تا چند سال پیشگاه به نظر میرسید صحبت از «هولوکاست» فقط در انحصار غربیها است. اما امروز در خاورمیانه و شمال آفریقا کنشگرانی هستند که برای افزایش آگاهی عمومی از این فاجعه غمبار معاصر میکوشند. مراکش از زمره چنین کشورهایی است؛ سرزمینی که روزی بزرگترین جامعه یهودی جهان عرب در آن زندگی میکرد. مقاله زیر به تاثیر هولوکاست بر این کشور و تلاشهایی که امروز برای آگاهیبخشی نسبت به این فاجعه صورت میگیرد میپردازد.
***
«از روستای وجده، تسلیت صمیمانه مرا بپذیرید.»
«خداوند این هنرمند را که نسل پدر و مادران ما و همین طور پدربزرگمادربزرگهای ما را شاد کرد بیامرزد.»
«مردی بزرگ و پزشکی حاذق که با بیماران بسیار انسانی برخورد میکرد؛ او خاطراتی فراموشناشدنی برایمان به جای گذاشت. بسیار غمگینیم.»
سطرهای بالا تنها چند نمونه از صدها پیامی است که در رثای ۱۲ مراکشی یهودی که بر اثر کرونا جان سپرده بودند نوشته شد. این ۱۲ نفر جزیی از ۱۹۸ جانباخته کرونا در مراکش تا ۱۹ مارس بودند. رقم جانباختگان البته بالاتر میرفت و حدود چهار ماه بعد شمار قربانیان کرونا در مراکش به بیش از ۲۵۰ نفر رسید.
شبکههای اجتماعی شاهد انبوهی از پیامهای تسلیت در رثای جانباختگان کرونا بود. پیامهایی به هر سه زبان فرانسوی، عربی و بربر که مسلمانان، کنشگران جامعه مدنی، مقامات دولتی و دیگران نوشته بودند.
عدهای از روح بلند خاخام «شولوم آیدلمان»، نماینده یهودیان راستگرای خباد در کازابلانکا، مینوشتند؛ شماری از مادران در رثای دکتر «رویمی عمرام» مینوشتند که پزشک دوران کودکیشان بود. دوستداران موسیقی اندلسی از یاد و خاطره «میشل تورجمان»، خواننده یک گروه کر، حرف میزدند. «جکی صباق»، خاخام دیگری که از بیماری کرونا بهبود یافت پیامی در فیسبوک خطاب به «محمد ششم»، پادشاه مراکش، نوشت و از او به خاطر ارایه خدمات درمانی به بیماران تشکر کرد. پیامی که صدها بار همرسان شد.
امروز مرگ هر یک از یهودیان مراکش فقدانی بیجایگزین شمرده میشود. هفتاد سال پیش که جمعیت مراکش ۱۰ میلیون نفر بود شمار یهودیان حدود ۲۵۰ هزار نفر برآورد میشد. اما این تعداد امروز به کمتر از ۲۵۰۰ یهودی در کشوری با جمعیت ۳۶ میلیون نفر رسیده است.
خروج یهودیان از مراکش دلایل متعددی داشته است؛ از یهودستیزی که ریشههای عمیق فرهنگی دارد، تا فشارهای جنبش ناسیونالیسم عربی در دوره حکومت فرانسویها بر مراکش، و همین طور جذابیت مذهبی و ایدئولوژیک صهیونیسم که آنان را به سوی خود کشید.
در حال حاضر گروهی از جوانان مسلمان که نهادی پیشرو به نام «جمعیت میمونا» را اداره میکنند در تلاشاند میراث غنی جامعه رو به زوال یهودیان را زنده نگاه دارند و با برگزاری برنامههایی، بر نقش یهودیان در فرهنگ مراکش تاکید کنند و همچنین از فجایعی که این قوم در طول تاریخ از سر گذراند، از جمله هولوکاست، حرف بزنند.
«عبدو لادینو»، دبیر کل این سازمان، میگوید: «ما به آن گفته "جورج سانتایانا" باور داریم:کسانی که گذشته را از یاد ببرند، محکوم به تکرار آن هستند.»
دو هزار سال حضور یهودیان در مراکش
گمان میرود اولین یهودیان هنگامی به مراکش وارد شدند که معبد دوم اورشلیم به فرمان امپراتور «تیتوس» در سال ۷۰ میلادی ویران شد. اما اولین مستندات و مدارک عینی حضور یهودیان در خاک مراکش مربوط به قرن چهارم میلادی است که در بقایای شهر باستانی وولوبیلیس (ولیلی) پیدا شده است؛ تابوتنوشتهای به زبان عبری و چراغی از جنس مفرغ، مزین به شمعدان یهودی موسوم به «منورا».
در متون اسلامی مراکش، از یهودیان به عنوان «پسرعمو» نام برده میشود؛ همسایگان و دوستانی که در روز شبات یا عید میمونا [مراسم شام سنتی یهودیان شمال آفریقا که در آن یهودیان با همسایگانشان غذا تقسیم میکنند] عرق انجیر و خوراک اسخینه تعارف میکنند و دعاهایشان را، مثل مسلمانان هنگام قرائت قرآن، آهنگین میخوانند.
«رافائل دویکو»، مورخ مراکشی، مینویسد: «در نوستالژی ما یهودی کسی است که غذای خوب دوست دارد، هر کاری را با خنده و آواز پیش میبرد و به شهرها و روستاها و البته قلبها رنگ میبخشد. یادمان نرود که خیلی از مردم مراکش، به خصوص در شهرهای بزرگ مثل فاس، نیاکان یهودی دارند. ژن یهودی ریشههای عمیقی در دیانای مراکشی دارد.»
با این حال یهودیان قرنهاست که در مراکش با محدودیتها و مجازاتهایی روبهرویند که در بسیاری کشورهای با اکثریت مسلمان رایج است. این موضوع از همان قرن هشتم میلادی که اسلام در مراکش تثبیت شد آغاز شد و قوانین اسلامی عبارت «اهل ذمه» را برای غیرمسلمانها وضع کرد. مسلمانان به اهل کتاب، یعنی یهودیان و مسیحیان، که در حاکمیت اسلامی زندگی کنند «ذمی» میگویند.
اهل ذمه باید هر ماه جزیه سنگینی پرداخت میکردند، اجازه فعالیت در برخی مشاغل را نداشتند، میبایست در محلاتی مخصوص زندگی میکردند که در مراکش به «ملاح» معروف بود، اجازه حمل سلاح نداشتند، مجبور بودند لباس خاصی بپوشند، بر هر چهارپایی نمیتوانستند سوار شوند، باید هنگام عبور از مقابل مسجد پابرهنه میشدند و در دادگاه هم شهادت فرد مسلمان همیشه برتر از شهادت یهودی بود.
این فروتر بودن باعث میشد که در هر بحران اقتصادی یا سیاسی که در مراکش (و سایر کشورها) پدید میآمد، یهودیان مدام مورد حمله قرار بگیرند. مثلا در شورشهای مردمی علیه حکومت خارجی، در اوت ۱۹۰۷ و آوریل ۱۹۱۲، اوباش به ملاحهای دارالبیضا (کازابلانکا) و فاس یورش برده و اموال یهودیان را غارت کردند. یهودیان را متهم میکردند که با خارجیها همدستی میکنند. در جریان این غارتها ۵۰ یهودی کشته شدند و دوازدههزار یهودی از مراکش گریختند.
در سال ۱۹۱۲ که دولت تحتالحمایه فرانسه در مراکش روی کار آمد قوانین «اهل ذمه»لغو شد، اما در خیلی از مناطق منطقه مغرب عربی (شمال آفریقا)تبعیض علیه یهودیان ادامه یافت و فضا را برای پذیرش قوانین ضدیهودی حکومت «ویشی فرانسه» آماده کرد.
یهودیان مراکش تحت رژیم ویشی
هولوکاست، که شاید دهشتناکترین نمونه برخورد انسان با انسان در دوران معاصر باشد، جان شش میلیون مرد، زن و کودک یهودی را گرفت. میلیونها نفر دیگر از جمله روماها، اسلاوها و افراد دارای معلولیت نیز جزو قربانیان ایدئولوژی نازیها شدند. اما این واقعه در میان مردم مراکش کمتر شناخته شده است و حتی در میان آنها که با هولوکاستآشنا هستند هم دیدگاه رایج این است که این رویداد پدیدهای اروپایی بود و به دور از مراکش اتفاق افتاد.
واقعیت این است که همان سرکوب نژادپرستانهای که بر یهودیان فرانسه اعمال میشد، یهودیان مراکش و سایر کشورهای شمال آفریقا نیز با آن روبهرو بودند. البته آنها از بدترین فجایع که بر همکیشانشان در فرانسه گذشت، مثل تبعید و کشتار، در امان ماندند.
«محمد بن یوسف»، پادشاه مراکش، در اقدامی ستودنی در ابتدای جنگ جهانی دوم اعلام کرد که یهودیان این کشور با مذهب و نه «نژاد» خود تعریف میشوند. با این حال با فشار «شارل نوگه»، فرماندار فرانسوی مراکش، پادشاه مجبور شد برخی از قوانین نژادپرستانه و یهودستیزانه جدید را مهر تایید بزند.
نخستین قانون در ۳۱اکتبر۱۹۴۰ وضع شد و یهودیان را از قبول هر گونه سمت عمومی یا نمایندگی منع کرد. قانون دوم در ۲ ژوئن سال بعد منتشر شد و اشتغال یهودیان در برخی مشاغل، از بانکداری و مستغلات گرفته تا روزنامهنگاری، امور حقوقی، پزشکی و تئاتر، را ممنوع یا به شدت محدود کرد. تعداد یهودیان در دبیرستانهای فرانسوی مراکش نباید از هفت درصد کل دانشآموزان تجاوز میکرد. به فاصله کوتاهی، فرمان دیگری صادر شد که بر اساس آن، یهودیان باید سرشماری میشدند و اموال غیرمنقولشان ثبت میشد. این نگرانی بالا گرفت که حکومت ویشی که مراکش را در تسلط خود داشت، میخواهد از یهودیان سلب مالکیت کند.
عبدو لادینو، دبیر کل انجمن میمونا، میگوید: «حکومت ویشی تاثیر چشمگیری بر کل مردم مراکش، به طور اعم، و یهودیان مراکش به طور اخص داشت.»
او میافزاید: «یهودیان اجازه ورود به استخرهای عمومی را که مسلمانان در آن شنا میکردند نداشتند. قوانین ضدیهودی مراکش در "بولتن رسمی" دولت ویشی منتشر میشد و حکم قانون دولتی را داشت.»
خوشبختانه یهودیان مراکش از فجایع ضدیهودی که حکومت ویشی در شمال آفریقا در پیش گرفت در امان ماندند. رژیم ویشی ۱۴ اردوگاه کار اجباری در سراسر تحتالحمایه، بیشتر در صحاری نزدیک الجزایر، بر پا کرد. اسیران در این اردوگاهها برای پروژههایی مانند راهآهن سراسری صحرای آفریقا بیگاری میکردند. در طول جنگ حدود چهار هزار اسیر از مذاهب مختلف در این اردوگاهها به بیگاری گرفته شدند. حدود یکسوم از این تعداد یهودیان اروپایی بودند، در حالی که تنها چند یهودی مراکشی به این اردوگاهها فرستاده شدند و آن هم به دلایل سیاسی و نه مذهبی.
«سلطان محمد پنجم»، پادشاه مراکش، در تمام دوران جنگ جهانی دوم اقدامات تبعیضآمیزی را که در کشورش علیه یهودیان صورت میگرفت محکوم کرد. «رنه توران»، یکی از مقامات فرمانداری فرانسویها در رباط، در تلگرامی که به تاریخ ۲۴مه۱۹۴۱ و با عنوان «مخالفخوانی» ارسال کرد نوشت: پادشاه نمایندگان جامعه یهودی را به مراسم مفصل سالگرد تاجگذاریاش دعوت کرد، آنها را در بهترین جایگاهها نشاند و خطاب به مقامات بهتزده فرانسوی گفت: «بنیاسرائیل هنوز مثل گذشته تحت حمایت من هستند و نمیگذارم بین مردمان تحت حکومتم تبعیضی صورت گیرد.»
سلطان محمد پنجم با مذاکرات توانست مدارس و خیریههای یهودی را از شمول محدودیتها و سهمیهها حذف کند و همچنین اجرای قوانین جدید حکومت ویشی را به «مخزن» (دستگاه مرکزی سیاسی مراکش) بسپارد تا کنترل این روند را در دست داشته باشد. همین دو اقدام پادشاه باعث شد که یهودیان تحت فرمانرواییاش از بدترین عاقبت (کشتار دستهجمعی یهودیان مثل اروپا)در امان بمانند
تلاشهای پادشاه مراکش برای حفاظت از یهودیان باعث شد یهودیان مراکش از «ید وَشم»، نهاد ملی اسرائیل برای بزرگداشت قربانیان هولوکاست،درخواست کنند به سلطان محمد پنجم لقب افتخاری «درستکاران جهانی» یا امین ملل را بدهد.
تاسیس اسرائیل و موج جدید یهودستیزی
«سلسله علوی» که از سال ۱۶۶۹ تا کنون بر مراکش حاکم بوده، همواره روابطی بسیار خوب با یهودیان کشور داشته است. هم محمد پنجم (۱۹۵۷ تا ۱۹۶۱) و هم پسرش، «ملک حسن دوم»، (۱۹۶۱ تا ۱۹۹۹) مشاوران نزدیک یهودی داشتند.
در سال ۱۹۵۶ که استقلال مراکش اعلام شد، سلطان محمد پنجم چندین بار از حسن نیتاش نسبت به جامعه یهودی گفت. کار ساخت ملتی جدید که قرار بود متحد و مدرن باشد آغاز شده بود و یهودیان فعالانه برای مشارکت در این امر دعوت شدند. بخش عظیمی از نخبگان و طبقه متوسط مراکش (پزشکان، مهندسین، وکلا، کارمندان ارشد دولتی و نخبگان تصمیمگیرنده) جوانانی با نگرش «غربی» بودند که در مدارس آلیانس، یک نهاد آموزشی بینالمللی یهودی، شکل گرفته بود. چهار سال بعد از اعلام استقلال را میتوان عصر طلایی یهودیان مراکش دانست.
اما این دوره دیری نپایید. پس از استقلال اسرائیل (ماه مه ۱۹۴۸) یهودیان مراکشی مورد حمله افراطیون آن کشور قرار گرفتند و موج اول مهاجرت آغاز شد. کشتار ۴۲ یهودی در جراده و وجده (هفتم و هشتم ژوئن ۱۹۴۸) و کشتار هفت یهودی دیگر در شهر «سیدی قاسم» (سوم اوت ۱۹۵۴) باعث فرار بسیاری شد.
«جمال عبدالناصر»، رییسجمهور مصر و رهبر جنبش ملیگرایی عربی، هفتم ژانویه ۱۹۶۱ به رباط سفر کرد و همزمان با این سفر، رویدادهای ضدیهودی شدت یافت؛ از جمله دستگیری دانشجویان یک مدرسه مذهبی یهودیان با این بهانه که قصد حمله به ناصر را داشتهاند.
وقوع دو جنگ بین اعراب و اسرائیل (در سالهای ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳) احساسات ضداسرائیلی را در سراسر جهان عرب به طرزی چشمگیر افزایش داد و لاجرم مهاجرت یهودیان را شتاب بخشید.
در نیمه دوم قرن بیستم بسیاری از یهودیان مراکش وطن خود را به دلایل اقتصادی یا ایدئولوژیک، و اغلب به تشویق فرستادگان اسرائيل، ترک کردند. شکست سهمگین عربها از اسرائیل در جنگ ۱۹۶۷ تبلیغات شدید ضدصهیونیستی را به اوج رساند و هزاران یهودی ناچار به ترک ناگهانی مراکش شدند. حملات فیزیکی علیه یهودیان نیز افزایش یافته بود.
بخشی از تبلیغات جنبش ملیگرایی عربی ترویج تئوریهای توطئه همچون «پروتکل بزرگان صهیون» بود؛ همان سند جعلی که میگوید یهودیان در اندیشه فتح جهاناند.
به تدریج با ادامه جنگاعراب و اسرائیل و تندتر شدن هر روزه جنبش ناسیونالیسم عربی، از یهودیان تصویری افرادی که «حریص، کثیف و مکار» هستند ارایه میشد.
از سال ۱۹۴۸ تا ۱۹۷۳ مجموعا هشتصد هزار یهودی کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا را ترک کردند. نزدیک به ۹۰ درصد یهودیان مراکش از کشور رفتند. شمار قابل توجهی از آنها به اسرائیل رفتند و تعداد زیادی نیز به کشورهای فرانسویزبان، همچون فرانسه و کانادا، مهاجرت کردند.
آمار اسرائیل در سال ۲۰۰۶ نشان میدهد که ۸۰۰ هزار اسرائیلی در آن روز تبار خود را مراکشی ذکر کرده بودند. در سایر نقاط جهان نیز ۲۰۰ هزار یهودی نام خانوادگیای با ریشه مراکشی داشتند.
«رافائل دوکیو»، مورخ و عضو جامعه یهودی کازابلانکا (دارالبیضا)، مینویسد: «یهودستیزی عمیق در مراکش امروز در بین کسانی دیده میشود که نمیدانند یهودی کیست و چیست؛ چون هرگز یهودی ندیدهاند. تنها چیزی که از یهودیان و یهودیت میدانند مربوط به منازعه اسرائیل و فلسطینیان است. آنها که با یهودیان رابطه دارند، چه تحصیلکرده باشند و چه نه، ذهن بسیار بازی دارند و حتی نسبت به حضور یهودیان در مراکش حس نوستالژیک دارند.»
تصحیح اشتباهات تاریخ
هر سه پادشاه آخر مراکش مخالف رفتن یهودیان از کشور بودند؛ چرا که میدانستند این فقدانی برای کل کشور خواهد بود. آنها اما جلوی رفتن یهودیان را نگرفتند. در عوض از زمان ملک حسن، دربار دست به تقویت مجدد نهادهای یهودی زد تا نشان دهد پادشاه خواستار حفظ رابطه با جامعه یهودیان مراکشی در سراسر جهان است. همین بود که نزدیک به ۱۷۰ گورستان یهودی و چندین کنیسه تحت نظر بنیاد میراث فرهنگی یهودیان مراکش بازسازی شد.
در ضمن قدمهایی برای تضمین امنیت ۲۵۰۰ یهودی فعلی در کشور برداشته شد. پس از حملات تروریستی ۱۶مه۲۰۰۳ در کازابلانکا که از جمله یک باشگاه یهودیان و یک گورستان یهودی هدف قرار گرفت، تمامی نقاطی که محل سکونت و فعالیت یهودیان است زیر نظارت و رصد قرار دارد. شماری از شهروندان مراکش نیز تظاهراتی علیه اسلام افراطی برگزار کرده و خواستار حضور یهودیان در چنین تجمعاتی شدهاند.
افزون بر این، هر سال دههزار اسرائیلی مراکشیتبار و یهودیان سایر ملیتها برای زیارت مقبره حدود ششصد چهره مقدس یهودی که در این کشور مدفوناند، به سرزمین نیاکان خود میآیند.
با این حال اسلام افراطی و تروریسم تنها خطر پیش روی یهودیان مراکش نیست؛ خطر پنهان و شاید بزرگ تر فراموشی است. آخرین یهودیان مراکش که از این کشور خواهند رفت از دو هزار سال تاریخ یهودیان این سرزمین چه میدانند؟ داستان قرنها همزیستی، داستان شادیها و همچنین مرافعات را چه کسی برای نسلهای آینده بازگو خواهد کرد؟با این میراث تاریخی گرانبها چه باید کرد؟
جامعه مدنی مراکش سالهاست برای به رسمیت شناختن هویت متکثر این کشور تلاش کرده و این تلاشها در حال به بار نشستن است. در سال ۲۰۱۱ و همزمان با «بهار عربی» قانون اساسی مراکش اصلاح شد و در مقدمه آن «میراث عبری» به عنوان یکی از عوامل شکلدهنده و غنابخش به هویت مراکشی به رسمیت شناخته شد. این تغییر باعث ایجاد این امید شده است که تاریخ یهودیان مراکش روزی وارد کتابهای درسی مدارس کشور شود.
جمعیت میمونا در سال ۲۰۰۷ توسط گروهی از دانشجویان مسلمان بر پا شد که میخواستند فرهنگ یهودیان مراکش را حفظ و تشویق کنند. «المهدی بودره»، یکی از بنیانگذاران و رییس این جمعیت، آن موقع تنها ۲۰ سال داشت و قبلا در وزارت خارجه مراکش و موزه یهودیان مراکش در کازابلانکا کارآموزی کرده بود. در نوجوانی او بیشتر جمعیت یهودی مراکش از کشور رفته بودند، اما مادربزرگش برای او از کودکی خود در محله یهودیان دارالبیضا قصه میگفت و پدربزرگش هنوز همسایگانی یهودی در مجتمع خود داشت.
یکی از محورهای فعالیت جمعیت میمونا مقابله با انکار هولوکاست است. بودره در سال ۲۰۱۱ مینویسد:«چیزی که مرا در این مورد ناراحت میکند، این است که بعضیها ادعا میکنند هولوکاست هرگز اتفاق نیفتاده است. در پرتو شواهد تاریخیای که در دنیای امروز داریم، چنین ادعایی مهمل است.»
سیزده سال است که رویکرد کانونی جمعیت میمونا آگاهیبخشی و تخریب کلیشهها بوده است. در این مدت، این جمعیت بیش از ۱۰۰ مراسم و رویداد در مراکش و خارج از مراکش ترتیب داده است که در را به روی هولوکاست و گفتوگو در مورد آن گشوده است. در سال ۲۰۱۶ روزنامه «آلگماینر»، که روزنامهای یهودی در نیویورک است، نام آقای بودره را در میان «۱۰۰ نفر در سطح جهان که تاثیر مثبتی بر زندگی یهودی» دارند قرار داد.
لادینو میگوید: «جمعیت میمونا اولین نهاد غیردولتی بود که در سال ۲۰۱۱ از هولوکاست حرف زد. سالها گذشته و حالا خیلیها علاقهمند به آموختن بیشتر در این مورد هستند و پژوهشهایی در دانشگاهها در این باره صورت میگیرد.»
او میافزاید: «حکومت ویشی بخش بسیار مهمی از تاریخ یهودیان مراکش است. اما صحبت از آن بدون صحبت از هولوکاست در اروپا، که ما آن را یکی از تاریکترین صفحات تاریخ میدانیم، ممکن نیست. باید درباره هولوکاست صحبت کنیم و ضمنا به بقیه جنایات و نسلکشیهای تاریخ بشر نور بتابانیم.»
یکی از موفقترین برنامههایی که این جمعیت برگزار میکند مراسم «دانشگاه یهودیان مراکش» است ؛ رویدادی که هر سال به مدت سه روز در کشور برگزار میشود. لادینو میگوید: «در این رویداد سالیانه، دانشجویان مسلمان مراکشی و جوانهای شاغل در حرفههای مختلف به یکی از شهرهای مراکش دعوت میشوند تا از کارشناسان یهودی مراکش، خاخامها و مورخان در مورد تاریخ یهودیان مراکش، حضورشان و در ضمن افزودههاشان به فرهنگ مراکشی بیاموزند.»
جمعیت میمونا در ۲۱سپتامبر۲۰۱۱ یکی از میزبانهای اولین کنفرانس جهان عرب درباره هولوکاست بود. از سال ۲۰۱۷ نیز برنامهای آموزشی به زبان عربی در مورد هولوکاست اداره میکند که هدفش آموزش به جوانان مراکش در مورد این دوره از تاریخ و همچنین تلاشهای محمد پنجم برای حمایت از یهودیان است.
این جمعیت در سال ۲۰۱۴ همایشی در شهر طنجه برگزار کرد که موضوع آن یهودیان اروپایی بود که از تعقیب نازیها گریختند و در راه رفتن به آمریکا مدتی در طنجه اقامت کردند. سه سال بعد نیز جمعیت میمونا برای بزرگداشت روز بینالمللی یادبود هولوکاست اقدام به برگزاری کنفرانسی کرد که به مسلمانانی که جان یهودیان را در دوره هولوکاست نجات دادند میپرداخت. این پروژه در همکاری با موزه یادبود هولوکاست آمریکا و با حمایت مرکز اطلاعات سازمان ملل در رباط دنبال میشود. همان سال جمعیت میمونا اولین راهنمای زبان عربی در مورد هولوکاست را در مراکش ارایه کرد.
هدف جمعیت میمونا حفظ فرهنگ و میراث یهودیان مراکش از طریق آموزش است و به گفته خود در جهت «بازیابی تنوع فرهنگی مراکش از طریقتاریخ آن» در مقابله با «رواج» عدم تحمل و افراطگرایی میکوشد.
مقامهای ارشد مراکش از این رویکرد حمایت میکنند. محمد ششم، پادشاه کنونی مراکش، در پیام خود خطاب به هفتاد و سومین مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۲۰۱۸ گفت: «نژادپرستی به طور کلی، و یهودستیزی به طور مشخص، به هیچ وجه تنها یک شیوه تفکر نیست. یهودستیزی نقطه متضاد آزادی بیان است. معنای تلویحی آن انکار دیگری و اعتراف به ناکامی، کمبود و عدم توانایی همزیستی است.»
او افزود: «در نبرد علیه این آفتها نباید دست به بداههکاری بزنیم. این نبرد نه نظامی است و نه مالی، بلکه بیش از همه چیز آموزشی و فرهنگی است و این نبرد اسم دارد: آموزش. دوستان ما باید تاریخ را بیاموزند و بس. نه تنها به لحظات پرافتخار بشریت که به تاریکترین ساعات آن نیز باید نور تابانده شود.»
مطالب مرتبط:
«بچههای تهران»؛ خاطرات پناهندگان یهودی از میهماننوازی ایرانیان
«بچههای تهران»: دورانی که ایران پناهگاه مهاجران یهودی بود
قصهگویی برای جلوگیری از تکرار فجایع تاریخی؛ همکاری دو هنرمند ایرانی و اسرائیلی
نظریه توطئه درباره خانواده روتشیلد: از واترلو تا لندن، از آلمان تا ایران
مهران براتی: شناخت جنایت هولوکاست بخش مهمی از آموزش تاریخ معاصر است
جورج هارونیان: توجه به هولوکاست ادای دین به تاریخ بشر است
نقش آموزش هولوکاست در کارنامه و افکار وزیر امور خارجه آینده امریکا
نیلوفر بیضایی؛ تبعید، تبعیض، طنز تلخ پدر و داستان آدمهایی که حذف میشوند
اهریمنسازی از دیگری؛ پروپاگاندا در گذشته و حال
۴ دهه پروپاگاندا در جمهوری اسلامی ایران
آموزش هولوکاست در یک رسانه ایرانی: چرا که نه؟
پیام اخوان؛ از دادگاه جنایت جنگی یوگسلاوی و پرونده نسلکشی در میانمار تا عدالت در ایران
در فجایعی مانند هولوکاست، دادخواهی به مثابه جنبشی برای آیندگان عمل میکند
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر