«علی خامنهای» در پانزدهم بهمن ۱۳۹۹، مصادف با تولد «فاطمه زهرا»، دختر پیامبر اسلام که در ایران «روز زن» و «روز مادر» خوانده میشود، به مانند چهار دهه حکومت جمهوری اسلامی، باز هم بر ارزشهایی تاکید کرد که به باور او، باید زنان ایرانی و مسلمان برخوردار باشند.
جمهوری اسلامی فاطمه زهرا را الگوی زنان مسلمان میداند. اما طبق روایتهای شیعیان، هر آن چه ۱۴ قرن پیش در خانهداری، فرزندآوری و تربیت فرزندان بر فاطمه زهرا گذشته است، زیرسایه و تحت سلطه مردان خلاصه میشود.
آیتالله خامنهای این بار هم از مداحان یا همان «سربازان رهبر» که مروج ایدئولوژیهای او و جمهوری اسلامی هستند، خواست که این به اصطلاح ارزشها را تبلیغ کنند؛ ارزشهایی که زنان را ابزار «لشکرکشی شیعه» و «مقابله با دشمن» معرفی میکنند و مورد استفاده قرار میدهند.
***
خامنهای در اظهارات اخیر خود با تکرار بیانات قبلی درباره نقش زن در جامعه ایران و مسلمان، زن مورد نظر خود، جمهوری اسلامی و اسلام را معرفی کرد؛ همانی که باید «نیازهای حیاتی» امروز و فردای ایران را برآورده کند، فرزند بیاورد و بههنگام ازدواج کند. هنگام این ازدواج را میتوان در آخرین تحلیل آماری که مرکز آمار ایران منتشر کرده است، مشاهده کرد؛ هر شبانهروز ۱۰۰ کودک در ایران «کودکهمسر» میشوند.
همزمان با این اظهارات، سایت رسمی رهبر جمهوری اسلامی و شبکههای اجتماعی او به انتشار پوستر، ویدیو و سخنان سابق وی در خصوص نقش «مادری» و «همسری» زنان پرداختند. در این مطالب، خامنهای با الگو قرار دادن دختر پیامبر اسلام، او را همسری معرفی کرده است که شوهرش («علی»، امام اول شیعیان) را که به گفته او، همیشه در جبهه و میدانهای جنگ بود، یاری میکرد، دختر کارگشای پدرش بود و مادر امامان شیعه.
فاطمه زهرا برای او و باورهای شیعیان، زنی در خدمت مردان خانواده پیامبر اسلام و امامان شیعه بوده و همین کافی است تا در تبلیغات الگوی زنان ایرانی و مسلمان شناخته شود.
شماره ۲۷۳ هفتهنامه «خط حزبالله»، بولتن دفتر علی خامنهای که در مساجد، نمازهای جمعه و پایگاههای بسیج توزیع میشود نیز یک صفحه کامل به اظهارات سابق رهبر انقلاب درباره زنان و نقش آنها در جامعه ایران و مسلمان پرداخت؛ آنهم با تیتر «زنی که اسلام میخواهد بسازد».
از اظهارات خامنهای در سال ۱۳۶۸ شروع کنیم؛ همان زمان که رهبری جمهوری اسلامی را در اختیار او قرار دادند. دی ۱۳۶۸، او زن مورد اشاره خود را این گونه معرفی کرد: «در اختلاط و معاشرت با مرد قاطی نمیشود و خود را وسیلهای برای جلب چشم مرد نمیداند. زنی که شأنش را عزیزتر از این میشمارد که خود را عریان کند و با صورت و موی و بدن خود، چشم روندگان را به سمت خویش جلب کند و هوس آنها را اشباع نماید.»
در همان سخنرانی، خامنهای الگوی زنی که اسلام میخواهد بسازد را زنی خوانده بود که با «فداکاری»، «سخنوری»، «شوهرداری»، «مادری» و «همسری»، در عرصههای مختلف حضور دارد.
سال ۱۳۷۱، بلندتر شدن صدای زنان علیه تبعیضهای جنسیتی سیستماتیک جمهوری اسلامی و اعتراضهایی رساتر به حجاب اجباری پس از گذر از اولین دهه حکومت، اصرار کرده بود: « ]نگویید[ با حفظ حجاب و عفت با خانهداری و تربیت فرزند، انسان نمیتواند کسب علم کند.»
او مثل قبل، «شوهرداری» را هم به عنوان ارزش برای زنان، ضمیمه اظهاراتش کرده بود. چهار سال بعد، اسفند ۱۳۷۵ باز هم تاکید کرد که زنان نباید شوهرداری و تربیت فرزندان را به خاطر تحصیل و حضور در عرصههای مختلف رها کنند. او در همین سخنرانی گفته بود که اسلام به خاطر «ترکیب جسمانی» زنان اجازه نمیدهد که نیمی از جمعیت ایران در برخی حوزهها فعالیت کنند و آن را معطوف به اختلاط زن و مرد دانسته بود.
نمونههای این اظهارات را طی سالهای رهبری خامنهای بر جمهوری اسلامی، بارها میتوان خواند و مشاهده کرد. البته او با در اختیار داشتن تمامی منابعی که وظیفه تولید ارزش مورد نظر نظام جمهوری اسلامی را دارند، مثل صداوسیما، تریبونهای نماز جمعه، دانشگاهها و مدارس، تمامی این ایدئولوژیهای خود را درباره زنان تبلیغ کرده است. نقش زن وابسته به مردان خانواده و اولویت فرزندآوری و خانهداری همچنان از تریبونهای مختلف تبلیغ و وظایف جنسیتی در مدارس و دانشگاهها تدریس میشود.
اردیبهشت ۱۳۹۲، حتی منشور «زن طراز انقلاب اسلامی» هم توسط «سازمان بسیج جامعه زنان» تدوین و به تایید خامنهای رسید. «مینو اصلانی»، رییس وقت این سازمان با اشاره به این منشور، زن مورد نظر انقلاب اسلامی را زنی معرفی کرده بود که «مایه آرامش زندگی و آسایش محیط خانواده»، «مشوق همسر در حمایت از انقلاب» و «آرامش دل همسر» است .
یکی دیگر از ابزارهایی که علی خامنهای برای ترویج و تحمیل ایدئولوژی خود از زنان به جامعه ایران در اختیار دارد، مجلس شورای اسلامی است که همواره یا قوانین علیه زنان تصویب میکند یا با طرحها و لوایحی که باعث ارتقای حقوق زنان میشود، به مقابله میپردازد.
طی بیش از چهار دهه حکومت جمهوری اسلامی، اندک مواردی هست که میتوان گفت پس از سالها تلاش، تغییر در جهت منافع زنان را به دنبال داشته است؛ مثل سن ازدواج دختران که از ۹ سال به ۱۳ سال تغییر کرد. اما همچنان قانونگذاران راه را برای به انجام رسیدن کودکهمسری باز گذاشتهاند و این ازدواجها با اجازه ولی یا تشخیص حاکم شرع رخ میدهند. اگرچه برخی نمایندگان طی دورههای مختلف مجلس سعی کردهاند سن ازدواج کودکان را به ۱۸ سال برسانند اما هنوز این مساله برای حاکم ایران و ابزارهای زیردستش محل مناقشه است.
مجلس شورای اسلامی باید متشکل از نمایندگانی باشد که با رای مستقیم مردم ایران انتخاب میشوند. اما بنا بر ساختار سیاسی جمهوری اسلامی، کاندیداهای این نمایندگی باید توسط شورای نگهبانی تایید صلاحیت شوند که خودشان دستنشاندههای رهبر جمهوری اسلامی هستند؛ یعنی سیطره کامل علی خامنهای بر قوانینی که برای تن و جان و مال ایرانیها تعیین تکلیف میکند.
آیا میتوان برای نقض مداوم حقوق زنان در ایران و تلاش برای عقبنشاندن آنها از عرصههای مختلف، رهبر انقلاب را مانع اصلی دانست؟
«صدیقه وسمقی»، دینپژوه و فعال سیاسی که سخنگوی اولین شورای شهر تهران بود، در گفتوگو با «ایرانوایر»، نقش رهبر جمهوری اسلامی را در این مساله پررنگ توصیف می کند: «اگر شخصی روشنفکر، دموکراسیخواه و برابریخواه بود، مقابل جریان مذهبی سنتی که زن را در حاشیه میپسندد و او را تابعی از مرد، خانهدار و بچهدار میخواهد، میایستاد.»
اما به باور او، خامنهای هم با همان جریان مذهبی سنتی هممسیر و همفکر است که با واقعیت روز ایران فاصله بسیار دارد. ولی این جریان حاکم هم قدرت دارد، هم ثروت و هم امکانات تبلیغاتی: «این در حالی است که با همه این امکانات طی این چهار دهه نتوانستند ارزشهای خود را به جامعه تحمیل کنند. امروز حتی زنان مذهبی و آنهایی که از اول انقلاب حضور سیاسی داشتهاند هم با به راهاندازی کمپینهای مختلف، به دنبال مشارکت سیاسی زنان تا حد ریاستجمهوری هستند. امروز حتی زنان روستایی هم نمیپذیرند که فرمانبردار و تحت سلطه مردان باشند.»
هرچه بیشتر شدن شکاف میان حکومت و جامعه را در خصوص مسایل مربوط به حقوق زنان میتوان در مساله «حجاب» به خوبی مشاهده کرد: «زنان دیگر زنانی نیستند که برای اینجور افکار، ارزشی قائل باشند. بررسی وضعیت حجاب به خوبی بیانگر این شکاف است. بعد از ۴۰ سال تبلیغ حجاب، حتی زنان محجبه و مذهبی هم با اجباری بودن آن مخالف هستند. حتی از نظر شرعی هم حجاب با چالش مواجه شده است.»
پس جامعه هدف خامنهای با این اظهارات و تحمیل چنین تاکتیکهایی برای ترویج ایدئولوژی او چه کسانی هستند؟
وسمقی میگوید: «این جریان حاکم یا خود را فریب میدهد یا به دنبال آن است که آرزوهای خود را به زبان بیاورد چون نمیتوانند خودشان را تغییر بدهند. وقتی رهبران سیاسی یک جامعه از واقعیت آن به دور باشند و نتوانند خود را با خواستههای جامعه سازگان و همراه کنند، بحران و ناهنجاریها شدت خواهند گرفت.»
الگو قرار دادن فاطمه زهرا برای زنان هم انگار از اعتبار افتاده است. طبق روایت مشهور اکثریت مورخان مسلمان، دختر پیامبر اسلام در ۱۹ سالگی ازدواج کرد و در ۲۸ سالگی درگذشت. اما این روایت در نظر مورخان شیعه متفاوت است و میگویند او در ۹ سالگی ازدواج کرد و در ۱۸ سالگی درگذشت. فارغ از آنکه کدام روایت درست است، از نظر وسمقی جمهوری اسلامی و خامنهای از فاطمه زهرا استفاده ابزاری میکنند بدون آنکه استدلالی برای اظهارات خود داشته باشند: «استفاده قشری، سطحی، ابزاری و توام با ناآگاهی است. مطالبات امروز زنان چه ربطی به ۱۴ قرن پیش دارد؟ این قرائت غیر عاقلانه و نامعقول از اسلام است و هیچ جاذبهای برای هیچ زنی ندارد. حتی نمیتوان برای این نگرشها اعتباری قائل شد.»
در نگاه فقه سنتی، زن ابزاری در ازدواج برای تولید مثل توصیف میشود و غایت رابطه جنسی را هم بر همین مبنا ارزیابی میکند. برای همین است که فقهای سنتی با تغییر قوانین در ایران مخالفت میکنند. باور آنها همان است که ۱۴ قرن پیش بود.
اما آیا این رویکرد تنها استفاده ابزاری از فاطمه زهرا برای سرکوب زنان است یا خود زنان و حقوق آنها هم ابزاری در اختیار علی خامنهای و جریان حاکم در راستای اهدافی دیگر شدهاند؟
«پروانه حسینی»، پژوهشگر و فعال حقوق زنان در گفتوگو با «ایرانوایر»، به نوعی دیگر از استفاده ابزاری از زنان توسط خامنهای میپردارد. اگرچه او هم باور دارد که خامنهای ادامه همان جریان اسلامی است که انقلاب ۱۳۵۷را در اختیار گرفت و از همان زمان، با تاکتیکهای مشابه، زنان را از عرصههای گونان حذف کرد: «از همان اول انقلاب ۱۳۵۷، زن را در درجه اول، مادر، بعد همسر، خواهر و زنانی تعریف کردند که به خاطر نسبتشان با مردان، مهم هستند. فاطمه زهرا هم شد نماد آنها. اما ویژگی خامنهای از دو جهت قابل بررسی است؛ یکی استفاده ابزاری از زنان برای مقابله با "دشمن" و دیگری برای گسترش "امت" و "لشکر شیعه".»
از نظر این پژوهشگر، آنچه خامنهای را در حکومت جمهوری اسلامی ویژه میکند، تقسیم نگاه او به زن پیش و پس از انقلاب ۱۳۵۷ است که مدام مدل ایران اسلامی را مقابل غرب قرار میدهد و بر «تهاجم فرهنگی توسط دشمن» اصرار داد: «خامنهای به این وسیله میخواهد حضور زنان در عرصههای مختلف سیاسی، فرهنگی و اجتماعی را توطئه دشمن بر پایه سیاست تهاجم فرهنگی معرفی کند و آن را مقابل زن اسلامی مورد نظر خود قرار دهد. خامنهای میخواهد با اولویت قرار دادن نقش مادری و همسری برای زنان مسلمان، "اقتدار ملی" جامعه مسلمان ایران را مقابل دشمن به رخ بکشد. او خودش و ملت ایران را یک طرف میبیند و بقیه جهان را تهاجم فرهنگی و دشمن.»
همین مساله را میتوان در اظهارات اخیر خامنهای هم مشاهده کرد. او باز هم مثل قبل تکرار کرده است: «نگاه اسلام و جمهوری اسلامی به زن، نگاه تکریم و احترام است. در حالیکه نگاه رایج غرب، کالایی و ابزاری است.»
اما به نظر میرسد این جمهوری اسلامی و رهبر آن هستند که زن را به کالا و ابزاری برای اهداف خود قرار دادهاند؛ از مقابله با دشمن در عرصه «تهاجم فرهنگی» تا «لشکرکشی امت شیعه».
پروانه حسینی توضیح میدهد: «در کنار آنکه خامنهای میخواهد زن اسلامی مورد نظر خود را به عنوان نماد جامعه اسلامی معرفی و به دیگر جامعههای مسلمان صادر کند، با تاکید روی فرزندآوری، درصدد آن است که امت شیعه را بزرگ کند تا لشکرکشی شیعه به راه بیاندازد؛ هم برای جنگهای علنی و هم برای بزرگتر شدن جمعیتی که به نظر او با تعداد بیشتر، میتواند بر دشمنان غلبه کند.»
این پژوهشگر هم مانند وسمقی معتقد است خامنهای از واقعیت جامعه و آنچه مردمان ایران میخواهند، به دور است: «خامنهای هم قدرت دارد و هم توهم آنکه میتواند به عنوان رهبر شیعیان و ایران، برای سرنوشت آدمها تصمیم بگیرد. برایش اهمیتی ندارد که این امت و لشکر، همفکر با او هستند یا نه. در واقع، مهم نیست که فرزندان موافق او هستند یا نه بلکه مهم این است که او بتواند امت خود را بزرگتر کند.»
در واقع، به نظر میرسد که روزگار جمهوری اسلامی با رهبری علی خامنهای به مرحلهای رسیده است که نه مذهبیون و نه غیرمذهبیهای مخالف و معترض، اعتباری برای اظهاراتش قائل نیستند. او در نقطهای ایستاده است که تنها چشمانش به اطرافیان خود محدود شده است و بر توهمها یا آرزوهایش اصرار دارد. در مقابل، به جای امت شیعه مورد نظر او، این معترضان به سیاستهای شخص خامنهای و حکومت جمهوری اسلامی هستند که هر روز بزرگتر و پرجمعیتتر میشوند؛ چه مذهبیونی که حالا میگویند فاطمه زهرا برای خامنهای ابزار شده است و چه غیر مذهبیون که از همان بدو انقلاب به این باور رسیدند که نظام حاکم بر ایران از زنان استفاده ابزاری کرده است و همچنان بر همان طبلی میکوبد که هر لحظه توخالیتر میشود.
مطالب مرتبط:
یک هفته با خامنهای؛ با چوب «السید» هم شده، زنده بمان!
یک هفته با خامنهای؛ بیپروا در برابر مردم، سر به زیر در برابر دیگران
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر