«پرنسس های کوره» عنوان نمایشگاهی است که بنا بود از هشتم تا بیست و دوم اسفند سال جاری در یکی از گالریهای تهران برگزار شود. نمایشگاهی که سوژه عکسهایش دختران کاری بودند که در کورهپز خانههای اطراف تهران زندگی و کار میکردند. عکاس پرترهها، «علی صوفی»، خود را مدرس طراحی و نقاشی و عکاس پرتره، مدلینگ و تبلیغات معرفی میکند. این نمایشگاه با واکنش افکار عمومی ابتدا از سوی گالری برگزار کننده لغو و سپس پوستر تبلیغاتی آن از صفحه عکاس حذف شد.
مروری بر این عکسها و ادبیات به کار رفته در خبر و پوستر این نمایشگاه همراه با «حامد فرمند»، فعال حقوق کودکان، و «سمانه سوادی»، حقوقدان و فعال برابری جنسیتی.
***
پوستر تبلیغاتی دختری را با چشمهای غمزده نشان میدهد در محاصره تاج و جواهر و لباس فاخر. عنوان نمایشگاه «پرنسسهای کوره» است و شرحش نشان میدهد این زیبایی که در زمینه سیاه پوستر دارد به مخاطب خورانده میشود عاریه است. یک خوشبختی تقلبی.
برگزاری نمایشگاه از رنجهای بشری و آسیبهای اجتماعی کاری تازه نیست.رنج زنان بینی و گوش و لب بریده افغانستان از جور طالبان، رنج صورتها و دستهای سوخته با اسید، رنج کودکان گرفتاری که با اعتیاد زاده میشوند، رنج زنان و مردان بیخانمان، جنگزده، آواره. در این نمایشگاهها اما هرگز نباید کرامت انسانی خدشهدار شود و اولین انتقاد جامعه کنشگران ایران و فعالان حقوق کودکان به پرنسسهای کوره از همین نقطه آغاز میشود.
«حامد فرمند»، فعال حقوق کودکان، با ابراز خوشنودی از اقدام به موقع شبکههای اجتماعی، مسئولیتپذیری شهروندان در مواجهه با این رخداد و لغو نمایشگاه به ایرانوایر میگوید: « ما باید موضع و دلیل مخالفتمان با چنین اتفاقی را در ابتدا مشخص کنیم. اینکه هنرمندی از آسیبهای اجتماعی عکاسی کند یا فیلم بسازد به خودیخود محل ایراد نیست و چه بسا آگاهیبخش هم باشد و نمونههای درخشانی هم از آن وجود دارد. اما اینکه چطور از این مساله استفاده میکنیم مهم است. اینکه هنرمند دارد چه هدفی را دنبال میکند.»
او با اشاره به سوابق آقای صوفی که گفته است طی ده سال مراوده با کودکان کار و عکاسی از آنها حالا عاملیتی به آنها داده تا خودشان تصمیم بگیرند سوژه نمایشگاه و عکاسی او باشند میگوید: «ما داریم درباره محلی در حاشیه شهر تهران حرف میزنیم که کودکان در آسیبزاترین شرایط دارند زندگی و کار میکنند. این مسئولیت بزرگی بر دوش شهروندان و حکومت است. این کودکان حق سلامت، آموزش و رفاه دارند. حقوقی که به شکلی سیستماتیک و بارز از آنها سلب شده است. حالا شما بیایید سطح این نقض حقوق گسترده را تنزل بدهید در یک شمایل زیباشده و بعد، از عواید احتمالی این شکل از نمایش کلیشهای بهرهای به این کودکان برسد. این دقیقا چه تاثیر پایداری در زندگی آنها ممکن است داشته باشد؟»
این فعال حقوق کودکان با تاکید بر اینکه فعالیتهایی از این دست علاوه بر آنکه مشخص نمیکند چه آوردهای برای کودکان خواهد داشت میگوید: «چنین نمایشگاهها و حرکتهایی یک آسیب بزرگ و جدی را به آنچه موجود است اضافه میکنند و آن بحث "نرمالسازی رنج" است. اینکه عدهای از مردم در یکی از مرفهترین نقاط تهران ساعاتی را به تماشای تصاویر زیبا شدهای از این کودکان بپردازند. اولین اشکال اینجا نقض کرامت انسانی این کودکان با جلب ترحم بازدیدکنندگان و جذب کمک مالی است.»
یکی از حقوق کودکان که به کرات در ایران نقض میشود «حق ناشناس ماندن در فضای مجازی» است. این نمایشگاه برگزار نشد اما دستکم در مورد کودکی که تصویرش در پوستر نمایشگاه مورد استفاده قرار گرفت این حق نقض شده است.
«جمعیت امداد دانشجویی امام علی» یک سازمان غیردولتی و مستقل دانشجویی است که از سال ۱۳۷۸ در ایران راهاندازی شد و بر نجات کودکان از انواع آسیبهای اجتماعی متمرکز بود. این انجمن حالا به اتهام «تخطی از آییننامه خود» و در پی بازداشت موسسان آن در شرف انحلال و تعطیلی قرار گرفته است.
حامد فرمند با اشاره به این موضوع و فشارهای متعددی که بر فعالان حقوق کودک در ایران به سبب فعالیتهای آگاهیبخش وارد میشود میگوید: «وقتی انجمنهایی مثل انجمن امام علی زیر فشار نهادهای امنیتی و حکومتی در شرف تعطیلی و انحلال قرار میگیرند و دستاندرکارانشان به بازداشت و احضار تهدید میشوند چنین رفتارهای نمایشی بدون نظارت بر محتوا بخواهد اتفاق بیفتد موضوع را نگرانکننده میکند که فعالیت ما قرار است سطحش به کجا برسد.»
فیلم «خورشید» تازهترین اثر مجید مجیدی که در جشنوارههای مختلفی درخشید داستان زندگی کودکان کار مهاجر در ایران است.
«شمیلا شیرزاد» دختر نوجوانی که نقش دختری افغان و دستفروش را در فیلم بازی میکرد، حقیقتا پناهجویی است که مجیدی او را به عنوان یک کودک کار در «مدرسۀ صبح رویش» دید و انتخاب کرد.
حامد فرمند با تاکید بر اینکه اصلا قصد انتقاد به محتوای این اثر را ندارد میگوید: «در جریان اختتامیه مراسمی که فیلم خورشید نمایش داده شده بود کودکی که رنجهای مختلف کودک کار بودن را با همه وجود درک کرده است از دشواری مسیر زندگی میگوید، بغض میکند و اشک میریزد. مسئولان طراز اول حکومتی، از شهردار تا وزرا، چه میکنند؟ میایستند و کف میزنند. این شرمآور است. اینها افرادی هستند که باید مسئولیتپذیری میداشتند و شرمزده میشدند که چطور بغل گوششان چنین اتفاقی رخ داده است. اینها آن بخش نگرانکنندهای است که دربارهاش صحبت میکنم. نرمال شدن و عادی شدن رنجی که بر این بچهها میرود.»
گالری برگزار کننده نمایشگاه «پرنسسهای کوره» در متنی که برای تبلیغ نمایشگاه منتشر کرده آورده است: «پرنسسهای کوره روایت دخترکانی است که در حومه تهران و در کنار کورههای آجرپزی زندگی میکنند و با کمک علی صوفی در کادر عکسهایش به پرنسسهایی مبدل شدهاند که آرزوی هر دختری است.»
«سمانه سوادی»، فعال برابری جنسیتی و حقوقدان، در پاسخ به اینکه چرا ادبیات استفاده شده در تبلیغات این نمایشگاه مورد نقد فعالان قرار گرفته است به ایرانوایر میگوید: «زنان در ادبیات و فرهنگ مردسالار دارای هویت مستقل نیستند. آنها در نظام تبعیض جنسیتی از لحظه تولد هویتشان به هویت پدرانشان گره خورده است. متاسفانه در چنین ساختاری پیش از آنکه زنان قدرت داشته باشند درباره هویت خود تصمیم بگیرند، چه آرزو و آمالی دارند، دلشان میخواهد به دنبال کسب چه دانش و مهارتهایی باشند نظام مردسالار به آنها القا میکند هویتی که به هویت پدر گره خورده را به همسر گره بزنند. آنها در چنین نظامی از یک سنی به بعد هم ملک پدر و هم ملک همسر تلقی میشوند و مسالهای که از آن به عنوان به کمال رسیدن زن هم یاد میشود. پس از آن هم طبعا هویت دختری و همسری به هویت مادری گره خواهد خورد.»
سمانه سوادی بر این باور است که پیش از آنکه دختران فرصت و شرایط و حتی قدرت فکر کردن درباره چیزی که میخواهند باشند را پیدا کنند به آنها گفته بشود آمال و آرزوی آنها باید «ازدواج» باشد باقی اهداف مانند قدرت، ثروت، مهارت و دانش به عنوان حواسپرتی از هدف اصلی تلقی خواهد شد: «معمولا اگر زنی به یکی از دیگر اهداف خود برسد نظام مردسالار این طوری القا میکند که چون نتوانسته به هدف اصلی برسد به یک هدف به زعم آنها "فرعی یا کوچک" رضایت داده است و این یک بخش سکسیستی و جنسیتزده این ماجراست.»
سمانه سوادی اما نقد بزرگتری به آنچه در متن تبلیغات این نمایش آمده وارد میداند: «این نقد آنجایی وارد است که کسانی آموزههای جنسیتزده را به زنان و دخترانی که گستره بسیار بزرگی از ستم را تحمل میکنند بقبولانند و تحمیل کنند و ظلمی مضاعف است. آن دختران کورههای آجرپزی دارند ستم طبقاتی را تحمل میکنند؛ به حاشیه رانده شدند؛ فقیرسازی شدند؛ دسترسی به منابع و اطلاعاتشان نسبت به همسنسالهای دیگرشان که در مرکز زندگی میکنند بسیار محدودتر و کمتر است و اینجا دلیل خشم و عصبانیت فعالان و کنشگران را میشود درک کرد.»
به گفته سمانه سوادی، زنان و دختران «مرکزنشین» اگر راهی داشته باشند که به آنها امکان مقابله با این روند و ساختار و آموزهها را بدهد و به دنبال راه خود برود این کار را میکنند اما دختران و زنان حاشیهنشین بهدلیل انواع دیگری از ستم که در حال تجربه آن هستند حتی اگر چنین راهی بیابند هم برایشان بسیار دشوار است که به راه خود بروند: «اینکه بردارید سکسیسم را به دختر کوره آجرپزی القا کنید فاجعه است. دخترانی که همین الان بسیاری از آنها در معرض ازدواجهای اجباری، ازدواج در کودکی هستند حالا به آنها بگویید پرنسس بودن شما را به همه این چیزهایی میرساند که در این عکسها دارید نشان از عمق فاجعه ناآگاهی جامعه دارد.»
نمایشگاه «پرنسسهای کوره» با واکنش افکار عمومی لغو شد اما فعالان حقوق کودک، کنشگران و متخصصان در زمینه آسیبهای اجتماعی نگران هستند؛ چرا که جریانی که منجر به چنین ایدههایی میشود متوقف نشده است. تلاشهای ایرانوایر برای تماس با عکاس و ایدهپرداز این پروژه بیپاسخ ماند او پس از اعلام لغو نمایشگاه در پاسخ به درخواست ایرانوایر نوشت: «امیدوارم توی فرصت مناسب در خدمت تمام روزنامهنگاران باشم. البته اونایی که اهل قضاوت و اهانت نیستند.»
مطالب مرتبط:
حذف تصویر دختران از روی جلد کتاب ریاضی؛ تبعیض یا تفکیک جنسیتی، شاید هردو!
بهداشت باروری، زنان مناطق محروم و گم شدن در عمق محرومیت
بررسی ادعای روحالله خمینی؛ آیا قانون حقوق زنان و اقلیتهای مذهبی را رعایت کرده است؟
غول فاضلاب اهواز کودکان این شهر را میبلعد
قاچاق کودکان؛ از چپ کردن ماشین حمل مهاجران تا گروگان گرفته شدن
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر