۲۷ خرداد، یک روز پیش از دومین سالگرد اعدام «محمد ثلاث»، دادگستری کل تهران حکم دو سال زندان را به «بهنام محجوبی» (نظامآبادی) از دراویش گنابادی ابلاغ کرد. او که از بیماری «اختلال پانیک» رنج میبرد، باید طی پنج روز خود را به اجرای احکام معرفی کند. در برگه رای دادگاه، نام دیگری هم وجود دارد؛ «امیرعلی محمدیلباف» که میگوید تمام تهدیدها و حالا اجرای حکم زندان بر «بهنام محجوبی» به خاطر تحتفشار قرار دادن اوست که بیش از دو سال است، پنهانی زندگی میکند و سکوت کرده است. ماجرای «گلستان هفتم» به تاریخ ۳۰بهمن۱۳۹۶ که به اعدام «محمد ثلاث» و کشته شدن «محمد راجی» زیر شکنجه، نقص عضو دهها درویش گنابادی، بازداشت صدها نفر از آنها و زندان و تبعید انجامید، از یک روز قبل شروع شده بود؛ وقتی به ادعای «امیرعلی محمدیلباف» نیروهای امنیتی خودروی شخصی او را دزدیدند و «بهنام محجوبی» و گروهی از دراویش به فرارش از دست نیروهای انتظامی، کمک کردند.
****
۲۹بهمن۱۳۹۶ است؛ ساعت هفت صبح. «امیرعلی محمدیلباف» و «بهنام محجوبی» برای شروع روز کاری از خانه خارج شدند اما خودروی شخصی لباف که شب گذشته مقابل منزل پارک شده بود، آنجا نبود پس با پلیس ۱۱۰ تماس گرفتند. نیروهای پلیس حاضر شدند و پس از ثبت گزارش و چند تماس به آنها گفتند که خودرویشان پیدا شده است. ماشین نیروی انتظامی دنبال آنها آمد و هر دو نفر را به کلانتری ۱۰۶ نامجو منتقل کرد.
در سوم اسفند ۱۳۹۶ پس از سپری کردن آن شب خونین و ضرب و شتم صدها درویش گنابادی که در گلستان هفتم مقابل منزل «نورعلی تابنده» تجمع کرده بودند، سردار «حسین رحیمی» به خبرگزاری صداوسیما گفته بود که سرنشینان این خودرو که در توقیف نیروی انتظامی بود، پس از مراجعه به کلانتری، برای چندین ساعت بازداشت شده بودند. یک روز پیش از این اتفاق، «امیرعلی محمدیلباف» در حساب توییتری با انتشار چند عکس خود نوشته بود که دوربینهای اطراف منطقه «گلستان هفتم» به سمت منزل «نورعلی تابنده» چرخیده است.
«امیرعلی محمدیلباف» و «بهنام محجوبی» پس از انتقال به کلانتری مورد سوال و جواب قرار میگیرند. لباف که حالا پس از دو سال سکوت خود را شکسته، در گفتوگو با «ایرانوایر» یک روز پیش از واقعه «گلستان هفتم» را چنین روایت کرد: «وقتی خودروی نیروی انتظامی آمد به دوستان درویشم خبر دادم که ممکن است اتفاقی بیفتد. ما را به بخش پلیس امنیت بردند که همه لباس شخصی به تن داشتند. بهجای سوال درباره ماشین گمشده، شروع کردند به پرسیدن سوالهای مربوط به درویش بودنم و بعد هم گفتند به اوین منتقل میشویم. ما را با یک سرباز راهی ماشین پلیس کردند؛ اما بهمحض حرکت، دستور رسید که به کلانتری برگردیم. فهمیده بودند که عدهای از دراویش مقابل اوین جمع شدهاند. به داخل ساختمان برگشتیم و گفتند به "آگاهی شاپور" منتقل خواهیم شد.»
به روایت لباف، وقتی تصمیم پلیس عوض شد، گفتند که «بهنام محجوبی» آزاد میشود اما خود او دستانش را دور دستبندهای امیر لباف حلقه کرده بود که نگذارد او را بهتنهایی ببرند. ماموران در کلانتری آنها را مورد ضرب و شتم قرار دادند و درنهایت هر دو را سوار خودروی نیروی انتظامی کردند تا به مکان دیگری منتقل کنند؛ اما همزمان با خروج آنها، خودرویی که دراویش گنابادی سرنشینان آن بودند راه ماشین نیروی انتظامی را بستند و هر دو نفر را خارج کردند و با خود بردند؛ اما «نعمت ریاحی» در همان درگیری با نیروهای پلیس، بازداشت شد. به گفته لباف حتی کار به شلیک هوایی کشید و گلولهای به شیشه عقب خودرو برخورد کرد اما آنها توانستند از آن مهلکه خارج شوند. مسالهای که در بازجوییهای «بهنام محجوبی» بارها مطرح شد «فراری دادن» امیر لباف بود.
«امیرعلی محمدیلباف» از سال ۱۳۷۹ به جمع دراویش گنابادی پیوست و در سال ۱۳۸۴ برای اولین بار بازداشت شد. او در طی سالها فعالیت در این جمع، بارها بازداشت، بازجویی و زندانی شده بود. هنگامیکه «گلستان هفتم» اتفاق افتاد، او یک پرونده قضایی در قم داشت که هنوز باز بود. پروندهای مبنی بر شکایت از نیروهای انتظامی که به گلخانه و خانه او هجوم برده بودند؛ اما گفته میشود قاضی پرونده جای متهمان و شاکی را تغییر داد و همان شاکیها از او به اتهام «اقدام علیه امنیت نظام» شکایت کردند. او مدتها به شکل مخفیانه در تهران سکونت داشت. لباف در تجمع ۱۰ تا ۱۹ دی ۱۳۹۶ هم در جمع دراویش بود و بارها در فعالیتهای آنها مشارکت داشت. برای همین گمان بر آن بود که هر بهانهای میتواند به بازداشت و زندانی شدن مجدد او ختم شود.
آنها در پی فرار از دست نیروهای انتظامی به گلستان هفتم واقع در منطقه پاسداران رفتند. برخی از دراویش تصمیم گرفتند که مقابل کلانتری بروند و پیگیر آزادی «نعمت ریاحی» شوند. تجمع آنها باعث حضور شماری از نیروهای انتظامی و بسیج شد و شب خونینی را در تاریخ دراویش گنابادی ثبت کرد. هنوز برخی از دراویش با گذشت بیش از دو سال از آن واقعه، در زندان به سر میبرند.
در شب واقعه «گلستان هفتم» امیر لباف با ضربهای که نیروهای پلیس به سر او وارد میکنند، بیهوش و به آگاهی شاپور منتقل میشود. به گفته خودش میخواستند از او «اعتراف» بگیرند و برای همین به ضرب و شتمش ادامه دادند. او را بعدتر به بیمارستان «خاتمالانبیا» منتقل کردند: «دوستان با استفاده از ارتباطاتشان و پرداخت رشوه، مطلع شدند که من در آن بیمارستان هستم و توانستند برای بار دوم من را از اختیار نیروی انتظامی فراری دهند؛ و بعدازآن از ایران خارج شدم.»
اما بر «بهنام محجوبی» چه گذشت؟
او ۴۵ روز پس از واقعه «گلستان هفتم» در عوارضی اصفهان توسط نیروهای وزارت اطلاعات بازداشت شد. در این مدت او بارها به خانه «نورعلی تابنده» سر میزد و برای پیگیری وضعیت دیگر دراویش به دادسراها مراجعه میکرد؛ اما همواره مورد تعقیب نیروهای امنیتی قرار داشت. بعدها در بازجوییهایش به او گفته بودند که در چه مسیرهایی تردد میکرده و به او گفتند که قصد داشته از ایران خارج شود.
«بهنام محجوبی» را پس از بازداشت، با دستبند، پابند و چشمبند به ساختمان وزارت اطلاعات اصفهان منتقل کردند. در احکام محکومیت او هم شاکی وزارت اطلاعات و اتهام او «اقدام علیه امنیت ملی» عنوان شده است. صبح روز بعد از بازداشت، او را به اطلاعات کرمان منتقل کردند و مدت ۴۰ روز در انفرادی نگه داشتند؛ اتاقی ۲ در ۳ که چراغ آن همیشه روشن بود. مسالهای که باعث شد بیماری او یعنی «اختلال پانیک» تشدید شود. او چند بار در انفرادی هم دچار لرزشهای شدید، بیحس شدن دستهایش و قفل شدن دهانش شده بود.
او در چهل روز انفرادی، بارها مورد بازجویی قرار گرفت تا قبول کند که ازجمله رهبران واقعه «گلستان هفتم» بود و بارها از او درباره امیر لباف سوال پرسیده بودند و چون میدانستند که آنها رابطه نزدیکی دارند، در پی یافتن لباف بودند. همچنین در بازجوییها از او درباره ارتباطش با فعالان سایت «مجذوبان نور» سوال پرسیده بودند. درنهایت، بعد از چهل روز انفرادی «بهنام محجوبی» را با تحویل سندی ۱۵۰ میلیون تومانی، رها کردند؛ اما دوباره با او تماس گرفتند که بایستی برای ادامه بازجویی به تهران مراجعه کند. او به دادسرای اوین مراجعه کرد و پس یک شب، به خاطر همان سندی که در کرمان ارایه داده بود، به شکل مشروط آزاد شد.
۲۷مرداد۱۳۹۸ دادگاه رای داد که او به ارتباط با دیگر متهمان همین پرونده ازجمله «امیرعلی محمدیلباف» اعتراف کرده است و دفاعیاتش موثر نبوده است. برای همین او را به دو سال حبس محکوم کردند. حکم به دادگاه تجدیدنظر رفت و عینا تایید شد و در تاریخ هشتم دیماه همان سال در حکم تجدیدنظر او نوشتند: «واصل به بند الف ماده ۴۵۵ قانون مذکور دادنامه این رای قطعی است. طبق ماده ۴۳۴ قانون آیین دادرسی دادگاه عمومی، ایراد و اعتراض موجه نیست.»
«بهنام محجوبی» در روند قضایی پروندهاش وکیل نداشت. او پس از واقعه «گلستان هفتم» از کار بیکار شد و برای تامین معیشت خود به کارگری پرداخت و نتوانست برای تامین هزینه وکالت، پولی پرداخت کند. او که کارشناس مدیریت بازرگانی است و در سال ۱۳۸۸ در دانشگاه آزاد کرمان، بهعنوان دانشجوی ممتاز شناخته شده بود، متولد ۱۳۶۶ است و حالا باید برای اجرای حکم، با وجود ابتلا به بیماری به زندان برود. به گفته پزشک معالج، او طاقت تحمل حبس ندارد و اگر داروهایش قطع شود، وضعیت جسمانی و روحیاش خطرناک میشود.
در حکمی که در تاریخ ۲۷ خرداد به او ابلاغ شده است، او بایستی طی پنج روز خودش را به شعبه ۱ دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه ۳۳ تهران معرفی کند. «بهنام محجوبی» میان دراویش گنابادی به همدلی و پیگیری وضعیت دیگران معروف است. بارها از کرمان برای کمک به دیگر دراویش یا شرکت در فعالیتهای آنها یا حضور در جلسات نورعلی تابنده به تهران میآمد و برای بسیاری از دراویش معتمد بود. بازجو در بازجوییها به او گفته بود: «ببینیم وقتی تو را بگیریم، کسی حال تو را هم میپرسد؟ مگر کار و زندگی نداری که مدام پیگیر وضعیت دوستانت هستی؟»
«امیرعلی محمدیلباف» میگوید که تمامی تهدیدها علیه «بهنام محجوبی» و آنچه از نظر قضایی به این درویش گنابادی تحمیل شده است، به خاطر یافتن او است: «او اصلا در درگیریهای گلستان هفتم نبود که حکمی متوجهش شود. او را مدتها تحت تعقیب قرار دادند تا بتوانند من را بگیرند. حتی در حکم او اسم من را آوردهاند و چون میدانستند که این خبر به من هم میرسد، میخواستند تا من را به دادگاه بکشانند و پروندههای دیگری را که دارم مجدد به جریان بیندازند.»
بیش از دو سال از واقعه «گلستان هفتم» میگذرد. جامعه دراویش گنابادی هنوز زخم داغ آن واقعه را بر دوش میکشد؛ دو نفر کشته شدند؛ یکی اعدام و دیگری زیر شکنجه جان باخت. شماری از آنها به خاطر خشونتی که علیهشان اعمال شد نقص عضو شدهاند؛ تعدادی از دراویش ایران را ترک کردهاند و در گوشهکنار جهان در تبعید به سر میبرند؛ عدهای در حال سپری کردن دوران تبعید داخل ایران هستند و برخی همچنان در زندان به سر میبرند.
باوجوداین، هنوز ناگفتههای بسیاری از «گلستان هفتم» باقی مانده است که همچنان بر لبهای صدها درویش گنابادی، از زندان تا تبعید در داخل و خارج از مرزهای ایران، سنگینی میکند.
مطالب مرتبط:
آیا برگزاری دادگاه برای مردگان قانونی است؟
مجازات مردگان؛ محمد ثلاث و دادگاهی که دو سال پس از اعدام او برگزار شد
آن سوی خبر؛ ابهامات پرونده محمد ثلاث از نگاه وکلا
پرونده محمد ثلاث؛ انکار، ابهام و اعدام
لغو مراسم سالگرد اعدام محمد ثلاث توسط وزارت اطلاعات
نظام تصمیم گرفته بود اعدام شود؛ انتشار پرونده محمد ثلاث برای نخستین بار
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر