«بهنام محجوبی»، درویش گنابادی زندانی در «اوین» روز سهشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۹، پس از هشت ماه تحمل حبس و شکنجه و به دنبال سه روز کما، در «بیمارستان لقمان» تهران جان باخت.
ساعت ۱۴ بعدازظهر کادر درمانی بیمارستان مرگ او را اعلام کردند اما نهادهای امنیتی اجازه قطع دستگاههای تنفسی را نمیدادند.
بهنام محجوبی بنا به تشخیص پزشک معالجش و به دلیل ابتلا به بیماری «اختلال پانیک»، تحمل حبس نداشت اما مقامات قضایی بدون توجه به دستور پزشک، این درویش را زندانی کردند و طی هشت ماه حبس، داروهای مخصوص او را به موقع تحویل ندادند، به اعتراضها و بارها اعتصاب غذایش توجه نکردند، او را به تیمارستان «امینآباد» بردند و به از دست رفتن قدرت تکلم و بیحس شدن بدنش بیاعتنایی کردند تا در نهایت ۲۵ بهمن ۱۳۹۹ به کما رفت.
او در پی «مسمومیت دارویی»، در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان لقمان بستری و سه روز بعد، بنا به تشخیص پزشک، مرگ این درویش گنابادی قطعی اعلام شد؛ آنهم درست زمانی که «ابراهیم رئیسی»، رییس قوه قضاییه در جلسه شورای عالی این قوه گفت جمهوری اسلامی با زندانیان با «رافت» و «مهربانی» برخورد کرده است.
آنچه در این چند روز گذشت
روز یکشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۹ خبر رسید که بهنام محجوبی روز دوشنبه به دلیل مسمومیت دارویی و در پی وخامت وضعیت جسمانی، به بیمارستان لقمان منتقل شده است.
به گفته برخی منابع از داخل زندان، این درویش زندانی را پس از سه بار مراجعه به بهداری اوین، بالاخره به بیمارستان منتقل کردند اما سطح هوشیاری او پایین بود و در کما به سر میبرد.
حدود دو هفته قبل از آن، ۱۲ بهمن ۱۳۹۹، قوه قضاییه دستور تعویق اجرای حکم محجوبی با قرار وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی را صادر کرده بود اما او کارگر بود و اعضای خانوادهاش فقط سه زن بودند؛ مادر، همسر و خواهرش.
بهنام حتی در جریان روند قضایی هم قادر به انتخاب وکیل نبود.
روز ۲۷ بهمن، اعضای خانواده بهنام محجوبی که در کرمان زندگی میکنند، برای پیگیری شرایط این درویش به تهران و بیمارستان لقمان مراجعه کردند اما به آنها اجازه ملاقات داده نشد. پس از ساعتها انتظار، در نهایت پزشک بخش مراقبتهای ویژه به آنها خبر داد که سطح هوشیاری بهنام به زیر پنج رسیده است و ریه سمت چپ او چسبندگی پیدا کرده است اما نمیدانند دلیلش چیست.
خانوادهاش گفته بودند: «ریه سمت راست هم پر از استفراغ شده چون وقتی بیهوش بوده، استفراغ کرده و مواد به داخل ریهاش برگشته است.»
عفونت ریه باعث شد که این درویش زندانی فقط با کمک دستگاه قادر به تنفس باشد.
خانواده بهنام محجوبی تا پاسی از شب مقابل بیمارستان لقمان حضور داشتند و برخی کنشگران حقوق بشری و مدنی، از جمله «نرگس محمدی» به آنها پیوستند.
با وجود پیگیریهای انجام شده برای انجام ملاقات خانواده بهنام محجوبی، کادر درمانی در پاسخ به نرگس محمدی گفتند که قوه قضاییه و سازمان زندانها این زندانی را «ممنوعالملاقات» کردهاند.
این در حالی بود که در همان روز ۲۷ بهمن، اظهارات ابراهیم رئیسی، ریيس قوه قضاییه در شبکههای اجتماعی در پیوند با اخبار مربوط به وضعیت بهنام محجوبی، موجی از اعتراض به همراه داشت.
رئیسی در جلسه شورای عالی قوه قضاییه گفته بود دستگاه قضایی جمهوری اسلامی با زندانیان با رافت و مهربانی برخورد کرده است و مدعی شد: «آمادگی داریم در زندانهای خود را باز کنیم تا مدعیان حقوق بشر هر زندانی را که در ایران میخواهند، ببینند؛ مشروط بر اینکه بگذارند ما هم هر زندانی را که در کشور آنها میخواهیم، ببینیم.»
تا صبح ۲۸ بهمن اجازه ملاقات به خانواده بهنام محجوبی داده نشد. به تدریج خبرهایی مبنی بر جان باختن او منتشر شد اما طبق اطلاع «ایرانوایر»، تا ساعت ۱۳ و۳۰ دقیقه هنوز علایم اندکی از هوشیاری نزدیک به سه در وی وجود داشت. همانوقت با دستور قضایی، به مادر بهنام اجازه داده شد فرزندش را ملاقات کند.
ساعت ۱۴ پزشکان رأی به مرگ قطعی بهنام محجوبی دادند و تصمیم به قطع دستگاههای تنفسی گرفتند. اما طبق اطلاع «ایرانوایر»، نهادهای امنیتی اجازه قطع کردن دستگاهها را ندادند.
ساعت ۱۶ و۳۰ دقیقه، اداره کل زندانها اطلاعیهای منتشر و اعلام کرد بهنام محجوبی هنوز زنده است و تحت مراقبتهای پزشکی قرار دارد. طبق این اطلاعیه، مصرف بیش از حد دارو باعث مسمومیت و به کما رفتن بهنام محجوبی شده بود.
چرا زندانی بود؟
سرکوب خشونتبار تجمع درویشان در «گلستان هفتم» تهران در آخرین روز بهمن و اولین روز اسفند ۱۳۹۶ روی داد. اما بهنام محجوبی را به خاطر رویدادهای یک روز قبل از این سرکوب متهم کردند.
حدود ۴۵ روز پس از واقعه گلستان هفتم، بهنام محجوبی در محل عوارضیِ اصفهان بازداشت شد. او را ابتدا به مرکز اطلاعات اصفهان و از آنجا به کرمان بردند و ۴۰ روز در آن شهر در انفرادی بود. او در نهایت با وثیقه ۱۵۰ میلیون تومانی به طور موقت آزاد شد اما بیماری اختلال پانیک وی در طول انفرادی شدت یافته بود.
دادگاه سرانجام روز ۲۷ مرداد ۱۳۹۸ او را به دو سال حبس محکوم کرد و همین حکم عینا در دادگاه تجدیدنظر تایید شد.
بهنام دانشآموخته کارشناسی مدیریت بازرگانی و دانشجوی ممتاز دانشگاه آزاد کرمان در سال ۱۳۸۸ بود. با این حال، پس از سرکوب درویشان در گلستان هفتم تهران، بیکار شد.
خرداد امسال حکم او به اجرای احکام رفت و با وجود گواهی پزشکی که وی را قادر به تحمل کیفر نمیدانست، بهنام محجوبی از سیام خرداد زندانی شد.
در مردادماه گزارش شد که بهنام محجوبی به همراه یکی دیگر از زندانیان سیاسی به نام «بهنام موسیوند»، در بند هشت زندان اوین مورد ضرب و شتم قرار گرفتهاند.
چند روز پیش از آن نیز وضعیت جسمانی بهنام محجوبی به دلیل عدم دسترسی به داروهایش، وخیم شده بود. او به معاونت زندان شکایت کرد اما مقامات زندان تهدید کردند: «کاری نکنید رنگ آزادی را نبینید.»
از زندان تا بیمارستان و تیمارستان
بهنام رنگ آزادی را ندید اما طی همین مدت حبس، مقابل بیعدالتیهای مختلف در زندان سکوت نکرد؛ از جمله یک بار در اواخر مرداد در همبستگی با «نسرین ستوده» اعتصاب غذا کرد.
در جریان این اعتصاب غذا، بر اثر افت فشار زمین خورد و بیهوش شد. او را با دستبند و پابند به اورژانس «بیمارستان شهدای تجریش» منتقل کردند. پزشک بیمارستان توصیه کرد باید دستکم سه روز بستری شود اما ماموران بار دیگر اومحجوبی را به زندان بازگرداندند.
در زندان وضعیت جسمانی بهنام محجوبی رو به وخامت گذاشت ولی مسوولان زندان همچنان مانع از دسترسی او به داروهایش میشدند.
ششم شهریورماه «صالحه حسینی»، همسر بهنام در نامهای سرگشاده نوشت جمهوری اسلامی را مسوول حفظ جان همسرش میداند: «از این همه بیعدالتی به صدا درآمدهام و از همه کسانی که صدای من را میشنوند، درخواست کمک دارم. جان عزیزان ما در خطر است و من نگرانم که بهنام را از دست بدهم. از همینجا اعلام میکنم که مسوولیت جان همسر من بر عهده جمهوری اسلامی است.»
پنج روز بعد از این نامه، یک فایل صوتی از بهنام محجوبی منتشر شد که با سرفه و نفستنگی که ناشی از ابتلا به کرونا به نظر میآمد، به شرایط زندان اعتراض میکرد.
نتیجه این اعتراضها و اعتصابها، انتقال بهنام محجوبی به تیمارستان «امینآباد» بود. او بعد از بازگشت به اوین، از شکنجههایی که در امینآباد بر او رفته بود، پرده برداشت: «من را به شکل صلیب به تخت بستند. آمپول و قرص میدادند. کارهای خلافی که رویم نمیشود بگویم، انجام دادند. کمترین آنکه ادرار خودشان را عمدی کنترل نمیکردند و روی ما میپاشیدند. یک کار دیگر را نمیتوانم بگویم، آن را هم انجام میدادند... قانع شدهام که اینها قصد کشتن من را دارند.»
پس از آن، بدن بهنام محجوبی بارها در زندان بیحس و فلج میشد. بعد از آن که قدرت تکلمش را از دست داد، برخی از همبندیهایش بیانیهای جمعی منتشر کردند و با اشاره به اینکه او در امینآباد تحت شوک الکتریکی قرار گرفته است، خواستار آزادی هرچه سریعتر وی شدند.
چند بار دیگر نیز وضعیت جسمانی بهنام محجوبی به وخامت نهاد اما او به نزدیکانش گفته بود نگران است اگر به بهداری زندان مراجعه کند، باز هم به امینآباد منتقل شود.
سرانجام دوازدهم بهمن قوه قضاییه در نامهای به بازداشتگاه اوین اعلام کرد که برای بهنام محجوبی قرار تعویق اجرای حکم صادر شده است تا در صورت تودیع وثیقهای به مبلغ ۲۰۰ میلیون تومان، اجرای حکم او به تعویق بیفتد.
بسیاری از روزنامهنگاران و کنشگران مدنی، سیاسی و حقوق بشری در پی اعلام خبر جان باختن بهنام محجوبی، این رویداد را «قتل زیر شکنجه» و «قتل سیاسی» خواندهاند. چراکه قوه قضاییه و مقامات سازمان زندانها از عدم تحمل کیفر او مطلع بودند و از خرداد تا بهمن طول کشید تا بالاخره دستوری قضایی در این خصوص صادر شود. اما آنقدر دیر بود که حالا پیکر او قرار است در خاک آرام گیرد.
مطالب مرتبط:
اخبار ضد و نقیض درباره مرگ بهنام محجوبی
ملاقات مادر بهنام محجوبی با فرزندش در حالی که علایم حیاتی او صفر است
بهنام محجوبی در کما ممنوعالملاقات است
بهنام محجوبی، درویش گنابادی به کما رفت
بهنام محجوبی قدرت تکلم خود را از دست داد؛ بیانیه جمعی از زندانیان بند ۸ زندان اوین
بهنام محجوبی به اعتصاب غذای خود پایان داد
روایت تکاندهنده بهنام محجوبی از شکنجه در امین آباد: روی من ادرار میکردند
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر