«مسیب رئیسییگانه»، زندانی سیاسی محبوس در بند هشت زندان «اوین» با ارسال فایلی صوتی خبر داد که دستگاه قضایی او را برای مدتی به بیمارستان روانپزشکی «امینآباد» منتقل کرده بود.
در سالهای اخیر، انتقال زندانیان سیاسی به بیمارستان روانی و تزریق داروهای نامعلوم و همچنین تهدید یا اعمال شوک الکتریکی بر آنها، بارها تکرار شده است. این نگرانی وجود دارد که چنین اقدامی به روشی سیستماتیک علیه زندانیان سیاسی تبدیل شده باشد.
مسیب رئیسییگانه برای اولین بار در شهریور ۱۳۹۶ توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت و بعد از دو ماه، با تودیع وثیقه آزاد شد. شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب او را با اتهامات «تبلیغ علیه نظام»، «توهین به مقدسات» و «توهین به بنیانگذار جمهوری اسلامی»، به شش سال حبس تعزیری محکوم کرد. دوران محکومیت او از بهمن ۱۳۹۸ آغاز شد و هماینک در بند هشت زندان اوین به سر میبرد.
این زندانی سیاسی با ارسال فایلی صوتی خبر داد که مقامات قضایی او را به بخش «ابوریحان» بیمارستان «رازی» (امینآباد) منتقل کردند و در آنجا، نیروهای کادر درمان میخواستند به او دارویی تزریق کنند که این زندانی از ماهیت آن بیخبر بوده است.
IRANWIRE iran · مسیب رئیسی یگانه: من را هم به امینآباد منتقل کردند
متن کامل فایل صوتی که در اختیار «ایرانوایر» قرار گرفته، بدین شرح است:
با درود فراوان خدمت تمامی انسانها فارغ از هرگونه رنگ و نژاد و جنسیت و مذهب؛
اینجانب، مسیب رئيسییگانه، ملقب به «محسن رئیسی»، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، بند هشت، سالن هشت، در حال سپری کردن ایام حبس هستم. نزدیک به یک سال آن را سپری کردهام. در تاریخ ۱۵، مهر ۱۳۹۹، ساعت ۲۲ و ۱۵ دقیقه به من اعلام کردند که فردا به بیمارستان اعزام خواهم شد. آنهم اولا بعد از قطع شدن تلفن به من ابلاغ شد و معاون و حفاظت زندان اجازه تماس به من را ندادند تا به نزدیکان خود اطلاع دهم. دوما اعلام نکردند کدام بیمارستان. بعد از حدود یک ساعت گفتند «بیمارستان رازی». اما کدام رازی و کجا را عنوان نکردند. سوم، ساعت هفت و ۳۰ دقیقه صبح، هنگامی که داشتم راهی بیمارستان میشدم، گفتند بیمارستان رازی، بخش اعصاب، امینآباد. در برگه اعزام هم ذکر شده بود که صرفا برای چکآپ میباشد. وقتی من را به آنجا بردند و دلیل حضورم را پرسیدند، ابراز بیاطلاعی کردند. من هم دلیل حضور خود را خواستار شدم که گفتند دادستان شعبه یک ناحیه ۳۳ از ما خواستهاند تا شما را بستری کنیم. اما اینبار نه با هزینه شخصی بلکه برای انگزدن، تهمت و برچسب دیوانه بودن حاضر به بخشش از خزانه سازمان زندان شدند. با توجه به اینکه من را تحتالحفظ برده بودند، به همراه سه مامور، دستبند، پابند و تهدید دژبانهای بیمارستان من را به بخش ابوریحان یک اتاق چهار بردند.
ماه پیش با وجود شیوع ویروس کرونا در زندان، سازمان زندانها حاضر به گرفتن تست کرونا نشد و از دادن مواد ضدعفونی و ماسک خودداری کرد و حاضر به رعایت پروتکلهای سازمان پزشکی نشد. پس از سپری شدن حدود یک ساعت از حضورم در بخش، خواستار حضور پزشک شدم که دلایل کافی برای بستری شدن و تجویز دارو نداشتند و حاضر به ترخیص من شدند. اما به دلیل کارشکنی و عدم همکاری سازمان زندانها برای ترخیص من، مجبور به سپری کردن چهار روز در شرایطی کاملا بحرانی و غیرانسانی شدم. دیدن صحنههایی از بیمارستان با کمترین امکانات بهداشتی و تجهیزات بیمارستانی، لوازم شخصی از قبیل ظرف غذا و لیوان، آنهم در شرایط وخیم کرونا موجب افزودن غمی بر غمهای ما شد. این چهار روز با به زنجیر کشیدن دست و پای من به تخت سپری شد که در صورت اعتراض، از سوی برخی پرسنل تهدید به بردن به اتاق ایزوله و شوک میشدم؛ اتاقی کوچک با ابعاد دو در دو و یک تخت که مراجعین را به آن میبستند.
با وجودی که ترخیص بودم، حق تماس نداشتم و زندان هم همکاری لازم را برای ترخیص نمیکرد. شاید هرگز در کابوسهایم چنین شرایطی را نمیتوانستم تصور کنم؛ بیمارانی که رنج میکشیدند و برخی پرسنل با وعده سه نخ سیگار، از آنها در بخش نظافت کار میکشیدند. آنها اکثرا حال مساعدی نداشتند یا به دنبال گرفتن یک دود سیگار بودند.
به حدی دنیا و آرزوهای آنها کوچک و زیبا بود که یک پاکت سیگار برای آنها دنیایی از شادی و دلخوشی داشت. حمام هفتهای یک بار بود، آنهم همگی باید کامل برهنه میشدند و سه نفر که مسوول شستن آنها بودند، طی یک دقیقه برای هر نفر وقت میگذاشتند. تحمل این مدت حبس با وجود اینهمه مشکلات آنقدر عذابآور و نگرانکننده نبود. من اجازه ندادم که آمپولی به من بزنند. اما شنیدن اتفاقاتی که برای آقای «بهنام محجوبی» آنجا افتاده بود، از زبان پرسنل آنجا من را نگران کرد. دیگر هیچ تضمینی وجود ندارد که ما زندانیان سیاسی از زندان خارج شویم یا زنده برگردیم.
ما شش نماینده زندانیان سیاسی که در تحصنها و اعتصابها و اعتراضها به شرایط حاکم بر زندانها (حضور داشتیم) همگی به نحوی فریب داده شدیم. آقایان عظیمزاده و موسیوند به (زندان) رجایی(شهر) و من هم به تیمارستان فرستاده شدیم. حالا هم با وجود داشتن تست کرونا از بیمارستان، مجبور به گذراندن ۱۴ روز در زندان هستیم؛ قرنطینهای که هر روز دهها ورودی و خروجی دارد و کرونا در آن هست. چندی پیش هم آقای «شمس با کرونای مثبت از اینجا خارج شد. هیچ تضمینی برای سلامتی ما وجود ندارد. مسوولیت جان ما بر جمهوری اسلامی است و ما مرگ را با آغوشی باز میپذیریم اما هرگز سکوت نمیکنیم.
با امید و آرزوی سلامتی تمامی زندانیان سیاسی.
مطالب مرتبط:
مرگ تدریجی؛ تزریق دارو و شوک الکتریکی به زندانیان سیاسی در امینآباد
کیانوش سنجری، روزنامهنگار از تایید حکمی برای انتقالش به مرکز روانپزشکی خبر داد
اعتصاب غذای بهنام محجوبی در امینآباد
انتقال غیرقانونی هنگامه شهیدی به امینآباد به جای درمان بیماری قلبی
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر