قضاوت دیگری بر اساس بدن و مشخصات ظاهریاش رفته رفته به امری ناپسند در ارتباطات اجتماعی بدل میشود و در سالهای اخیر حساسیت درباره آن افزایش یافته است. قضاوت کردن و نظر دادن، چه مثبت چه منفی، درباره بدن و مشخصات ظاهری افراد به تدریج به موضوعی ناخوشایند بدل میشود و هر روز بر شمار کسانی که با انتشار عکسهایی از بدنهای معمولی خود در اینستاگرام، به بدننکوهی موجود در جامعه اعتراض میکنند افزوده میشود. با این حال، هنوز شهروندان زیادی در ایران هستند که به خاطر قد، وزن، رنگ پوست، داشتن جوش، زخم، خال یا لک روی صورت خود یا حتی معلولیتشان مورد تمسخر و آزار قرار میگیرند. این گزارش در گفتوگو با سه شهروند که مورد آزار دیدگاههای ناشی از بدننکوهی بودهاند و همچنین از زبان یک جامعهشناس به بررسی جنبههای مختلف بدننکوهی میپردازد.
***
آیا شده تا به حال به این فکر کنید که چرا اینقدر درباره بدن و مشخصات ظاهری خود قضاوت میشویم؟ چرا مدام در روزنامهها و سایتها تبلیغهایی میبینیم که به ما میگوید چطور بخوریم یا چطور ورزش کنیم تا اندامی متناسب داشته باشیم؟ یا چرا دوستان و آشنایان به خود اجازه میدهند که دیگران را به خاطر اندام، شکل ظاهری و حتی کارکرد متفاوت بدن آنها سرزنش و تمسخر کنند؟
اگر پاسخ شما به این سوالات «بله» است خوش آمدید؛ شما هم درباره «بدننکوهی» به خودآگاهی رسیدهاید؛ یکی از مهمترین پدیدههای اجتماعی که آثار مخرب بسیاری بر زندگی افراد به اصطلاح «غیرمعمولی» دارد
بدننکوهی چیست و چرا در جامعه برخی بدنها،« نرمال» و برخی «غیرنرمال» هستند؟
«سعید پیوندی»، جامعهشناس و استاد دانشگاه «لورن» فرانسه، درباره چیستی بدننکوهی به ایرانوایر میگوید: «بدننکوهی به نگاهی به بدن باز میگردد که همراه با تمسخر و تحقیر است. به سخن دیگر، افرادی بهخاطر بدنشان انگشتنما شده و مورد تحقیر و رفتار تبعیضآمیز قرار میگیرند. این تحقیر و تبعیض میتواند در قالب طنز و تمسخر هم مطرح شود.»
او ادامه میدهد: «در هر فرهنگی نوعی "بدنهنجاری" وجود دارد که در نگاه عام یا در فهم مشترک آن جامعه "عادی" به شمار میرود و از نظر فرهنگی و درک متوسط جامعه پذیرفته شده است. بنابراین، بدنهایی که به نوعی با این بدنهنجاری و پذیرفته از سوی بخش بزرگی از جامعه متفاوت بوده و با آن فاصله داشته باشند میتوانند به قربانیان تبعیض یا تحقیر تبدیل شوند.»
این جامعهشناس همچنین با اشاره به رنگ پوست، نشانههای بدنی، خاستگاه قومی افراد، وزن و قد به عنوان رایجترین مواردی که میتوانند موضوع بدننکوهی قرار گیرند میگوید: «این موضوع به نقص عضو هم مربوط میشود. یعنی کسانی که بهخاطر داشتن نقص عضو، لکنت زبان و تیک صورت تحقیر و انگشتنما میشوند هم به حاشیه رانده میشوند.»
به گفته این استاد دانشگاه لورن در فرانسه، حساسیت و هوشیاری نسبت به بدننکوهی موضوع کم و بیش جدیدی است. او معتقد است: «تا به حال در بخش بزرگی از کشورهای جهان فرهنگ و وجدان جمعی برخورد با بدننکوهی وجود نداشته و این نوعی آگاهی و هوشیاری نوپدید است.»
این جامعهشناس ایرانی درباره معلولیت و معیار و هنجار بودن بدن غیرمعلول نیز میگوید: «در نظریههای مربوط به افراد دارای نقص عضو گفته میشود که تبعیض بدنی و برخورد تبعیضآمیز با افراد دارای نقص عضو پیامد تلقی از بدن است که به موجب آن نوع خاصی از بدن، هنجار و معیار است و هر بدنی که با این الگو جسمی متفاوت باشد دارای عیب و ایراد خوانده میشود. این نظریههای جدید انتقادی از دهه ۱۹۶۰ در اروپا، آمریکای شمالی و جنوبی و سایر نقاط دنیا به تدریج سبب تغییرات مهمی در نوع نگاه به بدن شدهاند.»
بدننکوهی؛ تحقیر بدنهای متفاوت از هنجار
«سحر» یک زن جوان ورزشکار است. او عضو تیم ملی یکی از رشتههای ورزشی در ایران است و در سال های گذشته توانسته در این رشته موفقیتهای بزرگی کسب کند. در حالیکه متوسط قد زنان ۲۳ ساله ایرانی ۱۶۱ سانتیمتر است، سحر حدود ۱۹۰ سانتیمتر قد دارد؛ امتیازی که در ورزش تخصصی او کمتر نصیب هر کسی میشود. اما سحر علاوه بر زندگی حرفهای خود، در جامعه نیز زندگی میکند و بارها بهخاطر بلندقامت بودن مورد شماتت و حتی تمسخر جامعه قرار گرفته است.
این ورزشکار تیم ملی درباره سختیهای زندگی با قد بلند به ایرانوایر میگوید: «هر جا که میروم مرکز توجه هستم و همه بر میگردند و طور خاصی آدم را نگاه میکنند. اینها به کنار، با حرفهایشان هم آدم را آزار میدهند. بعضیها که مودبترند میگویند "ماشالله به قدت" و بعضیها هم از کلمات و عباراتی مثل "دراز، نردبون، دستت به خدا میرسه و اون بالا هوا چطوره" استفاده میکنند.
او ادامه میدهد: «بعضیها هم آدم را شماتت میکنند و میگویند "چه خبره، دیگه میخوای چیکار کنی؟" انگار که من کار زشتی انجام دادهام و باید متوقفش کنم!»
او همچنین میگوید: «از نظر روانی این قضاوتها تاثیر زیادی روی فرد میگذارد. من وقتی سن و سالم کمتر بود وقتی وارد جمعی میشدم کج راه میرفتم که قدم کوتاهتر دیده شود. آن موقع از تنها بیرون رفتن وحشت داشتم. مدام استرس این را داشتم که الان یک نفر از کنارم رد میشود و یک چیزی میگوید.»
تجربه سحر نشان میهد که آزارها حتی به نظر دادن و آزار کلامی ختم نمیشود. او به طرد شدن از اجتماع و پایان ناخواسته برخی روابط اجتماعی نیز اشاره میکند: «بارها موقع گرفتن عکس گروهی متوجه شدم که بعضی نمیخواهند کنار من بایستند. بعضی هم گفتهاند چون قدت بلند است کنار تو نمیایستیم چون قد ما کوتاه به نظر میرسد. از بین دوستان هم همیشه کسانی بودهاند که وقتی با هم بیرون رفتهایم گفتهاند نمیخواهیم با تو قدم بزنیم چون خیلی احساس قد کوتاه بودن میکنیم یا مثلا می گویند تو چرا اینقدر بلندی؟ بعضی هم نخواستهاند دیگر با من یکجا باشند فقط بهخاطر همین قد بلند بودن من.»
«آیدا» یک زن جوان ساکن تهران است که از دوران کودکی چاق بوده است. او بارها اقدام به رژیمهای سخت غذایی کرد اما هر بار به وزن سابق خود بازگشت. آیدا درباره مصائب زندگی اجتماعی افراد چاق به ایرانوایر میگوید: «من از بچگی سوژه بحثهای خانواده و دوستان بودم. حتی آنها که خودشان هیچ وقت چاق نبودند و اصلا در این باره تجربهای نداشتند هم سعی داشتند به من راهکار بدهند که چطور وزن کم کنم.»
این زن جوان ادامه میدهد: «اینها را باید بگذاریم کنار اینکه همه چیز در ایران برای آدمهای سایز کوچک درست شده. مثلا من در مدرسه واقعا در صندلی جا نمیشدم و ۸ ساعت نشستن سر کلاس برایم عذاب الیم بود. لباس پیدا کردن را که نگویید و نپرسید. وقتی یکی از لباسهایم پاره میشد انگار غصه دنیا را روی دلم گذاشته بودند. باید از تحقیر فروشنده که با حالتی پیروزمندانه میگفت خانم سایز شما را نداریم تا نگاههای معنادار مامانم را که دیدی گفتم زیاد نخور، الان لباس به تنت پیدا نمیشود، را تحمل میکردم.»
«بابک»، فعال برابریخواه جنسیتی در ایران، از دوران نوجوانی به دلیل لاغر بودن و داشتن جوش صورت تحت فشارهای بسیاری از سوی جامعه و نزدیکان خود بوده است. این فعال کوییر درباره تجربههای خود از بدننکوهی به ایرانوایر میگوید: «راستش از وقتی که یادم است توسط خانواده و فامیل، همکلاسی و همکار و کلا جامعه به خاطر لاغری مسخره شدهام، یا برایم دل سوزاندهاند.»
او ادامه میدهد: «من از ۱۰سالگی انتخاب کردم تا گیاهخوار باشم و گوشت و مرغ و ماهی لب نمیزنم. دیگران از همین موضوع به اصطلاح پیراهن عثمان درست میکنند و به تصور خودشان سندی بر ادعایشان میآورند که: "همینه که اینقدر خالهریزه و ضعیف موندی دیگه!»
بنا بر تجربیات بابک، در مهمانیها و دورهمیهای خانوادگی وقتی افراد موضوعی برای صحبت کردن ندارند شروع به بحث درباره اندام او میکنند و با ترحم به او میگویند: «با این جثه ضعیف کی به تو زن میدهد؟»
این فعال کوییر همچنین با اشاره به قضاوتها و نسخه پیچیدنهای جامعه نسبت به جوشهای صورت خود در دوران نوجوانی و جوانی نیز میگوید: «من ۲۶سال دارم و تا همین سه سال پیش پوست صورتم پر از آکنه بود. تمام این سالها از نوجوانی تا دو سال پیش گرانترین کرمپودرها را استفاده میکردم برای پوشاندن آنها و برای بستن دهان مردمی که هر کس یک چیزی را تجویز میکرد؛ از زالو گرفته تا ترکیب فضله موش با عرق کاسنی و آبلیمو، تا ارجاع به فلان پزشک و لیزردرمانی تا حتی موارد حادتر که توصیه به خودارضایی کمتر میکردند.»
او ادامه میدهد: «البته نفس استفاده از کرمپودر برای کوییرها، فارغ از اینکه پوست صافی داشته باشی یا مثل من صرفا برای پوشاندن جوشها استفاده کنی، در جامعه ما صورت خوشی ندارد و توسط مردم تقبیح میشود. حالا حساب کنید که من همزمان هم این فشار کوییر بودن را داشتم و هم عدم استفاده از کرمپودر و به تبع آن، چغندرچغندر قرمزیهای پوستم!»
دوستی با خود؛ مرهم زخمهای بدننکوهی
آیدا که حالا چند سالی است رژیم گرفتن را کنار گذاشته و بدن خود را آنگونه که هست دوست دارد میگوید: «بدن من سالم است و من از این بابت خوشحالم. حتی اگر سالم هم نبود باز هم باید خوشحال میبودم. چون این تنی است که من با آن متولد شدهام و در تمام این روزها و ماهها و سالها منشا خوشی من بوده است.»
او ادامه میدهد: «هدف اصلی کسانی که بدن تو را قضاوت میکنند این است که تو را از خودت متنفر کنند تا سراغ راهی باشی که مورد پسند قرار بگیری. جواب من به این افراد و این طرز تفکر این است که من خودم را دوست دارم و به تو مربوط نیست.»
بابک نیز که حالا چند سالی است به گفته خودش «با جای آکنهها و رد آنها بر پوست خود سر دوستی پیدا کرده میگوید: «دیگر نه کرمپودر استفاده میکنم نه حتی حالا که پوستم مولد خود آکنه نیست به فکر لیزر هستم.»
او همچنین میگوید: «تا ۲۰ سالگی تقریبا همیشه با رواداری، روی گشاده و متانت پاسخ میدادم و صادقانه میگفتم که به رغم این لاغری زیادم، مرتبا چکآپ کامل میشوم و تمام بدنم در سلامت کامل است. ترحمها در مورد پوستم را میپذیرفتم و تشکر میکردم که راهکار نشان میدهند. اما از یک جایی به بعد شدم یک آدم رادیکال و حاضرجواب که پاسخهایم به مذاقشان خوش نمیآید.»
این فعال برابری جنسیتی ادامه میدهد: «جواب من دیگر همیشه این است: "بدن من مال خودم است". یا "مرسی که حسننیت داری ظاهرا، اما من از تو نظرت را نخواستم و سوخت و ساز بدن من به شما ارتباطی ندارد".»
سحر نیز با اشاره به کمبود اعتماد به نفس خود در گذشته به دلیل نظردادنهای مردم نسبت به قدش میگوید: «کمکم اعتماد به نفسم را به دست آوردم. اولش به خاطر قدم گفتم بگذار یک ورزشی را شروع کنم. همین هم شد که توانستم وارد تیم ملی شوم. این باعث افتخار برای خودم و خانوادهام شد. از طرف دیگر هم سعی کردم که کمکم وارد جامعه شوم و کارهای اجتماعی انجام دهم. مثلا در مدرسه سعی کردم به جای گوشهگیری، برنامه صبحگاهی اجرا کنم یا فعالیتهایی انجام دهم که در دید باشم تا بچه ها و معلمها به بودن افرادی مثل من هم عادت کنند.»
او ادامه میدهد: «اینها تاثیرات خیلی مثبتی روی من داشت تا حدی که الان به کسی اجازه نمیدهم که به خودش جرات بدهد که به من درباره قدم حرفی بزند.»
سحر از دوستداشتن خود و احترام به بدن متفاوت خود میگوید: «دوست داشتن خود خیلی موضوع مهمی است. این کار برای من خیلی سخت بود. من به مرور روی خودم کار کردم. الان خوشبختانه اعتماد به نفس دارم، خودم را خیلی دوست دارم و حرفهای بقیه برایم مهم نیست.»
بدننکوهی و چارهها
سعید پیوندی، استاد جامعهشناسی دانشگاه لورن فرانسه، معتقد است که «نگاه به بدن و بازنمایی بدن یک یادگیری است و ریشه فرهنگی دارد.»
او بر این باور است که برای مبارزه با برخوردهای تبعیض یا تحقیرآمیز نقش رسانهها و سیستم آموزشی بسیار اساسی است.
آن گونه که این جامعهشناس میگوید، «افراد هیچ جامعهای با این فرهنگ متولد نمیشوند. بدننکوه نبودن یک یادگیری است که در روندهای جامعهپذیری از کودکی، در نظام آموزشی و در همه فضاهای فرهنگی جامعه باید به آن پرداخته شود.»
او ادامه میدهد: «اگر در ایران این فرهنگ ضعیف است و تحقیر، دستانداختن افراد به خاطر رنگ پوست، ظاهر یا اتنیک مورد داوری منفی، تحقیر یا حتی تمسخر قرار میگیرند و انگشتنما میشوند، بهخاطر کمکاری رسانهها، نهادهای اصلی جامعهپذیری و روشنفکران و نخبگان درباره این پدیده است.»
این استاد دانشگاه همچنین میگوید: «در فرهنگ سنتی و زبان کوچه و بازار چیزهایی زیادی وجود دارد که به این تبعیض، داوری منفی و نگاه تبعیضآمیز به نوعی مشروعیت میبخشند. به سخن دیگر، جامعه ما نیاز به بازگشت سنجشگرانه به نوع نگاه و داوری خود نسبت به افراد با بدن و رنگ پوست متفاوت دارد.»
به اعتقاد این جامعهشناس، یکی دیگر از راهحلهای اساسی مقابله با بدننکوهی، بازنمایی و نمایندگی شدن افرادی است که بدنهایی متفاوت از «هنجار» جامعه دارند و «قابل قبول» یا «بینقص» نیستند.
او در توضیح این موضوع میگوید: «برای مقابله با بدننکوهی باید در تصاویر، فیلمها و برنامههای تلویزیونی فقط افرادی دیده نشوند که دارای بدن "هنجاری"، "قابل قبول" یا "بی نقص" هستند. برای مثال، حضور گویندگان و مجریان رنگینپوست یا اتنیکی در تلویزیون میتواند به ادغام بهتر این گروه در جامعه و کاهش نگاه تبعیضآمیز علیه آنها منجر شود. همین روایت درباره دنیای سیاست و عرصههای مختلف اجتماعی و فرهنگی نیز صدق میکند که باید بدننکوهی را به صورت امر منفی و غیر قابل پذیرش و ضد اخلاقی معرفی کنند.»
مطالب مرتبط:
خطرات استفاده از قرصهای لاغری و ضداشتها در ایران
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر