت شده باشد؛ زنی برای انتخابات ریاستجمهوری ثبتنام کرد که میگوید در لیست تایید صلاحیتشدههای شورای نگهبان قرار خواهد گرفت.
«زهرا شجاعی» در دوره ریاستجمهوری «محمد خاتمی» که به دوران اصلاحات معروف است، ریاست مرکز امور مشارکت زنان را بر عهده داشت. نام این مرکز پس از روی کار آمدن اصولگرایان در دوره ریاستجمهوری «محمد احمدینژاد» تغییر کرد، «مشارکت» از آن حذف و «خانواده» بر آن اضافه شد: «مرکز امور زنان و خانواده» و بعدتر در سال ۱۳۹۲ با حکم دولت به «معاونت» ارتقا پیدا کرد.
شجاعی پس از ثبتنام چندین بار در پاسخ به خبرگزاریهای داخل ایران گفت که میخواهد تکلیف کلمه «رجل سیاسی» را در قانون اساسی مشخص کند که واجدین شرایط کاندیداتوری انتخابات ریاستجمهوری را توصیف میکند؛ موضوعی که سالهاست محل مناقشه قرار دارد و سد محکمی برای جلوگیری از کسب مسند ریاستجمهوری برای زنان به شمار میرود. البته پیش از شجاعی، «اعظم طالقانی»، از چهرههای سیاسی ایران که در دوره اول «مجلس شورای اسلامی» نماینده تهران بود و در سال ۱۳۷۱ «جامعه زنان انقلاب اسلامی» را تاسیس کرد، تا پیش از مرگ با ثبتنام در انتخابات ریاستجمهوری میخواست همین تکلیف را روشن کند.
اصل ۱۱۵ قانون اساسی مقرر میدارد که رئیسجمهور باید از میان «رجال» مذهبی و سیاسی انتخاب شود.
اما آیا شورای نگهبان زهرا شجاعی را تایید صلاحیت میکند؟ اگر این اتفاق بیفتد، آیا او میتواند در چنین تغییر بزرگی در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی مشارکت عمومی و رایهای خاکستری را جلب کند؟
شجاعی در جلسهای که در شبکه اجتماعی «کلابهاوس» برگزار شده بود، بدون آن که برنامهای مدون برای دوره ریاستجمهوری خود ارائه کند، در حالی که معتقد است شورای نگهبان دلیلی برای رد صلاحیت او ندارد، اعلام کرد نامش در میان چهل کاندیدای نهایی شورای نگهبان است که شرایط کلی داوطلبی را احراز کردهاند. او همچنین گفت که ضرورتی برای وزارت زنان نمیبیند، چون مهمترین دشواری آن گرفتن رای اعتماد از مجلس شورای اسلامی خواهد بود.
همین یک پاراگراف میتواند تصویر گذرایی از مشارکت سیاسی زنان و اولویت مسائل آنها در ساختار جمهوری اسلامی هم باشد.
زهرا شجاعی اگر توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شود، اتفاق تازهای نیفتاده است و مثل همه این چهار دهه فقها زنان را فاقد صلاحیت برای کاندیداتوری دانستهاند. اما اگر تایید صلاحیت شود چطور؟
«آسیه امینی»، روزنامهنگار و کنشگر حقوق بشر، در گفتوگو با «ایرانوایر» میگوید که نه تنها تایید صلاحیت زهرا شجاعی، بلکه اگر «فائزه هاشمی» هم صلاحیتش تایید شود، مردم را به پای صندوقهای رای نخواهد کشید: «من باور ندارم که بخشی از مردم دوباره رای بدهند. دلیل آن هم مشخص است. انسانها با امید زنده هستند و برای زندگی بهتر تلاش میکنند. اما آن قدر لایههای شکست اجتماعی و سیاسی در جامعه ایران تلنبار شده که نای نفس کشیدن زیر این تلنبار ناامیدی، شکست، بیاعتمادی و دروغ وجود ندارد. هیچ چشمانداز روشنی در این ساختار قدرت نیست. تلاشهای اینچنینی مثل عبور زنان از سد شورای نگهبان یا تغییر معنای "رجل سیاسی" یعنی ماست سفید را نبینید و تصویری را که از ماست سیاه میدهند، باور کنید. واقعیتی که مردم در ۴۳ سال گذشته تجربه کردهاند، همان واقعیت ماست سفید است و این تلاشها برای مجاب کردن مردم به رای دادن همان ماجرای "چوپان دروغگو" است.»
به عقیده این روزنامهنگار چنین تلاشهایی که او آن را نمونهای از حکایت چوپان دروغگو میخواند، ممکن است حتی نتیجه بدتری هم به همراه داشته باشند: «این بیاعتمادی و فروپاشیدگی اجتماعی صرفا مسئله رای دادن و انتخاب یک رئیسجمهور نیست، بلکه گرگی است که به گله ما زده. ما از بس دروغ شنیدهایم، دورویی و ریا دیدهایم که از درون پاشیده شدهایم و به هیچ کس اعتماد نداریم.»
ادعاهای انتخاباتی برای آسیه امینی حکم «بلوف» را دارند که این بار قرار است از زنان به عنوان «ابزار سیاسی» بهره ببرند: «این که به زنان گفته شود شما برای رای دادن نیاز به اجازه همسرتان ندارید، سوء استفاده است؛ چرا که وقتی زنی اجازه ندارد از کشور خارج شود، حق طلاق ندارد، نمیتواند حضانت فرزندش را بر عهده بگیرد، برای اشتغال نیازمند مجوز شوهر است، طرح چنین پیشنهادی یعنی سوء استفاده به عنوان ابزار سیاسی که جمهوری اسلامی به آن نیاز دارد.»
از سوی دیگر زن به مثابه یک انسان در روش و گفتارهای علی خامنهای به باور این روزنانگار «یک نیمهانسان است که شخص دیگری باید برای او تصمیم بگیرد و ارزش او به مادر بودن و زاییدن و حتی بیشتر زاییدن است. ارزش زن در صحبتها و گفتارهای رهبر جمهوری اسلامی به مطیع و فرمانبر بودن است. چنین زنی اساسا چرا باید به شما گوش بدهد، وقتی انسان بودنش به رسمیت شناخته نمیشود. با توجه به این که میلیونها نفر از مردم ایران در بدترین شرایط سیاسی، اجتماعی، جنگ، تحریم و شکست اقتصادی تلاش کردند زندگی بهتری برای خودشان ایجاد کنند، اما همین را هم اجازه ندادند، در چنین ساختار قدرتی هر ادعایی بیشتر از بلوف نیست.»
او ساختار قدرت جمهوری اسلامی زیر نظر علی خامنهای و انتخابات ریاستجمهوری را معادلهای میداند که در آن هیچ مجهولی وجود ندارد: «این که زنها میتوانند رئیسجمهور و وزیر شوند مثل این میماند که شما در معادلهای که جوابش از پیش تعیین شده است، دائم میخواهید معلوم و مجهول کنید. در حالی که هیچ مجهولی در این معادله وجود ندارد و اساسا معادله نیست، بلکه اعدادش از پیش مشخص است، تمام حفرههای خالیاش معلوم است و قابل پیشبینی است که در پایان چه اتفاقی قرار است رخ دهد؛ آن اتفاق مشخصتر شدن شکافی است که بین مردم و حکومت ایران قرار دارد و آن قدر این شکاف بزرگ شده است که با وعده و وعید و باغ سبز پر نخواهد شد.»
آسیه امینی میگوید که دیگر حتی «بخش خاکستری» هم تکلیف خود را با رای دادن مشخص کرده است: «صدای واضح آنها از خیابانها تا شبکههای اجتماعی شنیده میشود و آن همین صدای واضح "رای نمیدهم" است.»
همان طور که آسیه امینی میگوید، زیر چتر انواع ممنوعیتها و محرومیتهای تحمیلی به جامعه زنان ایران، رویکرد علی خامنهای نسبت به مشارکت زنان در رایگیری بدون اخذ اجازه از همسر و کاندیداتوری زهرا شجاعی و عبور احتمالیاش از سد شورای نگهبان تغییری در وضعیت سراسر تبعیضآمیز علیه زنان ایران ایجاد نمیکند. بلکه این بار چوپان دروغگو در حالی میخواهد آخرین فریاد خود را بلندتر از قبل سر دهد که کسی باورش نمیکند، حتی بسیاری از درون حاکمیت و نیروهای نزدیک به آن که اعلام کردهاند: «رای نمیدهم.»
مطالب مرتبط:
یک هفته با خامنهای؛ زنان وسیلهای برای لشکرکشی شیعه و مبارزه با دشمن
چهره تکراری یا نامزد اجارهای؛ اصلاحطلبان و مشکل نامزد حداکثری
مشارکت کم، نتیجه مطمئن؛ تغییر اولویت حامیان رهبر در انتخابات
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر