انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۰ تا اینجا با بیاعتنایی بخش قابل توجهی از مردم ایران مواجه شده است. بسیاری میگویند انتخابات از هر نوعش نشان داده است که نمیتواند خواستههای آنها را محقق کند و بهتر است دیگر در هیچ انتخاباتی شرکت نکنند.
انتخابات سال گذشته مجلس در ایران مصداق عینی این باور عمومی بود. شواهد و قراین نشان میدهد که این روند احتمالا دامن انتخابات آینده ریاستجمهوری را هم خواهد گرفت.
اما نامزدهای ریاستجمهوری تا کنون چه وعدههایی را در چه شرایطی به مردم ایران دادهاند؟ فصلنامه «پژوهشهای ارتباطی» وابسته به سازمان صدا و سیما در تازهترین شماره خود به بررسی شعارهای انتخاباتی و وعدهها پرداخته است.
***
پلتفرم نوپای «کلابهاوس» هرچند تا حدودی موضوع انتخابات آتی ریاستجمهوری را کمی گرم کرده، اما نتوانسته است تاکنون موجد موج گسترده مشارکت در انتخابات شود.
ناامیدی مردم از گزینه انتخابات، شعارهای انتخاباتی، نامزدهای انتخاباتی و ناکارآمدی نهادهای انتخاباتی در مقابل نهادهای انتصابی (در سلسله مراتب قدرت و تصمیمگیری) طی ۴۰ سال اخیر به تدریج مردم ایران را به این باور رسانده است که انتخابات نمیتواند خواستههای آنها را تامین و مشکلاتشان را حل و فصل کند.
طی این ۴۰ سال هم هر یک از نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری با شعارها و وعدههای متعددی که بسیاری از آنها را نتوانستهاند محقق کنند، گروه قابل توجهی از مردم را به پای صندوقهای رای کشانده و پس از کسب رای آنها و دستیابی به قدرت، بیشتر مجری برنامهها و سیاستهای مدنظر حاکمیت شدهاند و هر یک به نوبه خود به این موج ناامیدی دامن زدهاند.
شعارها و نامزدهای آتی در انتخابات سال ۱۴۰۰ هنوز قطعی نشدهاند و کسی نمیداند چه کسی با چه شعاری وارد این کارزار خواهد شد، اما شعارها و وعدههای انتخاباتی روسای دولتهای قبل همگی در دسترس است و نشان میدهد آنها بر اساس شرایط جامعه با چه وعدهای به قدرت رسیدند و چه کارنامهای از خود به جا گذاشتند.
فصلنامه «پژوهشهای ارتباطی» وابسته به سازمان صدا و سیما در تازهترین شماره خود به بررسی این شعارها و وعدهها پرداخته و تلاش کرده است نشان دهد که هر یک از روسای جمهور با چه شعار و وعدهای و در چه شرایط اقتصادی و اجتماعی به قدرت رسیدهاند.
جامعه آماری این گزارش تحقیقی تمامی شعارهای دولتهای منتخب و ۱۲ پوستر آنهاست که در هر دوره، متناسب با شرایط داخلی و خارجی، دچار تحول شده و نامزدها متناسب با نیاز جامعه آن زمان، مفاهیم کلیدی خاصی را که اقناع ذهنی شهروندان را تأمین کند، در تبلیغاتشان به کار بردهاند.
نامزدهای پیروز انتخابات
ابوالحسن بنیصدر
یک سال پس از پیروزی انقلاب، یعنی بهمن ماه سال ۱۳۵۸؛ به عنوان نخستین رئیسجمهور با شعار «عدالت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی» وارد قوه مجریه شد. «ابوالحسن بنیصدر» در پوسترهای تبلیغاتی، به عنوان کسی معرفی میشد که به دنبال وحدت ملی، بازسازی اقتصادی و تأمین امنیت جامعه است.
محمدعلی رجایی
«محمدعلی رجایی» نامزد مقام ریاستجمهوری در سال ۶۰ بود، در شعارهای خود از عبارت «جامعه اسلامی» استفاده کرد. وی در مراسم تنفیذ حکمش اعلام کرد به دنبال ایجاد جامعه اسلامی است.
علی خامنهای
در دوره ریاستجمهوری «علی خامنهای»، ایران درگیر جنگ بود و در پوسترهای تبلیغاتی وی شعار «حکومت اسلامی» به چشم می خورد. خامنهای در مراسم تنفیذ خود قطع «ریشه استکبار و ضعفهای اجتماعی و اقتصادی» را نوید داده بود.
اکبر هاشمی رفسنجانی
شعار اصلی «اکبر هاشمی رفسنجانی» در انتخابات، توسعه اقتصادی بود. او میخواست کشاورزی و صنایع را توسعه و بازار را رونق دهد. دولت وی «سازندگی» لقب گرفت.
محمد خاتمی
«محمد خاتمی» با شعار جامعه مدنی، قانونگرایی، توسعه سیاسی و نهادینه کردن آزادی در سال ۱۳۷۶ به قدرت رسید که در پی آن موجی از انتظارات سیاسی و فرهنگی در ایران به راه افتاد و جنبشی معروف به «دوم خرداد» شکل گرفت.
محمود احمدینژاد
در سال ۱۳۸۴ یکی از معروفترین پوسترهای انتخاباتی، پوستر معروف «محمود احمدینژاد» بود که با جمله «پول نفت باید سر سفرههای مردم دیده شود» در خیابانها به چشم میخورد. او در پوسترهای زرد رنگ تبلیغاتی خود از شعار هوای تازه و «دولت امید» استفاده کرده بود.
حسن روحانی
در یازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری، شعارهای اقتصادی و «بهبود معیشت مردم» همچنان در صدر برنامهها قرار داشت. «حسن روحانی» هم در کارزار انتخاباتی خود، وعدههای «نجات اقتصاد»، «احیای اخلاق» و «تعامل با جهان» را مطرح کرده بود.
مفاهیم و مقولههای مرکزی شعارهای نامزدها
گزارش تحقیقی این فصلنامه پس از معرفی نامزدها و شعارهای آنها، به بررسی محتوای کلی این شعارها در دهههای مختلف پرداخته است.
جامعه پس از انقلاب به فاصله کوتاهی دوران جنگ و شرایط ناامنی و کمیابی اقتصادی را تجربه کرد و این خود به اهمیت دادن به ارزشهای بقا در شعارهای آن دوران دامن زد. رفتار انتخاباتی و شعارهای تبلیغاتی دهههای ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ که ناامنی اقتصادی را تجربه کرده بودند، بر محور طبقات پایین، کمدرآمد و حاشیهنشین بود.
به نوشته این فصلنامه دوره گذار از دهه ۱۳۶۰ به ۱۳۷۰ دوران گذار از کمیابی به سمت اجتماعی شدن و تا حدی، انبوه مصرف و بلوغ توسعهای ایران بود، به همین دلیل جامعه شاهد گذار از شعارهای با رنگ و بوی اقتصادی محض به شعارهای اجتماعی فرهنگی و یا از امور عینی کارکردی به امور مجرد زیباشناختی بود.
این گزارش میگوید به همین خاطر شعارها، از ارزشهای سنتی، به قوانین و ارزشهای مدرن و نو بیشتر متمایل شد. محتوای شعارهای پساانقلابی در این دوره نشاندهنده تحول اساسی در ساختار شعارهاست که خود ناشی از تغییرات اجتماعی و اقتصادی (توسعه) است.
دیگر نتایج این تحقیق نشان میدهند که شعارها در دهه ۱۳۶۰ دارای ارزشهای مادیگرایانه ملی (فقرزدایی، مستضعفان، رفع بیکاری، عدالت اقتصادی، رونق تولید) و در دهه ۱۳۷۰ برخورداری از ارزشهای پسا مادی ملی (مدارای اجتماعی، عدالت اجتماعی، اخلاق، هنجارهای اجتماعی، توسعه مدنی) بود.
به نوشته این گزارش تحقیقی، از دهه ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۰ به دلیل عبور از دوران کمیابی، مسئله ابراز وجود، بیشتر مرکز توجه دولتها قرار گرفت و در اغلب شعارها، بر نیازهای محسوس و ملموس مردم (درآمد، معیشت، خوراک، مسکن، پوشاک، اشتغال) تأکید شده و در اولویت بعدی، مسائل ارزشی و هنجاری مورد توجه قرار گرفته است.
محیط زیست، زیست پاک، حفظ مراتع یا توسعه سبز، نیز حلقه مفقوده شعارهای انتخاباتی این دوران است.
شعارهای انتخاباتی اما در دهه ۱۳۹۰ شامل طیفی از ارزشهای پسامادی، مادی ملی و فراملی (برابری طبقاتی، توسعه اجتماعی، حل بحرانهای اقتصادی، پیام اخلاقی جهانی، فرهنگ سیاسی، ارزش دموکراتیک) بود.
جهت این شعارها هم از طبقه پایین به طبقه متوسط و در نهایت طبقات ترکیبی (پایین، متوسط و بالا) و از سطح محلی- ملی، به سطح جهانی- فراملی چرخش داشته و کانون اشتراکشان، مسئله طبقاتی- اقتصادی (بهبود پایگاه اقتصادی اجتماعی، رفع فقر و بیکاری، کاهش فاصله طبقاتی جامعه) بوده است.
جمعبندی شعارهای این نامزدها و دولتهای بعد از انقلاب نشان میدهد که گفتمان توسعه اقتصادی، توسعه فرهنگی، توسعه سیاسی و توسعه اجتماعی، چهار مقوله مرکزی برنامهها و وعدههای آنها بوده است.
در میان رؤسای بعد از انقلاب، مسئله اقتصاد و عدالت همیشه برجسته بوده و محورهای خود را همسو با ترویج عدالت در ابعاد اقتصادی و اجتماعی (کاهش شکاف طبقاتی و ایجاد برابری) قرار دادهاند.
اکثر رؤسای جمهور در کنار حل مسائل اقتصادی، به ارزشهای اجتماعی توجه ویژه نشان دادهاند، همانگونه که گفتمان شعارهای انتخاباتی نشان میدهد اکثر مقولهها، به طبقات پایین جامعه، اقشار مستضعف و حفظ ارزشهای اسلامی تأکید داشتهاند.
الگوی مشترک همه آنها توسعه ایران، بهبود وضع اجتماعی و عبور از وضع فعلی آن زمان بوده است، اما هر کدام با گفتمان، راهبرد و رویکردی متفاوت به این امور نگریستهاند.
شاخص محورهای انتخاباتی
این گزارش میگوید روند شعارهای انتخاباتی، متناسب با طول ۱۲ دوره ریاستجمهوری، از سمت ساختاری به سمت کنشی حرکت کرده است و بیشتر نامزدها سعی داشتهاند رویکردهای ساختاری را در طرح شعارها کنار بگذارند و به مطالبهگری کنشگران توجه نشان دهند.
این شعارها در اوایل انقلاب به سمت مفاهیمی چون مساوات، عدالت اجتماعی، توزیع برابر درآمد، کاهش شکاف طبقاتی و تقویت طبقههای مستضعف جامعه گرایش داشتند و رفتهرفته، به ویژه پس از پایان جنگ، به سمت مطالبات اجتماعی شهروندان تغییر کردند.
جامعه در این بعد چرخش از نیازهای اقتصادی - طبقهای (بیکاری، اشتغال، درآمد، نیازهای مادی) به الگوی عام تحولخواهی (عدالت اجتماعی، توزیع برابر درآمدها، اصلاحات اجتماعی، کاهش فساد، مشارکتافزایی مردم در نظام سیاسی، افزایش فرهنگ سیاسی، شهروندی شدن شعارهای انتخاباتی) را مشاهده میکند.
بررسیهای این گزارش نشان میدهند نامزدها از همان اوایل با آگاهی از نیازهای طبقات متوسط و پایین جامعه و مسائلی که این طبقات همیشه با آنها درگیر هستند، به بازی انتخاباتی پرداختند، اما به تدریج نوع نیاز طبقات از سنخ اقتصادی به سمت مفاهیم نرم، یعنی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، سوق داده شد.
در گذار از ۱۳۵۸ به ۱۳۹۶ دولت، متناسب با مطالبهگری طبقات اجتماعی، شعارهای خود را نوسازی کرده و طبق ذائقه و سلیقه طبقاتی جامعه تحولخواهی را در خود پذیرفته است.
در این میان به جای تعیینکنندگی و ساختاری بودن شعارها و انطباق مطالبهگری طبقات اجتماعی، سعی بر چرخش و همراهی با نیازهای اجتماعی شهروندان و گروههای اجتماعی بوده است؛ به این معنی که دولتها در گذر زمان با درک بیشتر مطالبهگری اجتماعی برای همذاتپنداری با ذائقه و سلایق طبقهای تلاش کردهاند.
مقایسه سیاست داخلی و خارجی رؤسای جمهور
آن طور که در این گزارش تحقیقی آمده است، اهم راهبردهای رؤسای جمهور ایران بعد از انقلاب اسلامی در سیاست داخلی شامل عدالتمحور بودن، رفع فقر و بیکاری، حمایت از مستضعفان جامعه، برابری اجتماعی و از بین بردن تبعیض و دودستگی در کشور بودهاند.
راهبردهای داخلی و خارجی هر یک از رؤسای جمهور ایران بر اساس مشکلات و معضلات موجود در عصر خودشان طرحریزی شده و بیشتر توجه و تاکید آنها بر روابط کشورهای جهان و منطقه با ایران بوده است.
در هر دوره با توجه به تواناییها، امکانات و تجهیزات داخل کشور، رؤسای جمهور تمامی سعی و تلاش خود را به کار بردهاند تا به بهترین شکل پاسخگوی نیازهای داخلی و خارجی کشور در منطقه باشند.
در مدل سیاستهای داخلی کشور هم بیشتر رؤسای جمهور به مباحث مربوط به از بین بردن فقر و بیکاری، برقراری عدالت اجتماعی، امنیت و آزادی توجه ویژهای داشتهاند.
در مدل سیاست خارجی نیز همواره کاهش تقابل سیاسی، کاستن از تنشهای ساختگی، مقابله با جنگ روانی سیاسی قدرتهای بیرونی و در نهایت، اتخاذ راهبرد عبور از بحران منطقه و تعامل جهانی را هدف اصلی قرار دادهاند.
دستاوردهای دولتها
این گزارش در بخش پایانی خود نوشته است که تمامی دولتهای بعد از انقلاب در پی ترقی و تحول اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه بودهاند و دغدغه تمامی آنها خروج جامعه از توسعهنیافتگی و حل چالشهای مهمی چون بیکاری، اشتغال، بهبود سطح طبقاتی جامعه، تعادل بخشیدن به توسعه استانها، ارتقای جایگاه راهبردی نظام در سطح سیاسی نظام جهانی و در نهایت، خروج جامعه از انزوای محلی جغرافیایی و پیوستن به نظام بینالملل با مشارکت فعال در عرصه جهانی، در ابعاد فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بوده است.
ادعایی که البته بسیاری از موارد آن در عمل در سیاست کلان برخی از دولتهای سابق کمتر دیده میشود و حتی در دولتهای محمود احمدینژاد هم در جهت عکس حرکت کرده است.
مطالب مرنبط:
نظرسنجی انتخابات ۱۴۰۰: اگر احمدینژاد نامزد شود، پیروز خواهد بود
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر